بخشی از مقاله
-1 مقدمه
1-1 بیان مسئله
بیرغبتی و زهد نسبت به امور دنیوي از فضایل اخلاقی است که مورد تأکیـد متـون دینـی و مـورد توجـه
معلمان اخلاق قرار گرفته است و هر چند زهدورزي حتی با داشتن ثروت فراوان قابل جمع است و »همه انبیا
حتی سلیمان(ع) زاهدان تاریخ بشري بودند)«قاسانی، 1381، ص(122، اما بهطور معمول جمع بین دنیـاداري و
زهدورزي صعب است. سیاستورزي بهطور معمول با انواع برخورداريها همـراه اسـت؛ شـهرت، قـدرت و ثروت. آیا طبق نظر امام(ره)، سیاستورزي و ورود در دنیاي پر هیاهوي قدرت سیاسی که از لـوازم دینـداري
بلکه عین دیانت است میتواند با بیرغبتی به دنیا جمع شود؟ اگر در وادي نظر، فتواي به امکانِ جمع دادیم آیا
در وادي عمل و در عرصه واقعی زندگی هم این دو در وجود معمول افراد میتوانند همنشینی کننـد؟ بـه نظـر
میرسد یکی از معضلات دنیاي سیاست همین مسئله باشـد. ایـن موضـوع متفـاوت از مسـئله نسـبت دیـن و
سیاست است که به بررسی نسبت آموزههاي دینی و اقتضائات سیاست میپردازد. در پرسش اول، بحث اخلاق
فردي و حالت درونی شخص مورد نظر است. دینمداران که باید بر اسـاس آموزهـاي دیـن دل در گـرو دنیـا نداشته باشند و بر این بیرغبتی آثار مهمی مترتب شده است، چگونه میتوانند در سیاستورزي که عین توجه
به دنیاست وارد شوند. امام خمینی(ره) در جمع این دو چه میکرد و چگونه در وادي نظر و در مقام عمل این
دو را کنار هم مینشاند؟ تأمل در راهحل ایشان در وادي نظر و مهمتر از آن شیوه عملی او در تربیت انسانهاي سیاستورزِ زاهد ضرورتی است که مدام باید به آن بازگردیم تا یکی از این دو مهم فداي دیگـري نگـردد. در این نوشته میکوشم که با مروري بر نظرات امام و شیوه عملی ایشان براي تحقق این مهم به یک تحلیل نسـبی دست یابم و به صورت مختصر به مبانی و نتایج نگاه امام به این مسئله اشاره میکنم.
امام خمینی حداقل در سه جبهه باید به نوآوري و حتی جهاد میپرداخت. اول اینکه نشان دهد که زهد و
آخرتاندیشی با ورود به سیاست از جنبه نظري در تهافت و تضاد نیست. دوم تلاش فردي براي جمع این دو
حوزه در وادي عمل و سوم به عنوان یک رهبر باید میکوشید که پیروان خود را در جمع سالم ایـن دو مقولـه یاري کند و مردمانی بپروراند که پاي در خاك سیاست دارند و دل درگرو آسمان نهادهاند. کار اول یـک جهـاد علمی بود و کار دوم یک جهاد اکبر فردي و کار سوم جهاد فرهنگی ـ اجتماعی. جهاد سوم بسی سـخت تـر از دو جهاد دیگر است؛ یعنی وقتی شخص مسئولیت دیگران را میپذیرد که آنان را در این عمل راهبري کند، بـا
توجه به گستره میادین سیاستورزي و تنوع و تکثر افرادي که باید بر کرسیهاي قـدرت تکیـه زننـد تـا کـار
سیاست به پیش رود آنگاه میبینیم که یک رهبر سیاسی ـ دینی چه کار مشکلی در پیش دارد. در این نوشته به
دو حوزه اول به صورت اجمال میپردازیم و در باب جهاد فرهنگی امام درنگ بیشتري میکنیم.
2-1 توضیح چند مفهوم
»زهد عبارت است از بی رغبتی به دنیا و اینکه با قلبت طالب دنیا نباشی مگر به قدر ضرورت جسم.)«شبر،
1380، ص399 و قاسانی، 1381، ص.(120
کنگره ملی بررسی اندیشههاي فرهنگی و اجتماعی حضرت امام خمینی(ره)
3
مقصود از سیاست هم عبارت است از مجموع فعالیتهایی که در جهت تنظیم و اصلاح و اعمـال قـدرت
در اداره یک کشور انجام میشود.
3-1 پیشینه بحث
به بحث نسبت دنیاداري و ورود در سیاست از یک سو و زهد از سوي دیگر، گروههاي مختلفی پرداخته-
اند که از آن جمله معلمین اخلاق و اندیشهورزان در وادي سیاستاند. ما در تاریخ تفکر اسلامی با دو مشـکل
مواجه بودیم: اول اینکه اخلاقی بودن و در مرتبه بالاتر عارف بودن حتی با اندیشیدن به مسـائل سیاسـی غیـر
قابل جمع پنداشته میشد و این دو سرِ ناسازگاري با هم داشتند. دوم و به طریق اولی زهدورزي بـا سیاسـت-
ورزي عملی در تضاد بود. در معمول کتابهاي اخلاقی انسانهاي عادي را از آن بر حذر داشتهاند که خـود را در معرض مواهب دنیوي همچون ثروت و قدرت قرار دهند و گفتهاند »چون اکثر مردم به خاطر ضعف نفسی
که دارند با جمع ثروت و امثال آن میل و رغبتشان به دنیا تحریک میشود، زهد آنها فقط با ترك ثروت محقـق
میشود.)«شبر،1380،ص.(400 مشخص است که ثروت در اینجا به عنوان نمونـه ذکـر مـیشـود و مـیتـوان قدرت و شهرت را هم که لازمه سیاستورزي است در کنار ثروت مطرح کرد. این معلمان اخلاق نمـیتواننـد به تحریم سیاست رأي دهند چرا که زندگی جمعی مستلزم توجه به قـدرت و تنظـیم آن اسـت و نمـیتواننـد بگویند که سیاست را به بیدینان واگذار کنید و متدینان به امور اخروي دل دهند؛ زیرا طبـق مبـانی دینـی نـوع زندگی جمعی و سیاست در زندگی اخروي و سعادت هم تأثیرگذار است و به همین دلیـل موسـی(ع) مـأمور میشود که به دربار فرعون رود و او را دعوت کند و امامان شیعه(ع) به امور سیاسی حسـاس بودنـد و بـه در دست گرفتن قدرت سیاسی و یا تعدیل و اصلاح آن همت گماشـته بودنـد. پـس از آن جهـت کـه در دنیـایی
زندگی میکردند که مؤمنان دسترسی به قدرت نداشتند چندان به این امر نمیاندیشیدند کـه در صـورت لـزوم
ورود به قدرت چه باید کرد و اگر اندکی از بزرگان به این وادي مانند مجلسی و خواجه وارد شده بودند آنهـا تکلیف خود را میدانستند و اساساً قدرت در دست دیگران بود. پس راهحل جمـع ایـن دو وادي بـه صـورت جدي مطرح نشده است. اما در زمانه ما قدرت دست مردم قرار گرفته است و عده زیادي از مؤمنـان بایـد بـه تمشیت امور بپردازند و با توجه به مشکل بودن جمع زهد و سیاست براي معمول مـردم، مـا بـه تأمـل جـدي
نیازمندیم تا راه را بپوییم و در صورت امکان با ارائه الگوي نظري و عملی کار را براي آیندگان هموار کنیم.
-2 جمع سیاست و دینداري در حوزه نظر
اگر دینی که مردم را به آخرتاندیشی و بیرغبتی به دنیا امر میکند، سیاستورزي را تخطئه کنـد مشـکلی
از لحاظ نظري به وجود نمیآید؛ هر چند افرادي که در دامان این دین پرورش مییابند احتمالاً جامعهاي را بـه وجود میآورند که از جنبه دنیوي ضعیف و بیرونق است. ماکیاولی در توصیف دوران خود مینویسد:
»وقتی که میاندیشم چرا مردمان روزگاران باستان، آزادي را به مراتب بیش از امروزیان دوست میداشـته-
اند، بر من چنین مینماید که علت آن همان عاملی است که سبب شده اسـت مردمـان امـروزي ضـعیفتـر از گذشتگان باشند و آن عامل، به عقیده من، اختلاف تربیت است که از اختلاف دین امروزي با دین مردمان دوره
کنگره ملی بررسی اندیشههاي فرهنگی و اجتماعی حضرت امام خمینی(ره)
4
باستان نشأت میگیرد. دین ما که راه حقیقت و نجات را بر ما مینماید ما را بر آن میدارد که به مال و جـاه و
افتخارات این جهانی بیاعتنا شویم؛ در حالیکه گذشتگان که دین مسیحی نداشتند این جهان را بسیار ارج می-
نهادند و همه آن چیزها را والاترین مذهب میشمردند و از اینرو در همه اعمال خویش نیرومندتر و جسورتر
بودند.)«ماکیاولی، 1377، ص.(200
اما در دین اسلام تلاش براي آبادانی دنیا و در مرتبه بالاتر سیاسی بودن و به مسائل اجتماعی توجه داشتن،
امري پسندیده است. سیره معصومین شیعه دخالت در امور سیاسی و مبارزه براي کنار نهادن حاکمانی است که
از مسیر دین جدا شدهاند. در این مکتب کار قیصر را هم دین باید اصلاح کند و به خود او واگذار نشده است.
تاریخ شاهد گویایی است از زندگی پیامبر اسلام (ص) و علی علیه السلام که حکومت تشکیل دادند و قدرت در دست گرفتند و قصه کربلا قصه حساسیت نسبت به سیاست و حاکمان است. نه تنها در آمـوزههـاي دینـی
توجه به زندگی جمعی امري مطلوب است، بلکه به نظر امام(ره)، همه احکام دینی از جنبه اجتماعی برخوردار
است: