بخشی از مقاله
تاثير ورزش بر فعاليت هاي رواني
روانشناسان پيرو مكتب گشتالت كه بر ساير روانشناسان و كارشناسان تعليم و تربيت نفوذ دارند، بر اين نكته تأكيد ميكنند كه هر فردي در محيط خود بهصورت يك كل عمل ميكند و بنابر اين رفتاري هماهنگ با محيط خود دارد. هال و ليندسي احساس روانشناسان پيرو مكتب گشتالت را بهخوبي بيان
ميكنند: اندام انسان هميشه بهصورت يك كل واحد عمل ميكند نه بهصورت يك سري بخشهاي جدا از هم. ذهن و بدن از هم جدا نيستند، نه ذهن از عناصر و استعدادهاي مختلف تشكيل شده است و نه بدن از اندامها و بخشهاي متفاوت بهوجود آمده است. اندام انسان واحدي يكپارچه است و هر بخش آن به تنهايي ميتواند بر كل اندام اثر بگذارد. تئوري ديگر در اين زمينه مبتني بر مفهوم ادراكيـحركتي است كه در سال 1960 توسط كفارت بيان شد. او بر رشد كامل
ادراكيـحركتي كودك تأكيد ميورزد و اظهار ميدارد كه مشكلات يادگيري بعضي از كودكان از زماني آغاز ميشود كه كليه رفتارهاي آنها بهطور بنيادي رفتار حركتي است و مشكلات مذكور بر اثر قطع روند رشد ادراكيـحركتي رخ ميدهد. روان و جسم انسان، پديده واحدي را تشكيل ميدهند كه به هم آميخته و با هم پيوند يافتهاند و تربيت بدني دانش سلامت و تندرستي است كه رشد همه جانبهي فرد را از طريق پرورش قواي جسماني عهدهدار ميباشد. فعاليت منظم ورزشي و جسماني، روي انسان، به طرق مختلف تأثير ميگذارد و تأثير كلي، افزايش ظرفيت انجام كار جسماني است.
بايد توجه كرد كه ورزش از نظر متخصصان تعليم و تربيت به منزلهي يك ابزار قوي تربيتي مطرح است. پرداختن به ابعاد سازندهي ورزش در جهت سلامتي جسماني، رواني، اجتماعي و فرهنگي نسل جديد نقش مهمي ايفا ميكند. عادت كردن به ورزش به عنوان يك عامل مهم از نقطه نظر سلامتي، ميتواند زندگي دانشجویان را تحت تأثير قرار دهد. زيرا، بدون ترديد، شركت در برنامههاي ورزشي، كسب قدرت بدني، صحت و سلامت جسمي، آثار و نتايج رواني اجتماعي قابل ملاحظهاي به ارمغان ميآورد. سازگاري فرد با محيط اجتماعي كه هدف عمدهي اجتماعي شدن، است با ارتباط سالم و مؤثري كه بين فرد و
جامعه برقرار ميشود، محقق ميسازد. عبارت اجتماعي شدن، فرايندي را توصيف ميكند كه طي آن، افراد قوانين رفتاري، سيستمهاي اعتقادي و نگرشهايي را كسب ميكنند كه شخص را آماده ميكند تا بهعنوان يكي از اعضاي جامعه بهطور مؤثر عمل كند. ورزش ميتواند وسيلهاي براي اجتماعي شدن نيز باشد، يعني بر رشد نگرشهاي اجتماعي، ارزشها و رفتار، مؤثر واقع شود. وانس (1980) در يك پژوهش تجربي در فرانسه نشان داد كه اثرات تربيت بدني و ورزش دانشآموزان را تحت تأثير قرار ميدهد. نتايج نشان داد، دانشآموزاني كه ورزش ميكنند، در وضع مطلوبتري نسبت به گروه كنترل (غيرورزشكار) قرار
دارند. آنها نه تنها از نظر تحصيلي بهتر بودند، بلكه در برابر فشار عصبي آسيب كمتري ديدند و نسبت به سن خود از رشد و تكامل خوبي برخوردار بودند.
مطالعات نشان دادهاند كه فرايند تمرين بدني، پيشرفت روانشناختي كوتاهمدت و درازمدتي را در احساس تندرستي ايجاد ميكند. عصبشناسان معتقدند، براي اينكه انسان به عملكرد صحيح حركتي پيچيده دست يابد، بايد كليه ساختارهاي عصبي سيستم اعصاب مركزي او بهطور كامل رشد و تكامل پيدا كنند و از
نظر فيزيولوژيكي آمادگي يكپارچه كردن محركها و الگوهاي پاسخ را داشته ياشند. اغلب تئوريها بر اساس فرضي پايهاي ساخته ميشوند كه بر طبق آن تربيت ادراكيـحركتي همان ارتباط بين روند حسي و پاسخهاي حركتي است كه در طول كورتكس مغز و مراكز پايينتر در جهت بهبود عملكرد ادراكيـحركتي اتفاق
ميافتد. بر اساس اين فرض، چنانچه عملكرد و فعاليتهاي سيستم مركزي به خاطر كمرشدي، بيحسي يا مرگ برخي از سلولهاي عصبي دچار ضعف شده باشد، ميتوان اين سلولها را تحريك كرد و به آنها توان دوباره بخشد و يا اينكه كاري كرد كه وظايف آنان را ساير سلولها و انواع سلولهاي تازه شكل گرفته بهعهده بگيرند و بالاخره استين هاوس در سال 1964، توجه ما را به اين واقعيت معطوف داشت كه مهمترين عضو حسي بدن بافت عضلاتي است. در حدود 40% اكسونهاي اعصاب حركتي عملاً فيبرهاي حسي هستند كه تكانهها را به مغز هدايت ميكنند و انتقال ميدهند. بافت عضلاني كه بيش از نيمي از بدن ما را تشكيل ميدهد در واقع يكي از مهمترين منابع اطلاعاتي اعصاب را به وجود ميآورد، زيرا اطلاعات را به اشكال مختلف مانند حافظه، تشكيل مفاهيم و فكر كردن از محيط بيروني به سيستم مركزي اعصاب منتقل ميكند.
در بيانات روسو دو نكته مهم وجود دارد؛ يكي هدف تربيت كه عبارت است از رشد و شكوفايي استعدادهاي كودك، و ديگري روش و وسيله تحقق هدف كه همان فعاليت است. بر اين اساس، بهمنظور تحقق هدف تربيت نه تنها بايد شرايط و عواملي به وجود آورد تا كودك به بازي و ورزش بپردازد؛ بلكه بايد شوق حركت را نيز در او بيدار كرد. ارتباط هدف و وسيله در اين فرايند، همان مفهومي است كه تحت عنوان نظريه مكتب گشتالت و روش ادراكي - حركتي به آن اشاره شد. بر اين اساس، ميتوان گفت كه يكي از عوامل اصلي رشد و شكوفايي استعدادهاي رواني و ذهني كودك، حركت است. اسمايل، كفارت و كاول (1963) در تحقيقات
خود بين استعداد حركتي وعملكرد ذهني، همبستگي مثبت معنيداري مشاهده كردند و توانستند با استفاده از شاخص آزمون حركتي، عملكرد ذهني را پيشبيني و برآورد كنند. يكي از زمينههاي متداول تحقيقاتي در جمعيت بهنجار، مقايسه پيشرفت درسي ورزشكاران و غير ورزشكاران است. اين نوع مطالعات اغلب در دهههاي 1960 و 1970 انجام شده است. ايدزمور در سال 1951 و لستن در سال 1964، نمرات درسي ورزشكاران و غير ورزشكاران را با يكديگر مقايسه كردند. در هر دو مورد، ورزشكاران معدل درسي بالاتري نسبت به غير ورزشكاران داشتند. بهطوركلي اغلب تحقيقات وجود اين همبستگي را تأييد كردهاند، اما در
بعضي از تحقيقات نيز نتايج متناقضي بهدست آمده است. بهطور مثال، ديويس و برگر در سال 1973 هيچ اختلاف معنيداري بين نمرات آخر سال ورزشكاران و غير ورزشكاران دبيرستاني مشاهده نكردند. روش ديگري كه در اين زمينه برخي پژوهشگران دنبال كردهاند، مقايسه بهره هوشي ورزشكاران و غير ورزشكاران است. يافتههاي اينگونه تحقيقات وجود ارتباط مثبت بين هوش و شركت در فعاليتهاي ورزشي را نشان نميدهد، بهطور مثال تروپ در سال 1967 سعي كرد تا در ميان محصلان 375 كالج دخترانه ارتباطي بين ميزان هوش و موفقيت ورزشي در رشتههاي بدمينتون و تنيس بهدست آورد. ولي بين اين دو عامل هيچ ارتباط معنيداري مشاهده نكرد.
اسلوشر در سال 1964، بهرههوشي گروههاي مختلف ورزشكاران دبيرستاني را با 100 نفر غير ورزشكار مقايسه كرد. او بدين منظور از آزمون هوش لورج ثورندايك استفاده كرد، گروه ورزشكاران شامل 100 بازيكن بيسبال، 100 بازيكن بسكتبال، 50 شناگر،50 كشتيگير و 100 بازيكن فوتبال بود. نتايج اين پژوهش نشان داد كه بهره هوشي آزمودنيهاي غير ورزشكار بهطور قابل توجهي بالاتر از گروه ورزشكاران است.
توجه به مطالعات ديگري كه در اين زمينه انجام شده است و درك مشكلات عيني كار به ما كمك خواهد كرد تا در نتيجهگيريها جانب احتياط را رعايت كنيم. يكي از مشكلات اصلي اين گونه پژوهشها مربوط به ورزشكاراني است كه در مدرسه نمرات درسي پاييني كسب ميكنند و از تيم ورزشي كنار گذاشته ميشوند.
اينگونه ورزشكاران نميتوانند حداقل معدل لازم براي شركت در مسابقات را كسب كنند. انتخاب اين قبيل ورزشكاران نه تنها روي نتايج نمرات درسي بلكه ممكن است روي نتايج نمرات هوش نيز تأثير بگذارد. بهعلاوه اگر گروه ورزشكاران نمرات هوشي بالاتري بهدست آورند،ميتوان تصور كرد كه هوش بالاتر آنها به علت فعاليتهاي ورزشي سطح بالاست، در حاليكه اين قابليت، يعني هوش، ممكن است از راههاي ديگري كسب شده باشد. مشكل ديگري كه در كليه سطوح
ديده ميشود، مسئله ثبتنام ورزشكاران و غير ورزشكاران در دروس مختلف است. در سطوح بالاتر بهندرت اتفاق ميافتد كه ورزشكاران در درجهبندي و كسب نمرات با شكست مواجهه شوند، در حاليكه در مورد غير ورزشكاران چنين نيست، بهطور كلي ميتوان گفت اگر چه بين ورزشكار بودن و موفقيت تحصيلي همبستگي مثبت وجود دارد ولي بهندرت ميتوان تحقيقي يافت كه پيشنهاد كرده باشد كه تمرينات بدني بهطور مستقيم به افزايش و رشد هوش ميانجامد.
يكي از مهمترين عوامل در از بين بردن افسردگيها و يا پيشگيري از بهوجود آمدن اين نوع بيماريها ورزش است. ورزش موجب كاهش اضطراب و افسردگي، تنظيم و تعديل ميزان استرس و حتي تغييرات شخصيتي بهصورت پيدايش ديدي مثبتتر نسبت به زندگي ميشود. مطالعات انجامشده در افراد ميانسال نشان داده است كه افرادي كه ورزش ميكردند، كمتر دچار اضطراب، فشار عصبي، افسردگي و خستگي ميشدند و نيروي بيشتري نسبت به گروه كنترل داشتند.
همچنين با مطالعه در زنان افسرده نيز مشخص شده است كه ميزان افسردگي و اضطراب در آنان بهطور قابل توجهي كاهش و احساس كمال و اتكا به نفس در آنها افزايش يافته بود. ورزش هوازي معمولاً به ورزشي گفته ميشود كه با انجام آن اكسيژن از طريق خون به عضلات در حال فعاليت ميرسد. براي برقراري اين نوع متابوليسم هوازي، بايد شدت ورزش كم و مدت آن طولانيتر باشد. ورزش شديد و كوتاه از نوع غير هوازي است، يعني اكسيژن موجود در عضله مصرف
ميشود زيرا شدت فعاليت بهقدري زياد است كه جريان خون نميتواند نياز اكسيژن عضله را تأمين كند. ورزشهاي هوازي در كم كردن استرس اثرات مفيد و قابل توجهي دارند و در نتيجه زندگي سالمتري را فراهم ميآورند. در بررسي تجزيه و تحليلي 34 مطالعه، مشخص شده است در افرادي كه ورزش هوازي ميكنند و تناسب اندام خوبي دارند، واكنش استرس رواني ـ اجتماعي در مقايسه با افراد گروه كنترل يا خود افراد مورد بررسي قبل از شروع مطالعه كمتر است
. مكانيسم دقيق اين كاهش استرس مشخص نشده است، اما ميتواند مربوط به اين امر باشد كه با ورزش هوازي پاسخهاي سمپاتيك قلب و عروق نسبت به استرس رواني ـ اجتماعي كم ميشود. احتمالاً يكي از راههايي كه ورزش به رفع اضطراب و افسردگي كمك ميكند، بالا بردن مقدار پپتيدهاي اپيوييد آندروژن (آندورفينها و آنكفالينها) در پلاسماي خون است. در برخي مطالعات مشخص شده است كه مقدار پلاسمايي آندورفينها با ورزش افزايش مييابد و ورزيدگي قلب و عروق اين اثر را تشديد ميكند.
بيژن قرباني کارشناسارشد روانشناسي
ورزش راز سلامتی
در دنیای امروز، بیماری ایدز، مصرف دخانیات، نبود تحرک و ورزش، خشونت و سوء تغذیه، سلامتی بشر را تهدید می کند.بدون شک می توان گفت اگر ورزش در زندگی ما نقش و اهمیت خودش را پیدا کند و برای آن برنامه داشته باشیم، این عارضههای ناخوشایند شاید از بین بروند یا کم رنگ تر شوند. زیرا شخص ورزشکار معمولاً سیگاری نمیباشد، به تغذیه سالم اهمیت می دهد، از اعصاب آرام تری برخوردار است، انرژی خود را درست مصرف می کند و کمتر اهل
خشونت و عصبانیت است. افزون بر این اثرات مثبت ورزش بیش از این است زیرا ورزش باعث زیاد شدن توده عضلانی بدن و مصرف بیشتر انرژی نیز می شود. تمرینات مرتب و منظم ورزشی باعث کم شدن چربی میشود و نمی گذارد چاق و بیمار شوید. انرژی مصرفی روزانه با ورزش و زیادشدن توده عضلانی افزایش می یابد. ورزش پیر شدن و سالمندی را به تاخیر می اندازد و باعث حفظ تناسب اندام و زیبایی بدن افراد می شود، از پوکی استخوان جلوگیری می کند و سبب تقویت سیستم اسکلتی بدن میگردد. در ضمن ورزش به مصرف مستقیم اسیدهای چرب میانجامد، روش مطمئن و مناسب درمان چاقی و پیشگیری از
برگشت آن است، زیرا عضلاتی که تحت تأثیر فعالیت ورزشیاند بدون نیاز به انسولین انرژی خود را علاوه بر گلوکز (نوعی قند مورد مصرف بافت ها و سلول های بدن) از اسیدهای چرب تامین می کنند. ورزش حتی برای بیمارانی که به مرض قند (دیابت) مبتلا میباشند مفید است. ورزش خطر ابتلا به بیماریهای قلبی، عروقی و سکته های مغزی را کاهش می دهد. ورزش باعث زیاد شدن مقدار گردش خون موثر در بدن می شود و از لخته شدن خون درسیاهرگ عمقی پا
جلوگیری میکند و دستگاه قلبی عروقی و دستگاه تنفس و ایمنی بدن را تقویت مینماید. همچنین اثرات مثبت ورزش بر دستگاه گوارش را نباید نادیده گرفت. افزون بر این ورزش از افسردگی پیشگیری میکند، روحیه فرد را بالا میبرد و در زندگی خانوادگی و اجتماعی و در شغل افراد تاثیرات سازندهای دارد. تجربه
نشان داده است یک شخص سالم و تندرست معمولاً از موقعیت و پیشرفت شغلی بهتری نسبت به افراد چاق و کند برخوردار است. در غایت ورزش از مبتلاشدن به آلودگی های اجتماعی، مثل سیگار کشیدن، مواد مخدر و ... جلوگیری میکند، ذهن را تقویت می نماید و با اندیشهای قوی می توان بر مشکلات و معضلات خانوادگی و اجتماعی بهتر فائق آمد.
تأثير ورزش در سلامت روان:
مجموعه اين ويژگيهاي شاخص تشكيل دهنده سلامت روان در يك فرد مي باشد. بدون شك رفتار بشر تابع تماميت وجود اوست بدين معني روان تابع جسم و جسم تابع روان است. امروزه تحقيقات نشان مي دهد كه ناراحتي هاي جسماني اختلالات رواني را بهمراه داشته و برعكس. ولي نكته برجسته در تقويت قواي جسماني حفظ روان سالم مي باشد.
دكتر آرترويدر روانشناس معروف آمريكايي در تحقيق بسيار جامع خود اظهار مي نمايد عدم تعادل رواني بسياري بيماران نتيجه عدم فعاليت حركتي و ورزشي در دوران كودكي است. جونز در قسمتي از تحقيق خود دريافت پسراني كه از نظر قواي جسماني ضعيف مي باشند علاوه بر ضعف جسماني داراي مشكلات رواني مانند احساس حقارت عدم توانائي تطبيق خود با ديگران مي باشند. راويك و مك كي دريافتند دانش آموزاني كه در مهارتهاي حركتي ضعيف مي باشند اغلب خجول و گوشه گير هستند و برعكس دانش آموزاني كه از نظر مهارتهاي حركتي قوي مي باشند داراي ويژگيهاي برجسته بسيار نماياني از نظر رفتار چون فروتني، تدبير، توجه و حس همكاري هستند.
شندل با استفاده از آزمون رواني خصوصيات رواني دانش آموزان ورزشكار و غير ورزشكار را مورد بررسي قرار داد و به اين نتيجه رسيد دانش آموزان ورزشكار داراي صفات ممتاز رفتاري چون رهبري، تحركهاي اجتماعي حس ارزشهاي فردي و
اجتماعي، عدم شك و ترديد در خود عدم بهانه جوئي و نتيجتاً رشد اجتماعي بيشتر مي باشد
بارزترين اثرات مثبت ورزش در سلامت روح و روان و سلامت اجتماعي فرد:
ورزش ، طراوت و شادابي را به ارمغان آورده و افسردگي را از بين ميبرد.
ورزش ، موجب احساس اعتماد به نفس ، احساس قدرت و تقويت اراده ميشود.
ورزش باعث تقويت تمركز فكر و افزايش دقت عمل ميگردد.
• ورزشِ متعادل موجب داشتن احساس خوب و افزايش قدرت خلاقيت ميگردد.
• ورزش ، احساس آرامش و راحتي روح را افزايش داده و انسان را در مقابل فشارهاي رواني و اضطراب مقاوم ميكند.
• ورزش ، موجب تقويت قواي ذهني و حافظه ميشود.
• با توجه به محاسن فوقالذكر افرادي كه ورزش متعادلي دارند ، هميشه سالم هستند و در مقابل بيماريهاي مختلف، مقاومند ؛ در نتيجه غالباً در فعاليتهاي اجتماعي ، افرادي موفق هستند.
• ورزش ، موجب پيشگيري از خستگي زودرس شده و كارمندان ورزشكار هيچگاه با كسالت به ارباب رجوع پاسخ نميدهند.
• افراد فعال ، توانايي خود را ميشناسند و از آن حداكثر استفاده را ميكنند.
• احتياجات اوليه خود را برطرف ميكنند و با شناخت واقعيات ، واقع بنيانهتر با مشكلات زندگي ، مقابله مينمايند.
• افراد فعال به دليل اعتماد به خويش ، مسئوليت پذيرند ، از كسب تجربه لذت ميبرند و هميشه براي بهترين نتيجه تلاش ميكنند.
• تربيت روح و روان در كنار تربيت بدني موجب تقويت اراده شده و چنين شخصي هرگز به طرف اعتياد نخواهد رفت
اهمیت ورزش:
امروزه ورزش يکي از اموري است که به عناوين مختلف در جهان مطرح شده و گروه زيادي به اشکال گوناگون با آن سرو کار دارند. برخي از مردم، ورزشکار حرفه اي اند و گروهي ورزشکار آماتور. گروهي طرفدار و علاقه مند به ورزش و ديدن برنامه ها، مسابقات و نمايش هاي ورزشي بوده، وعده اي نيز از راه ورزش امور زندگي خويش را مي گذرانند.
وزارتخانه ها و ادارات ورزشي فراواني تاسيس شده و مخارج زيادي صرف ورزش، ساختن استاديوم ها، مجتمع ها و باشگاه هاي ورزشي و نيز تهيه وسائل و لباس هاي ورزشي و يا تماشاي مسابقات ورزشي مي شود. بخش هاي قابل توجهي از برنامه هاي تلويزيون، راديو، مجلات و ساير رسانه هاي گروهي، به ورزشي و اخبار ورزشي اختصاص دارد و خلاصه ورزش يکي از اموري است که در جهان به صورت جدّي مطرح بوده و از جهات مختلف داراي اهميت مي باشد، از جمله:
امروزه يکي از مشکلات جامعه بشري، مساله بي کاري و عوارض ناشي از آن است. بي کاري، به ويژه براي نوجوانان و جوانان و به خصوص در ايام تعطيلات تابستاني مدارس و مراکز آموزشي، بسيار خطرناک و مضرّ است و بايد با آن مبارزه شده، يا به نحوي اوقات بي کاري را پر نمود که مفيد بوده و يا لااقل مضر نباشد. بسياري از انحرافا، از قبيل: اعتياد به مواخدر، دزدي و ايجاد مزاحمت، دعواها و درگيري هاي خياباني، انحرافات جنسي و ... زاييده بي کاري و ولگردي است.
مرحوم شهيد مطهري در کتاب تعليم و تربيت در اسلام، مطلبي تحت عنوان "زن و غيبت" دارد و مي فرمايد:
"زن ها در قديم مشهور بودند که زياد غيببت مي کنند. شايد اين به عنوان يک خصلت زنانه معروف شده بود که زن طبيعتش اين است و جنساً غيبت کن است؛ در صورتي که چنين چيزي نيست، زن و مرد فرق نمي کنند. علتش اين بود که زن – مخصوصاً زن هاي متعيّنات، زن هايي که کلفت داشته اند و در خانه، همه کارهايشان را کلفت و نوکر انجام مي دادند- هيچ شغلي و هيچ کاري، نه داخلي و نه خارجي نداشت، صبح تا شب بايد بنشيند و هيچ کاري نکند. کتاب هم که مطالعه نمي کرده و اهل علم هم که نبوده، بايد يک زن هم شان خود پيدا کند، با آن زن چه کند؟ راهي غير از غيبت کردن به رويشان باز نبوده، و اين برايشان يک امر ضروري بوده؛ يعني اگر غيبت نمي کردند، واقعاً بدبخت و بي چاره بودند."
شايد به واسطه جلوگيري از همين عوارض سوء بي کاري باشد که مي بينيم در اسلام از "کار و انسان شاغل" بسيار تجليل شده است. احاديث فراواني در اين زمينه وارد شده که توجه شما را به برخي از آن احاديث جلبمينمايم:
امام علي عليه السلام فرمود:
"اِنَّ اللّهَ يُحِبُّ المُحتَرِفَ الاَمينَ؛
خداوند، انسان اميني را که داراي حرفه است[و به آن اشتغال دارد] دوست مي دارد."
رسول خدا صلي عليه واله فرمود:
اَلکادُّ لِعِيالِهِ کَالمُجاهِدِ في سَبيلِ اللهِ؛
کسي که خود را براي اداره زندگي اش به مشقت مي اندازد، مانند کسي است که در راه خدا جهاد مي کند."
رسول اکرم صلي عليه واله فرمود:
"مَلعُونُ مَن القي کَلَّهُ عَلَي النّاسِ؛
هر کس که سنگيني [اقتصادي] خود را بر دوش مردم بيندازد، ملعون است."
بدون شک، مردم و کشور بايد در پي ايجاد کار و اشتغال سالم براي همه باشند، ولي آيا هميشه امکان اشتغال براي همه و به ويژه جوانان و نوجوانان فراهم است؟ اگر اين امکان فراهم نشد، تکليف چيست؟ آيا ايجاد سرگرمي هاي سالم و مفيد نمي تواند از بسياري انحرافات جلوگيري کند؟
ورزش يکي از مفيدترين و سالم ترين سرگرمي هايي است که مي تواند اوقات فراغت جوانان و نوجوانان را پر کند.
ورزش، کسالت و تنبلي را از انسان زدوده و به وي نشاط و شادابي بخشيده، او را براي انجام کارهاي و وظايف فردي و اجتماعي آماده نموده و اخلاقش را بهبود مي بخشد.
ورزش، روحيه شجاعت، از خود گذشتگي، مبارزه با ظلم و ظالم و دفاع از مظلوم را در انسان تقويت نموده، اراده وي را قوي مي سازد.
ورزش، توان رزمي انسان را افزايش مي دهد. بالا بودن توان جسماني نيروهاي نظامي و رزمي، تنها در زمان هاي گذشته که جنگ ها با سلاح هاي سرد صورت مي گرفت، مورد توجه نبوده، بلکه امروزه نيز حائز اهميت فراوان است و تمرينات بدني قسمت عمده اي از آموزش هاي نظاميان و به ويژه کماندوها و نيروهاي ويژه را تشکيل مي دهد. همچنين افرادي که از نقطه نظر بدني و جسماني، ضعيف و يا ناقص باشند، در ارتش پذيرفته نشده و گاه از خدمت سربازي نيز معاف مي گردند.
اهميت سلامتي و توانمندي جسماني بر کسي پوشيده نيست.
پيامبر گرامي اسلام صلي عليه واله در باره حق بدن بر انسان مي فرمايد:
"اِنَّ لِرَبِّکَ عَلَيکَ حَقّاً، وَ اِنَّ لِجَسَدِکَ عَلَيکَ حَقّاً وَ لاَ هلِکَ عَلَيکَ حَقّاً؛
پروردگارت بر تو حقي دارد، و بدنت بر تو حقي دارد، و خانواده ات[نيز] بر تو حقي دارد."
آن چه در اين حديث ارزنده قابل توجه است، اين است که پيامبر بزرگوار اسلام، تا بدان پايه براي جسم و بدن ارزش و اهميت قابل است که حق بدن را در رديف حق پروردگار [آن هم بلافاصله بعد از آن] و در کنار حق خانواده [و حتي قبل از آن] ذکر مي فرمايد. زماني انسان مي تواند حق پروردگار و خانواده خويش را به بهترين نحوي ادا کند، که از بدني سالم و نيرومند برخوردار باشد.
ورزش، کمک شاياني به ايجاد و تقويت سلامتي جسماني و رواني مي کند، و افرادي که با روش صحيح ورزش مي کنند و يا داراي کارهاي با تحرک مي باشند، سالم تر بوده و عمرشان از افرادي که کارهاي بدون تحرک دارند بيشتر است.
شهيد دکتر سيدرضا پاک نژاد در کتاب اولين دانشگاه و آخرين پيامبر مي نويسد:
"عضلات در حال ورزش10 تا 18 برابر در حال استراحت احتياج به خون دارند،20دفعه بيشتر قند و اکسيژن مصرف مي نمايند،50 بار زيادتر گازکربنيک دفع مي نمايند، و با توجه به همين ارقام، اهميت کار قلب هنگام ورزش روشن مي گردد
در واکنش قلب در برابر کار عضلاني، مشاهده مي شود ضربان هاي دبي، حجم خون، فشار خون و حتي ترکيبات فيزيکو شيميايي خون را دگرگون مي سازد. ضربان قلب هنگام کار بدني، يعني زماني که عضلات را به فعاليت مي داريم، 2- 3 و حتي 4 برابر، و امکان دارد به 200 ضربه در دقيقه برسد. حجم خون 2- 3 برابر و دبي قلب 6- 7 و حتي 8 برابر و گاه زيادتر شود و دبي قلب از 4 ليتر در دقيقه ممکن است به 30 تا 35 ليتر در دقيقه برسد، در صورتي که دبي قلب شخص سالم و ورزيده در حال معمولي 25 ليتر است... .
حجم قلب ورزش کاران و کارگراني که کار بدني سنگيني دارند، بدون شک افزايش مي يابد، اما اين افزايش به عقيده بسياري، فيزيولوژيک و کاملاً طبيعي است. در اثر فعاليت بدن، حجم قلب افزايش مي يابد، زيرا جدار بطن ها به ويژه بطن چپ ضخيم مي شوند؛ يعني همان طور که عضلات بازو در اثر ورزش يا ابتلا به برخي بيماري ها قوي مي شود، عضلات قلب هم در اثر کار، قوي مي گردد و در نتيجه قدرت انقباض قلب زياد مي شود... ."
وي در بخش ديگري از کتابش، در باره فوايد ورزش چنين مي نگارد:
قدرت انقباض و نظم ضربان قلب پس از مدتي ورزش کردن بهتر مي شود... .
گنجايش ريه ها بيشتر مي گردد و در نتيجه، اکسيژن بهتري و بيش تري به بدن مي رسد... ورزش صحيح و معتدل و متناسب با مزاج، سبب نظم و ثبات حرکات تنفس مي گردد و تنفس عميق تر، ولي شمارش آن کم تر مي شود.
هر چه شخص ورزيده تر باشد، مقدار سوخت بدنش نقصان مي يابد؛ يعني درحقيقت در اثر مدتي ورزش کردن، بدن بهتر از مواد غذايي خود استفاده مي کند.
رشد و نمو بهتر انجام مي گيرد، زيرا اکسيژن بهتر و بيشتر به تمام نسوج مي رسد و در نتيجه، فعاليت غدد داخلي افزوده شده و بنابر عقيده اي در عضلاني که فعاليت مي کنند، موادي ايجاد مي شوند که به رشد و نمو کمک مي نمايد.
قوّه جذب و دفع بهتر مي شود.
بدن عادت مي کند در برابر مختصر فعاليت، ناگهان نفس تنگي پيش نيايد و ضربان قلب زياد نشود و ديرتر خسته گردد و عرق نمايد.
هماهنگي بين اعصاب و مراکز عصبي و تقويت اعصاب، ايجاد شده و کارهاي فکري، آسان تر مي شود."
در کتاب زن و ورزش نيز در باره فوايد ورزش چنين آمده است:
"بدن انسان بر خلاف ماشين يا هر وسيله ديگر که بر اثرکار و فعاليت مستهلک مي گردد، با کار جان گرفته و توانايي بيش تري کسب مي نمايد. در زمان هاي گذشته، حرکت و تمرين هاي بدني، بخشي از کار روزانه فرد به شمار مي رفت، اما امروزه بر اثر پيش رفت تکنولوژي و ماشين، بايد بيش تر از گذشته در جستجوي حرکت بود، و هر فرد بايستي آن را در برنامه روزانه خود بگنجاند... .
تنفس و يا نفس کشيدن وسيله اي است که با آن، اکسيژن به همه بدن مي رسد و مواد زايد و اکسيده به بيرون ريخته مي شود. در خلال تمرين، ميزان نفس کشيدن افزايش مي يابد. شخصي که بدنش تربيت شده با تمرين هاي ورزشي است، آهسته تر وعميق تر از افراد ديگر نفس مي کشد، فشارهاي وارد بر سيستم تنفسي خويش را با تلاش کم تر و کارايي بيش تر پاسخ گوست.
تمرين ها به دستگاه هاضمه به دو طريق کمک مي کنند:
به علت پي آمد نياز بدن به غذا، اشتها را افزايش مي دهند؛
حرکت اندام هاي هاضمه تسريع مي شود و حرکات دودي شکل معده – که موجب هضم غذا مي گردد – سريع تر و راحت تر صورت مي گيرد.
تمرين هاي ورزشي، عمل تخليه را بهبود و از يبوست پيش گيري مي کند. حرکات دودي شکل افزايش مي يابد و در نتيجه، روند ترشحات بدن کار آمدتر تنظيم مي شوند. به طور کلي افرادي که فعاليت هاي جسماني بيش تري دارند، کم تر از افراد کم حرکت، به بيماري سنگ کليه و اختلالات مشابه به آن مبتلا مي شوند.
بسياري از مواد زايد، از طريق غدد عرق در پوست بدن بيرون ريخته مي شود. اين فرايند با تمرين هاي شديد ورزشي تسريع مي شود؛ علاوه بر اين، عرق کردن باعث تميز شدن پوست مي گردد.
ارزش ديگر تمرين هاي ورزشي، در افزايش توليد سلول هاي قرمز خون در بافت هاي لنفاوي استخوان است. شمارش هموگلوبين خون بر اثر فعاليت بالا مي رود. تمرين ها از بالا رفت فشار خون جلوگيري مي کند."
به طور کلي نقش ورزش در سلامتي انسان آن قدر زياد است که امروزه بسياري از بيماري ها را با ورزش مداوا مي کنند، که به اين شيوه مداوا "ورزش درماني" گفته مي شود.
امروزه ورزش در سطح بين المللي، بعد سياسي نيز به خود گرفته است. گاه اتفاق مي افتد کشوري که بيش تر مردم حتي نام آن را نشنيده اند، يک باره در جهان مطرح شده و به واسطه پيروزي هاي ورزشي، نامش در صفحه اول روزنامه هاي جهان و صدر اخبار قرار مي گيرد. شرکت و يا عدم شرکت تيم هاي ورزشي يک کشور در يک کشور ديگر نيز، گاه جنبه سياسي داشته و به معناي دوستي، دوشمني، اعتراض و ... تلقي مي شود.
در انسان غريزه قدرت طلبي، برتري جويي و مبارزه وجود دارد. ورزش و مسابقات ورزشي اگر در محيط و جوّ سالم برگزار شوند، زمينه اشباع اين غريزه از طريق صحيح را فراهم مي سازند. اگر اين غريزه و ساير غرايز، کنترل نشده و به مسير صحيح هدايت نشوند، براي جامعه بشري مشکل ساز و مساله آفرين خواهند بود.
ورزش، توان انسان را براي انجام کارهاي روزمره شخصي و اجتماعي بالا مي برد، حتي عباداتي از قبيل نماز، روزه، حج و جهاد نيز با بدني سالم و نيرومند، بهتر. بيش تر و راحت تر جامه عمل به خود مي پوشند.
انسان مايل است با ديگران باشد و با آنان بياميزد. اين غريزه و يا تمايل شديد را مي توان از طريق ورزش بر آورده ساخت. در ورزش، در زمينه نيل به ارزش هاي اجتماعي ديگري نيز، چون کار گروهي، وفاداري، روحيه ورزش کاري مي توان توفيق يافت. محيط صميمانه و مطلوب ورزشي، اغلب فرصتي مناسب براي ايجاد روابط انساني و شکل گيري دوستي هاست.
ورزش به انسان تحرک مي بخشد و حرکت و تحرک به ويژه در کودکان لازمه رشد است. اگر عضو نيرومندي از اعضاي بدن يک ورزش کار را چندين ماه در گچ قرار دهند و تحرک را از آن سلب نمايند، ضعيف و لاغر خواهد شد. اگر جنبش بدن کم شود، دفاع بدن کم و ضعيف مي گردد، و همچنان که داشتن تحرک و ورزش موجب سلامتي بدن و طول عمر مي گردد، نداشتن تحرک نيز موجب مرگ زود رس مي شود
نقش ورزش در رفع افسردگى
بسيارى از افراد در سراسر جهان از افسردگى ناتوان کننده اى رنج مى برند. به گزارش هلث دى تحقيقات نشان مى دهد ورزش، بويژه اگر بصورت گروهى انجام شود لااقل به اندازه داروهاى استاندارد براى کاهش علائم در بيماران دچار افسردگى نقش دارد. همچنين مطالعات ديگرى نشان مى دهند ورزش در ورزشگاه و يا دوى سريع روزانه مى تواند به اندازه فعاليت هاى گروهى در دور کردن افسردگى موثر باشد و اينکه مدت ورزش خيلى اهميت ندارد. مهم ورزش کردن يا نکردن است. محققان مى گويند در حاليکه ورزش احتمالا بر مواد شيميايى مغز مانند سروتونين و دوپامين تاثير مى گذارد، فعاليت بدنى ممکن است تغييرات مثبتى را در ساير قسمت ها اعمال کند.
افسردگى حالتى است که با انرژى کم مشخص مى شود و برخى آن را خستگى شديد مى نامند. اما ورزش يک تاثير خلقى دارد که بنظر مى رسد آن حالت نگرانى اما همراه با بيحالى را برطرف مى کند.
ورزش سبک مانند ١٠ دقيقه پياده روى در روز منجر به افزايش انرژى مى شود گرچه اين ميزان براى کاهش استرس کافى نيست.
ورزش هاى شديد تر مانند آئروبيک، بيشتر در کاهش تنش اثر دارد. حتى ممکن است انرژى شما را کم کند چرا که باعث خستگى شما مى شود. اما طى يکساعت بعد مجددا انرژى را به بدن باز مى گرداند.
افرادى که ورزش مى کنند اعتماد به نفس بيشترى خواهند داشت و باعث مى شود در مورد خودشان بهتر فکر کنند و تعالى بيشترى را نيز احساس مى کنند.
اما بسيارى از افراد مبتلا به افسردگى، ورزش را شروع نمى کنند.
چرا اين افراد آن کارى را که شايد مهم ترين اثر را در آنها داشته باشد، انجام نمى دهند؟ زيرا افت در انرژى ويژگى عمده افسردگى است بطوريکه فرد احساس مى کند براى ورزش هيچ انرژى ندارد.