بخشی از مقاله

 

رنگ در معماری

 

 

 

مقدمه:

نهایت و هدف همۀ مهارت های هنری بیرون کشیدن و استخلاص ماهیت و سرشت معنوی فرم و رنگ و آزادی آنها از زندان دنیای مادی است. دنیایی که امروزه در آن زندگی می کنیم، به دنیای انسان در سال های گذشته شباهتی ندارد. دنیای ما با ابداع و خلاقیت شکل گرفته است. ما بناهایی می سازیم که محتوای آنها نهفته است. در عین حال بناها سمبول افکار و عقاید نیستند، بلکه تجسم افکاری هدف دار هستند. اما حال اگر بخواهیم تأثیر رنگ را در این بناها با توجه به عملکرد آنها بررسی کنیم، نیاز به یک سری شناخت در مورد رنگ و ماهیت آن داریم که در این تحقیق سعی شده است به آن پرداخته شود.

 

 

پیشگفتار:

رنگ ها روح دارند و زنده اند، کلمه اند و همچون کلمات سخن می گویند. از نهان سبز جنگل ها، از راز آبی آسمان ها و دریاها، رنگ ها از روح آدمی و دنیای پر رمز و راز انسان سخن می گویند و رنگ هایی که انسان ها بدان می پوشند و می نگارند و نقش می زنند حکایت از گوشه ای دیگر از درون ایشان دارد. اما معماری امروزه ما که در جامعه اتفاق می افتد عاری از هر گونه رنگ است و روح ندارد و با انسان سخن نمی گوید. برای همان است که تلاش کردیم تا بلکه بتوانیم شناختی نسبت به این موضوع داشته باشیم و بتوانیم مقاله ای را در این باره مطرح نماییم و کاربرد رنگ را در زندگی پررنگ تر نماییم.

 

 

اهمیت طرح و موضوع:

هدف ما از ارائه این مقاله این بود که جنبه های مختلف استفاده از رنگ را مطالعه و بررسی کنیم و مشکلاتی که در این زمینه وجود دارد را بشناسیم تا بتوانیم ارتباط درست میان طبیعت خود و دیگر فضاهای محل زندگی برقرار سازیم و بیاموزیم که ترس از متفاوت بودن با سایرین و منحصر به فرد بودن را از خود برانیم. ترسی که بیشتر اوقات مانع از این می شود که افراد رنگ ها را آزادانه به بازی گیرند. این امر شجاعت خطر کردن را برای رسیدن به خودشناسی بیشتر از آنها می گیرد. اکثر ما به افرادی شرطی مبدل شده ایم. غالباً خود را در حصاری از رنگ های معقول، بی روح، خنثی و کم رنگ و بی رمق قرار می دهیم. رنگ هایی که مانع از بروز احساسات و نمایان شدن خود واقعی ما می گردند. به منظور کمک به در هم شکستن این موانع و گرفتن بیشترین بهره از رنگ ها در محیط اطراف خود، لازم است به کشف اطلاعات گسترده تری دربارۀ ارتباطات فردی خویش با رنگ ها نایل گردیم.

 

 

فصل اول:

تعریف رنگ

 

  1. چیستی رنگ

 

  1. تئوری رنگ

 

  1. تاریخچۀ رنگ

 

 

 

1- تعریف رنگ (چیستی رنگ):

رنگ در محیط زندگی انسان از اهمیت بسزایی برخوردار است. تا جایی که زندگی بدون رنگ قابل تصور نیست. دنیایی که ما نظاره گر آن هستیم از دو عنصر مهم تجسمی تشکیل شده است. این دو عنصر عبارتند از فرم (شکل) و رنگ، که هر کدام لازم و ملزوم یکدیگر هستند.

هر موجودی که در این دنیا مجود دارد، ابتدا از لحاظ شکل و اندازه احساس می شود و سپس در حالی که دارای پوششی از رنگ است مورد توجه قرار می گیرد. در عین حال رنگ علامت مشخصۀ هر شیء طبیعی است.

در قرن هفدهم میلادی نیوتن موفق شد با تجزیۀ نور سفید، رنگ های طیف را به دست آورد. او کشف کرد که نور سفید شامل انواع اشعه است که هرگاه با شبکۀ چشم انسان به طور جداگانه اصابت کند احساس یک رنگ مجزا را به وجود خواهند آورد و اختلاط این اشعه ها (امواج نور) برروی شبکۀ چشم رنگ سفید را محسوس می سازد. بنابراین آنچه را که ما از طریق چشم از رنگ اشیاء در می یابیم، در واقع نوری است که از سطح آنها منعکس می شود و اساساً دیدن تنها در شرایطی صورت می پذیرد که نور وجود داشته باشد.

 

2- تئوری رنگ:

تئوری رنگ عبارت است از اصول و قواعدی که با استفاده از آنها می توان ترکیبات رنگی هماهنگی ایجاد کرد. این اصول در اشکال متنوعی ارائه می شوند. چرخه های رنگی، مثلث های رنگی و جدول ها،  طراحان را در درک اثر متقابل رنگ ها بر روی هم، انتخاب، ترکیب و ساخت آنها یاری می دهند.

 

3- تاریخچۀ رنگ:

از رنگ هایی که ملل مختلف در طول تاریخ به کار برده اند، بسیری رازها دربارۀ فرهنگ ها آشکار شده است.  انسان از بدو خلقت تا کنون همیشه در محیط پیرامون خود با رنگ مأنوس بوده و در فضایی آکنده از انواع رنگ ها زندگی کرده است.

در عهد باستان تئوری پردازان رنگ، تئوری ها و پیش گویی های خود را در مورد ارتباط رنگ ها بیان و تلاش می کردند تا نظرات و پیش گویی های قبلی را ثابت کنند. داوینچی با کشف رنگ های متضاد و مکمل، نشان داد که رنگ ها همدیگر را تقویت می کنند. اولین چرخۀ رنگ توسط نیوتن ابداع شد. او نور سفید را به رنگ های قرمز، نارنجی، زرد، سبز، آبی، نیلی و بنفش تفکیک کرد.

 

فصل دوم:

روان شناسی رنگ

 

  1. تأثیر رنگ ها بر انسان

 

  1. کمپوزیسیون رنگ ها

 

  1. رابطۀ رنگ و فرم

 

1- تأثیر رنگ ها بر انسان

رنگ ها در انسان ها دارای قدرت تأثیرگذاری هستند. به عنوان مثال می توانند احساس آلودگی، ناراحتی، فعالیت یا بی حرکتی ایجاد کنند. رنگ آمیزی در کارخانه ها، شرکت ها و یا مدارس می تواند عملکرد افراد را بهبود بخشدیا کاهش دهد. در بیمارستان ها می تواند اثر مثبتی بر سلامتی بیماران داشته باشند. این تأثیر به طور غیر مستقیم با ظاهراً باریک تر و یا عریض تر شدن اتاق ها صورت گرفته و بدین صورت برداشتی از فضا ایجاد می شود که احساس آزادی یا محدودیت به وجود می آورد.

قوی ترین اثر تحریک آمیز از نارنجی به وجود می آید و به دنبال آن زرد، قرمز، سبز و بنفش و ضعیف ترین اثر نیز از رنگ آبی، سبزآبی و بنفش کم رنگ حاصل می گردد. رنگ های گرم برای قسمت های کوچکی از اتاق مناسبند و رنگ های سرد برای قسمت های بزرگ تر استفاده می شود. رنگ سبز نیز خود ایجاد تمدد اعصاب می کند. البته تأثیرات ایجاد شده توسط رنگ ها به روشنایی و محل نیز بستگی دارد. اگر به رنگ های گرم و روشن از پایین نگاه کنیم، اثر معنوی محرکی به وجود می آورد و اگر از بالا نگاه کنیم اثر روشنی بخش و بالا برنده ای

ایجاد می گردد. و به رنگ های گرم و تیره از پایین اگر نگاه شود اثر احاطه کننده و اگر از بالا به این رنگ ها نگاه شود ایجاد محلی امن برای قدم گذاشتن می نمایند. رنگ های سرد و روشن در بالا، محیط را روشن و شاد نموده و در پایین صاف به نظر آمده، به قدم گذاشتن در آنجا تشویق می نمایند. رنگ های سرد و تیره از پایین اگر نگاه شود ترسناک به نظر می رسند و از بالا سنگین به نظر آمده و بیننده را به طرف پایین می کشاند. سفید رنگ خلوص کامل، تمیزی و نظم است. سبز فیروزه ای بیانگر شفافیت فکر است و در کنار آبی، چهره ای از واقعیت و پایداری و طبیعت ابدی را به نمایش می گذارد.

2- کمپوزیسیون رنگ ها:

عمل کمپوزیسیون در رنگ به معنای کنار هم قرار دادن دو یا چند رنگ است، به نحوی که حالت مشخصی را بیان می کند. یک رنگ همواره در ارتباط با رنگ های اطراف خود دیده می شود. جایگزین نمودن و جهت رنگ ها نسبت به هم در کمپوزیسیون تصویری اهمیت دارند. رنگ آبی در کف سنگین و آبی سقف فضا سبک است. قرمز پررنگ در فضا سنگین، ولی در کف فضا یک واقعیت مادی پایدار است. زرد در سقف تأثیری همانند بی وزنی و در کف فضا حالت سبکی دارد. ایجاد توازن در رنگ آمیزی یکی از مهمترین اهداف در کمپوزیسیون است. جهت ها نیز مفاهیم گویای خود را دارند. جهت افقی دال بر وزن، فاصله و وسعت است. جهت عمودی قدرتمندترین متضاد جهت افقی بر روشنی و عمق دلالت دارد. تأثیر کمپوزیسیون به فرم ها، شکل ها، جهت و موقعیت مکانی طرح های همزمان بستگی دارد. طرح های همزمان از شباهت های موجود در یک فضا که     ایجاد ترکیب و پیکربندی اثر در دید ما می شود، به دست می آید. مهمترین عنصر نظم و انتظام در یک فضا، هم جهت بودن یا تشابه است. چنانچه می توان رنگها را به صورت سطوح به کار برد و آن را با روشی که به جابجایی شناخته شده است تقویت نمود.

 

3- رابطۀ رنگ و فرم:

دنیای ما از دو عنصر مهم تجسمی تشکیل شده است. این دو عنصر عبارتند از فرم و رنگ که هر کدام ملزوم شکل های هندسی رابطه ی مستقیمی با رنگ های متفاوت دارند به ایت ترتیب سه شکل اصلی مربع – دایره و مثلث با سه رنگ اصلی: قرمز- آّبی، زرد ارتباط دارند و بر اساس رنگ و فرم این سه شکل با سه رنگ اصلی مفهوم و بیان یکدیگر را تقویت می کنند. و ارزش یکدیگر را چه از نظر حسی و ذهنی گویا تر می کند.

مربع، نمایانگر ماده، وزن و حدود مشخص است و حسی از کشش و امتداد و تجربه حرکت را القاء می کند. مربع با رنگ قرمز منطبق است و وزن حجم قرمز با شکل سنگین و ساکن مربع مطابقت دارد. مثلث با زوایای حاد و تند، تأثیر ستیزه جویی، پرخاش و تهاجم را ایجاد می کند. مثلث سمبل تفکر است و حالت و خصوصیت بی وزن آن با زرد روشن هماهنگی دارد.

دایره برعکس مربع احساسات را ملایم و معتدل می کند و حس آرامش و حرکت آرام و آهسته را القاء می نماید. دایره سمبل روح است که در درون خود همواره حرکت است. با رنگ آبی ایجاد آرامش می کند و همین ذات است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید