بخشی از مقاله
حضرت مهدي ( عج )
بيشتر اوقات برايمان راجع به حضرت مهدي (عج) سوالاتي پيش مي آيد، و با بررسي و جست و جو و كنكاش زياد به برخي از سوالات خود دست پيدا كرده ، ولي هيچگاه وجود آن را در اديان مختلف بررسي ننمودم ؛
اساسي ترين سوالاتي كه براي من يا هر فرد ديگري ممكن است ، سر آغاز كنكاش پيش آيد و ذهن او يا من را به خود مشغول سازد به نظر مي رسد موارد ذيل باشد:
عقيده مهدويت يعني چه؟ چرا بايستي به مهدويت فكر كنيم؟ فوائد آن چيست ؟ آيا منجي عدالت گستر را اديان ديگر نيز بشارت دادهاند ، يا تنها در اسلام مورد اعتقاد است؟ ويژگي هاي منجي و مهدي موعود (عج) در اسلام و به ويژه در تشيع چيست؟ در كتب ديگر اديان، منجي جه ناميده مي شود؟ آيا بايستي خود را تسليم روزگار نمود؟و…
سوالات خودم ويا هر نوجواني در اين زمينه بسيار است ، ولي هدفي كه من را به تحقيق و نوشتن در اين راه كشاند؛ شناختن او بود و بس.
با خود گفتم در اين عصر آهن، عصر پول ، عصر پوچي و… اگر من با ياد و نام او زنده باشم وبه انتظارش بنشينم و بتوانم ، دانستههاي خود را به ديگران نيز بگويم وآنان را نيز با اين تفكر زيبا و هستي بخش و آينده ساز آ؟شنا سازم، شايد مفيد واقع شوم.
آيا رسيدن و دست يافتن به اين عقيده بسيار مهم و مفيد است؟ زيرا اين امام همام ميتواند منشاء خيرات فراواني براي آدميان باشد. همچنين آيا واقعا علاوه بر فوائد وجودي امام زمان ارواحنا فداه كه به ميمنت وجود مسعودش آسمان و زمين پا بر جا هستند و جنبندگان روزي داده مي
شوند ، نفس اعتقاد به آن بزرگوار موجب سودهاي بسيار و خيرات بيشمار است؟ بلي اگر شما از قرون اوليه اسلام يك سير اجمالي در تواريخ بفرمائيد؛ ميبينيد چگونه بر اثر اين عقيده پاك و شريف اركان ظلم متزلزل و كاخهاي ستم واژگون گرديده است؟ قيام هاي مردانه بني هاشم و پيرواش مانند زيد بن علي بن حسين معروف به زيد شهيد و محمد نفس زكيه و مختار بن ابو عبيده ثقفي و ديگر بني الحسين و بني الحسن در برابر بيدادگريها و استبداد حكام جور از بني اميه و بني عباس و بسياري از نهضت هاي مهم ديگر ، در مقابل دولت هاي استعمار گر مانند قيام دليرانه محمد احمد سوداني در اواخر قرن نوزدهم و دولت هاي شگفت آوري در اثر اين عقيده در راستاي سعادت افراد و اقوام مختلف بوجود آمده است. همچنين دستيابي به اين عقيده كه محتوايش بقاي اسلام است ، بسيار مهم و ضروري است؛ چرا كه در حال حاضر جهان كنوني نيازمند تغييري شگفت آور است؛ هر روزه در نوشته ها و تصاوير روزنامه و… مي بينيم منجي و رهبري دروغين پيدا مي شود، فرقه هاي جديدي در حال گسترش است، همه جا را ظلم و جور و دروغ فرا گرفته و بدتر از همه اذيت و آزار مسلمان وانسان ها با بدترين شرايط و اشكال مذبوح در حال گسترش است و شرايطي بسيار بد و دوزخي براي آزادگان و نيكان در اقصي نقاط دنيا به وجود آمده است ، حال تكليف چيست؟
اما آينده بشريت؟؟!!
بسي جالب و خوشايند است كه انسان نسبت به آينده بشريت خويشتن و به فداي روشن كه پرتو امنيت و آسايش و صلح ، انسان را فرا مي گيرد، اميدوار باشيم. ليكن خبرهاي مربوط به رقابت شديد در زمينه توليد اسلحه هاي كشنده و ويران گر و… هرگونه اميد را كه در انسان مي پروراند، از بين مي برد و تك تك ذرات حاصل در دورنماي دل را متلاشي مي سازدو هرگونه نسيم ملايمي كه بر ساحل انديشه و خيال ميوزد از ميان برمي دارد؟!!
ولي آيا بايستي خود را تسليم حوادث روزگار كرد؟ اين چه جاذبهاي است كه با كشش خويشتن محرومين و مستضعفين جهان را به سوي خود ميخواند ؟ و آنهارا به آيندهاي نيكوي خويشتن اميدوار ميسازد؟ اين چه پيام و نويدي است كه علي رقم همهي ناراحتي ها و مشكلاتها و مشكلات هنوز در تفكر انسان ها معتبر و قابل اجراست؟ و در انتظار آن بايستي تمام اين لحظات درد آلود را تحمل نمود؟ جز نويدي الهي كه پيام آوري آسماني و پاك آن را بر بشر بشارت داده باشد كدام وعده و بشارت چنين نفوذ و قدرتي خواهد داشت؟ بلي، پيام آوران الهي .
فصل اول
اصالت مهدويت
1ـ مقدمه
2ـ اصالت مهدويت از جهت معقول بودن امكان آن
3- اصالت مهدويت از جهت اتكاء بر مبناي معقول و منطقي
4- اصالت مهدويت از جهت موافقت با فطرت و نواميس عالم خلقت
5- اصالت مهدويت از جهت قبول و مبتني بودن آن بر بشارات پيامبران و اديان آسماني
6- اصالت مهدويت از جهت ابتناي آن بر آيات قرآن كريم
7- اصالت مهدويت از جهت ابتناي آن بر احاديث آن معتبر و متواتر
8-اصالت مهدويت از جهت اتفاق مسلمانان و اجماع شيعه و اهل سنت
9- اصالت مهدويت از جهت معجزات و كرامات
10- اصالت مهدويت از جهت ابتناي آن بر توحيد و يكتا پرستي
11- اصالت مهدويت از جهت نقش آن در عمل و برقراري عدالت و به ثمر رساندن انقلاب اسلام
12ـ نتيجه گيري
1ـ مقدمه
« اصالت مهدويت » از جهت قبول اسم و ابتناء آن بر بشارت ، پيامبران و اديان آسماني، تمام اديان آسماني به پيامبران به پيروان خود، عصر درخشان و سعادت عمومي و آينده مشعشع و صلح جهاني و دوران پر خير و بركتي را نويد دادهاند كه در آن نگراني ها ، دلهرهها و هراس ها مرتفع مي شود و به يمن ظهور شخص بزرگ و مردي خدائي كه به تاييدات الهي مويد است، در روي زمين، منطقه، شهر، دهي باقي نماند مگر آن بانگ دل نواز توحيد بلند شود و روستايي يكتا پرست ، تاريكي شرك را زايل سازد و علم، عدل، راستي و امانت ، چهره جهان آراي خود را بنماياند و همه جا را منور مي سازد. اين موعود عزيز بر حسب استوارترين و صحيح ترين مصادراسلامي خليفه دوازدهم و دوازد هـمين رهـبر و امـام بعد از آن حـضرت و هـم نام و كنـيه آن
حضرت است و القاب مشهورش در بين مسلمين مهدي قائم.
از اين رو اصالت مهدويت را مي توان به 10 بخش تقسيم نمود:
1ـ اصالت مهدويت از جهت معقول بودن امكان آن
2- اصالت مهدويت از جهت اتكاء بر مبناي معقول و منطقي
3- اصالت مهدويت از جهت موافقت با فطرت و نواميس عالم خلقت
4- اصالت مهدويت از جهت قبول و مبتـني بودن آن بر بـشارات پيـامـبران و اديان آسماني
5- اصالت مهدويت از جهت ابتناي آن بر آيات قرآن كريم
6- اصالت مهدويت از جهت ابتناي آن بر احاديث آن معتبر و متواتر
7-اصالت مهدويت از جهت اتفاق مسلمانان و اجماع شيعه و اهل سنت
8- اصالت مهدويت از جهت معجزات و كرامات
9- اصالت مهدويت از جهت ابتناي آن بر توحيد و يكتا پرستي
10- اصالت مهدويت از جهت نقش آن در عمـل و برقراري عدالت و به ثمـر رسـاندن
انقلاب اسلام .
2ـ اصالت مهدويت از جهت معقول بودن امكان آن
بديهي است آنچه در بررسي و شناخت اصل و آغاز كار است ، معقول بودن و خردپسند بودن آن است. به اين معني كه عقل را غير عقلاني بداند، در تمام مـسائل در تمام مسائل عل
مي و غير علمي اين قانون جـريان دارد كه اول، بايد امـكان آن پذيرفـته شود و احتمال واقعيت داشتن يا واقعيت يافتن آن در نظر عـقل مردود نـباشد. بر اين اساس است كه فرضيه هاي علمي مختلف در چگونگي پيدايـش جهان، پـيدايـش زمين، پيدايش حيات، پايان جهان،تحولات كيهاني و صدها مسـاله اي جاري شد و امكان آن را عقل قبول كرد واحتمال آن را رد ننمود،اثبات آن اگر جـستجويش محسوس نـباشـد از راه وحي و اخبار انبياء؛ بلكه خبر اشـخاص موثق و افـرادي كـه
داعـي به دروغ گفتن ندارند عقلائي و صحيح مي باشد. لذا به نـقل ديگران به وجود بسـياري از موجـودات كوچك و بزرگ و حوادث جوي و گذشته و آينده اكتفا مي شـود. و به اخـبار انبـياء از وجود ملائكه و عالم غيـب و بهشـت و جـهنم و امور ديـگر اعـتماد و اطمـينان و يقين حاصل مي گرددو اين روش كـاملا عقلاني و منطقي اسـت و تخلـف از آن خـلاف عقـل است اصالت عقيده به مهدوبت از اين جهت محتاج به هيچ بياني نيست ،زيرا هر عقلي امكان آن را جايز نـمي داند. هـر چه بـيانديشـيم و هر دانـشمندي آنچه بيانــديـشد نمي تواند در اصالت مهدويت از اين جهت ايرادي بگيرد يا حرفي بزند.
هميشه اين اصالت براي مساله مهدويت و ظهور مصلح آخر زمان، در بـين الملل، ائمه و مسلمين و حتي آنان كه به آن معـتقد نيـستند،مسـلّم و ثابت بوده است و حـتي از بسياري از عقائد ديني ديگر، امكان آن اگر به ذهـن نزديـك نباشد دور نيـست و لذا از قرن دوم به بعد كه بعضي مجادلات و بحث ها در بين مسلمانان رواج يافت و پيرامون بسياري از مسائل اسلامي سخن گفته، رد و قبول داشتند،اين موضوع اصلاً مورد شُبه
و ايرادي قرار نگرفت،چون به هيچ وجه شبهه يا آنچه شبه باشد، در آن راه ندارد.
پس اصالت مهدويت از اين جهت صد در صد معتبر و عقلاني و منطقي است و بيش از اين نياز به توضيح ندارد.
3- اصالت مهدويت از جهت اتكاء بر مبناي معقول و منطقي
پس از اينكه امكان يك موضوع بررسي و پذيـرفته گرديد، مسـاله واقعـيت داشـتن يـا
واقعيت يافتن آن مطرح مي شود؛ زيرا ممكن است يك موضـوع، امكان واقعـيت داشتن واقعيت يافتن،داشته باشد و عقل هم امكان آن را رد نكند، اما واقعيت نيافته باشد.