بخشی از مقاله
تاريخچهي نقاشيهاي دوره صفويه
فهرست عناوين :
- تاريخچهي نقاشيهاي عهد صفويه
- آشنايي با پيدايش پايتخت سلسلهي صفويه
- آشنايي با موضوعات نقاشي دوره صفويه
- ورود سبك اروپايي به نقاشي ايراني
- رضا عباسي و اهميت آثار وي
تاريخچهي نقاشي عهد صفوي:
هرات در سال 1507 با حملهي شيبك خان ازبك سقوط كرد. خود او نيز سه سال بعد در جنگ مرو به دست شاه اسماعيل بيست و سه ساله، شكست خورد و به قتل رسيد. اسماعيل كه قبلاً در ابتداي قرن شانزدهم ، تركمانان آق قيونلو را تار و مار كرده بود، اكنون با اين پيروزي بيشتر موقعيت خودر ا در امپراتوري خويش استحكام بخشيد.
بعد از هشت و نيم قرن استيلاي عربها و مغولان و تاتارها بار ديگر ايران انسجام يافت. دورهي جديدي آغاز شده بود، سلسلهي صفوي كه به دست اسماعيل پايه گذاشته شده بود، به مدت بيش از دويست سال دوام يافت و بعد به دست افغانها منقرض شد.
عهد صفوي از مهمترين دوره هاي هنري در تاريخ اسلامي ما به شمار مي رود. شاهان قدرتمند و هنر دوست سلسلهي صفويه توانستد با تكيه بر ملت ايراني و مذهب تشيع كه از اين زمان در ايران رسميت يافت عصر درخشاني در زمينهاي مختلف هنري پديد آوردند كه در آن ميان هنر نقاشي جايگاه ويژهاي دارد.
آشنايي با پيدايش پايتخت سلسلهي صفوي
پايتخت سلسلهي صفويه ابتدا تبريز بود و بعد به قزوين ( اندكي به جنوب شرقي ) منتقل شد. انتقال پايتخت از شرق به غرب ايران اثرات مهمي بر پيشرفت نقاشي ايراني داشت. در دوران صفويه مركزيت هنر به شهر تبريز آمد و برخي از هنرمندان هم در شهر قزوين ماندگار شدند. اما اصل سبك نقاشي صفويه در شهر اصفهان به وجود آمد.
بنيانگذار صفويه ، يعني شاه اسماعيل، شهر تبريز را به پايتختي برگزيد و با حمايت بيدريغي كه از هنرها و هنرمندان به عمل آورد به زودي اين شهر مركز پويايي هنر ـآن عهد شد. مي دانيم كه تبريز سابقهي هنري طولاني داشت و قبل از قدرت يافتن صفويه نيز كارگاههاي نقاشي در اين شهر فعاليت داشتند، ولي رونق و اعتلاي هنري تبريز زماني به درخشش نهايي نايل آمد كه چنان كه گفتيم به دعوت شاه اسماعيل كمال الدين بهزاد و برخي از همكاران و شاگردانش از هرات به اين شهر آمدند. بهزاد كه در حدود سال 916 ه. ق به تبريز آمد از طرف شاه صفوي به مديريت كارگاههاي هنري و رياست كتابخانهي سلطنتي گماشته شد.
نظارت و رهبري هنري وي بود كه باعث گرديد تا مكتب تبريز به اعلاء درجه در مصور سازي كتاب يابد و نفيسترين كتابهاي هنري تاريخ ايران در اين كارگاه توليد شود. تمامي هنرمندان نامدار مكتب تبريز، يا به طور مستقيم شاگرد بهزاد بودند و يا از سرچشمهي هنر او سيراب شده بودند. لذا مجموعهاي بي نظير از نگارگران خلاق ، آثار ريز نقشي را پديد آوردند كه در تاريخ و نقاشي بي همانند است. اين هنرمندان علاوه بر فعالت در زمينهي مصور سازي كتب به طراحي فرش و ديگر دستبافها نيز ميپرداختند.
در اين دوران، مكتب بهزاد با جذب شاگرداني بسيار، شيوهي نگارگري رايج را تغيير داد. حاصل اين تجربه اندوزيهاي تازه، ظهور سبكي نوين با نام مكتب صفوي يا مكتب تبريز 2 بود همراه با تماشاي برجسته چون « سلطان محمد» ، « آقا ميرك» ، « مظفر علي» ، « شيخ زاده» .
با مطالعهي دقيق آثار مكتب تبريز اين ويژگي را ميتوان براي آن برشمرد.
1- اتمام ماهرانهي تصوير
2- خلق فضايي سرور انگيز و شكوهمند
3- استفاده از رنگهاي به غايت درخشان و پر مايه و متنوع از جمله رنگ طلا
4- گستردگي دامنهي تخيل
5- فراخي چشمگير در فضاي تصوير
6- اختصاص سراسر صفحهي كتاب به تصوير
7- قدرت خارق العاده در پرداخت بسيار ظريف اجزاي تصوير
8- اهميت تقريباً برابر تمامي اجزاي تصوير
9- تنوع حالت كلي صحنهها بر حسب موضوع
10- ترسيم جامه و عمامهها و كلاهها به رسم لباس هاي متداول روز
11- همگامي و همراهي معماري و منظرهي طبيعي كه بستري براي حضور انسانها هستند، توجه ويژه به منظرهي طبيعي به ويژه مناظر كوهستاني و سرانجام تنوع چشمگير در ترسيم گل و گياهان.
از نسخههاي مهم مصور شده در اين دوره مي توان ديوان شاهنامهي تهماسبي ( 931 ه .ق) ، حافظ ( 939 ه.ق)، خمسهي تهماسبي (950 ه . ق) و ديوان مير عليشيرواني را نام برد.
پس از انتخاب اصفهان به پايتختي و در دوران شاه عباس اول، مكتبي تازه در نقاشي پديدار شد كه مكتب اصفهان نام گرفت، اين شيوه كه توسط نقاش نام آور عهد صفوي ( رضا عباسي) ابداع شد. نمايشي است از دوري هر چه بيشتر از مصور سازي كتاب هاي ادبي و كسب استقلال صفحهي نقاشي در مكتب اصفهان ، شيوهي كهن نقاشي ايراني در زمينه فضاسازي و نحوهي تركيب بندي پيكرههاي انبوه ، كم رنگ شده، نمايش تك چهرهها و تك پيكرهها با پوشاك فاخر، قوت گرفته
. فضاسازيهاي ساده ، خطوط منحني دلپذير، استفاده از حداقل رنگ و گاه ساخت و ساز ماهرانهي لباسها و ظرافت در طراحي موي سر و ريش مردان شيوهي خاص رضا عباسي است كه هنرمندان بسياري را تحت تاثير قرار داد. از ديگر نقاشان مكتب اصفهان ميتوان به « معين مصور» ، « محمد يوسف» ، « محمد قاسم» اشاره كرد.
در دهههاي نخست حكومت صفويان، نقاشي همان راه مكتب هرات را ادامهي مي دهد. طرح اين دوره يكي از بهترين و زيباترين و با سليقهترين طرح هاي نقاشان ايراني است كه نشان دهنده ذوق آنها است. يكي از پر ارزشترين آثار اين دوره، نسخههاي مصوري از خمسهي نظامي است كه تقريباً همه نقاشان معروف زمان ، تصويري در آن كشيدهاند ، اين نقاشان برخي چون آقا ميرك، مير سيد علي از شاگردان بهزاد بودند و برخي چون سلطان محمد از او تاثير گرفته بودند.
در اين تصاوير رنگها غنيتر، تركيب بنديها متراكم و پيكرها پر تحركتر از تصاوير كتاب هاي پيشين هستند. در سالهاي بعد به علت رشد شهر نشيني و حمايت از اصناف و پيشه وران و گسترش صنايع دستي به خصوص با ساختن كاخهاي جديدي در پايتخت هاي جديد، يعني اصفهان ضرورتاً نقاشي شكل ديگري به خود مي گيرد
و در مواردي جزئي از معماري مي گردد و بر ديوارها به منظور تزئين به كار گرفته ميشود و در مواردي به صورت نقاشي ديواري و غيره مطرح ميگردد به هر حال تا اندازهي زيادي از حد كتاب آرايي پا فراتر مي نهد. از مشهورترين بناهاي اين عهد كه از نقاشي در آرايش داخلي آنها استفاده شده است، ساختمان عالي قاپور و چهل ستون در اصفهان است. در نقاشي نقاشان دوران صفوي آشكار شدن تخصص آنها در اين رشته به وضوح مشخص است.
آشنايي با موضوعات نقاشي عهد صفويه:
در نقاشيهاي صفوي ، موضوع اصلي شكوه و زيبايي اين دوره است. موضوعات نقاشيها بيشتر حول محور بارگاه سلاطين، اشراف زادگان ، كاخ هاي زيبا، مناظر زيبا و صحنههايي از جنگهاست. در اين نقاشيها انسان ها با لباسهاي فاخر صورتهاي زيبا و مجسمههاي ظريف رنگين به طور پرهيجان در تصوير كشيده شده است. هنر نقاشي در طول دوران صفوي هم زياد و هم داراي كيفيت بهتر شد. در اين نقاشيها آزادي بيشتر و مهارت و دقت بيشتر مشهود است.
هنرمندان بيشتر به اصول كلي پرداخته و از جزئيات غير ضروري اجتناب كردند، صافي خطوط بيان زود احساسات و متراكم شدن موضوعات از مشخصات سبك نقاشي صفوي است. از آنجاييكه در اواخر دوران صفوي ، از لحاظ جنبهي فكري اختلاف جزئي در رنگ آميزي به وجود آورد، ميتوان به ظهور سبك اروپايي در اين نقاشيها پي برد.
خصوصيت معروف نقاشي صفوي اوج تجمل و زرق و برق سنجيده شده ايست كه نشان از ذوق و سليقهي غني تر و لطيفتر دربار صفوي نسبت به دربارهاي پيشين دارد. رنگها عالي ترين رنگها، نقش ها رو به كمال و موضوعات مقبول، صحنههاي زندگي درباري هستند كه از پيكرههاي فراوان با پوشاك فاخر برگرد غرفههاي مجلل طاقدار باغهاي شاهانه برخوردارند. تركيب بنديها به ايستايي گرايش دارند ولي باز همان توجه به گيرايي و شكوه فراوان در صحنههاي حركت، شكار و تصاوير رزم گنجانده شده است. در نقاشي اين دوره ، تمايل هنرمندان به پرهيز از رنگهاي گرم ، ديگر مشهود نيست، آنان هر تركيب رنگي را آزادانه بكار مي گيرند،
ولي براي دستيابي بر شكوه و جلال، شيوههاي تكنيكي را پر مايهتر و استادانهتر مي گردانند. علاوه بر زرافشان كردن كاغذ، حواشي را گاه با تشعير حيوانات طلايي رنگ ، يا با درختان و شاخ و برگها پر مي كردند. كاربرد هنر نقاشي تا بر روي جلد كتاب ها كه اغلب لاكي بود گسترش يافت. در ضمن بسياري از نقش مايههاي نقاشان در نقش قاليها و پارچههاي اين زمان كه بدون ترديد اغلب به دست نقاشان دربار طرح ميشد راه يافتند.
پا به پاي آثار نقاشان بزرگ كتابخانههاي سلطنتي به سفارش هنرپروران كم ثروت تعداد زيادي نقاشيهاي بسيار كم زرق و برقتر تهيه شد. برخي از اينها آثار واقعي هنري محسوب ميشوند و تنها تعداد اندكي فاقد گيرايي هستند. ولي بيشك به دنبال افزايش تقاضا آثار ضعيف و سطحي نيز كه در صد آنها در مقايسه با گذشته نسبتا بيشتر بود تهيه ميشد.
نقاشي اوايل دوره صفويه را عموما ميتوان با جزئيات نوع پوشاك كه از همه مشخصتر خصوصيت بارز دستار است زود تشخيص داد. مشخصهي اين سرپوش عيجب كلاه باريك و كشيده ايست كه در امتداد آن چوبي قرار دارد كه غالبا تا چندين سانت بالاتر از دستار كه به دور آن پيچيده شده ادامه مييابد.
نمونهي معروف نقاشي دوره انتقالي بين سبك قرن پانزدهم هرات و سبك صفوي تصاوير نسخهاي است كه در بلخ به سال 1504 كتابت شده است اين تصاوير به آثار قرن پانزدهم بسيار شبيهاند و دستاوردهاي صفوي كه در آنها ديده ميشوند يكي از عاليترين نسخ اين دوره ، نسخه نفيسي از آثار ميرعليشير نوايي در كتابخانهي پاريس است
كه تهيه آن در هرات به پايان رسيده است و تصاوير آن در بسياري از كتب معتبر چاپ شده است اين نقاشيها بي امضا هستند ولي احتمالا دست كم تعدادي از آنها كار شاگردان بهزاد است. در يكي از اين تصاوير كه صحنهي شكار است بهرام گور را شبيه شاه اسماعيل نمايش دادهاند و در اثر ديگر كه مرگ فرهاد را نشان ميدهد تاثيرات شديد سبك قرن پانزدهم وجود دارد ولي در اغلب نقاشيهاي ديگر سبك صفوي كاملا استقرار يافته است.