بخشی از مقاله

چکیده

ادیان توحیدی به سه اصل توحید، نبوت و معاد قائلند و با هم خویشاوندی دارند، اما ادیان غیر توحیدی در توحید و معاد و نبوت هیچ مشابهتی با اسلام ندارند، آن ها به جای توحید به شرک و به جای نبوت به حکمت و به جای معاد به تناسخ قائلند. دغدغه ی اصلی ادیان به سقوط و نجات انسان مربوط می شود. یهودیان و مسیحیان بر آفرینش انسان به صورت خدا و مسلمانان بر مقام خلیفه اللهی و کرامت انسان تاکید می کنند. همه ی تعاریف و آراء متفاوت درباره ی ابعاد وجودی انسان در یک نقطه مشترکند و آن این که انسان متمایز از سایر موجودات آفرینش است.

از همین نقطه اشتراک نطفه آراء و نظرات گوناگون درباره ی کمال ابعاد وجودی انسان در طول حیات بشری، شکل می گیرد؛ و دستورالعمل های گوناگونی که ما آن را »دین« می نامیم، برای سعادت انسان متولد می شود. گاه این دستور العمل ها مبتنی بر تعالیمی بوده است که از جانب پیامبران ابلاغ می شده است که از آن به نام ادیان وحیانی یا توحیدی نام می بریم و گاه مبتنی بر ایدئولوژی و جهان بینی افراد بشری بوده است که از آن به نام ادیان غیر توحیدی یاد می شود.

بنا به شگفتی و پیچیدگی وجود انسان، اندیشمندان هر یک تعریفی متفاوت از وی ارائه کرده اند. برخی انسان را نام، برای جسد که مرکوب نفس است معرفی کرده اند. - دهخدا، - 1367 و برخی وی را به واسطه ی قدرت بیان افکار از طریق تکلم و خط از سایر جانوران ممتاز دانسته اند. - معین، - 1371 بعضی نیز انسان را حیوان ناطق معرفی کرده اند »فان الانسان هوالناطق - « رزمجو، - 12 :1375 انسان شناسان چون »لسلی وایتٌ« و » کنت برکٍ« آدمی را حیوان به کاربرنده »نماد« و متفکرانی نظیر »بنیامین فرانکلینَ« انسان را حیوان »ابزار ساز« معرفی کرده اند.

»سارترُ« فیلسوف معاصر فرانسه در تعریف انسان می گوید: »آدمی چیزی جز عمل نیست، بشر وجود ندارد، مگر در حدی که طرح های خود را تحقق بخشد، بنابراین انسان جز یک سلسله عمل و اقدام نیست، دستگاهی است، مجموعه روابطی است که این اقدام ها را بوجود می آورد. در آدمی انبوهی از استعدادها، ذوق ها، امکان های به کار نیفتاده و ماندنی وجود دارد که ارزش زندگی او وابسته به آن هاست... - « سارتر، - 49 :1356 جمله ی معروف دکارت فیلسوف فرانسوی که »من فکر می کنم پس هستم«موید اصالت بُعد فکری انسان در سازندگی شخصیّت او و یادآور نظر مولانا جلال الدین - عارف مسلمان و تفکر بلند پایه ایرانی-در اهمیّت نیروی اندیشه آدمی است که:

ای برادر تو همه اندیشه ای    مابقی خود استخوان و ریشه ای

گر گل است اندیشه تو، گلشنی    ور بود خاری تو هیمه گلخنی

    - رزمجو، - 13 -12 :1375

همان گونه که بیان شد هر جماعتی بسته به نوع نگرش، رشته علمی و تخصص خود برداشتی از واژه انسان دارند و آن را بنا به جهان بینی خویش مورد بررسی و تحلیل قرار می دهند. »انسان در عین حال پیکری است که کالبد شناسان آن را می شکافند. نفسی است که روان شناسان و روحانیون آن را توصیف می کنند، اجتماع شگفت انگیزی از سلول ها و مایعات است که قوانین همبستگی آنها فیزلوژیست ها مطالعه می نمایند. موجودی است که هر یک از ما با درون نگری به آن برخورد می کنیم، او مجموعه اعضای نفس عاقله است. که در بستر زمان پیش می رود و متخصصین بهداشت و تعلیم و تربیت می کوشند آن را در این مسیر به سوی تکامل غایی اش رهبری کنند. - کارل، - 3 :1339 بایستی آشکارا اعتراف کرد علم انسان از تمام رشته های دیگر علوم دشوارتر و پیچیده تر است.

وجود ما معمایی است حافظ    که تحقیقش فسون است و فسانه

- حافظ، - 394 :1372

انسان از دیدگاه ادیان توحیدی و غیر توحیدی، هم چنین از نظر عرفا و حکما تعاریفی گوناگون دارد، ادیان توحیدی به سه اصل توحید، نبوت و معاد قائلند و از این باب با هم خویشاوندی دارند، اما ادیان غیر توحیدی در توحید و معاد و نبوت هیچ مشابهتی با اسلام ندارند، آن ها به جای توحید به شرک و به جای نبوت به حکمت و به جای معاد به تناسخ قائلند. - توفیقی، - 206 :1385 دغدغه ی اصلی ادیان به سقوط و نجات وی مربوط می شود. شناخت حق و باطل راه نجات را می گشاید، به همین علت ادیان فهرست هایی از اعتقادات حق و باطل در اختیار پیروان خود قرار می دهند تا ایشان باورهای خود را براساس آن تنظیم کنند.

»ادیان مختلف از سقوط انسانٌ و نیاز وی به نجات سخن گفته اند. با مطرح شدن اومانیسم در عصر جدید، سقوط انسان اهمیّت پیشین خود را از دست داده و توجه ادیان گوناگون به جوانب دیگر وضع انسانی جلب شده است. یهودیان و مسیحیان بر آفرینش انسان به صورت خدا و مسلمانان بر مقام خلیفه اللهی و کرامت انسان تاکید می کنند.« - پیشین: - 216 -217 همه ی تعاریف و آراء متفاوت درباره ی ابعاد وجودی انسان در یک نقطه مشترکند و آن این که انسان متمایز از سایر موجودات آفرینش است.

از همین نقطه اشتراک نطفه آراء و نظرات گوناگون درباره ی کمال ابعاد وجودی انسان در طول حیات بشری، شکل می گیرد و دستورالعمل های گوناگونی که ما آن را »دین« می نامیم، برای سعادت انسان متولد می شود. گاه این دستور العمل ها مبتنی بر تعالیمی بوده است که از جانب پیامبران ابلاغ می شده است که از آن به نام ادیان وحیانی یا توحیدی نام می بریم و گاه مبتنی بر مبنای ایدئولوژی و جهان بینی افراد بشری که پیوسته دغدغه بهتر زیستن انسان را داشته اند بوده است که از آن به نام ادیان غیر توحیدی یاد می شود. که در این جا به بیان جایگاه انسان در ادیان توحیدی - یهود، مسیح، اسلام - و ادیان غیر توحیدی - ادیان ایرانی- هندی - می پردازیم:

انسان در دین یهود

یهودیان از نژاد عبرانی هستند، این نژاد با اعراب، آشوریان و چند قوم خاورمیانه اصلی مشترک دارند، زبان، ادبیات، فرهنگ، آداب، رسوم و اعتقادات این قوم چنان به هم نزدیک است که دانشمندان معتقد شده اند، اصل آن ها به یک جا می رسد که آن را نژاد سامی می نامند. از سابقه ی تاریخی قوم عبرانی اطلاع دقیقی در دست نیست. برخی از دانشمندان معتقدند نام » عبرانی« را کنعانیان، پس ورود حضرت ابراهیم به سرزمین کنعانیان، به او داده و وی را عبرانی خوانده اند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید