بخشی از مقاله
حجاب در اديان الهي
فطري بودن پوشش:
حجاب و پوشش در تمام اديان و مذاهب، داراي جايگاه خاصي است، و يكي از دلايل اساسي آن اين است كه حجاب و عفاف، يك امر فطري است.
داستان حضرت آدم و حوا نيز فطري بودن پوشش را اثبات مي كند. در تورات (كتاب مقدس يهوديان كه براي مسيحيان نيز مقدس است)، مي خوانيم:
«و چون زن ديد كه آن درخت براي خوراك نيكوست و به نظر، خوش نما و درختي دلپذير و دانش افزا، پس، از ميوه اش گرفته بخورد و به شوهر خود نيز داد و او خورد * آنگاه چشمان هر دوي ايشان باز شد و فهميدند كه عريان اند، پس برگهاي انجير به هم دوخته، سترها براي خويشتنن ساختند...».
بعد ادامه مي دهد:
«و آدم، زن خود را حوا نام نهاد، زيرا كه او مادر جميع زندگان است* و خداوند رخت ها براي آدم و زنش از پوست بساخت و ايشان را پوشانيد».1
بر طبق اين متن، آدم و حوا لباسي نداشتند و بعد از خوردن شجره ممنوعه چشمشان باز شد و فهميدند كه عريان اند كه بلافاصله با برگ درختان خود را پوشاندند و بعدا خداوند لباسي از پوست به ايشان ارزاني داشت.
در قرآن كريم در مورد داستان حضرت آدم و حوا چنين آمده است:
فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سواتهما و طفقا يخصفان عليهما من ورق الجنة 2
آن گاه كه آدم و حوا از درخت ممنوعه چشيدند، پوشش خود را از دست داده (عورتشان آشكار گرديد) و به سرعت، با برگ درختان بهشتي خود را پوشاندند.
طبق آيات شريفه قرآن كريم، حضرت آدم و حوا قبل از چشيدن درخت ممنوعه داراي لباس بوده اند، اما با خوردن از آن درخت ممنوعه (بر اثر اغواي شيطان) لباس خود را از دست دادند كه بلافاصله به پوشاندن خود اقدام نمودند.
به هر حال، مطابق هر دو نقل، پس از احساس برهنگي (خواه طبق نقل تورات قبل از آن داراي لباس نبوده و يا طبق قران كريم داراي لباس بوده اند) بلافاصله خود را با برگهاي درختان بهشتي پوشاندند. اين احساس شرم از برهنگي حتي بدون حضور ناظر بيگانه، و سرعت در پوشاندن خود
به وسيله برگ ها (ولو بطور موقت)، از آن جهت كه تحت هيچ آموزش يا فرماني از جانب خداوند يا فرشته وحي و يا تذكر هريك به ديگري صورت گرفته است، بيانگر فطري بودن پوشش در انسان است و ثابت مي كند كه لباس و پوشش، به تدريج و بر اثر تمدن ها ايجاد نشده است
، بلكه انسان هاي نخستين، يا به تعبير بهتر، نخستين انسان ها، به طور فطري بدان گرايش داشته اند. و بنا به گواهي متون تاريخي، در اكثر قريب به اتفاق ملت ها و آيين هاي جهان، حجاب در بين زنان، معمول بوده است. هر چند حجاب در طول تاريخ، فراز و نشيب هاي زيادي را طي كرده و گاهي با اعمال سليقه حاكمان، تشديد يا تخفيف يافته است، ولي هيچ گاه بطور كامل از بين نرفته است.
اگر به لباس ملي كشورهاي جهان بنگريم، به خوبي حجاب و پوشش زن را در آن مي بينيم. دقت در لباس ملي كشورها ما را از ورق زدن كتب تاريخي براي يافتن ملل و اقوامي كه زنان آنها داراي حجاب بوده اند، بي نياز مي سازد و به خوبي اثبات مي كند كه حجاب در ميان اكثر ملت هاي جهان، معمول بوده و اختصاص به مذهب يا ملت خاصي نداشته است.
تمام اديان آسماني، حجاب و پوشش زن را واجب و لازم شمرده اند و جامعه بشري را به سوي آن دعوت كرده اند؛ زيرا لزوم پوشش و حجاب به طور طبيعي در فطرت زنان به وديعت نهاده شده است و احكام و دستورهاي اديان الهي هماهنگ و همسو با فطرت انساني تشريع شده است، پس در همه اديان الهي پوشش و حجاب زن واجب گشته است.
در اديان زرتشت، يهوديت، مسيحيت و اسلام، حجاب زنان امري لازم بوده است. كتاب هاي مقدس مذهبي، دستورها و احكام ديني، آداب و مراسم و سيره عملي پيروان اين اديان الهي، بهترين شاهد و گواه اثبات اين مدعاست.
حجاب در شريعت زرتشت:
«آشو زرتشت» با توصيه ها و اندرزهاي خود، كوشيده است تا پايه هاي حجابي را كه زنان ايراني به عنوان يك فرهنگ ملي در ظاهر عرف خود رعايت مي كنند، در عمق روح آنان مستحكم نمايد و از اين راه، ضمانت اجراي قانون حجاب را در آينده نيز تامين نمايد و بدين سان، جامعه خويش را در مقابل امكان انحرافهاي اخلاقي پنهان، بيمه كند.
قسمتي از پند و اندرزهايي كه «آشو زرتشت» به پيروان خود توصيه نموده را نقل مي كنيم، تا اين اقدام مهم «آشو زرتشت» بهتر نمايان گردد و حركت او در جهت تعالي و آموزش ريشه هاي «حفظ حجاب» و بيان لزوم توام نمودن حجاب ظاهري با عفت باطن، روشن ترشود.
او مي فرمايد:
◄ اي نوعروسان و دامادان! روي سخنم با شماست. به اندرزم گوش دهيد و گفتارم را به خاطر بسپاريد و با غيرت، در پي زندگاني پاك منشي برآييد. هر يك از شما بايد در كردار نيك و مهرورزي، بر ديگري پيشدستي جويد تا آن زندگاني مقدس زناشويي، با خوشي و خرمي همراه باشد.
◄ اي مردان و زنان! راه راست را دريابيد و پيروي كنيد. هيچ گاه گرد دروغ و خوشي هاي زودگذري كه تباه كننده زندگي اند، نگرديد، زيرا لذتي كه با بدنامي و گناه همراه باشد، همچون زهر كشنده اي است كه با شيريني در آميخته و همانند خودش دوزخي است. با اين گونه كارها زندگاني گيتي خود را تباه مسازيد.
◄ پاداش رهروان نيكي، به كسي مي رسد كه هوا، هوس، خودخواهي و آرزوهاي باطل را از خود دور ساخته، بر نفس خويش چيره گردد. كوتاهي و غفلت در اين راه، پايانش جز ناله و افسوس، چيز ديگري نخواهد بود.
◄ فريب خوردگاني كه دست به كردار زشت مي زنند، گرفتار بدبختي و نيستي خواهند شد و سرانجامشان خروش و فرياد و ناله است، ولي زنان و مرداني كه به اندرز و راهنمايي من گوش فرامي دهند، آرامش و خوشي زندگي بهره شان خواهد بود و سختي و رنج از آنان دور خواهد گشت و به نيكنامي جاوداني خواهند رسيد.3
و در كتاب «وندي داد» اين جمله به طور مكرر آمده است: «كلام ايزدي است كه كردار زشت را نابود مي كند: از تو- اي مرد! – خواهش مي كنم پيدايش و فزوني را پاك و پاكيزه ساز! از تو- اي زن! خواهش مي كنم تن و نيرو را پاك و پاكيزه ساز! آرزو دارم صاحب فرزند باشي و شير تو فراوان شود!»4
در كتاب پوشاك باستاني ايرانيان در ذيل عنوان «پوشاك اقليت هاي ميهن ما» در مورد حجاب زنان زرتشتي چنين مي خوانيم:
«اين پوشاك كه بانوان زرتشتي از آن استفاده مي كنند، شباهتي بسيار نزديك به پوشاك بانوان نقاط ديگر كشور ما دارد، چنانكه روسري آنان از نظر شكل و طرز استفاده، نظير روسري بانوان بختياري است و پيراهن، شبيه پيراهن بانوان لر در گذشته نزديك است و شلوار، از لحاظ شكل و برش، همان شلوار بانوان كرد آذربايجان غربي است و كلاهك، همان كلاهك بانوان بندري است».
دين زرتشت، بر سه اصل اساسي، «انديشه نيك»، «گفتار نيك» و «كردارنيك» استوار گشته است.
موبدان در تفسير انديشه و كردار نيك مي گويند:
«يك زرتشتي مؤمن، بايد از نگاه ناپاك به زنان ديگر دوري جويد».
در اندرز «آذرباد مارا سپند» موبد موبدان آمده است: «مرد بد چشم را به معاونت خود قبول مكن»5
حجاب در شريعت يهود:
رواج حجاب در بين زنان قوم يهود، مطلبي نيست كه كسي بتواند آن را مورد انكار يا ترديد خود قرار دهد. مورخين، نه تنها از مرسوم بودن حجاب در بين زنان يهود سخن گفته اند، بلكه به افراط ها و سخت گيريهاي بي شمار آنان نيز در اين زمينه تصريح كرده اند. در كتاب «حجاب در اسلام»، آمده است:
«گرچه پوشش در بين عرب مرسوم نبود و اسلام آن را به وجود آورد، ولي در ملل غير عرب، به شديدترين شكل، رواج داشت. در ايران و در بين يهود و مللي كه از فكر يهود پيروي مي كردند، حجاب به مراتب شديدتر از آنچه اسلام مي خواست وجود داشت. در بين اين ملتها وجه و كفين (صورت و كف دستها) هم پوشيده مي شد. حتي در بعضي از ملتها سخن از پوشيدن زن و چهره زن نبود، بلكه سخن از قايم كردن زن بود و اين فكر را به صورت يك عادت سفت و سخت درآورده بودند»6
ويل دورانت، كه معمولا سعي مي كند موارد برهنگي يا احيانا تزيينات و آرايش هاي زنان هر قوم را با آب و تاب نقل كند تا آن را طبيعي جلوه دهد، در اين مورد مي گويد:
«در طول قرون وسطا، يهوديان همچنان زنان خويش را با البسه فاخر مي آراستند، لكن به آنها اجازه نمي دادند كه با سر عريان به ميان مردم روند. نپوشاندن موي سر، خلافي بود كه مرتكب را مستوجب طلاق مي ساخت. از جمله تعاليم شرعي يكي آن بود كه مرد يهودي نبايد در حضور زني كه موي سرش هويداست، دست دعا به درگاه خدا بردارد»7
او در توصيف زنان يهودي مي گويد:
«زندگي جنسي آنان علي رغم تعدد زوجات، به طرز شايان توجه، منزه از خطايا بود. زنان آنان دوشيزگاني محجوب، همسراني ساعي، مادراني پرزا، و امين بودند و از آنجا كه زود وصلت مي كردند، فحشا به حد اقل، تخفيف پيدا مي كرد»8
در كتاب مقدس يهوديان، موارد متعددي يافت مي شود كه به طور صريح و يا ضمني، حجاب و پوشش زن و مسائل مربوط به آن، مورد تاييد قرار گرفته است. در برخي از آنها لفظ «چادر» و «برقع» به كار رفته است كه نشانگر كيفيت پوشش زنان آن عصر است. اينك به پاره اي از آن موارد اشاره مي گردد.
پوشش كامل در مقابل نامحرم:
در «سفرپيدايش» تورات چنين مي خوانيم: و رفقه، چشمان خود را بلند كرد و اسحاق را ديد و از شتر خود فرود آمد. زيرا كه از خادم پرسيد: «اين مرد كيست كه در صحرا به استقبال ما مي آيد؟» و خادم گفت: «آقاي من است». پس برقع خود را گرفته، خود را پوشانيد.9
عدم تشبه مرد و زن به يكديگر:
در «تورات» آمده است: «متاع مرد، بر زن روا نباشد و مرد، لباس زن نپوشد، زيرا هركه اين كند، مكروه يهود (خداي تو) است»10
نزول عذاب در اثر آرايش دختران يهود براي بيگانگان:
در «تورات» مي خوانيم:
«و خداوند مي گويد از اين جهت كه دختران صهيون متكبرند و با گردن افراشته و غمزات چشم، راه مي روند و به ناز مي خرام اند و به پاهاي خويش، خلخالها را به صدا مي آورند* بنابراين، خداوند
فرق سر دختران صهيون را كل خواهد ساخت و خداوند، عورت ايشان را برهنه خواهد نمود* و در آن روز، خداوند زينت خلخال ها و پيشاني بندها و هلال ها را دور خواهد كرد* و گوشوارها و دستبندها و روبندها* و انگشترها و حلقه هاي بيني را* و رداها و شال ها و كيسه ها را* و آينه ها و كتان هاي نازك و عمامه ها و برقع ها را* و واقع مي شود كه: به عوض عطريات، عفونت خواهد شد
وبه عوض كمربند، ريسمان و عوض موهاي بافته، كلي و به عوض سينه بند، زنار پلاس و به عوض زيبايي، سوختگي خواهد بود* مردانت به شمشير و شجاعانت در جنگ خواهند افتاد* و دروازه هاي وي ناله و ماتم خواهند كرد و او خراب شده، بر زمين خواهد نشست»11