بخشی از مقاله

چکیده:

در میان شاعران بزرگ ایران، سعدی از جمله شاعرانی است که از خویش سخن گفته استامّا. با اندکی تأمل در آثار وی درمییابیم که شناسایی شخصیت، افکار و آثارش رمز و رازهای بیشتری نسبت به شاعران دیگر دارد. همچنین گفتههای سعدی در نوشتههایش بهویژه در زمینهی عشق و عرفان، با نوعی ابهام همراه است.از سوی دیگر به نظر میرسد این باورها و افکار تحت تاثیر اندیشهها،عقاید و تفکرات امام محمّد غزالی بوده است.

این متفکران در نظامیهی بغداد به فاصلهی یک قرن از یکدیگربه تعلیم و تعلّم پرداختند. سعدی در باب هشتم گلستان به طور مستقیم اشاره میکند »مرا در نظامیه ادرار بود« و همچنین نظر به تدریس کتابهای غزالی و تأثیر مستقیم و غیر مستقیم از وی درنهایت میتوان بدین نتیجه رسید که سعدی با هنرمندی تمام این تأثیرپذیری از تفکرات و عقاید غزالی را بسیار ادیبانه و هنرمندانه در نوشتههایش منعکس کرده است.

افزون بر این، غزّالی همانند سعدی یک فقیه شافعی با مسلک اشعری و هم متکلّمی متمایل به تصوف و عرفان بوده است. ما در این مقاله بر آن هستیم تا با استفاده از نظریههای مطرح در ادب تطبیقی به بررسی تأثیرپذیری سعدی از امام محمد غزالی در موضوع عرفان و تصوف پرداخته و آنگاه آن را با تفکرات امام خمینی - ره - مقایسه نماییم. و از رهگذر این مقایسه به بیان وجوه مشابه افکار امام خمینی با عرفان سعدی و غزالی بپردازیم.

پیشینه ی تحقیق:

با اینکه در صد سال اخیرکتابها و مقالات فراوانی دربارهی سعدی، غزالی و امام خمینی - ره - از سوی پژوهشگران ایرانی و مستشرقان غربی به چاپ رسیده ولی با بررسی-هایی که صورت گرفته تاکنون پژوهشی در موضوع مورد بحث ما انجام نگرفته است. هدف از پژوهش و نگارش این مقاله، بررسی و تحلیل آراء و عقاید سعدی در زمینه عرفان و تصوف و نوع نگاه و تأثیرپذیری وی از امام محمد غزالی فقیه، عارف و متکلم بزرگ اسلامی است. نوع تطبیق نیز بر اساس مکتب فرانسوی است. در نهایت نیز به این نتیجه میرسیم که اندیشههای آنان با امام خمینی زمینههای اشتراک فراوان دارد و البته وجه افتراقاتی نیز موجود است.

مقدمه:

تحقیق و جستجو در اقوال و احوال عارفان و اهل سلوک از لذتبخشترین کارهای ممکن برای درک مضامینی مربوط به عرفان و تصوف است، از دلایل مورد بحث میتوان گفت که آنها به کشف شهودی و معرفتی که بسیاری از پردهها و حجابها را از برابر دیدگانشان به کنار زده است، و آنها را به سرمنزل مقصود و دیدار دوست رسانیده است. در واقع عرفا رهیافتگان سلوک معنوی و عرفان الهی هستند،

در کشف رمزهای دینی و تأویل آیات قرآنی گام برداشته و در فهم بهتر کتاب خدا مؤثر بودهاند. از سوی دیگر، حاکمان را نصیحت و اصلاح نموده و در بسیاری موارد موجب کاستن ظلم و جور حکام نسبت به مردمان فرودست بودهاند و بسیاری از سرگشتگان را به دین الهی جذب و علاقهمند کردهاند. سعدی از بزرگترین سخنوران زبان و ادب فارسی است که فرهنگ عصر خود را در قالب آثار ارزندهای چون بوستان و گلستان ریخته است. و البته مضامین عرفانی نیز در آثار او با ابتکار و هنرمندی خاصی موج میزند. غزالی نیز متکلم، مفسر، فیلسوف و متصوفی فلسفه ستیز میباشد.

سعدی که با فاصلهی زمانی اندک از غزالی میزیسته، مانند دیگر همعصران خود از آثار، نوشتهها و افکار امام محمد غزالی متأثر گردیده و حتی در شناخت وی، آثار و افکارش به جایی میرسد که در نظامیهی بغداد به تدریس برخی از آثار امام محمد غزالی از جمله احیاءعلومالدین مبادرت میورزد. و اینها همه باعث میشود تا افکار سعدی تعالی و نضج بیشتری بگیرد و ما به خوبی شاهد بازتاب ادیبانهی بسیاری از اندیشههای غزالی در آثار سعدی هستیم. پس به ضرس قاطع میتوان سعدی و امام خمینی - ره - را از لحاظ اندیشه-های اخلاقی و به خصوص عرفان بسیار به هم نزدیک هستند که البته در قسمت تحلیل و نتیجه گیری به صورت جزئی بدان پرداخته خواهد شد.

  تأثیرپذیری و جایگاه تصوف و عرفان در اندیشههای .... 

رویکردهای اخلاقی مختلفی در جهان اسلام مطرح شده است که اخلاق عرفانی از مهم-ترین آنهاست. این رویکرد اخلاقی منبعث از اخلاق دین به ویژه قرآن است. در حوزه اخلاق سه نوع رابطه برای انسان تعریف شده است، رابطه انسان با خودش، رابطه انسان با خدا و رابطه انسان با جهان که اخلاق عرفانی به طور خاص به رابطه انسان و خدا تکیه دارد. عرفا با در نظر گرفتن رابطه انسان با خدا بر این باورند که نفس دارای ساحتهای متعدد طولی است و هدف اخلاق عرفانی شکوفایی و فعلیت بخشی به تمام این ساحتهای نفسانی است، زیرا انسانها تنها با گذر از این عوالم نفسانی است که به کمال حقیقی نایل میگردد. این نوشتار در صدد آن است که اخلاق عرفانی را در نظام فکری سعدی، غزالی و امام خمینی - ره - بررسی کند. روش این پژوهش انتخاب محورهایی که بتوان بر اساس آنها اولا تصویری روشن از اخلاق عرفانی در این اندیشمندان ترسیم کرد، ثانیا به کمک این محورها به مقایسه نظامهای فکری آنها پرداخت.

نتایج این پژوهش بیانگر آن است که وجوه اشتراک و اختلاف بسیاری میان این دو دیدگاه وجود دارد. وجه اشتراک آنها اینکه اخلاق عرفانی بر پایهی منابع دینی پیریزی شده است. سعدی و به خصوص غزالی در آثارشان توجه ویژهای به اخلاق فلسفی داشته اما از آنجا که در اواخر عمرش درمییابد که تنها راه سعادتمندی بشر عرفان است، در مهم اثر عرفانی خود به تفصیل به اخلاق عرفانی پرداخته است. سعدی نیز تعالیم عرفانی او بر اساس اخلاق، شریعت و تربیت اسلامی است که در ادامه با ذکر شاهد مثالها درین مورد بیشتر میپردازیم. امام خمینی - ره - نیز در آثارش گذری بر اخلاق فلسفی داشتند. اما رویکرد اخلاقی امام به طور خاص ناظر به اخلاق دینی ایشان است. همچنین به نظر میآید که غزالی و شاگردش سعدی تا حد زیادی به جنبههای نظری اخلاق توجه داشتند، در حالی که امام - ره - تأکید ویژهای بر جنبههای عملی اخلاق دارد.

سعدی شاعر درباری نبود. وی در نظامیهی بغداد تحصیل کرده و پس از آن به کار تدریس پرداخت. کار او تفسیر و وعظ بود؛ بدین منظور به بسیاری از نقاط جهان سفر کرد و از صوفیان بزرگی چون ابوالفرج بن جوزی - وفات - 656 و شهابالدین ابوحفض - وفات - 632 کسب فیض نمود و با آنان به بحث و مناظره پرداخت. سعدی از مجلس شیخ شهابالدین سهروردی نیز بهره برده، او را پیر خود دانسته، به وی ارادتی تمام داشته و در بوستان، او را »شیخ دانا« خوانده است. - حاکمی، جلوههای عرفان درآثار منظوم سعدی، 1371، ج1، ص 295، با تصرف و تلخیص - البته سعدی به طور مستقیم - به وسیله تعلیم و تعلم آثار و کتبی که غزالی در نظامیه تدریس مینموده - و غیر مستقیم 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید