بخشی از مقاله
تاريخچه تفنگهاي تك تيرانداز
استفاده از هنر تك تيراندازي در ميادين جنگ سالهاي بسياري است كه معمول شده است. اصولاً در تجارب مختلف رزمي ثابت شده است كه تيراندازي و قدرت آتش سربازان عادي يك واحد رزمي در برابر دشمن چندان زياد نيست زيرا قسمت اعظم آن به هدر رفته و تعداد بسيار كمي از گلوله ها صرف زخمي كردن و يا از پاي درآوردن دشمن مي گردد. و شايد اين مسئله بدان علت باشد كه سربازان عادي خود را ملزم به آن نمي بينند كه اصول نشانه روي در تيراندازي را رعايت نمايند. و يا آن كه فكر مي كنند وقت كافي جهت اين كار موجود نيست.
مع الوصف زماني تيراندازي مؤثر و قابل توجه مي باشد كه سربازان به طرز كار سلاح آشنا بوده و مهارت كافي داشته باشند. به همين دليل، امروزه در كليه كشورهاي دنيا افرادي را به همين منظور تحت آموزش هاي ضروري قرار داده و آنها را با سلاح مجهز مي نمايند تا اثر دهي يك واحد، حتي المقدور بيشتر گردد. اين افراد تك تيرانداز ناميده مي شوند.
همان طور كه ذكر شد يك ركن تيراندازي، سلاح مربوطه مي باشد. بديهي است براي دستيابي به نتيجه بهتر لازم است، سلاح تك تيرانداز نيز مناسب كار او باشد و بتواند حداكثر بازدهي را در جنگ داشته باشد. براي اين منظور مي توان مشخصات چندي را براي سلاح هاي تك تيراندازان ذكر نمود.
1) قدرت كافي: اين سلاح ها بايد قدرت از پاي درآوردن كافي داشته باشند زيرا پس از اصابت تير اول، معمولاً فرصت فرصت تيراندازي مجدد براي تك تيرانداز باقي نخواهد ماند. بنابراين لازم است با همان تير اول دشمن را از پاي درآورد.
2) برد زياد: جهت ثمر دهي خوب لازم است اين سلاح ها برد زيادي داشته باشند تا بتوان آنها را بر عليه هدفهاي دور نيز به كار برد.
3) دقت زياد: مي توان گفت دقت زياد تا حدي بستگي به ويژگي ها و مشخصات مكانيكي سلاح و خواص بالستيكي مرمي نيز دارد. براي مثال سلاحي با برد زياد سرعت اوليه بيشتري را ايجاد مي كند كه در اين صورت خط سير گلوله مستقيم تر بوده و الزاماً نشانه روي دقيق تر خواهد بود. معهذا تنها اين نكته كافي نبوده و استفاده از دستگاه نشانه روي مناسب نظير دوربين ضروري است.
4) خوشدستي و سهولت كاربرد: يك سلاح تك تيرانداز بايد سبك و راحت باشد. و بتوان بدون خستگي زياد آن را در مدتي طولاني به كار برد. گاهي ممكن است تيراندازها، ساعتها در انتظار شكار بمانند. به همين دليل وجود وسايلي از قبيل دوپايه، بالشتك براي گونه و قنداق لاستيكي لازم است. معهذا مسائلي مثل صداي كمتر، عقب نشيني كمتر كه مربوط به طراحي سلاح مي شود، مي توانند مؤثر باشند.
تا اواخر قرن حاضر سلاح سربازان پياده تفنگهاي گلنگدني بود. اين سلاح ها داراي خواص مناسب تك تيراندازي بودند. براي مثال داراي برد خيلي زياد، قدرت خيلي زياد و دقت جالب توجه بوده و از طرفي نسبتاً سبك وزن و خوشدست بودند. تنها ايراد آنها اين بود كه از نظر نشانه روي چندان مناسب نبودند كه اين قضيه را مي شد با نصب يك دوربين به راحتي رفع كرد. به همين خاطر تفنگهاي تك تيراندازي در اين دوره همگي سلاح هاي عادي بوده كه مجهز به دوربين شده بودند. براي مثال مي توان از تفنگهاي (M97) انفيله آمريكايي، و تفنگ ماوزر 98 آلماني نام برد. در اين دوران روسها ابتدا از تفنگهاي موسين ناگانت مدل 1891 و چندين سال بعد از مدل (M 89/0) كه كمي تغيير يافته و مجهز به دوربين جالبي بود استفاده مي نمودند. قابل ذكر است كه اكنون نيز در بسياري از كارخانجات اسلحه سازي دنيا نيز جهت تك تيراندازي از اين سلاح ها تهيه مي نمايند ولي سلاح هاي جديد سبك تر، خوشدست تر، مجهز به دوربين هاي خوب نيز مي باشند. براي مثال مي توان به سلاح هاي (FR-FI) فرانسوي، تفنگ (SP66) آلماني (كارخانه ماوزر) و بسياري تفنگهاي ديگر در دنيا اشاره نمود.
با به وجود آمدن سلاح هاي نيمه اتوماتيك، باز اكثراً از همان سلاح هاي قبلي استفاده مي شد زيرا سلاح هاي جديد داراي قدرت و برد كمتري بودند چون مقداري از گاز باروت صرف عقب راندن گلنگدن شده و صرف راندن مرمي نمي شد و به همين خاطر از دقت كمتري نيز برخوردار بودند. معهذا برخي از كشورها از سلاح نيمه اتوماتيك عادي خود با نصب دوربيني و اضافاتي استفاده نمودند. مثلاً آمريكا از تفنگ M1 خود با نصب دوربين و بالشتك روي قنداق استفاده نمود ليكن اين سلاح ها چندان فرقي نداشتند زيرا برد و قدرتشان بيشتر از تفنگهاي عادي بود و اصولاً به منظور تك تيراندازي ساخته نمي شدند.
اين مسئله باز در ظهور سلاح هاي اتوماتيك نيز به چشم مي خورد به خصوص سلاح هاي اتوماتيك به علت كنترل كمتر چندان موفق نبودند. با اين حال اكثر كارخانجات اسلحه سازي سلاح هاي اتوماتيك خود را مجهز به دوربين و احياناً دوپايه و غيره نموده و به عنوان تفنگ تك تيراندازي به كشورهاي ديگر صادر نمودند. مثلاً مي توان از تفنگ آلماني ژ-3 با دوربين، و يا تفنگهاي FN بلژيكي نام برد. ولي اين سلاح ها نيز چندان موفق نبودند زيرا گرچه تا حدودي پرقدرت هستند و برد مناسبي هم دارند ولي چندان خوشدست نيستند و به خصوص زياد سنگين مي باشند ضمناً در برخي سلاح هاي اتوماتيك اصولاً امكان اين كار چندان وجود ندارد زيرا از قدرت از پا درآوردن خيلي كمي برخوردارند (مثل كلاشينكف).
در اين زمينه روسها در دهه 50 (يا اوايل 60) تدبير جديدي انديشيدند. تا اين زمان روسها از همان تفنگ (M 1891/30) استفاده مي نمودند كه فشنگ 62/7 ميلي متري M43 كه در تفنگهاي كلاشينكف استفاده مي شود خيلي كم قدرت بوده و مناسب نيست در عوض فشنگهاي 62/7 ميلي متري زهدار قديمي كه از سالهاي قبل در ارتش روسيه به كار مي رفتند مناسب به نظر مي رسيد. بنابراين سلاحي اختصاصاً جهت تك تيراندازي با استفاده از تفنگ طراحي نمودند، ضمناً از تجربيات به دست آمده از سلاح هاي بسيار موفق كلاشينكف نيز استفاده شاياني به عمل آمد. حاصل كار تفنگي بود بسيار جالب و كارآمد به نام دراگونوف (SVD) كه اكنون در ارتش روسيه و اكثر كشورهاي بلوك شرق و بسياري از كشورهاي ديگر جهان مورد بهره برداري است.
دراين سلاح طول لوله را نسبتاً بلند گرفته بودند. اين مسئله باعث شده است كه برد اين سلاح نيز افزايش يافته و به علت خط سير مستقيم تر، دقت آن نيز خيلي زياد شود. ضمناً جهت راحت تر كردن كار تيرانداز، از نظر مسلح كردن مجدد سلاح كه در سلاح هاي گلنگدني كمي وقت گير بود، سلاح را نيمه اتومانيك تهيه نمودند (اتوماتيك ضرورتي نداشت) اين مسئله تا حدودي در كم كردن لگد سلاح نيز تأثير داشت و براي هر چه كمتر كردن عقب نشيني، شعله پوش بزرگي نيز به سر لوله متصل شد. بدنه سلاح نيز از ورقه فولادي تهيه شده و قسمتهاي مختلف آن نيز ساده و سبك وزن تهيه شد. قنداق نيز جهت سبكي بيشتر توخالي ساخته شد و به علاوه يك بالشتك هم جهت تهيه تكيه گونه تيراندازي كه خيلي مناسب است اضافه شد. مسئله مهمتر دوربين بود كه يك دوربين جالب با 4 برابر برد دقيق براي آن تهيه شد. با اين دوربين اهداف ثابت و متحرك تا مسافت 1300 متري مي توانست نشانه روي شود. ضمناً دوربين مجهز به دستگاه نشانه روي شبانه و فيلتر كشف منبع نور مادون قرمز نيز بود كه جهت رزم شبانه مناسب بود، حتي جهت رزمهاي نزديك اين سلاح مجهز به سر نيزه تفنگهاي كلاشينكف شد.