بخشی از مقاله


سوء رفتار با كودك

تقدیر و تشکر
تقدیم به پیشگاه مولا علی (ع)
سعی و کوشش کن دلا تا معرفت حاصل کن
با ولای مرتضی ایمان خود کامل کنی


کشتی حبل المتین بشین اگر خواهی نجات
تا سلامت جان خود را از راهی ساحل کنی
درک کن علم ولایت را به نور معرفت
معرفت حاصل نما تا حل هر مشکل کنی
و تقدیم به کسی که مرا با عشق مادرانه آشنا کرده و همواره مهربانی خود را به من ارزانی داشته تا آنچه را که خود در این روزگارپر پستی و بلندی آموخته به من بیاموزد تا من درس عشق و مهربانی و ستایش را فقط از او بیاموزم.


و تقدیم به کسی که مرا با عشق و محبت پدرانه آشنا کرده و طعم شیرینی زندگی را چشیده و همیشه دلسوز یا رو پشتیبان من بوده و در مشکلات یاری رسان من بوده و من درس بزرگواری بردباری و استواری را فقط از او آموختم


و تقدیم به استاد گرامی ام که همواره در راه علم و دانش به ما یاری رسانده یارو پشتیبان ما و در تکاپوی به رشد و کمال رسیدن ما هستند تا درس علم و دانش و بزرگ منشی را از ایشان بیاموزیم و همواره در مراحل زندگی به یادشان باشیم.


عنوان طرح پژوهشی
به نام یگانه هستی بخش :
من پژوهش و تحقیق خود را با طرح (آزاردیدگان کودک آزاری )آغازمی کنم وبااین زمینه به عنوان کسی که می تواند درآینده به افراد زیادی خدمت کند و این هدف را در سر داشتم و کنجکاو بودم افرادی را که مورد آزار قرار می گیرند خصوصا کودکان را مورد بررسی قرار دهم تا بتوانم با نوشتن مطالبی به عنوان فرد کوچکی از این جامعه بزرگ از کودکان و نوجوانان و همه افرادی که مورد آزار قرار می گیرند و هیچ دفاع و پشتیبانی ندارند با طرح یک معضل بزرگ اجتماعی از انها حمایت کنم تا بتوانند با افراد مورد اعتماد شان مشکلشان را در میان بگذارند تا آنها راهی برای جلوگیری از این مشکل پیش پای شان گذارند و امیدوارم که توانسته باشم تا حدودی در راه این مشکل بزرگ قدم برداشته باشم تا آنها به راه هدایت و موفقیت در زندگی شان برسند.


سوء رفتار با كودك
سوء رفتار يا رفتار مسامحه گرانه و نادرست با كودك ، يك مشكل جدي و رايج در كودكان زير 18 سال است . به عبارتي سوء رفتار عبارتست از انجام يا مسامحه در هر عملي كه منجر به صدمه رساندن به كودك و ايجاد مشكلات بهداشتي گردد يا آسايش ، سعادت و سلامت كودك را تهديد نمايد . بنابراين اين هر نوع سوء استفاده ، سهل انگاري ، بهره برداري ، پرخاشگري ، عمل خارج از نزاكت ، بي احترامي يا هر عملي كه منجر به جراحت صدمه يا فساد گردد ، سوء رفتار اطلاق ميشود .


در سالهاي اخير معنا و مفهوم سوء رفتار آن چنان گسترش يافته كه غفلت و مسامحه را نيز شامل ميگردد . اگر چه اثبات سوء رفتار با استفاده از سند و مدرك در دادگاه امر دشواري است ، اما در برخي كشورها قوانيني درباره آن تدوين شده است . اين قوانين بدرفتاري با كودك را چنين تعريف ميكنند . «ايجاد آسيب جسمي يا رواني ، سوء استفاده جنسي ، رفتار احمال گرانه يا خشونت آميز با كودك زير 18 سال ، توسط مراقبين و به مخاطره انداختن سلامت كودك ».
بدرفتاري با كودك شامل موارد زير ميباشد :


وقفه در رشد كودك بدون هيچ گونه علل پزشكي يا بيولوژيكي
سندرم فقدان والدين
غفلت مداوم والدين كه منجر به وارد آمدن آسيبهاي جدي و شديد به كودك ميشود .
عدم انجام مراقبتهاي متعهدانه در كودك ( عدم مراجعه عمدي كودك به مراكز بهداشتي درماني جهت دريافت مراقبتهاي رايج بهداشتي ... )
سوء رفتار ممكن است عمدي يا غير عمدي باشد . سوء رفتار عمدي شامل تحميل آگاهانه و تعمدي صدمه يا جراحت ضرب و جرح يا سوء رفتار كلامي است . سوء رفتار غير عمدي زماني رخ ميدهد كه عملي سهوي انجام گيرد كه منجر به آسيب كودك ميگردد . وجود سوء رفتار با كودكان در سال 1940 هنگاميكه دكتر جان كافي ارتباط نزديكي بين هماتوم هاي زير سخت شامه و شكستگيهاي متعدد استخوانهاي بلند را مشاهده نمود مورد توجه قرار گرفت . سپس دكتر سي ،

هنري كمپ در سال 1962 اصطلاح « سندرم كودك مضروب » را ابداع نمود از آن تاريخ به بعد عموم مردم از وجود پديده اي به نام سوء رفتار با كودكان به عنوان يكي از علل مهم مرگ و مير و معلوليت دايمي در كودكان آگاه شدند . بررسي و كنترل اين معضل بغرنج و پيچيده مستلزم آگاهي از سايكوديناميك سوء رفتار با كودك و نيز توسعه ارتباط درماني و غير تهديد كننده با خانواده تامين گردد و تمركز اصلي بر پيوستن مجدد كودك به خانواده پس از شروع دوره بازپروري ميباشد .
پرستار جزء لاينفك تيم درماني جهت بررسي و كنترل دراز مدت پديده سوء رفتار يا كودكان به شمار ميرود . پرستار حمايتهاي رواني ، اجتماعي خود را از والدين به عمل آورده به عنوان يك مدل و الگو براي پرورش كودك ايفاي نقش نمود .


مراكز خدمات حمايتي ، حمايت اجتماعي مورد نياز خانواده را مورد شناسايي قرار داده و يك مهره اساسي براي كنترل و پي گيري اين مشكل محسوب ميشود .
تاريخچه سوء رفتار با كودك
رفتار نادرست يا كودكان همواره وجود داشته و كودكان در قرون متمادي مورد سوء رفتار قرار گرفته اند . اگر چه ، ممكن است با خواندن مقاله هاي جديد اين طور نتيجه گيري شود كه اين پديده مربوطه به قرن بيستم ميباشد . در آمريكا رفتار نادرست با كودكان سبب تشكيل انجمن مبارزه با كودك آزاري در سال 1874 شد . در دهه 1940 گزارشهاس درماني بدون توضيح علت آسيب ديدگي كودكان بويژه شكستگيهاي متعدد استخوان ، تورم و خونريزي داخل جمجمه ، گمانهاي تازه اي را مورد سوء رفتار با كودكان برانگيخت .


دو دهه بعد كمپ و ديگران 1962 براي كودكاني كه مراقبينشان از روي قصد به آنها آسيب بدني وارد كرده بودند از واژه « كودك مضروب » استفاده كردند .
گسترش مسئله در دهه فوق به حدي بود كه در تمام ايالتها ، قانوني مبني بر گزارش تمامي موارد مظنون به سوء رفتار به اجرا گذاشته شد . كمپ و همكارانش در ايجاد نگراني عمومي در رابطه با اين مسئله بسيار موفق بودند . گزارشات كنگره هاي علمي در مورد سوء رفتار با كودك در سال 1973 منجر به تصويب قوانيني در مورد پيشگيري درمان سوء رفتار در سال 1974 گرديد .


فليكس ورتر كه جنبه هاي روشني از سوء رفتار با كودكان را به تحرير در آورده ، شناخت، جنبه هاي پزشكي سوء رفتار با كودكان را بيشتر مديون كارهاي هنري كمپ ميداند كه به بسياري از تظاهرات ناشي از بيرحمي با كودكان اشاره كرده است . لانكستر ، متداول شدن سوء رفتار با كودكان را واقعه اي تاسف بار و كشفي جديد مي پندارد ، واظهار ميدارد درايالت متحده ، كودكاني كه مورد سوء رفتار با كودكان از جنبه هاي گسترده تري مورد توجه قرار گرفته كه شام

ل تحت نظر گرفتن و شناسايي والدين بدرفتار تعقيب قانوني آنان ، تهيه برنامه هاي پيشگيري و مطالعه ميزان شيوع و علل بدرفتاري با كودكان مي باشد .
گرانت ، اظهار مي دارد در قرن بيستم كه به بياني قرن كودك لقب گرفته ، كشتارهاي ساكت به وقوع پيوسته و بسياري از اصول اعلاميه حقوق بشر كودكان زير پا گذاشته ميشود . و در اين ميان گزارش ساليانه يونيسف در سال 1988 تكان دهنده است كه . از هر سه مرگ ، يكي مربوط به كودك است .


هم چنين نلسون در سال 1998 در اين زمينه بيان مي دارد ، ميزان سوء رفتار با كودك بر مبناي بازديدهاي خانگي به 1 تا 4 ميليون مورد درسال بالغ ميشود .
گاهي كودكان حتي قبل از تولد مورد سوء رفتار قرار ميگيرند . خشونت آگاهانه يا ناآگاهانه نسبت به زن باردار يكي از انواع كودك آزاري قبل از تولد تلقي ميشود و ميتواند منجر به عقب ماندگي ذهني و يا مرگ جنين گردد .
ميزان شيوع


با وجودي كه در حال حاضر آمار دقيقي در مورد اين معضل در دست نيست ولي طبق برآورد انجام شده توسط استرنر در سال 1980 در آمريكا يك الي سه درصد كودكان آمريكايي مورد سوء رفتار يا غفلت قرار ميگيرند .
هر ساله چهار هزار كودك بر اثر سوء رفتار جان خود را از دست ميدهند.


عقب ماندگي دايمي جسمي ، رواني وعاطفي رنج ميبرند . از طرفي مرتكبين چنين اعمالي از رفتار خود شرمسار بوده و يا از قبول انجام اين اعمال وحشت دارند . علاوه بر آن اغلب اوقات سوء رفتار در خلوت صورت گرفته و كودكان بويژه خردسالان از بازگويي آنچه كه بر آنها گذشته ناتوانند به علاوه كبودي ، بريدگي و حتي آسيب ديدگيهاي شديد ميتواند بر اثر حادثه اي رخ داده باشد ، از اين رو اظهارات والدين در مورد حوادث را نمي توان به آساني رد كرد ، درچنين مواردي احتمال ميرود رفتار نادرست با كودك آشكار نگردد .
با همه اين محافظه كاريها ، براد هست و همكارانش ، ش

مار بدرفتاري با كودكان را بين 200 تا 300 هزار در سال ميدانند .
گلس ، طبق انجام مطالعه اي نتيجه گرفت كه بين 4-3/1 ميليون كودك در طول زندگي خود چندين نوبت با لگد ، دست يا مشت مورد ضرب و شتم قرار مي گيرند . ممكن است تمامي اين كودكان زخم يا جراحتي برندارند ، اما اين آمارها نشان دهنده رواج بسيار زياد ضرب و شتم كودكان است كه حد نهايي آن مرگ مي باشد اين امر در نوزادان بيشتر از كودكان بزرگتر اتفاق ميافتد . لانگستر مي نويسد تنها در سال 1984 عليرغم مشكلاتي كه در تشخيص و گزارش موارد سوء رفتار وجود داشته دويست هزار تاچهار ميليون كودك مورد بدرفتاري و ضرب و شتم و غفلت قرار گرفته و حداقل چهار هزار كودك هر ساله در ارتباط با اين مسئله جان مي سپارند .


بدرفتاري فيزيكي با كودك نسبت به ساير بدرفتاري هاي بيشتر بود . و 62%از كل مرگ و مير كودكان را به خود اختصاص ميدهد از تمام موارد بدرفتاري حدود 50 نوع بدرفتاري فيزيكي گزارش شده است .


نلسون مي نويسد انواع مسامحه يا بدرفتاري با كودكان 50% افزايش داشته 30 مورد از هر هزار كودك در سال 1985 به 45 مورد در سال 1992 رسيده است . در سال 1992 از 2-9 ميليون بدرفتاري با كودك گزارش شده ، 1261 كودك در گذشتند كه 85 درصد پنج ساله و 45 درصد زير يك سال بوده اند ، 60 درصد گزارشها مورد تاييد سازمان حمايت از كودكان قرار گرفته بود . هم چنين اين سازمان شمار كودكان قرباني در سال 1997 را 3/126/000 نفر گزارش كرده .


طبق بررسي هاي به عمل آمده از خانواده هاي جوامع غربي كه كودكان سنين 3-18 سال داشته اند ، 14 درصد كودكان انواع آزار از قبيل لگد زدن، گاز گرفتن توسط انسان ، نيشگون گرفتن ، زدن با يك شي يا تهديد كردن با چاقو و اسلحه را تحمل كرده اند . كودكان زير يك سال بيشتر از كودكان بزرگتر در معرض آسيب بوده اند .


لانكستر به نقل از گليس مينويسد هر ساله قريب به 1/5 ميليون كودك و نوجوان در معرض بدرفتاري فيزيكي قرار دارند ، احتمال به اين دليل كه فقط شديدترين موارد گزارش ميگردد ، اين گزارش نيز محافظه كارانه است . در اين ميان سوء رفتار جنسي ( زنا با محارم) به توجه بيشتري نياز دارد ولي در بسياري از موارد زناي والدين با كودك به علت ترس قرباني از مجازات ، طرد شدن ، گناهكار شناخته شدن و از هم گسستن خانواده بصورت يك راز باقي ميماند . به دليل شك و ترديد در گزارش سوء رفتار جنسي شيوع واقعي آن ناشناخته است . تخمين زده ميشود كه در دوران كودك ، بلوغ و نوجواني از هر 4 دختر يك دختر مورد سوء رفتار جنسي قرار ميگيرد . تقريبا در 1/3 مورد سوء رفتار جنسي ، سوء رفتارگر با قرباني نسبت دارد و از هر 100 دختر يكي از آنها توسط پدر خود مورد بدرفتاري جنسي قرار ميگيرد . تجاوز جنسي بدترين نوع سوء رفتار است . كه غالبا زنان و كودكان مخصوصا كودكان زير 3 سال قربانيان معمول اين واقعه هستند . با وجود اينكه تمام گروههاي نژادي ، اقتصادي و اجتماعي درگير اين مسئله هستند ، اما آمارها شيوع بيشتري را در طبقات اقتصادي و اجتماعي درگير اين مسئله هستند ، اما آمارا شيوع بيشتري را در طبقات اقتصادي ، اجتماعي پايين تر نشان ميدهند كودكان قربانيان هميشگي بدرفتاري هستند زيرا كوچكند و در

سلسله مراتب خانواده و اين امكان نيز وجود دارد كه چند كودك از يك خانواده مورد آزار قرار گيرند . بدليل اينكه زنان در پرورش كودكان بارسنگينتري را به دوش داشته و وقت بيشتري را با كودكان ميگذارنند به احتمال زياد با كودكان بدرفتاري بيشتري دارند كودكان زير 3 سال در زمره بيشترين و قربانيان سوء رفتار به شمار مي ايند و چنين برآورد شده كه يك سوم بدرفتاري در كودكان 6 ماهه تا 3 ساله و يك سوم ديگر نيز در كودكان بالاتر از 3 سال رخ ميدهد .
انواع بدرفتاري با كودكان


انواع بدرفتاري و سهل انگاري با كودكان كه پزشكان و مراقبين بهداشت با آن روبرو ميشوند ، عبارت از بدرفتاري جسمي 70% بدرفتاري جنسي 25% وقفه در رشد 5% به علت تغذيه ناكافي ميباشد :


طي بررسي انجام شده در سال 1996 در 31 ايالت آمريكا 60% از موارد بدرفتاري به صورت غفلت ، 23% به صورت بدرفتاري جسمي ، (9%) به صورت بدرفتاري جنسي (4%) به صورت بدرفتاري و ( 5% ) انواع ديگر بدرفتاري مشاهده گرديد .
1_ سوء رفتار جسمي
بدرفتاري جسمي يا ضربه هاي غير تصادفي كه توسط يك مراقب وارد ميشود و به مراكز اورژانس و سوانح مراجعه ميكنند . شاخصهايي نظير كبودي ورم ، سوختگي ، آسيبهاي سر شكستگيهاي و امثال آن مي باشد . هر نوع تنبيه بدني كه موجب كبودي ، جاري شدن خون يا منجر به آسيبي شود كه درمان طبي را ايجاب كند خارج از حوزه اقدامات انضباطي عادي قرار دارد . تنبيه بي پروا وخطرناك ( مثل لگد زدن به شكم كودك ) حتي اگر آسيبي به بار نياورد ، جزء موارد سوء رفتار محسوب ميگردد . مسموم ساختن ، سوزاندن با آب جوش يا سيگار ، زخم ناشي از بستن با طناب ، شكستگي ، در رفتگي ، پارگي يا خراشيدگي نشانه هايي از گاز گرفتگي يا كشيدن موي بدن كودك ممكن است منجر به صدمات بدني يا مرگ شد .
سوء رفتارهاي فيزيكي را ميتوان به عنوان يك يا چند حادثه ضمني ناشي از تاديب شديد يا پرخاشگري كه منجر به آسيب هاي فيزيكي شديد بر ارگانهاي داخلي ، استخوانها سيستم عصبي مركزي يا ارگانهاي حسي ميشود تلقي نمود .
2_ مسامحه يا غفلت جسماني
مسامحه يا غفلت آن است كه بدون نظارت و سرپرستي، حداقل مراقبت از كودك انجام گيرد ، به طوريكه منجر به سوء تغذيه ، ديگر صدمات جسمي و يا حتي مرگ گردد .


غفلت يكي از شايع ترين شكلهاي سوء رفتار مخصوصا در ميان خانواده هاي كم در آمد تعريف شده . لذا در مسامحه كودك اغلب كثيب و خسته ميباشد ، انرژي لازم براي بازي ندارد ، بدون خوردن صبحانه به مدرسه ميرود ، اغلب نهار ، يا پول ندارد و لباسهاي كثيف ونامناسب با فصل ميپوشد . معمولا كودك مدتهاي طولاني در منزل تنهاست كه اين مسائل سبب تغيير در رفتار وي ميشود . اكثرا از مدرسه غيبت مي كند . غذاگدايي ميكند و اعتياد به دارو و الكل دارد . سهل انگاري تغذيه اي شايع ترين علت كمي وزن شيرخوارگي است و مي توان آن را علت بيش از يك دوم موارد وقفه در رشد (F.T.T) به حساب آورد . خوراندن دارو

، مسموم كردن عمدي ، دادن داروهايي كه سبب آسيب و زيان به كودك ميشود . سوختگي ناشي از ادرار ،زخمهاي فشاري ، كم آبي ، عدم توضيح يا گزارش جراحت يا بيماري ، نارسايي در مراقبت پزشكي ، عدم ايمني در منزل واشكال درسيستم تهويه ، دادن داروهايي كه مصرف آن غير قانوني است نيز جزء موارد مسامحه و غفلت محسوب ميشوند . در اين زمينه روزنامه اطلاعات در تاريخ 29/3/1376 مينويسد : يك مادر 26ساله انگليسي به دليل اضافه كردن نمك به مايع نوشيدني كودك 4/5 ساله خود طي 10 روز سبب مرگ وي شده است حوادثي كه در اثر سهل انگاري و عدم رعايت موارد ايمني براي كودك روي مي دهند در صورتيكه عدم نظارت كاملا آشكار بوده و كودك كمتر از سه سال باشد ، از موارد سهل اگاري محسوب ميشود . لانكستر در اين باره ميگويد ، در اين وضعيت به كودك حتي به اندازه اي نياز اوليه اش جهت سازش و تطابق ، اهميت داده نميشود

3_ سوء رفتار عاطفي


به هر گونه توهين بصورت كلامي يا غير كلامي كه روحي احساسات كودك ، عزت نفس ، اعتماد به نفس و تعامل وي با ديگران تاثير بگذارد يا هر گونه خصومت ، خشونت ،تهديد كلامي ، كناره گيري اجتماعي كه سبب به هم خوردن تعادل رواني عاطفي كودك گردد اطلاق مي شود . به عبارتي طرد كردن ، سپر بلا كردن ، منزوي كردن ، انتقاد يا ترساندن مداوم توسط مراقبين و خوار شمردن به طوريكه كودك احساس پوچي بي كفايتي ، بي توجهي و بي ارزشي كند . تمسخر و انتقاد به طور مداوم متوجه كودك بوده و نهايتا كودك ممكن است اين اعتقاد را پيدا كند كه شخص « بدي » است .
ارعاب هاي رواني همانند حبس كردن در زير زمين تاريك يا تهديد به قتل اعضاي بدن بي درنگ بايد گزارش شود . ناسزاگويي معمولا بخشي از اين نوع سوء رفتار مي باشد .
4_ سوء رفتار جنسي
بدرفتاري جنسي عبارت از بهره برداري و تجاوز جنسي بين اعضاي خانواده مي باشد كه ممكن است در هر خانواده اي رخ دهد . غالبا آزار و بدرفتاري جنسي توسط عضو بالغ خانواده و يا دوست صميمي خانواده صورت ميگيرد كه مسائلي نظير فحشاء و زناي با محارم را پديد ميآورد. در كشور ما آمار دقيقي از سوء رفتار جنسي با كودكان در دست نيست . لانكستر دامنه بدرفتاري جنسي را از نوازش تا تجاوز دانسته و اشاره ميكند زنا با محارم محدود به ساكنين جنگل نيست بله در تمام نژادها ، گروههاي مذهبي و طبقات اقتصادي، اجتماعي ديده مي شود.
نلسون سوء رفتار جنسي را به سه نوع كه شامل« آزار جنسي » «مقاربت جنسي » و « تجاوز » تقسيم ميكند .
آزار جنسي : شامل لمس يا نوازش اندام تناسلي يا از كودك خواسته ميشود اندام تناسلي بزرگسال را نوازش كند ، تماشاي اجباري اعمال جنسي يا پورنوگرافي نيز بخشي از اين تعريف را تشكيل ميدهد .
مقاربت جنسي : شامل دخول ( يا اقدام به دخول ) به مهبل ، دهان يا ركتون به شكل غير تجاوزكارانه است . در صورت عدم تشخيص و مداخله ، آزار جنسي هميشه تا مقاربت كامل پيش ميرود كمتر از 10% از موارد سوء رفتار جنسي به شكل مقاربت تجاوزكارانه و همراه با اعمال زور است .
شايع ترين اشكال سوء استفاده جنسي به ترتيب توسط اعضاي خانواده ، دوستان يا آشنايان كودك يا خانواده بالاخره توسط افراد غريبه صورت ميگيرد . كنترل بدرفتاري جنسي درون خانواده دشوارتر مي باشد ، زيرا از يك طرف بايد كودك را از سوء استفاده بيشتر محافظت كرده و از طرف ديگر واحد خانواده را نيز حفظ نمود .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید