بخشی از مقاله


بي اعتمادي توأم با اضطراب
افراد مبتلا به اختلا ل وحشت زدگي و بي اعتمادي توأم با اضطراب به صورت ناگهاني و غافلگيرانه دچار حمله هاي شديد بي اعتمادي همراه با ترس مي شوند. در اين حمله هاي ترس، فرد احساس مي کند که از پا درآمده و نمي تواند خود را کنترل کند. شروع آنها ناگهاني است و معمولا ظرف 10 دقيقه به اوج مي رسند و با مجموعه اي از نشانه هاي آزار دهنده مشخص مي شوند:


احساس بدبيني به اطرافيان، نگرش منفي به كلية امور، تنگي نفس، تپش قلب، حالت تهوع، درد سينه، احساس خفگي، سرگيجه، رعشه، بيم شديد، عرق کردن، ناراحتي معده، احساس کرختي يا مور مور شدن، احساس گر گرفتگي يا سرما، احساس واقعي نبودن خود يا محيط، ترس از مردن، ديوانه شدن يا از دست دادن کنترل.

در فرد مبتلا چند مورد از اين نشانه ها ديده مي شود نه همه آنها. حمله هاي بي اعتمادي توآم با وحشت ممکن است فراوان - شايد هفته اي يک بار يا غالبا بيشتر - رخ دهند، معمولا چند دقيقه دوام مي يابند و به ندرت چند ساعت طول مي کشند. گاهي اين حمله ها با موقعيت هاي خاص نظير رانندگي کردن گره مي خورند. همچنين حتي گاهي فرد اين بي اعتمادي را در حالت هايي نظير آرميدگي، خواب يا در موقعيت هاي پيش بيني نشده نسبت به خود به دست مياورد.


واقعيت هايي درباره بي اعتمادي و وحشت زدگي از آن
تشخيص اين اختلا ل زماني مطرح مي شود که بي اعتمادي در فرد نسبت به امور تکرار شوند و نگراني از وقوع چنين حسي در آينده وجود داشته باشد. اغلب موارد بي اعتمادي همراه با وحشت و ترس و اضطراب در افرادي که 20 ساله هستند يافت مي شود و کساني که 30 تا 40 ساله هستند و گروه کوچکتري را تشکيل مي دهند، در مقام دوم قرار دارد.

با اينکه برخي از کودکان و نوجوانان دچار نشانه هاي اين امر مي شوند اما اين مسئله در بين اين گروه سني نسبتا نادر است. اختلا ل بي اعتمادي توأم با اضطراب مانند ساير اختلا ل هاي اضطرابي به احتمال کمتري در پيري ايجاد مي شود.

احتمال اينکه زنان مبتلا به اين اختلا ل تشخيص داده شوند، تقريبا دو برابر است. اگر اين نوع حملا ت درمان نشوند، روند متغيري پيدا مي کنند. بي اعتمادي توآم با اضطراب در برخي افراد فقط گاهي روي مي دهد، به گونه اي که گاهي چند ماه يا چند سال بين دوره ها فاصله است، بعدا ناگهان و بدون هشدار نسبت به چيزي خاص يا هر چيز فراگير اتفاق مي افتد. با اين حال معمولا اين اختلا ل مشکلا ت مداومي را به مدت چند سال، مخصوصا در زنان ايجاد مي کند. افرادي که دچار اين نشانه ها هستند

، هر روز ترديد دارند که ممکن است دچار بي اعتمادي شوند و کسي را پيدا نکنند که بتواند به آنها اعتماد کند. همين پيش بيني ناپذير بودن نشانه هاست که اين افراد را خيلي آزار مي دهد. افرادي که مي توانند براساس محرک هاي خاص در محيط، بي اعتمادي توآم با اضطراب خود را كنترل يا تغيير دهند، دچار پريشاني کمتري مي شوند. با گذشت زمان افراد مبتلا ياد مي گيرند از مکان هايي که مي ترسند درآنها گير بيفتند، مانند آسانسور، فروشگاه هاي شلوغ و سينما اجتناب کنند يا از افرادي كه نسبت به آنان بي اعتماد و مضطرب هستند تغيير نگرش دهند..

با اين حال اين نوع اجتناب مي تواند به ايجاد اختلا ل مربوطي به نام آگورافوبي (agoraphodia) منجر شود که عبارت است از اضطراب شديد در مورد گير افتادن، درمانده شدن يا شرمندگي در يک موقعيت بدون کمک، بي اعتمادي شديد نسبت به اشخاص. افراد مبتلا به آگورافوبي از موقعيت هايي نظير قرار گرفتن در ميان اشخاص ناشناس، اعتماد به ايشان، تنها بودن در خانه يا بيرون از خانه، خيابان هاي شلوغ، مغازه هاي پر ازدحام، فضاهاي سربسته مثل زير پل و آسانسور و وسايل نقليه در بسته مثل مترو، اتوبوس و هواپيما مي ترسند

. به همين دليل آگورافوبي را به گذر هراسي يا بازار هراسي ترجمه کرده اند. افراد مبتلا دلشان مي خواهد يکي از دوستان يا اعضاي خانواده همراهي شان کند.به آنهانيز بي اعتمادي كنند( بي اعتمادي توأم با اضطراب)، حتي ممکن است اصرار بورزند که شخص مورد نظر رفتار ناشايستي نسبت به آنها انجام داده است. چنين رفتاري ممکن است به اختلا ف زناشويي بينجامد و همين مشکل - اختلا ف زناشويي - به غلط مشکل اوليه فرد تشخيص داده شود.


دلا يل اختلا ل بي اعتمادي توأم با اضطراب
1- در نظريه هاي روانکاوانه، بي اعتمادي توأم با اضطراب را نتيجه دفاعي ناموفق در برابر اضطراب شديد مي دانند. آنچه در گذشته، اضطراب هشدار دهنده خفيفي بود، به احساس فلج کننده تشويش بدل مي شود و سپس علا يم جسمي کار را يکسره مي کنند. در مورد بازارهراسي (آگورافوبي) نيز نظريه هاي روانکاوانه، از دست دادن يکي از والدين در کودکي و سابقه اضطراب جدايي را مورد تاکيد قرار مي دهند: بي اعتمادي به اشخاص و اطراف ، تنها ماندن در اماکن عمومي، اضطراب کودکانه هنگام تنها گذاشتن او را احيا مي کند. جدايي هاي آسيب زايي که در دوران کودکي روي مي دهد، مي تواند دستگاه عصبي در حال رشد کودک را چنان تحت تاثير قرار دهد که او را به بي اعتمادي و اضطراب هاي دوران بزرگسالي آسيب پذير سازد.


2- مطالعات متعدد، حاکي از اين نتيجه گيري است که اختلا لا ت مزبور مولفه وراثتي مشخصي دارند. همچنين در موارد قليلي تجارب جسماني ناشي از يک بيماري باعث مي شود که برخي افراد دچار بي اعتمادي توأم با اضطراب شوند. براي مثال گرفتگي دريچه ميترال باعث تپش قلب مي شود، يا بيماري گوش داخلي موجب سرگيجه مي شود که عده اي آنها را وحشتناک تلقي مي كنند.


3- در صورت بروز همزمان بي اعتمادي توأم با وحشت زدگي و بازار هراسي با يک محرک خنثي، مثل سوار شدن به اتوبوس گاها مي تواند به اجتناب از اين محرک خنثي بينجامد و به تدريج حمله هاي وحشت زدگي شکل بگيرند. اما وقوع نخستين حمله وحشت زدگي که هم عامل برانگيزاننده خاصي ندارد و هم غيرمنتظره است، قابل توجيه با نظريه مذکور نيست. عمده ترين نظريه روانشناختي در مورد بازارهراسي که اغلب همراه با بي اعتمادي به اطراف و وحشت زدگي است،

فرضيه «ترس از ترس» (fear of fear) نام دارد. براساس اين فرضيه، بازارهراسي در حقيقت ترس از مکان هاي همگاني يا عمومي نيست بلکه بيم از وقوع حمله وحشت زدگي در ملا »عام است. حمله هاي وحشت زدگي، همچنين پديده هاي غيرمتعارفي نيستند، چرا عده اي از افراد دچار اختلا ل وحشت زدگي مي شوند

اما سايرين مي توانند اين حملا ت را ناديده بگيرند؟ امکان دارد آنهايي که اين اختلا ل را ظاهر مي سازند، حملا ت را غيرقابل مهار و پيش بيني ناپذير بدانند و آن حملا ت را خيلي شديد تلقي کنند. احتمال ديگر آن است که اختلا ل وحشت زدگي در کساني پديدار مي شود که عموما اضطراب بالا تري دارند. به دليل يک اعوجاج فکري اوليه، اين افراد حمله ها را فاجعه آميز تفسير مي کنند به همين دليل افکاري چون، ترس از ديوانه شدن يا مردن يا از دست دادن کنترل و جيغ و داد راه انداختن در اين نوع اختلا ل شايع است.


ترس هاي مرضي يا فوبي
اصطلا ح ترس مرضي يا فوبي (phodia) به معناي ترس افراطي از يک موضوع، بي اعتمادي به يك شخص يا يك چيز ،شرايط يا موقعيت خاص و معين است. فوبي اختصاصي عبارت است از ترس و بي اعتمادي شديد و مداوم از شي يا موقعيتي معين. فوبي از واژه يوناني فوبوس، يکي از الهه هاي يوناني که دشمنان خود را به وحشت مي انداخته اقتباس گرديده است. بعضي از رايج ترين فوبي عبارتند از فوبي از ارتفاعات، تنهايي و تاريکي، برخي حيوانات خاص مثل گربه يا عنکبوت.

در تمام موارد فرد مبتلا به فوبي خودش آگاه است که ترس و بي اعتمادي وي از يک شي» خاص غيرمنطقي است يعني ترس تناسبي با ميزان خطر ندارد. يکي از انواع رايج و فلج کننده فوبي ها، فوبي اجتماعي است و عبارت است از ترس و بي اعتمادي شديد غيرمنطقي و پايداري که معمولا به خاطر ديگران به وجود مي آيد. فرد مبتلا به فوبي اجتماعي معمولا سعي مي کند از موقعيت خاصي که در آن ممکن است از سوي ديگران مورد ارزيابي قرار بگيرد

و نشانه هايي از اضطراب خود را بروز دهد يا با دستپاچگي رفتار کند، اجتناب ورزد. اصولا صحبت کردن، خوردن و نوشيدن در جمع، استفاده از توالت عمومي و هر نوع فعاليتي که بايد در حضور ديگران صورت گيرد آنها را به شدت مضطرب مي کند و حتي مي تواند باعث يک حمله وحشت زدگي تمام عيار شود. اين افراد به خاطر حساسيت اجتماعي افراطي خويش که به مراتب شديدتر از آن چيزي است که مي توان آن را خجالت يا کمرويي ناميد

، غالبا در مشاغل يا حرفه هايي مشغول مي شوند که پايين تر از قريحه يا هوش آنهاست و اين بهايي است که بايد به خاطر مشکل هيجاني خويش، خيلي سنگين بپردازند. فوبي اجتماعي مي تواند توانکاه باشد زيرا نرخ خودکشي در ميان افراد مبتلا به اين اختلا ل اساسا بالا تر از افراد مبتلا به ساير اختلا لا ت اضطرابي است. همانگونه که انتظار مي رود شروع فوبي اجتماعي معمولا در خلا ل نوجواني، يعني زماني که آگاهي اجتماعي و تعامل با ديگران در زندگي فرد اهميت ويژه اي پيدا مي کند، رخ مي دهد.


دلا يل فوبي ها
1- در نظريه هاي روانکاوانه فرض بر اين است که اشخاص مبتلا به فوبي در ابتداي زندگي خود براي محفوظ ماندن از خطر به افراد پيرامون خود اعتماد مي کنند ولي بعدها با ترس در مي يابند که اين اشخاص بالغ - معمولا والدين - قابل اعتماد نيستند، آنها نمي توانند با اين بي اعتمادي يا ترس فراگير از ديگران زندگي کنند. براي اينکه مجددا به افراد اعتماد پيدا کنند، به طور ناهشيار ترس از ديگران را به ترس از اشيا و موقعيت هاي کلي منتقل مي کنند. زماني که فرد در بزرگسالي در معرض فشار رواني قرار گيرد، فوبي پديدار مي شود.


2- گاهي گزارش شده است که فوبي از يک شي» يا موقعيت خاص، بعد از تجربه دردناک ويژه اي در رابطه با آن شي» ايجاد شده است. برخي افراد بعد از يک سقوط شديد از بلندي و ارتفاع مي ترسند و برخي بعد از وقوع يک حمله قلبي در اتومبيل شان، دچار فوبي از رانندگي مي شوند. همچنين افراد مبتلا به فوبي اجتماعي اغلب وقايع و رويدادهاي اجتماعي آسيب زايي را گزارش مي کنند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید