بخشی از مقاله

چکیده:

نقاشی ایرانی و آثار هانری ماتیس شباهتهای فرمال و ساختاری بسیاری به هم دارند، هرچند ازلحاظ محتوایی از هم فاصلهدارند و متفاوتاند، این فاصلهی محتوایی ناشی از گفتمانهایی است که این دو جریان در آن شکلگرفتهاند، نقاشی ایرانی زائیدهی گفتمان ایرانی اسلامی و همبسته با ادبیات و عرفان ایرانی است ولی نقاشیهای هانری ماتیس نشان از جهان معاصر غرب دارند با تمام آزادیهای فردی و دغدغههای جسمانی و ماتریالیستی. نگارنده در این پژوهش میکوشد با تحلیلی تطبیقی و با تکیهبر شباهتها به بازخوانی نزدیکیهای این دو جریان بپردازد.

به طورکلی سؤال اصلی مقاله این است که شباهتهای نقاشی ایرانی و نقاشیهای هانری ماتیس در چه ویژگیهای است؟ و فرضیهی پژوهش هم این ایده را دنبال میکند که جهان بصری نقاشیهای ماتیس بسیار نزدیک به جهان نگارگری - مکتب هرات/کمالالدین بهزاد - است. روش این تحقیق کیفی و جمعآوری اطلاعات بهصورت کتابخانهای بوده است.

مقدمه:

روش تحلیل تطبیقی میتواند این کمک را به پژوهشگران کند تا بل بتوانند جهانهای مختلف را به هم نزدیک کنند و در این نزدیکی وضعیتهای را روشن کنند که تا قبل از دیدها پنهان بوده است. نگارنده در این پژوهش میکوشد دوجهان تصویری را باهم انطباق دهد که در نگاه اول بسیار از هم دور هستند، اما باکمی جستجو و با استفاده از روششناسی دقیق میتوان عناصر بصری و ساختار تجسمی را در هردوی آنها مشاهده کرد که از بسیاری جهات به هم نزدیک هستند و باهم شباهت دارند.

در یکطرف نقاشی ایرانی با تأکید بر مکتب هرات و نقاشیهای کمالدین بهزاد وجود دارد و در سوی دیگر نقاشیهای هانری ماتیس نقاش پرآوازهی اروپایی. بااینکه نقاشی ایرانی درزمینه معنوی ایرانی اسلامی و در خدمت کتابت و زیر نظر دربار شکلگرفته است وکاملاً متفاوت با زمینهای است که آثار هانری ماتیس در آن به وجود آمدهاند اما میتوان ویژگیهای صوری و بصری، تجسمی بسیاری را در هر دو به نظاره نشست. نگارگری ایرانی در آثارش نوعی معنویت را با بازی نور، سطح، رنگ، خط ایجاد کرده است که میشود گفت به شکلی مدنظر هانری ماتیس هم بوده است؛ اما ماتیس انسان دوران معاصر است، دورانفنّاوری و صنعتی شدن، دورانی که چرخدندههای فناوری انسانها را ازخودبیگانه کرده است.

ماتیس با بازگشت به نقاشی ایرانی و بهطورکلی هنر شرق کوشیده به شکل خاص خودش این معنویت ازدسترفته را دوباره زنده کند. ازاینرو ظهور عواطف انسانی و حرکت به سمت نوعی معنویت در نقاشی شیوهی بیانی او را بسیار خاص و یکه کرده است. ماتیس میکوشید نقاشی خلق کند که در بینندگانش ایجاد آرامش کند و حالاتی معنویای را برای آنها بیافریند. مهم بودن ماتیس به این دلیل است که او در دورانی به این ایدهها رجوع کرد که اروپا دو جنگ جهانی را پشت سر گذاشته بود و به شکلی درد و رنج بسیاری گریبان مردمانش را گرفته بود. ماتیس در جستجوی آزادیهای بشری رنگ را از حالات توصیفی خارج کرد 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید