بخشی از مقاله
حکمت رنگ در معماري اسلامي
چکيده :
رنگ ها در هنر اسلامي نشان از عالم معنا دارند که با نهفتن اين معني درون خود بر معماري اسلامي مي نشينند. هر رنگ نشان و روانشناسي خاص خود را دارد که توسط دين اسلام بيان شده است . در فرهنگ و هنر اسلامي هنرمند با دانستن اين مفاهيم اين رنگ ها را آثار خود بکار مي برد.
سوال مطرح شده اينست که حکمت رنگ هاي نام برده شده در قرآن کريم چيست و اينکه در معماري اسلامي چه رنگ هايي استفاده شده است . و هدف از اين گردآوري ، پاسخ به اين مهم است . فرض در نظر گرفته شده بر آن است که پشت هر رنگي حکمتي بزرگ نهفته است که علاوه بر ديدگاه روانشناسي کشف شده آن سالها قبل توسط اسلام توصيه يا رد شده است . نام برخي از رنگ ها در قرآن به صراحت آمده است . رنگ هاي بکار رفته در هنر و معماري اسلامي نيز هر کدام معني و مفهوم ويژه اي دارند و هيچ رنگي بي دليل در هيچ بنايي بکار برده نشده است . در اين گردآوري به روانشناسي رنگ در اسلام و حکمت آن در معماري پرداخته شده است . که براي اين منظور ابتدا به بحث رنگ در قرآن کريم و سپس در نگارگري و معماري اسلامي پرداخته و در لابه لاي آنها بحث روانشناسي مطرح خواهد شد. روش بکار برده شده در اين تحقيق سيستم کتابخانه اي مي باشد.
واژه هاي کليدي:رنگ ، نگارگري ، هنر اسلامي ، معماري اسلامي
مقدمه :
رنگ يکي از مدرکات بصري است که در فرهنگ و هنر اسلامي ايران با تفسيرهاي عرفاني و ابعاد زيبايي شناسانه به جنبه هاي مختلف آن از جمله تأثيرات رواني و شناختي آن توجه شده است ، بويژه حکمت وجه تمايز رنگ ، آدمي را در بسياري موارد رهنما
بوده است . در حديث قدسي آمده است :
« و کذلک أردت في تقديري و تدبيري و بعلمي النافذ فيهم خالفت بين صورهم و أجسامهم و ألوانهم و أعمارهم و أرزاقهم و طاعتهم و معصيتهم »
در اين حديث قدسي تفاوت رنگها يکي از تدابير و حکمتهاي خداوندي است . از اين رو درک زيبايي هستي و شناخت ابعاد آن براساس اختلاف رنگها خود نعمتي بس عظيم است که براي انسان ميسر مي شود. (شکاري نيري ، ۱۳۸۲: ۹۳) رنگ زندگي است چراکه دنياي بدون رنگ در نظر، همچون مرده است . (ايتن ، ۱۳۸۲: ۷)
اگر کيفيت ذهني رنگ نشئت گرفته از وجود دروني شخص باشد. اين ترکيبات رنگي مي تواند نشان دهنده ي قسمت اعظم نحوه ي تفکر و احساس و عمل او باشد. و سرشت دروني شخص در رنگ هايش انعکاس مي يابد. (ايتن ، ۱۳۸۲: ۳۹)
ارسطو سياه و سفيد را دو رنگ اصلي مي داند و معتقد است که بقيه ي رنگها از اختلاف و امتزاج اين دو رنگ پديد آمده اند و افلاطون رنگهاي اصلي را چهار رنگ سياه ، سفيد، سرخ و لامع دانسته است . حکماي اسلامي همانند شيخ الرئيس ابو علي سينا، ملا صدرا و شيخ اشراق و هر کدام در مورد پديده رنگها نظريات مفصلي را ابراز کرده اند. (شکاري نيري ، ۱۳۸۲: ۹۳)
در فرهنگ ايران بعد و قبل از اسلام ، رنگ نقش مهمي را دارد. در حکمت ايران رنگ ها در نگارگري با عدم تبعيت از رنگ هاي جهان مادي ، عالمي ديگر و جهاني فراتر را به روايت مي کشند. (خوش نظر، ۱۳۸۸: ۷۰) رنگ هاي خالص و نابي که با تنوع در کنار هم يکديگر را کامل کرده و چشم را سيراب مي کنند. (فريد: ۱۳۸۸: ۵۸)
«رنگ هايي که ما در طبيعت مي بينيم ذرات نوري باز پس شده توسط مولکول هاي اجسام است و چون اين فوتون ها در فضا منتشرند با فوتون هاي مولکول هاي مختلف ترکيب مي شوند و رنگ هاي متنوعي را در چشم ايجاد مي کنند به همين دليل ما در طبيعت رنگ هاي خالص را نمي بينيم . نگارگران اين نوع رنگ را رنگ نمي دانستند و به آن «نيرنگ » يا «نيست رنگ » مي گفتند.
و رنگ را همان مي دانستند که خدا به موجودات اعطا کرده است . از نظر نگارگران رنگ هاي اصلي و فرعي هم معنايي نداشت و رنگ ها بر يکديگر ترجيح نداشتند و رنگ ها را با همان خلوصي که از طبيعت مي گرفتند به کار مي بردند. هر وقت نگارگر، رنگ مورد نظر خود را در طبيعت نمي يافت با ترکيب کردن رنگ هاي ديگر آن را مي ساخت . اساسا همه ي رنگ ها در نگارگري ما روشن اند.» (خوش نظر، ۱۳۸۸: ۷۵)
پرسش اصلي اين تحقيق ، معني و حکمت رنگ هاي بکار برده شده در معماري اسلامي است و اينکه آيا اين رنگ ها تصادفي انتخاب گرديده ؟ آيا حکمتي پشت آنها پنهان است و يا چون آن زمان ساخت اين رنگ ها آسان بوده مورد استفاده قرار گرفته است ؟ بدين منظور ابتدا به بحث رنگ هاي نام برده شده در آيات قرآني و احاديث و روايات پرداخته سپس به رنگ هاي کاربردي در معماري و هنر اسلامي پرداخته مي شود.
براي اين گردآوري به منابع ديني و فلسفي و معماري بصورت نسخه هاي چاپي و الکترونيکي رجوع گرديده و اميد ميرود براي هر آنکه علاقه اي در اين زمينه دارد سودمند واقع شود. روش بکار برده شده جهت نيل به اين منظور توصيفي تحليلي است و از سيستم کتابخانه اي و تجزيه و تحليل منابع اينترنتي استفاده شده است .
در زمينه پيشينه اين گردآوري مطالعات و مقالات بسياري بيان شده که بيشتر به بحث رنگ و نور در نگارگري و يا معماري داخلي پرداخته شده و نياز به بحث و تحليل در باره رنگ هاي بيان شده در قرآن و معنا و مفهوم آنها در معماري اسلامي از نظر نگارنده احساس ميشد.
آفرينش رنگ
آبي آسماني ، اولين رنگي بود که پديد آمد. و بعد آبي دريايي ، سبز کلروفيلي گياه ، سپس کره خاکي سرشار از رنگ هاي گوناگون حيوانات و گياهان شد.
انسان پاي بر زمين گذاشت و «مدت ها رنگ بود و انسان ، و امروز انسان است و رنگ »؛ در آغاز و در زمان هاي طولاني انسان مطيع رنگ بود و نمي دانست رنگ اربابش است و حال ، تا حدودي رنگ نوکر و مسخرش گرديده و هر روز اين انسان است ، که بر رنگ حکم مي راند. (حجتي ، ۱۳۸۳: ۱۳)
«رنگ ها آيينه ي عالم وجودند: برتر از همه ، رنگ سپيد، کنايه از «وجود مطلق » است و اصل و اساس تمامي مراتب هستي ، که از همه ي رنگ ها را به هم پيوند مي زند. و پست تر از همه ، رنگ سياه ، نشانه ي نيستي است . ميان دو مرز نور و ظلمت ، همچون مراتب هستي ، طيف رنگ ها قرار گرفته ان دو البته رنگ سياه معناي تمثيلي ديگري نيز دارد و آن «ذات خداوند» است که از شدت نورانيت ، تيره و ظلماني مي نمايد و برخي از عرفا آن را «نور سياه » خوانده اند.» (خوش نظر ، ۱۳۸۸: ۷۳)
دانايي تدريجي بشر و رنگ
«مدت ها رنگ بود و انسان ، به مرور زمان دانايي اش نسبت به رنگ ها افزايش يافت ، تا جايي که روزگاري اين مسئله ي پر هياهو را مانند مسائل ديگر به تسخير خود درآورد، از آن زمان که سلاطين ، آدميان را به خدمت گرفتند و از رنگ ها نيز استفاده هايي کردند، اما همه به دلخواه و از روي هوس ؛ يکي مناره هايي در نجف ساخت و در روز غضب خود هرکس به او برمي خورد خونش را مي ريخت و به علامت غضب ، مناره را سرخ مي ساخت . ديگري ميرغضب يا جلاد را سرخ پوش مي نمود و روز بهجت را بنفش بر تن مي کرد يا رنگ ديگر. يکي هم قصر خورنق را با طلوع و غروب آفتاب متلون مي ساخت ، دوره هاي بعد کساني چون ابومسلم خراساني با تجربيات سطحي خود رنگ ها را انتخاب کردند، بدون آنکه متوجه اثر رواني يا فيزيولوژيکي آنها باشند، او که بر عليه امويان قيام کرده بود، هر روز سپاهيان را دستور داد لباسي و پرچمي به رنگ مخصوص داشته باشند و سرانجام روزي که همه به رنگ سياه بودند ابهت لشکر را افزون ديد و همان را انتخاب کرد تا بر دل دشمنان بيم افکند و درست برگزيد، اما هنوز کسي متوجه اثر و اهميت رنگ محيط از جماد و نبات و حيوان نبود که قرآن از آنها سخن گفت .» (حجتي ، ۱۳۸۳: ۲۳)
رنگ هاي قرآني
«روان شناسي رنگ در متن قدسي مسلمين ، قرآن ، مورد تامل جدي قرار گرفته است ». (بلخاري قهي ، ۱۳۸۸: ۱۱۹) قرآن کريم در بسياري از آيات خود به صورت کلي و يا به تفکيک، رنگ هاي مختلف را ذکر مي کند. که بي شک تمامي اين واژه ها با دليل و
حکمت خاصي بيان شده است . (صداقت کشفي ، ۱۳۸۴) اين رنگ ها عبارتند از:
رنگ سفيد
«رنگ سفيد در ۱۲ آيه قرآن کريم آمده است . کلمات قرآني مربوط به اين رنگ ، ابيضت ، تبيض ، ابيض ، بيضاء و بيض مي باشند.
اولين کلمه مربوط به اين رنگ ، ابيض است که در سوره مبارکه بقره قرار دارد.» (صداقت کشفي ، ۱۳۸۴)
و کلوا و اشربوا حتي يتبين لکم الخيط الأبيض من الخيط الأسود من الفجر ۱ (سوره بقره ، آيه ۱۸۷) اسلک يدک في جيبک تخرج بيضاء من غير سوء۲ (سوره قصص ، آيه ۳۲)
و اضمم يدک إلي جناحک تخرج بيضاء من غير سوء آية أخري ۳ (سوره طه ، آيه ۲۲)
و آيات ديگر که همه دلالت بر اين دارند که سفيد علامت پاکي ظاهر و باطن است . (حجتي ، ۱۳۸۳: ۴۲)
«امام باقر (ع ) فرمودند: در روز قيامت خداوند گروهي را مبعوث مي کند در حالي که نوري در مقابل آنان همچون لباس هاي سفيد و درخشنده است .» (حجتي ، ۱۳۸۳: ۴۵)
رسول اکرم در تفسير آيه ۴۸ سوره ابراهيم « يوم تبدل الأرض غير الأرض ۴ » مي فرمايند: «زمين ، سفيدرنگ مانند نقره مي شود که درآن هيچ خوني به حرام ريخته نشده وهيچ گناهي ارتکاب نشده باشد. در اين بيان سفيدي با پاکي و قداست آورده شده است .» (سايت مدرسه علميه خديجه کبري سوسنگرد، روانشناسي رنگ سفيد)
«در چند حديث معتبر از حضرت رسول صلي الله عليه وآله وسلم منقول است که بپوشيد جامه سفيد که آن نيکوتر و پاکيزه ترين رنگها است ، و مرده هاي خود را در آن کفن کنيد». (علامه مجلسي ، نسخه Html، فصل چهارم )
رنگ زرد
درست همان طور که بيش از يک حقيقت وجود ندارد، بيش از يک زرد هم وجود نخواهد داشت . حقيقت قلب شده حقيقتي دگرگون شده است ، يعني غير حقيقت است . زرد در محاوره هاي معمولي ، روشن شدن به معناي واضح شدن و آشکار شدن چيزي است که قبلا پنهان بوده است .
در نظر گرونه والد عروج مسيح به سوي آسماني با تجلي رنگ پرشکوه زرد صورت مي گيرد. رنگ زرد در تابلوي آلت دورفر به نام مريم و کودک و فرشته به جاي نور آسماني به کار گرفته شده است . (ايتن ، ۱۳۸۲، ۱۹۶)
رنگ زرد، دومين رنگي است که در قرآن آمده است . (حجتي ، ۱۳۸۳: ۴۶) درباره معناي صفر گفته مي شود که رنگي است بين سياهي و سفيدي که البته به سياه نزديکتر است به همين دليل بعضي آن را به سياه تعبير کرده اند. (صداقت کشفي ، ۱۳۸۵) رنگ زرد، رنگ خوشرويي و خوشحالي و گرم کنندگي است ، رنگ روحاني و ايده آل و تحريک کننده فکري و آرام کننده برخي حالات عصبي است . (حجتي ، ۱۳۸۳: ۴۶) و در قرآن ۵ بار معرفي شده است . (صداقت کشفي ، ۱۳۸۴)
قالوا ادع لنا ربک يبين لنا ما لونها قال إنه يقول إنها بقرة صفراء فاقع لونها تسر الناظرين .۱ (سوره بقره ، آيه ۶۹) والأنعام خلقها لکم فيها دف ء ومنافع ومنها تأکلون ۲. (سوره نحل ، آيه ۵)
ثم يهيج فتر اه مصفر ا ثم يکون حطاما۳ (سوره حديد، آيه ۲۰) و زرد آرامش مي دهد و انرژي زيادي را به همراه دارد. با وجود اينکه رنگ زرد يک رنگ شاد است اما بيشتر هردم در اتاق زرد هيجانات خود را از دست مي دهند و کودکان در اين رنگ اتاق ها گريه مي کنند. بکار بردن رنگ زرد خالص در اتاق کودکان باعث کور رنگي مي شود. (طايفه ، ۱۳۸۸، ۸۰)
رنگ سبز
«رنگ سبز مانند ساير رنگ ها در بردارنده ي معنايي نمادين است . در نمادگرايي طبيعي ، مظاهر تازگي و بي تعلقي است اما در هنر ديني و اساطيري ، کارکرد نمادين آن از اين فراتر مي رود». (نساجي زواره ،۱۳۸۷) «در مذهب ، رنگ سبز سمبل ايمان و عقيده ، دين و توکل ، فناپذيري ، ابديت و عمق رستاخيز است ». (حجتي ، ۱۳۸۳: ۵۲)
سبز آرامش بخش است و تنش را برطرف مي کند و براي اتاق کودکان اهميت دارد. رنگ سبز نشان دهنده ي آرامش و اميدواري است . (طايفه ، ۱۳۸۸: ۸۰) سبز رنگ دنياي گياهان مي باشد (ايتن ، ۱۳۸۲: ۲۰۳) و از آنجا که با عنصر چوب در ارتباط است و جوانه زدن را بخاطر مي آورد براي رشد کودکان مفيد مي باشد. (طايفه ، ۱۳۸۸: ۸۰)
خداوند در قرآن کريم مي فرمايد:
عاليهم ثياب سندس خضر۱ (سوره انسان ، آيه ۲۱)
الذي جعل لکم من الشجر الأخضر نارا فإذا أنتم منه توقدون ۲ (سوره يس ، آيه ۸۰) و قرآن کريم رنگ سبز را رنگ بهشتي مي خواند. تعداد آياتي که در باره رنگ در قرآن آمده ۹ آيه است . که برخي مربوط به جهان مادي و برخي مربوط به بهشت مي باشد. (نساجي زواره ،۱۳۸۷) براساس سنت ، هنگام نزول وحي افق به رنگ سبز در مي آمد. (نصر، ۱۳۸۹: ۷۴)
رنگ قرمز
قرمز با واژه «حمر» در قرآن کريم ، تنها يکبار و آن هم در آيه ۲۷ سوره مبارکه فاطر با همراهي رنگ هاي ديگر آمده است .
(صداقت کشفي ، ۱۳۸۴) و در آيه ۵ سوره قارعه برخي "عهن " را به پشم قرمز معنا کرده اند. (حجتي ، ۱۳۸۳: ۵۳)
ومن الجبال جدد بيض وحمر مختلف ألوانها وغر ابيب سود۳. (سوره فاطر، آيه ۲۷) وتکون الجبال کالعهن المنفوش ۴. (سوره قارعه ، آيه ۵)
رسول الله فرمود که : جبرئيل گفت که در قيامت من در جانب راست عرش خواهم بود و خداي تعالي دو جامه بمن پوشاند يکي سبز و ديگري سرخ برنگ گل ، تو يا علي در جانب راست عرش باشي و دو جامه چنين در تو پوشانند. پس راوي عرض کرد که مردم رنگ سرخ چنين را مکروه ميدانند حضرت فرمود: که چون خدا حضرت عيسي را بآسمان برد دو جامه چنين بر او پوشانيد.
(علامه مجلسي ، نسخه Html، فصل چهارم )
قرمز – نارنجي متراکم و مات است و درخشش آن به گونه اي است که گويي گرماي دروني دارد. (ايتن ، ۱۳۸۲، ۱۹۸) قرمز نگاه را به خود مي کشاند و گردش خون را سرعت مي بخشد. طيف مختلف اين رنگ فضا را رمانتيک و عاشقانه يا شيک و رسمي مي کند. رنگي پر تحرک و پر جنب و جوش است که مي تواند مهيج باشد. احساس صميميت ايجاد مي کند و فضاي نشيمن را دلپذير مي کند و گرمي مي بخشد. (طايفه ، ۱۳۸۸، ۷۹)
رنگ آبي
حدود ( ٣ ) سطح کره ي زمين به علاوه ي تمام فضاي آسمان به رنگ آبي پوشيده شده است و همواره بشر دعوت به نگاه در زمين و آسمان شده که علاوه بر جنبه آگاهي و توجه به آن از لحاظ رشد عقلي و براي برخورداري از اثرات آرام بخش آنها و حفظ تعادل روحي و رواني و عصبي در انسان است . (حجتي ، ۱۳۸۳: ۵۴) إنا زينا السماء الدنيا بزينة الکواکب ۱. (سوره صافات ، آيه ۶)
«از امام صادق (ع ) درباره ي رنگ آسمان نقل شده است که به مفضل مي فرمايد: اي مفضل ! در رنگ آسمان بيانديش که خدا آن را اين چنين آبي آفريده که موافق ترين رنگ براي چشم انسان است و حتي نظر کردن به آن ديده را تقويت مي کند».
(حجتي ، ۱۳۸۳: ۵۵)
آبي نيرويي شبيه نيروي طبيعت در زمستان دارد. زمستان زماني است که رويش و رشد در تاريکي و سکوت پنهان کي گردد.«آبي روح ما را به کمک اهتراز ايمان به لاينتاهي فرا مي خواند. اروپاييان آبي را تجلي دهنده ي ايمان مي دانند و چيني ها سمبل جاودانگي . (ايتن ، ۱۳۸۲، ۲۰۱)
آبي آرامش بخش ذهن و نشانگر صلح مي باشد و معمولا براي دکور دفاتر بدليل کارايي بيشتر افراد کاربرد دارد. آبي اشتها را کم کرده و انديشه اي بلند القا مي کند. فضا را آرام مي کند ولي در اتاق کودکان ممکن است کودک را درون گرا و افسرده کند.
تحقيقات نشان داده وزنه برداران در اتاق آبي وزنه هاي سنگين تري برمي دارند. براي اتاق پزشکان و کاهش درد و تسکين بيمار مناسب است .