بخشی از مقاله
چكيده
جوامع بشري دچار بحرانها و آسيبهاي اجتماعي فراواني هستند كه نتيجه دورشدن از فرهنگ وتفكر وحي ارزيابي ميشود. كاوش در نهجالبلاغه و به طور خاص فهم منظومهي فكري امام علي - عليه السلام - ، در موضوع زهد، حاوي راهكارهاي دقيق، جزئي و كاربردي براي حل چهار بحران معنويت، مصرف گرايي افراطي و مصرف زدگي، افسردگي و دين گريزي ميباشد.
در مقالهي پيشرو ابتدا تحليلي علمي از »بحران« ارائه شده و سپس، با جمعآوري خانوادهي حديث زهد در نهجالبلاغه و تحليل آنها، مفهوم زهد را تبيين نمودهايم و التزام عملي بدان را، براي حل چهار بحران فوق الذكر مناسب يافتهايم. راهكارهاي پيشنهادي برخي استنباطي و غالبا نص امام علي - عليهالسلام - ميباشند. ضمن آشنايي با مفاهيم، بحران، تعادل و زهد؛ نسبت ميان مفهوم زهد با چهار بحران ذكر شده و عدم تفكيك آنها در چهار مقاله مجزا، روشن خواهد شد.
رهيافت اين تحقيق مفهوم شناسي »بحران«، »زهد« و »راهكارهاي جزئي و كاربردي امام علي ع در برون رفت از بحرانهاي چهارگانه بشر معاصر« است. همانگونه كه زهد بر اساس نقشهي فطرت، تفسير خواهد شد؛ چهار بحران مرتبط با بهم خوردن حالت فطري زهدورزي، بررسي موشكافانه شده، پاسخها و راههاي بازگشت به حالت اعتدال وارستگي و زهد در فرد و جامعه و خروج از بحرانهاي اساسي و چهارگانه ارائه خواهد شد.
مقدمه
بحرانهاي جامعه شناختي و تهديدات اجتماعي كه متوجه بشر امروزين است، هرچند شكل و شمايل جديدي به خود گرفته است ولي در واقع ماهيت و جوهرهاي شبيه به بحرانها و مشكلات هميشگي بشر دارد و طبعا ميتوان با مراجعه به نصوص و متون ديني، براي آنها راه حلها و پاسخهايي يافت. جامعه بشري امروز به دليل بي توجهي به آموزه هاي وحي و دينداري سطحي، دچار مشكلات بسياري شده است. مظاهر جاهليت در شكلي جديد - جاهليت مدرن - نشانه تمدن و پيشرفت قلمداد شده، انسان را از انسانيت خود دور كرده اند.
انساني كه از اصل خود دور شد؛ تعادل فكري، روحي، معنوي، اقتصادي و سياسي خود را از دست مي دهد و ملعبه دست شيطان مي شود. آنگاه كه فرد و جامعه از حالت تعادل خارج شوند؛ دچار بحران مي شوند. بحران هايي چون: بحران معنويت، بحران مصرف گرايي افراطي و مصرف زدگي، بحران افسردگي و نيز بحران دين گريزي . نخبگان جوامع براي حل اين بحران ها راهكارهايي ارائه مي كنند. اما راهكار اساسي را با مراجعه به سخنان اميرمؤمنان مي توان يافت. در سخنان ايشان ريشه اين مشكلات شيفتگي نسبت به بهره هاي اين جهاني، خود محوري و دوري از خداست. و نيز وارستگي، پارسايي، ترك آرزوهاي دراز، تسليم اوامر الهي بودن و در يك كلام زهد، راه برون رفت از اين بن بست ها محسوب مي شود.
اين مقاله بر خلاف عرف معمول كه به هنگام بحث از زهد، صرفا به آثار حيات بخش فردي آن اشاره مي كنند؛ با موشكافي در تبعات فقدان روحيه اجتماعي زاهدانه؛ به بيان اهميت وارستگي در حل مشكلات اجتماعي و سياسي پرداخته و راه حل مشكلات اجتماعي را مبتني بر انگارهها و آموزههاي نهجالبلاغه ارائه مينمايد. زهد به معناي نهجالبلاغهاي آن، زهدفروشي، زاهدنمايي و تظاهر به زهد نيست. دنياستيزي سوسياليستي تعريفي يك سويه، تك بعدي و غلط از زهد است. با نگرش صحيح منبعث از نهجالبلاغه، جامعه زهدمحور، زهدگرا و زهدباور، اجتماع زاهد و جامعه زاهدانه از طوفان بحرانها در امان خواهد بود.