بخشی از مقاله

چکیده

هدف مقاله حاضر سبب شناسی اجتماعی اختلالات مربوط به سوء مصرف مواد بر اساس متون علمی بوده است. عوامل اجتماعی - شامل فرهنگ، در دسترس بودن مواد، محیطها و شبکههای اجتماعی، و تبلیغات - نقش بسیار متغیری در سوءمصرف و وابستگی به مواد ایفا میکند. مسئولین جامعه باید در بادی تربیت به خصوص تربیت نسل جوان و در بحث پیشگیری و درمان اعتیاد به طور دقیق به فاکتورهای اجتماعی توجه داشته باشند.

مقدمه

مصرف مواد مخدر یکی از بحثانگیزترین مسائلی است که در حوزه علوم نظر متخصصان را به خود جلب میکند. مصرف بی رویه مواد روانگردان پدیدهای است که در میان جوامع و فرهنگهای گوناگون به خصوص در میان قشر نوجوان و جوان شیوع یافته است. آمار معتادان در ایران حاکی از آن است که 2 میلیون وابسته به مواد مخدر و 6 میلیون معتاد تفننی وجود دارد. ولی با توجه به شواهد برآورد میشود که تعداد معتادان بسیار بیشتر از این میزان می باشد. با مطالعه روند اعتیاد میتوان دریافت که میزان معتادانتقریباً هر 12 سال دو برابر شده و سالانه 8 درصد بر جمعیت آن افزوده می-شود. سن آغاز مصرف مواد مخدر در ایران به 14 تا 16 سال رسیده است .[1]

در مورد علل ریشهای سوءمصرف مواد مخدر توافق خاصی وجود ندارد، عوامل مرتبط با سوءمصرف مواد متعدد و متنوع هستند و شامل زمینههای فردی، ویژگیهای خانوادگی و عوامل اجتماعی و محیطی میشوند و برای طراحی برنامههای مؤثر برای پیشگیری از مصرف مواد، درک سببشناسی این پدیده و عوامل مرتبط با آن لازم است.[ 2] وابستگی به مواد فرایند پیچیدهای است و در زمینه سبب شناسی اختلالات مصرف مواد، شماری از عوامل مختلف مطرح شده است که ما در این مقاله سعی داریم عوامل اجتماعی سوءمصرف مواد را با بررسی متون علمی بطور دقیق بیان نماییم.

عوامل اجتماعی: عوامل اجتماعی - شامل فرهنگ، در دسترس بودن مواد، محیطها و شبکههای اجتماعی، و تبلیغات - نقش بسیار متغیری در سوءمصرف و وابستگی به مواد ایفا میکند. دنیای اجتماعی، تاثیرات همسالان و پدر و مادر تا تأثیر رسانهها و آنچه در یک فرهنگ خاص، رفتار قابل قبول به شمار میآید، میتواند بر علاقه و دسترسی افراد به داروها تأثیر بگذارد.

فرهنگ: پیوند دهنده ساختار و کارکرد اجتماعی است و به عنوان ارزشها و باورها و هنجارها و رفتارهای اشیاء مادی که زندگی مردم را تشکیل میدهد تعریف میشود. فرهنگ شامل انچه ما انسانها فکر میکنیم، و انچه داریم میشویم، میشود. و پلی است مربوط به گذشته ما و نیز راهنمایی است برای آینده .[3] از آنجا که فرهنگ، قوام دهنده و نظام بخش کارکردها و ساختارهای اجتماعی است و رفتار هر یک از افرادجامعه از آن تأثیر میپذیرد، بنابرین باید با دقت مورد بررسی قرار گیرد تا از راه آن بتوان به کالبدشکافی و تبین رفتار فردی و گروهی در جامعه پرداخت.

فرهنگ مجموعه پاسخهای انسان به پرسشها و نیازهای گوناگون ناشی از ضروریات زندگی در جامعه و طبیعت است. در واقع فرهنگ حاصل رفتار و کردار انسانهایی است که در جامعه زندگی میکنند و دارای ویزگیهایی است که در ذیل به برخی از آنها اشاره میشود: -1 فرهنگ قابل انتقال است. -2باعث انسجام اجتماعی است.-3 وسیله-ای برای کنترل و نظم اجتماعی است. فرهنگ با انتقال تجربهها و الگوهای فرهنگی، قالبهای رفتاری را در ذهن افراد جامعه حک می-کند و زمانی که این فرهنگ حک شد، آثار تجربه ها عمیق، مداوم و مستمر میشود. فرایند حک شدن از طریق جامعهپذیری و فرهنگ-پذیری انجام میشود.

جامعهپذیری: فرایندی است که در نتیجه آن فرد شیوههای زندگی در جامعه را یاد میگیرد، شخصیت کسب میکند، آمادگی پیدا می-کند تا به عنوان عضو رسمی در جامعه شناخته شود. و تطابق و همنوایی فرد با هنجارها و موازین فرهنگی یک جامعه را فرهنگ-پذیری میگویند. فرهنگپذیری یا جریانی را که طی آن فرد فرهنگی می شود می توان به دو دسته تقسیم کرد: یک سویه و دو سویه. یک سویه همان منفعل بودن فرد در برابر هر آنچه به وی می-دهند، هست مثل کودک که هر چه به او بگویند مقاومت نمی کند و میپذیرد. دو سو یه بیشتر در مورد بزرگسالان صدق می کند که همیشه پذیرنده منفعل نمی باشند.

اما هر فرهنگی به تبع ضد فرهنگی دارد که به خرده فرهنگی گفته میشود که ارزش، هنجارها و شیوهزندگی آن اساساً با فرهنگ حاکم تضاد دارد .[3] خرده فرهنگ جزء زیر مجموعههای فرهنگ کل است .[4] خرده فرهنگ شیوهها و مناسکی خاص گروهی از مردم در بطن یک جامعه یا فرهنگ، گروههای سنی، قومی و غیرو است که در مواردی چنان شناسنامههای خاص مییابند که در برابر فرهنگ کل جامعه مقاومت مینمایند. رابرتسون خرده فرهنگ را گروهی تعریف کرده که به رغم اشتراکات در یک فرهنگ جامع از یک جامعه مشترک، ارزشها، هنجارها و سبک زندگی خاص خود نیز برخورددار هست .[3]

در هر خرده فرهنگ اجزای زیر قابل شناسایی است: مؤلفهها، نگرشها، باورها، ارزشها، و هنجارها. که در مبحث آسیب شناسی دو مؤلفه ارزشها و هنجارها از اهمیت بیشتری برخورد دار است.[3] ارزشها اجتماعی: هر چیزی که برای یک جامعه مورد نیاز، محترم، خواستنی و مطلوب تلقی شود را گویند. و این ارزشهای برتر از طریق خانواده، مدرسه، نهادهای مذهبی و رسانههای جمعی، گروه همسالان و غیرو ترویج مییابد.[5]

هنجارهای اجتماعی: شیوههای رفتاری معینی هستند که بر اساس ارزشهای اجتماعی شکل میگیرد و با رعایت آنهاست که جامعه نظم میگیرد. در اصطلاح جامعهشناسی، هنجارها الگوی استاندارد شدهی رفتار و کردارند.و به مردم یک جامعه می گویند که در هر شرایط اجتماعی چه رفتاری باید داشته باشند. در واقع هنجارها اجتماعی تعیین میکنند که انسان چه باید بگویند و چه باید بیندیشند .[3] در چنین شرایطی اگر به هر دلیلی نوجوان بجای فرهنگپذیر شدن و پذیرفتن ارزشهای و هنجارهای جامعه و تبدیل شدن به فردی بهنجار، فردی غیر معمول و نابهنجار شود به راحتی عضو گروههای ضدهنجاری مثل معتادین و قاچاق چیان مواد مخدر میشود.

جامعه شناسان در تبیین علتهای رفتار انحرافآمیز بر حسب اجتماعی شدن ناقص، رهیافتهای گوناگونی را در پیش گرفتهاند. برابر با یکی از این رهیافتها، فردی که درست اجتماعی نشده است، هنجارهای فرهنگی را در شخصیت خود عجین نمیسازد، و برای همین نمیتواند میان رفتار شایسته و رفتار ناشایسته تمایز گذارد. بنابر رهیافت دوم، فرد منحرف نخست باید منحرف شدن را یاد بگیرد. جامعه شناسان معتقدند که بسیاری از صورتهای رفتار انحرافآمیز از شخصی به شخص دیگر انتقال مییابند.

این فراگرد آموزشی نیز همان مکانیسمهای فراگردهای آموزشی دیگر را دارد. رهیافت سوم، انحراف را نتیجه نارسائیهای موجود در یک فرهنگ و ساختار اجتماعی یک جامعه میداند. هر جامعه نه تنها هدفهای فرهنگی تجویز شدهای دارد، بلکه وسایل اجتماعی پذیرفته ای را نیز برای دستیابی به این هدفها، در اختیار دارد. هرگاه این وسایل در دسترس کسی گذاشته نشود، احتمالاً شخص به رفتار انحراف آمیز دست میزند .[6]

هر انسانی تحت تأثیرارزشها، هنجارها، آداب و رسوم و ایدههایی است که در جامعه تبلیغ و منتشر میشود، اما در جوامع در حال گذر که تغییرات سریع فرهنگی حاصل میشود فرد دچار آنومی شده و خودباختگی فرهنگی پدید آمده و ارزشها روز به روز تغییر میکند و اختلال هنجاری ایجاد میشود که این مسائل در ایجاد انحرافاتی مانند اعتیاد بی تأثیر نیست. اطلاع والدین از روند کارهای فرزندان، آنان را درجریان چگونگی مناسبات، زبان محاوره ای فرزندان با دیگران، همسالان و همبازی ها و تعامل های پیرامون آن قرار می داد. بررسی رفتارمنظّم و نامنظم فرزندان برای شناخت بیشتر وی ضروری است.

در هنگام انجام رفتارها میتوان با هیجانات و انگیزه های فرزندان آشنا شد. و کاهش تأثیر عواملمخرّب فرهنگی از طریق هم اندیشی با کودک، حایز اهمیت بسیاراست.[7] نداشتن دوست و هم سخن برای طفل یک مصیبت است، ولی مؤانست فرزندان ما با کودکان فاسد و با فرهنگ های غیرمتعارف و غیرمرسوم و یا ناشناخته مصیبتی بزرگ تر است. از یک سو، دوستان و    معاشران کودک را نباید به سادگی از دور و بر او کنار گذاشت و از سوی دیگر، نباید اجازه داد فرزند ما با کودکی فاسد محشور و مأنوس باشد.

از مسائل مهمی که نیاز به نظارت والدین دارد، کنترل دوستان و    رفقای کودک است و این امری است که باید با ملایمت انجام گیرد. اگر فرزند ما از دوستی و رابطه با یکی منع می شود باید دلایلش برای او روشن گردند و در ضمن، باید کسانی را که دوست و معاشر خوبی برای فرزندان ما هستند انتخاب کنیم و یا دست کم سعی کنیم افراد مطمئنی را در سر راه آن ها قرار دهیم تا خود به گزینش دوست بپردازند. در همه حال، رفت و آمدها و روابط فیمابین کودکان باید زیرنظر والدین باشد تا عوارضی پدید نیاید.

کودکان به نحوی با هم داد و ستد دارند؛ اخلاق و رفتار و نیز اطلاعات مفید و مضر را با همدیگر مبادله میکنند و از این طریق، به جلب نظر و عنایت به هم می پردازند. مدرسه و معلم نیز از نظر برنامه، روش، ارزیابی و جنبه های انضباطی حاکم، می توانند برای کودک سرنوشتساز باشد .[8] انتخاب مدرسه برای فرزندان، همانند انتخاب نام مناسب برای کودک، از جمله وظایف والدین و نیازمند دقت است. اسلام از والدین خواسته است که فرزندان خود را در محل مناسبی به دست افراد شایستهای بسپارند و این حقی برای کودک به حساب میآید.

والدین، به لحاظ نزدیکی به کودک و تأثیر زیاد بر او و داشتن وقت کافی، باید بدانند که فرزندان خود را به کدام مدرسه و به دست چه کسانی می سپارند. معلمان آن ها چه کسانی هستند، حتی مدیر و مستخدم مدرسه چه افرادی هستند .آیا آنها تقویت کننده فرهنگ خانواده هستند یا مغایر با آن، یا در مدرسه، فقط انضباط حاکم است؟ مدرسه آزادی مشروط و مفید را به کودک آموزش میدهد، اصول و ضوابط کلی حیات را به کودکان میآموزد، نوع روابط انسانها را به دانش-آموزان خود یاد می دهد تا آنها بدانند در برابر پدر و مادر، دوستان و    معاشران خود چگونه رفتار کنند و برای ادامه حیات شرافتمندانه و سازگارانه چه راهی در پیش بگیرند.

مدرسه مفاهیم و مصادیق خوب و    بد، زشت و زیبا، و صواب و خطا را به کودکان یاد می دهد؛ اینکه چه عملی درست است و چه عملی نادرست. معلمان مدرسه همانند شاگردان آن، مستخدم ها و سایر کارکنان دفتری، باید دارای ویژگی های برجسته اخلاقی و فرهنگی باشند .[9] اینها همه مسائل فرهنگی است که نبود آن و کوتاهی در آنها موجب آنومی و ناهنجاری میشود و ممکن است فرزندان در رویارویی با آنها توان مقابله نداشته و به انحرافاتی مانند اعتیاد کشیده شوند.

یکی دیگر از عوامل مؤثر بر گرایش افراد به مصرف مواد نگرش آنها نسبت به مواد مخدر میباشد. افرادی که نگرش مثبت یا خنثی به مواد مخدر دارند بیش از دیگران در معرض خطر اعتیاد قرار دارند. جوانان به واسطه ذهنیت مثبتی که از مواد مخدر دارند در معرض مصرف آن قرار دارند. بسیاری از افراد سیگاری معتقد هستند که سیگار برای افراد مسن و بیماران قلبی مضر است و من کاملاً سالم هستم و سیگار برایم ضرری ندارد. و تمام این موارد باعث آمادگی جوان به اعتیاد میشود.

تأثیر نگرشهای فرهنگی نسبت به مشروبخواری توسط مسلمانان و اعضای فرقهی مورمون که مذهب آنها مصرف الکل را ممنوع کرده، و یهودیهای ارتدوکس که بطور سنتی مصرف آن را عمدتاً به مناسک مذهبی محدود کردهاند، نشان داده شده است. میزان بروز الکلیسم در بین این گروهها بسیار بالاست. جالب اینکه، اروپا و شش کشوری که تحت تأثیر فرهنگ اروپایی قرار داشتهاند-آرژانتین، کانادا، شیلی، ژاپن، ایالت متحده و نیوزلند- کمتر از 20 درصد جمعیت دنیا را تشکیل می دهند و با این حال 80 درصد مصرف کنندگان الکل را تشکیل می دهند .[10] در واقع مصرف مواد در بسیاری از فرهنگها یک رفتار انحرافی محسوب نمیشود و با زندگی آنها عجین شده است. مثلاً در جامائیکا 93 درصد از جمعیت مناطق روستایی بر این باورند که مصرف گاه بیگاه حشیش خطرناک نیست. بدین لحاظ 38 درصد از دانشآموزان مدارس جامائیکا تجربه مصرف حشیش داشتهاند .[11]

گروه همسالان: محیط اجتماعی که شخص در آن عمل میکند نیز می تواند بر سوءمضرف مواد تأثیر بگذارد. برای مثال،[12] نیز اظهار میدارد، نوجوانانی که مواد مخدر مصرف میکنند، بیشتر محتمل است که دوستانی داشته باشند که آنان نیز از چنین داروهایی مصرف نمایند؛ زیرا اولاً، تحت تأثیر دوستان خود قرار میگیرند و ثانیاً، ممکن است بوسیله مصرف داروی غیرمجاز خود گروه مشابه خود را پیدا کنند. از این رو، دوستان بیشترین نقش را در انحراف و کجرفتاری ایفا میکنند. و نیز گروههای منفی و منحرف همسالان را به عنوان سوء مصرف مواد و تعارض در خانواده، یکی از پیش بینیکنندههای انحراف نوجوانان معرفی میکند.

[6]ارتباطات بین همسالان را از جمله عوامل سوق دهنده نوجوانان به سوی مصرف ماری جوانا معرفی میکند. بنابراین؛ بیهوده نیست که[13] بیان میکنند که حتی افراد خوب هم ممکن است تحت تأثیر نیروها و فشارهای موقعیتی، واکنشهای کجرفتارانه از خود نشان دهند. [14]مطالعهی سیگاریها در زندگی روزمره نشان میدهد که آنها در کنار سیگاریهای دیگر احتمال بیشتری دارد که اقدام به سیگار کشیدن بکنند تا در کنار اشخاص غیرسیگاری. علاوه بر این، احتمال سیگار کشیدن در بارها، و رستورانها، یا خانه بیشتر از محل کار یا خانهی دیگران بود.

عضویت در گروه همسالان برای نخستین بار کودکان را در فرایندی قرار می دهد که بیشترین میزان جامعه پذیری به صورتی ناخودآگاه و بدون هرگونه طرح سنجیدهای در آن انجام می پذیرد. گروه همسالان برخلاف خانواده و مدرسه، کاملاًٌ حول محور منافع و علایق اعضا قرار دارد. اعضای این گروه می توانند به جستجوی روابط و موضوع هایی بپردازند که در خانواده و مدرسه با تحریم مواجه است .[4]تقریباً در 60 درصد موارد، اولین مصرف مواد به دنبال تعارف دوستان رخ می دهد.

ارتباط و دوستی با همسالان مبتلابه سوء مصرف مواد، عامل مستعدکننده قوی برای ابتلای نوجوانان و جوانان به اعتیاد است. مصرف کنندگان مواد برای گرفتن تأیید رفتار خود از دوستان سعی می کنند آنان را وادار به همراهی با خود نمایند. نظریه همنشینی افتراقی مؤید این دلیل می باشد. در این نظریه، کجروی و انحراف اجتماعی ناشی از آن است که فرد رفتار نابهنجاری را در خلال فرایند جامعه پذیری و یادگیری فراگرفته و آن را از طریق همانندسازی یا درونی کردن ارزش ها، در درون خود جایگزین کرده است و به صورت رفتار بروز می دهد. در این تحلیل، خانواده، دوستان و گروه همسالان بیشترین نقش را برعهده دارند .[15] گروه همسالان، بخصوص در شروع مصرف سیگار، بسیار مؤثرتر است. بعضی از دوستی ها صرفاً حول محور مصرف مواد شکل می گیرد.

تأثیر گروه همسالان، میتواند عامل مهمی در شروع مصرف مواد باشد و این تأثیرات لزوماً فشار مستقیم برای مصرف مواد نیستند بلکه شکل تطابق با هنجارهای گروه را به خود میگیرد. بنابراین، نوجوانان استفاده از مواد را به منظور اینکه خودشان را به عنوان عضوی از گروه خاص طبقه بندی میکنند شروع میکنند. این نشان میدهد که شبکههای اجتماعی میتوانند تأثیرات قدرتمندی بر مصرف اولیه مواد داشته باشند. همچنین همانندسازی با گروهی که داروهای قانونی مثل سیگار و الکل را مصرف میکنند میتواند مصرف داروهای دیگر را در اواخر نوجوانی افزایش دهد .[16]

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید