بخشی از مقاله

مقدمه:
شوري خاك و مشكلات مربوط به آن عموماً در مناطق با آب وهواي خشك ونيمه خشك رخ مي دهد كه ميزان بارندگي جهت آبشويي املاح كافي نيست. با توجه به وسعت خشكي هاي موجود در سطح كره زمين كه معادل 5/134 كيلومتر مربع مي باشد 1.3 از كل اين زمينها در مناطق خشك وكويري قرار دارد. برطبق مطالعات آمار كوادير درسال 2001 وجود بيش از نيم ميليون


(حدود106 ×560 هكتار ) خاك سديك وشورسديمي در سراسر جهان مستلزم يك مديريت بهسازي مقرون به صرفه است. كه اين رقم در كشور ما به حدود 25 ميليون كيلومتر مربع مي رسد.
با توجه به كمبود منابع مناسب براي كشاورزي وپيشروي هر چه بيشتر شوري در زمينهاي كشاورزي بهسازي اين خاكها حائز اهميت است.روشهاي مختلفي در بهسازي اين خاكها وجود دارد.


روش استفاده از فرآورده هاي جانبي FGD كه در واقع براي افزايش بهره وري وجلوگيري از خطرات ناشي از انتشار گازSO وتبديل آن به فرآورده هاي جانبي مفيد مثل گچ مي باشد كه در اصلاح خاكهاي شور و سديمي استفاده مي شود. از آنجائيكه اصلاح اين خاكها به روشهاي شيميايي مستلزم هزينه بسيار گزاف است اغلب كشاورزان درصورت امكان از روش زيست پالايي گياهي استفاده مي كنند.


كشت انواع گياهان مقاوم به شوري از جمله گياه كالارگراس كمك زيادي به كاهش CaCO3 به ESPوPHخاك كرد كه اين امر از طريق تنفس ريشه ها وآزاد شدن CO جذب نمكها وانتقال آن‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ آزاد كردن H انجام مي شودكه اين روش نه تنها از لحاظ اقتصادي بلكه از نظر حفاظت خاك وجلوگيري از فرسايش ومخصوصاً فرسايش بادي حائز اهميت است.

فصل اول
خاكهاي مبتلا به نمك
1-1تعريف مناطق خشك
بطوركلي تعريف دقيقي براي مناطق خشك وجود ندارد. اما تعريف زير مي تواند تاحدودي راهگشا باشد:
(مناطقي كه در آنها رطوبت خاك به اندازه اي ناچيز است كه نمي توان بدون آبياري خاكهاي اين مناطق، محصولي برداشت نمود.) البته اين تعريف بدان معني نيست كه چنين مناطق اصولاً عاري از هرگونه پوشش گياهي باشند. جدول (1) حدود مناطق خشك دنيا را نشان ميدهد.
جدول (1) مساحت تقريبي مناطق خشك، نيمه خشك، بسيار خشك دنيا.


مناطق وسعت
نيمه خشك 2123800 كيلومتر مربع
خشك 2175600كيلومتر مربع
بسيار خشك 5668000كيلومتر مربع


باحسابي سرانگشتي كه اين جدول در اختيار ما قرار ميدهد در مي يابيم كه حدود1.3از كل زمينهاي دنيا را بايد جزء زمينهاي خشك محسوب كنيم واز اينرو بدون آبياري، نمي توان كشاورزي وسيعي را در اين مناطق انتظار داشت. مناطق خشك بسته به ميزان بارندگي به مناطق نيمه خشك، خشك، وبسيار خشك تقسيم ميشوند. ميزان متوسط بارندگي درمناطق خشك كمتر از 35 ميليمتر مي باشد.در حالت طبيعي گسترش خاكها تحت شرايط خشك ناشي از

خصوصياتي است كه از پيدايش در مناطق مرطوب متمايز مي باشد. از اينرو، خاكهاي مناطق خشك مسائل ومشكلات ويژه اي دارندكه مانع از گسترش كشاورزي پايدار ودائمي در اين مناطق مي شوند براي حل اين مش

كلات كه شامل مسائلي از قبيل شوري،سديمي شدن وسميت يونها هستند، نياز به بكارگيري روشهاي اصلاحي واعمال مديريتهاي ويژه است(1).

1-2-مفهوم خاكهاي مبتلابه نمك:
خاكهاي مبتلا به شوري در مناطق خشك بسيار شايع هستند. خاكهاي كه نمكهاي محلول در آنها رشد گياهان را به مخاطره مي اندازد، خاكهاي مبتلابه نمك ناميده مي شوند. اين گروه از خاكها شامل خاكهاي سديمي وخاكهاي شور مي شوند.خاك شور به اندازه اي حاوي نمك است كه رشد غالب گياهان زراعي را تحت تاثير قرار ميدهد. در خاكهاي سديمي نيز، همين حالت وجود دارد با اين تفاوت كه در اينگونه خاكها، سديم تبادلي زياد است. خاكهاي شور-سديمي به اندازه اي نمك وسديم تبادلي دارند كه رشد اغلب گياهان زراعي را تحت تاثير قرار مي دهند.بايد بخاطر داشت كه، خاكهاي شور اغلب در مناطق خشك ونيمه خشك بوجود مي آيند، اما تمام خاكهاي مناطق خشك نيز، شور نيستند. در چنين اقليمي پتانسيل (مقادير) تبخيرو تعرق در اغلب ماههاي سال بيش از ميزان بارندگي است. در مناطق مركزي ايران، اين عدم تعادل رطوبتي ممكن است به بيش از 1500 ميلي متر در سال برسد. در چنين شرايط اقليمي، درشرايط طبيعي، آب كمتري مجال نفوذ به زمين را خواهد داشت (1) .


فرآيندهاي هواديدگي شيميايي در مناطق مرطوب از راههائي مانند هيدروليزكانيهااكسيداسيون وانحلال آنها صورت مي پذيرد. اما در مناطق خشك اين فرآيندها به علت كمبود آب بسيار محدود مي باشند.پيدايش خاكها تاحدود زيادي معكوس كننده خواص مواد مادريشان هستند. قسمت اعظم خاكهاي مناطق خشك مربوط به خاكهاي رده اريدي سول هستند(1) .


شوري خاك ومشكلات مربوط به آن عموماً در مناطق با آب وهواي خشك ونيمه خشك رخ مي دهد كه ميزان بارندگي جهت آبشويي املاح محلول از خاك كافي نيست ويا درمناطقي كه سطوح ايستايي بالا است. مشكلات شوري همچنين در مناطقي رخ مي دهدكه با آب برخورداراز كفيت پايين آبياري مي شوند(12).
خاكهاي مبتلا به نمك به خاكهاي قليايي سفيد، قليايي سياه، گامبو* -نقاط صاف و ديگر اسامي واضح معروف اند كه اين اسامي به ظاهر خاك به علت تجمع نمك مربوط مي شود.واژه قليايت اغلب شامل خاكهاي با رنگ روشن و مستعد پوسته پوسته شدن كه دال بر محتواي سديم تبادلي اضافي آنها است.خاكهاي مبتلا به نمك تفاوت قابل ملاحظه اي در كاربري مناسب، حاصلخيزي، سهولت بهسازي ومديريت دارند(12).

 

1-3 خواص خاكهاي مبتلا به نمك:
خواص شيميايي وفيزيكي خاكهاي شور منعكس كننده ميزان نوع نمك موجود در خاك است. از نظرآرماني ميزان ونوع نمك موجود در خاك را بايد از راه تجزيه محلول خاك كه در شرايط رطوبتي مزرعه بدست آمده است، تعيين نمود. در روشهاي استاندارد آزمايشگاهي به خاك را با آب مقطر اشباع كرده وسپس عصاره آنرا براي تجزيه شيميايي استخراج مي كنند. اين عصاره اشباع حدوداً همان خصوصيات محلول خاك در شرايط اشباع (مزرعه ) را خواهد داشت(1).

1-4 طبقه بندي خاكهاي شور (خاكهاي مبتلا به شوري):
خاكهاي مبتلا به نمك به 3 گروه تقسيم مي شوند كه اين تقسيم بندي براساس مقدار ونوع نمك آنها هدايت الكتريكيEC، PH خاك و درصد سديم تبادلي ESP صورت گرفته است.
طبقه بندي اين خاكها در جدول (2) آمده است:
جدول 2-طبقه بندي خاكهاي مبتلابه نمك(12).
خصوصيات فيزيكي Esp PH Ec(ds/m) طبقه بندي
نرمال <15 <8.5 >4 شور
ضعيف <15 >8.5 <4 سديمي
نرمال <15 <8.5 >4 شور سديمي
شناخت اختلاف بين اين خاك بسيار مهم است چراكه اين فاكتورها تعيين كننده چگونگي مديريت وبهسازي آنها هستند.

1-4-1 خاكهاي شور
واژه خاكهاي شور معادل واژه خاكهاي سولونچاك در سيستم طبقه بندي روسها مي باشد. كه در گذشته به آنها خاكهاي قليايي سفيد گفته مي شد. گاهي آنها را مي توان از طريق قشري سفيد كه در سطح آن وجود دارد، تشخيص داد.اگر چه عدم وجود قشرنمكي نيز لزوماً به معناي شور نبودن اين خاكها نيست. ميزان SAR كمتر از 13 در اين خاكها نشان دهنده ميزان نسبتاً كم سديم تبادلي است.غلضت زياد نمك در عصاره اشباع خاكهاي شور، باعث مي شود كه مقدار EC به بيش از 4 دسي زيمنس برمتر برسد(1).


معمولاً PH كمتر از 5/8 مي باشد.مهمترين كاتيون هاي اين خاكها،كلسيم، منيزيم وسديم هستند، ولي به ندرت سديم بيش از نصف كاتيونهاي محلولي را تشكيل مي دهد پتاسيم معمولاً به مقدار قابل ملاحظه اي در محلول خاك يا در سطح كلوئيدهاي رسي وجود ندارد گرچه ندرتاً در بعضي خاكهاي كويري پتاسيم محلول درصد بزرگي از املاح محلول را تشكيل مي دهد. آنيون هاي اصلي در اين خاكها كلرور، سولفات وگاهي نيترات مي باشند مقدار ناچيزي بي كربنات در

اين خاكها يافت مي شود ولي بهر حال كربنات محلول در آن وجودندارد.علاوه براملاح محلول مقداري املاح كمتر محلول وغيرمحلول مانند ژيپس ، كربنات كلسيم يا منيزيم نيز در آنها يافت مي شود. در نتيجه تبخيرآب وباقي ماندن نمك در سطح تكه هاي سفيد ومجزايي درسطح اين خاكها تشكيل مي گردد(4).


از لحاظ نيمرخ شناسي نيمرخ اين خاكها يكنواخت است وتغييراتي در جهت عمق در آن مشاهده نمي شود اين موضوع نشان دهنده آن است كه عوامل هوازدگي وسازنده خاك تاثير چنداني در اين خاكها نداشته اند. به علت رشد كافي گياهان ميزان هوموس آنها كم وبنابراين روشن رنگ هستند (4) . به علت زيادي املاح ونبودن سديم قابل تبادل زياد ذرات كلوئيدي اين خاكها منعقد شده است و نفوذپذيري در آنها از خاكهاي مشابه غيرشور بيشتر است واين خاكهاي داراي شرايط فيزيكي نرمال هستند(12).

 

1-4-3 خاكهاي سديمي:
در فرهنگ خاك شناسي روسها به اين خاكها، خاكهاي سولونتز اطلاق مي شود. اولين محققان آمريكايي واژه قليايي سياه را براي اين خاكها بكار مي بردند. كاربرد صفت سياه به خاطرحل مواد آلي خاك ومتعاقب آن هويدا شدن مواد آلي در سطح خاك براثر تبخير آب است. اين فرآيند باعث تيره شدن سطح خاك مي شود. مشخصه خاكهاي سديمي پايين بودن ميزان شوري در محلول آنهاست.مقادير SAR در اين خاكها بزرگتر از 13 است كه اين امر بيانگر فزوني ميزان سديم تبادلي نسبت به خاكهاي شور است هيدروليز سديم تبادلي باعث ايجاد NaOH در محلول خاك مي شود.


NaOH به وجود آمده نيز مي تواند با CO محلول تركيب شده و Na2 CO3 توليد كند ودر چنين شرايطي PH خاك سديمي ممكن است حتي به 10 هم برسد در اين حالت يونهاي ,Ca Mg به خاطر وجود CO به صورت كربنات سديم رسوب مي دهند. از اينرو محلول اين خاكهاي حاوي نمكهاي كربنات، بي كربنات، كلريد وسولفات سديم است. يون عمده در خاكهاي سديمي Na است كه به همراه مقداري ,K ,Ca Mg نيز وجود دارد. درصد بالاي سديم تبادلي را مي توان با از هم پاشيدگي سيستم رسي تشخيص داد. در اين حالت ورود هوا و آب به خاك به طور چشمگيري كاهش مي يابد.خاكهاي سديمي در صورت عدم بكارگيري روشهاي اصلاحي از نظر كشاورزي ارزش چنداني ندارند.(1) در اين خاكها درصد سديم قابل تبادل آنها از 15 بيشتر است به اين مفهوم سديم تبادلي بيش از 15 درصدCEC را در برگرفته (12).


ميزان املاح محلول در آنها كم وبنابراين هدايت الكتريكي عصاره اشباع خاك از 4 ميلي موس برسانتيمتر كمتر است (1).
اگر اين خاكها زمان كافي براي به وجود آوردن لايه B داشته باشند. رسهاي لايه A در نتيجه انتشار به لايهB منتقل مي شود وساختمان منشوري مشخصي در آن به وجود مي آيد. بنابراين لايه A در خاكهاي قليايي درشت بافت نفوذ ناپذير مي باشد در صورتيكه لايه B نسبتاً سخت با نفوذ پذيري كم وريز بافت خواهد بود. در شرايط مزرعه معمولاً اين خاكها تكامل نمي يابند ولي نفوذ پذيري آنها بهر حال كم است.


اگر اين خاكها حاوي سولفات كلسم باشند در نتيجه آبياري بتدريج سولفات كلسيم حل مي شود وكلسيم آن سديم را جابجا مي كند و پس از مدتي خاك به حالت معمولي در مي آيد. در صورتي كه خاك حاوي اين تركيب نباشد با افزايش ژيپس وگوگرد ودر نتيجه اكسيد اسيون توليد اسيد سولفوريك خواهند كرد. هم چنين با افزايش اسيد سولفوريك، سولفات آهن، سولفات آلومنيوم، سولفات كلسيم تشكيل مي شود وعمل جانشيني بين سديم وكلسيم صورت خواهد

گرفت. در بعضي خاكهاي قليا كه ذخيره املاح كلسيم ومنيزيم آنها ناچيز است با اينكه درصد سديم تبادلي بيش از 15 مي باشد. با اينحال PH آن كمتر از 7 وگاه 6 است اين خاكها را خاكهاي قليايي تنزل يافته مي نامند.بير عقيده دارد كه چون اين خاكها از لحاظ PH قليايي نيستند بايد آنها را خاكهاي سديمي تنزل يافته بنامند، علت پايين بودن PH در اين خاكها وجود هيدروژن قابل تبادل است كه در غيبت املاح دو ظرفيتي جاي آنها را در سطح كلوئيد رس گرفته است(4).

1-4-3-خاكهاي شور سديمي:
اين خاكها كه تواماً خصوصيات شيميايي خاكهاي شور سديمي را دارا مي باشند. درصد سديم تبادلي اين خاكها بيشتر از خاكهاي شور بوده(3SAR >) وهمچنين ميزان غلظت نمك محلول اين نوع خاكها زياد است(دسي زيمنس برمترE C <4) وجود نمك اضافي در اين خاكها باعث حفظ نفوذ يذيري خاك مي شود همچنين PH اين خاكها اغلب كمتر از يا برابر 4/8 است. چنانچه نمك اضافي در اين خاكها به وسيله آبشوئي خارج شود، خواص اين خاكها به خاكهاي سديمي تبديل خواهد شد. با غلبه سديم ذرات پوشيده شده وبراي ورود آب و هوا در خاك محدوديت ايجاد مي گردد.به همين خاطر براي اصلاح اين خاكها قبل از كشت گياهان بايد از يك طرف نمك اضافي آبشويي شود واز طرف ديگر ميزان سديم تبادل كاهش يابد.(1)
1-5-خاكهاي شور ايران:
مساحت خاكهاي شور وخاكهاي وابسته به آن درايران بيش از 25 ميليون هكتار مي باشد. در اكثر خاكهاي فلات مركزي كمتر خاكي است كه فاقد املاح فوق باشد گاهي مقدار نمك به صورت غالب است وگاهي گچ وگاهي آهك. در شور شدن اين خاكها يون منيزيم نيز نقش مهمي ايفا نموده وحتي مقدار آن از كلسيم بيشتر مي شود. بنابراين براي تعيين SAR نمي توان نقش منيزيم را برابر يون كلسيم در نظر گرفت. در چنين شرايطي رابطه Esp,SAR چندان با واقعيت خاك صدق نمي كند.اندازه گيري وتعيين سديم تبادلي نيز امري مشكل وپيچيده است(2).

فصل دوم
2-3-اصلاح وبهسازي خاكهاي شور سديمي:
براي اصلاح اين خاكها هم بايد از ميزان املاح وهم سديم كلسيم كاسته شود. تا اين خاكها از نظر كشاورزي قابل بهره برداري باشند.1-در اين خاكها ابتدا بايد سديم تبادلي توسط Ca جايگزين شود.2-نفوذپذيري خاك افزايش يابد.3-نمكهاي سديم از خاك شسته شوند. براي آبشويي نمك محلول اضافي در خاك ، به آن مقدار مناسبي آب اضافه مي كنند، به جزدرشرايطي كه بنا به دلايلي، زهكشي امكان نداشته وخاك داراي بافت سنگيني باشد، معمولاً حركت آب در زمين

شور به راحتي انجام مي شود. نياز اصلي جهت اصلاح تمام خاكهاي مبتلا به نمك، زهكشي كافي ومناسب است كه بايد يا از طريق طبيعي و يا از طريق مصنوعي اعمال گردد. زهكشي هاي مصنوعي شامل زهكشي هاي سفالي، زهكشهاي روباز، پمپ كردن آب وغيره مي شود. از آنجائيكه تمام عمليات اصلاحي براي انتقال تركيبات نامطلوب از خاك نياز به آب دارد، اين آب بايد از سيستم خارج شود؛ در غير اين صورت باعث صعود سطح ايستايي مي شود. با فرض وجود زهكشي كافي قبل از مبادرت به انجام عمليات اصلاحي نخست بايد به دو پرسش پاسخ داد:


1)مقدار آب مورد نياز براي دستيابي به شوري معين در عمق مشخص ازخاك چقدر است؟
2)چه مدت زمان براي اين امر لازم است؟
با استفاده از روشهاي شبيه سازي كامپيوتري كه از دقت نسبتاً بالايي برخوردار بوده وبراي نظريه انتقال مواد محلول در خاك بكار گرفته مي شوند، مي‌توان بطور تقريبي به اين پرسش ها پاسخ گفت. اين روش در مطالعات كنترل شده آزمايشگاهي براي ستون خاك نتايج خوبي داشته است. استفاده از مدلهاي شبيه ساز كامپيوتري در شرايط مزرعه درحد گسترده اي استفاده نمي شود.زيرا متغيرهاي طبيعي پارامترهاي خاك باعث مي شوند كه اطلاعات داده شده به كامپيوتر كاملاً قابل اعتماد نبوده واز همين رو پيش بيني مدل احتمالاً دور از واقعيت مي باشند(1).


در برنامه ريزي اصلاح خاكهاي شور وشور سديمي لازم است مسائل زير را مورد نظر قرار داد:
-وسعت وپراكندگي شوري وخاكهاي مشابه آن.
-مقدار گچ وتوسعه پراكنش آن.


-عمق ونوسانات سفره آب زيرزميني .
-كيفيت آب زيرزميني.
-كيفيت آب آبياري.


-امكان استفاده از آبهاي كمي شور.
-نفوذپذيري خاك.
-امكان كاهش سفره آب زيرزميني.
-امكان استفاده از گياهان مقاوم به شوري.
در عمق آبشويي لازم است علاوه بر تامين آب آبشويي، مقادير معين املاح به خاك اضافه نمود، زيرا اگر خاك با آب شيرين آبشويي شود خطر سديمي شدن رس خاك وجود دارد كه در اثر هيدروليز آن كربنات سديم ايجاد گرديده ورس به صورت رس سديمي تبديل مي شود.در نتيجه PH خاك افزايش يافت وساختمان خاك حالت پراكندگي پيدا مي نمايد. با استفاده از تركيبات ومواد متعددي مي توان با عمل جانشيني كاتيوني مانع پراكنده شدن وانتقال رس گرديد(2) .

2-2 اهميت بهسازي خاكهاي شور سديمي:
براساس آمار موجود بيش از 15 درصد زمينهاي ايران به نوعي تحت تاثير شوري قرار دارند ومتاسفانه طبق مشاهدات عيني اين رقم هر سال افزايش مي يابد. اين امر كاملاً محسوس وچشمگير است كه زمينهاي كشاورزي به دليل آبياري با آبهاي شور وبي توجهي به خصوصيات آنها در مدتي كوتاه در معرض پيشروي شوري قرار مي گيرند.شوري در زمينهاي كشاورزي تاحدي پيشروي مي كند كه كشاورزان به ناچار زمينها را رها مي كنند. در زمينهاي رها شده نه فعاليت كشاورزي به سادگي ميسر است ونه گياهان مرتعي مي رويند. خطر عمده ديگر اين رويداد فرسايش اين نوع خاكها است كه به نوبه خود زيانهاي ديگري به دنبال دارد.ناكافي بودن زمينهاي مناسب كشاورزي دركشور، پيشروي شوري در خاكهاي زير كشت گياهان زراعي وباغي، افزايش نگران كننده جمعيت كشور كم شدن منابع ، مسئله بهسازي اين خاكها را حائز اهميت كرده است(5) .

2-3-مكانيزم بهسازي:
اولين مرحله در بهسازي خاكهاي مبتلا به نمك ارزيابي پروفيل خاك است.اصلاح خاكهاي شور براحتي امكان پذير است در صورتي كه مقدار بارندگي يا آب آبياري كافي جهت آبشويي موجود باشد و زهكشي به خوبي صورت گيرد. حدود 10-8 اينچ آب آبشويي لازم است براي حركت 70 درصد املاح د ر12 اينچ از پروفيل خاك. اصلاح خاكهاي سديك متفاوت است. از اين خاكها ابتدا بايد سديم تبادلي اضافي به وسيله كاتيون هاي دوظرفيتي تبادلي جايگزين شده وسپس آبشويي انجام شود در خاكهاي قليايي بهسازي به كمك اضافه كردن اسيدها ومواد اسيدي خاص به خاك انجام ميشود. كه موجب انحلال آهك دراين خاكها شده كه متداول ترين مواد گوگرد واسيد سولفوريك است كه با آهك موجود درخاكها واكنش داد وانحلال آن را افزايش مي دهند(12).

2-4 روشهاي بهسازي:
بعد از شناسايي خاكهاي مبتلا به نمك وتشخيص فاكتورهاي موجود بايد به بهسازي اين خاكها اقدام كرده روشهاي مختلفي براي اين منظور وجود ندارد كه در اين بخش روشهايي از آن ذكر مي ‌ شود و توضيح مختصري در مورد هر يك از روشها آورده مي شود.

2-4-1 بهسازي با آبشويي:
در صورتيكه ميزان تمركز املاح در خاك از حد تحمل گياه بيشتر وبا توجه به عوامل اقتصادي وكشاورزي اصلاح اين خاك ضرورت داشته باشد شستشوي اين خاك لازم است در صورتي كه خاك از لحاظ كاتيون كلسيم غني باشد شستشوي خاك كفايت مي كند. براي اينكار آبياري غرقابي مناسب ترين روش است. مزرعه را به صورت كرتهاي بزرگ با ديواره بلند در مي آورند وآنها را پر از آب مي كنند افزودن آب به كرتهاآنقدر ادامه پيدا مي كند تا مقدار آب لازم براي شستشوي خاك به كار رود در حين شستشو از خاك نمونه برداري مي شود وميزان املاح تعيين مي گردد.چنانچه احتياج بيشتري به شستشو باشد آبياري ادامه پيدا مي كند مدت زمان لازم برا ي اصلاح يك خاك شور بستگي به شدت شوري خاك ونفوذپذيري آن دارد. هر چه خاك شورتر وداراي نفوذپذيري كمتر باشد.طول اين زمان شستشو بيشتر خواهد بود وگاهي تا شش ماه طول مي كشد. در موقعي كه طول مدت شستشو زياد باشد ممكن است گياهاني مانند برنج كاسته شود كه در طول مدت شستشو محصولي نيز توليد شده وشستشو نيز انجام شود ميزان آب لازم براي شستشو بستگي به غلظت آب وشوري خاك دارد با اين حال معمولاً در حدود 100 سانتي متر نيز ارتفاع آب بكار مي رود. در كشور شوروي حتي 5 متر آب هم براي شيرين كردن خاك مي برند و فلسفه دانشمندان شوري براي مصرف مقدار آب اين چنين زياد اين است كه «خاك را يك بار براي هميشه بايد شيرين كرد وآبهاي شور زيرزميني را تا اعماق شش متري يا بيشتر با آب شيرين جابجا نمود تا احتياجي به شستشوي مكرر ومجدد نباشد». از ضروريات خاك شوري كه بايد اصلاح شود وجود تجهيزات زهكشي منظم ومرتب است.بدون زهكشي هاي كافي شستشوي خاك نه تنها كمكي نمي كند بلكه ممكن است مضر هم باشد(4) .


عمليات اوليه بهسازي مشتمل برآبشويي به وسيله انباشتن آب در سطح خاك است. يك قانون كلي مي گويد عمق آب نفوذ يافته هر اندازه باشد 80 درصد نمك قابل حل در همان اندازه از عمق خاك خارج مي شود اگر عمق بهسازي را يك متر در نظر بگيريم واگر بخواهيم 80 درصد نمكهاي قابل حل را خارج كنيم بايد آنقدر آب روي خاك انباشته كنيم تا به عمق يك متر به داخل خاك نفوذ كند. براي خارج كردن 80 نمكهاي باقيمانده بار ديگر بايد تا يك متر عمق خاك آب در زمين نفوذكند. اين فرآيند گر چه موثر است نسبت به استفاده از آب وقت گيروغير كار آمد نيز هست. جز در مورد برنج هنگامي كه محصول سرپاست اين كار انجام شدني نيست(5).

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید