بخشی از مقاله

شیطان پرستی



شیطان پرستی - قسمت اول
مقدمه ای بر شیطان پرستی
نکته ای که لازم است در ابتدای مقاله ذکر شود این است که: سعی کرده ام تا این مقاله کامل و جامع باشد. لذا اگر در خواندن هر یک از قسمتهای آن خسته شدید می توانید موقتا آن را رها کرده به مطالعه ی قسمت های بعدی بپردازید.


پیشاپیش لازم است به خاطر حرف های کفر آمیزی که به ناچار و برای روشن شدن بیشتر موضوع در این مقالات طرح شده اند از خوانندگان گرامی عذر خواهی کنم .
« انما ذلکم الشیطان یخوف اولیاءه فلا تخافوهم وخافون ان کنتم مومنین »
« در واقع این شیطان است که دوستانش را می ترساند پس اگر ایمان دارید از آن نترسید و از من پروا کنید.» (سوره مبارکه آل عمران آیه 175) امام صادق علیه السلام می فرمایند: « العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس.»


« هرکس عالم به زمانش باشد مورد هجوم حوادث ناگوار قرار نمی گیرد.» با این روایت امام معصوم علیه السلام مشخص می گردد که تا چه اندازه آگاهی نسبت به مسائل روز جامعه مهم و اساسی است. زیرا ممکن است انسان در گرداب مفاسد اجتماعی و انحرافات فکری و مکتبی گرفتار شده، و لی خود از آن غافل باشد. لذا باید تمامی حواس انسان متوجه این مطلب گردد که در جامعه امروزی مسلح به سلاح علم و بصیرت باشد تا مبادا قربانی امیال شوم طاغیان اعتقادی و فکری نشود. در این گذار یکی از معضلات فکری و مکتبی امروز جوامع

که متأسفانه با سرعت سرسام آوری در جوامع شایع شده و جوامع اسلامی خصوصاً کشور عزیز ما ایران را نیز درنوردیده است، مکتب تغییر شکل داده Satanism / سیطنیسم (شیطان پرستی) است. غفلت از این موضوع زمانی اثرات خود را عیان می نماید که کودکان، نوجوانان، جوانان و حتی افراد مسن تر را نیز آلوده کرده و دیگر شاید برای جبران آن دیر شده باشد. بنابراین باید اقدام پیشگیرانه صورت پذیرد. هر چند که اکنون نیز زمان بسیاری را از دست داده ایم. زیرا آثار شوم این مکتب پلید هم اکنون پدیدار شده و حتی بسیاری از دستگاههای

فرهنگی کشور را نیز آلوده کرده است. مطالعه این مجموعه شما را با وضعیت کنونی جهان آشنا کرده و در صدد است چهره واقعی شیطان را در عصر حاضر نمایان ساخته و ابزار او را برای مقابله با انسان و انسانیت، معرفی کند. خوشبختانه همیشه شیطان با افراطی گری، ضعفهای خود را نمایان ساخته و هر انسان آگاه و با بصیرت، می تواند با آن به مقابله برخاسته و او را از صحنه زندگی خود خارج ساخته و نابود کند. چنانکه در زندگی ائمه معصومین علیهم السلام می بینیم، شیطان با تمام تلاشی که انجام داد، نتوانست حتی کوچکترین خللی در زندگی این بزرگواران ایجاد کند. در احوالات امام سجاد علیه السلام می خوانیم، شخصی نزد حضرت رضا علیه السلام آمد و از ایشان درباره لقب سید الساجدین سوال کرد.

حضرت رضا علیه السلام فرمودند: روزی جدم حضرت سجاد علیه السلام مشغول نماز بودند. ناگهان از گوشه ای مار عظیم الجثه ای به سمت حضرت آمد و انگشتان پای ایشان را نیش زد. امام سجاد علیه السلام برافروخته شد و مشخص بود که بسیار متألم شده اند، اما تغییری در اذکار و حالت امام علیه السلام مشاهده نشد. مار بسیار حضرت را آزار داد. ناگهان صاعقه ای از آسمان آمد و به مار اصابت کرد. آنگاه مار به حال اولیه خود باز گشت، که همان شیطان بود. کنار حضرت ایستاد و گفت: حقیقتاً که تو سرور عبادت کنندگان هستی. و چنین نامی شایسته شماست. آنگاه از نظرها ناپدید شد.آری، او از به انحراف کشـاندن امام معصوم علیه السلام هم نا امید نبود. اما مقاومت امام عزیز را ببینید که چگونه شیطان را

درمانده و مستأصل می کند و او را منکوب می نماید. لذا یکی از راههای مقابله با شیطان، اصرار بر عبادت و ذکر خداوند است. «کجاست طلب کننده جگرهای انبیاء. کجاست طلب کننده خونهای بی گناه ریخته شده.» به امید روزی که در هیچ نقطه دنیا اثری از پلیدی یافت نشود. به امید روزی که منکوب کننده شیطان رخ نماید و زمین از لوس وجود شیطان و شیطان صفت پاک گردد. در این راستا آنچه که از حقیر بر می آید، دادن اطلاعاتی هر چند کم و ناقص در این باره است. شاید راهگشای محققین و دردمندان جامعه بشری قرار گرفته و فکری به حال این معضـل پیـچیده اجتماعی و عقیدتی و فکری بشود. امید است با همکاری تمامی کسانی که درد دین و دنیای مردم را دارند و به فکر اصلاحات سازنده هستند، در این زمینه اقدام نموده و با مساعدت های فکری دست در دست هم به جهاد و مقابله با این پدیده برآییم. طی این مرحله بی همرهی خضر مکن / ظلمات است بترس از خطر گمراهی

اشتباه نکنید! شیطان پرستان به خدا اعتقاد دارند. فقط نمی خواهند او را بپرستند. حال اگر مجبور باشند به هر موجود پست دیگری تن داده و او را به عنوان معبود انتخاب کنند. از حیوانات و گیاهان و اشیاء طبیعی گرفته، تا آلت تناسلی و... همگی جزء معبودان بشر قرن بیست و یکم است. قرنی که به قرن اطلاعات معروف گشته، ولی از آگاهی بشر، جز خرافه و پوچی چیزی باقی نمانده است.


شیطان، نخستین كسى بود كه بعضى كارها را مرتكب شد و پیش از او كسى آنها را انجام نداده بود. و آنها از این قرارند:
- اولین كسى كه قیاس نمود و خود را از حضرت آدم علیه السلام برتر و بالاتر دانست و گفت : من از آتشم و او از خاك در حالى كه آتش از خاك بالاتر است .
- اولین كسى كه در پیشگاه با عظمت الهى تكبر نمود و به دستور خالق خود عمل نكرد.
- اولین كسى كه كه معصیت و نافرمانى خدا را كرد و آشكارا با او مخالفت نمود.


- اولین كسى كه به دروغ گفت : خدا گفته از این درخت نخورید، چون درخت جاوید است و اگر كسى از آن بخورد تا ابد زنده مى ماند و با خدا شریك مى شود.
- اولین كسى كه كه قسم به دروغ خورد و گفت : من شما را نصیحت مى كنم .
شیطان اولین كسى است كه صورت هاى مجسمه و بت را ساخت


- اولین كسى كه نماز خواند و یك ركعت آن چهار هزار سال طول كشید.
- اولین كسى كه كه غنا و آواز خواند، همان زمانى كه آدم علیه السلام از درخت نهى شده خورد.
- اولین كسى كه نوحه خواند و گریست ؛ چون او را به زمین فرستادند، به یاد بهشت و نعمتهاى آن نوحه و گریه كرد.
- اولین كسى كه لواط كرد آنگاه که به میان قوم لوط آمد. - اولین كسى كه دستور ساختن منجنیق را داد تا حضرت ابراهیم علیه السلام را با آن در آتش اندازند.


- اولین كسى كه دستور ساختن نوره را در زمان حضرت سلیمان داد، براى این كه موهاى اضافى پاى بلقیس پادشاه سبا را از بین ببرند.
- اولین كسى كه دستور ساختن شیشه را داد تا حضرت سلیمان علیه السلام آن را روى خندق گذارد و بلقیس را آزمایش كند.
- اولین كسى كه عبادت و بندگى او، فرشتگان را به تعجب در آورد!
- اولین كسى كه به خداى خود اعتراض كرد.
- اولین كسى كه شبیه شدن به دیگران را مطرح و مردم را به آن تشویق كرد.
- اولین كسى كه كه سحر و جادو كرد و آن دو را به مردم یاد داد.


- اولین كسى كه براى زیبایى ، زلف گذاشت .
-اولین كسى كه شبیه شدن به دیگران را مطرح و مردم را به آن تشویق كرد.


- اولین كسى كه نقاشى كرد و چهره كشید.
- اولین كسى كه آتش حسدش شعله ور شد.
- اولین كسى كه به ناحق مخاصمه و جدال كرد.
- اولین كسى كه خداى تعالى به او لعنت نمود( و از ناراحتى فریاد كشید.
- اولین كسى كه به خدا كفر ورزید.


- اولین كسى كه گریه دروغى نمود.
- اولین كسى كه عبادت و خلقت خود را ستود.
- اولین كسى كه صورت هاى مجسمه و بت را ساخت . روزگار عجیبی است؛ هر گوشه، در هر خیابان یا بین دوستان را که نگاه می‌کنی درباره این کلمه می‌شنوی؛ به خصوص در بین کسانی که ادعای متال‌بازی و گوش دادن به موسیقی متال به خصوص سبک بلک‌متال را یدک می‌کشند. چیزی که الان در جامعه مشاهده می‌شود باب شدن شیطان پرستی و انداختن "پنتاگرام" در گردن است. بلک‌متال Darkthrone ، مریلین مانسن ، نیروانا ، آنتون لاوی، کلیسای شیطان ، satanic bible ، آدم خواری ، skull-n-bone .... احتمالا حداقل یکی از این کلمات تاکنون شنیده‌اید، آدمهای عجیبی را هم دیده‌اید که خودشان را طرفدار این نام‌ها و گروه‌ها می‌دانند! موسیقی‌های آنها را گوش می‌دهند، گاه‌گاه لباس‌های عجیب غریب می‌پوشند، علامت‌های خاصی بین خودشان دارند و به قول خودشان "تیریپ خفن می‌زنن!"


از اینها که بگذریم حتما زیاد هم شنیده‌اید که در فلان کشور یک عده‌شیطان پرست یک آدم را تکه‌تکه کردند یا خوردند یا فلان جنایت را انجام دادند. لذا بر آن شدیم تا در مورد شیطان‌پرستی و شیطان‌پرستان تحقیقی اجمالی به عمل آوریم.شیطان پرستی به معنی پرستش شیطان به عنوان قدرتی فوق العاده قوی و بسیار قویتر و موثرتر از نیروهای خوب دنیوی همچون خدا است. در شیطان پرستی شیطان به عنوان نماد قدرت و حاکمیت بر روی زمین، قدرتی به عنوان برترین قدرت دو جهان مورد توجه و پرستش قرار دارد و این دنیایی را که به عنوان دوزخ برشمرده می‌شود را قانونمند می‌کند. در شیطان پرستی، غیر از استفاده از شیطان به عنوان قدرت تاریکی و قدرت مطلق از نیروها و اجنه و روح های پلید و شیطانی نیز برای رسیدن به اهداف خود استفاده می‌شود؛ و در نهایت معنای شیطان پرستی؛ پرستش قدرت پلیدی است.
به طور کلی دو تعریف برای گروه‌های شیطان پرستی در نظر افراد وجود دارد؛



تعریف اول: هر گروهی که شیطان را (مشابه شیطان تعریف شده در دین مسیحیت که عاری از مفاهیم غیرطبیعی مربوط به پلیدی و زشتی است یا یک شیطان انتزاعی) به عنوان خدا قبول داشته باشد و آن را عبادت کند، که معمولاً از آن به عنوان الهه سیاه نیز یاد می‌کنند و آن را منتسب به طبیعت "حقیقی" انسان می‌نامند.
تعریف دوم: گروه‌هایی که از دین مسیحیت تبعیت نکرده و یا عیسی را با خصوصیاتی که در دین مسیح تعریف شده است قبول ندارند. این تعریف معمولاً توسط بنیادگرایان مسیحی مورد استفاده قرار می‌گیرد و بر مبنای این تعریف بسیاری از گروه‌ها را شیطان پرست می‌نامند.


در دهه هاي اخير، گسترش فرقه هاي شيطان پرستي در دنيا با رشد خيره کننده اي همراه بوده است. به خصوص که اين فرقه از ابزارهاي نوين براي گسترش و فعاليت خود بهره برده است. در اين بررسي سعي شده است بيشتر جنبه هايي که در تحقيقات مختلف بر اين پديده، مغفول مانده است مورد بررسي قرار گيرد. فرقه هاي شيطان پرستي هم مانند هر پديده اجتماعي ديگر از اين قاعده مستثني نيست. در تاريخچه اين گروه ها تحولات نسبتا گسترده اي مشاهده مي شود که پيش از ورود به بحث، مختصرا به آن اشاره مي شود:
وجود شيطان همواره در آيين هاي الهي و اديان ابراهيمي، به عنوان موجودي شرور، که انسان ها را به گناه سوق مي دهد، مطرح بوده است. البته نظرات اين اديان درباره ماهيت و وجود شيطان، نظري سمبليک و نمادين نيست؛ بلکه شيطان همواره موجودي واقعي و داراي قدرت هاي اهريمني است.


زمينه قدرت هاي شيطان بايد يادآور شد که از نظر اديان الهي، قدرت شيطان، قدرت بي نهايت و قدرت مطلق نيست؛ بلکه طبق عقائد تحريف نشده دين الهي، قدرت شيطان، محدود و به واسطه انتخاب ناصواب خود انسان پديد مي آيد. چه اينکه شيطان بر مومنان راستين، تسلط و نفوذي ندارد.


وقتي تعاليم انبيا دچار تحريف مي شود و با خرافات آميخته مي شود، زمينه تفويض قدرت نامحدود به شيطان فراهم مي شود. اما اگر حتي شيطان را داراي قدرت فراوان در نظر بگيريم، چه عاملي باعث پرستش شيطان و فرار از حريم امن الهي و پناهندگي به شيطان مي شود؟ بگونه اي که افرادي خود را تابع شيطان معرفي مي کنند و از نيروهاي او براي زندگي مدد مي گيرند!


گرايش به شيطان و تبعيت از او، با انجام يک سري از اعمال خاص، از قرون وسطي مطرح بوده است. اما بايد يادآور شد که خواستگاه فرقه هاي شيطان پرستي، آن هم با وضعيت کنوني اين فرقه ها، ريشه در غرب دارد. پيروان اين گروه ها در گذشته با اعمالي مانند قرباني کردن انسان ها، قصد جلب رضايت شيطان و کسب قدرت هاي اهريمني او را داشتند. اما گروه هايي که امروز با عنوان شيطان پرست معروفند، به اين اقدامات دست نمي زنند و مجازات ها و پيگردهاي قانوني، در تغيير اين مناسک، نقش بسزايي داشته است، اما کماکان اين سنت ها با شکل و شمايل ديگر مانند قرباني کردن حيوانات به جاي انسان، به چشم مي خورد.


شيطان پرستان مدرن همزمان با تغيير اصول شيطان پرستي و به مقارن آن کاهش نفوذ و قدرت کليسا و موج دين ستيزي در دوران مدرنيته که در غرب ايجاد شد، بار ديگر در نيمه دوم قرن بيستم ميلادي، اصول خود را توسط شخصي به نام "لاوي" تدوين کردند و با بهره گيري از ابزارهاي نوين اطلاع رساني، به سرعت رشد کردند. البته اين بار به مقتضاي تحول عمومي جامعه از اقدامات خشونت بار اين فرقه ها مانند دريدن اعضاي انسان و...خبري نبود و شعارهاي زيبايي ماند عدم آزار رساندن به کودکان، پرهيز از اذيت کردن حيوانات نيز ديده مي شد اما در مقايسه با شيطان پرستي دوره هاي قبل، اصولي وارد اين فرقه جديد شد که تا حد زيادي متاثر از فضاي مدرنيته حاکم در غرب بوده است.


در شيطان پرستي قرون وسطي نوعي اعتراض شديد به کليساي کاتوليک و حاکميت آموزه هاي تحريفي آن به چشم مي خورد. لذا "آنتي کريس" يا مبارزه با تعاليم حضرت عيسي و به تبع مبارزه با هنجارهاي کليساي کاتوليک، فراوان به چشم مي خورد. اما در شيطان پرسي جديد چه مولفه هايي وجود دارد؟


موج جديد شيطان پرستي کماکان همان ضديت را با فضاي کليسا دارد ولي به فراخور کم رنگ شدن نقش کليسا و دين در اروپا، اندکي از اين عناد کاسته شده است اما مولفه هاي جديد وارد اين گروه شده است. يکي از بارزترين اين اصول، انسان محوري يا اومانيسم است که محصول نامبارک عصر مدرنيته است. تفکري که ماوراالطبيعه و حيات اخروي را منکر است و تمام هست و نيست را در همين حيانت مادي مي داند.


اساسا مفهومي به نام توحيد و خداي واحد، در اين فرقه مورد انکار است. مفهوم پرستش در اين فرقه، متفاوت است با مفهوم پرستش در اديان الهي؛ زيرا حتي ممکن است شيطان مورد پرستش اصطلاحي قرار نگيرد، بلکه نوعي اعتماد و مدد جستن از نيرويي داراي قدرت مافوق بشري، به همراه انجام اموري، به عبادت و پرستش تعبير شود و تلاش پيروان اين فرقه اين است که با انجام اين امور، داراي قدرت اهريمني بيشتري شوند تا از اين زندگي مادي، تا حد امکان در راه لذت بردن از آن، بهره مند شوند.
اين تفکر سلطه طلبانه و دنيا جو، بازتاب همان تفکر اومانيستي و انسان محوري حاکم و رايج در غرب است که انسان و تمايلات نفساني او را در راس و محور همه شئون فردي و اجتماعي قرار مي دهد و تمام جزئيات زندگي را بر اساس رسيدن به همين خواسته ها استوار مي سازد.


در اينجا ممکن است اين سئوال مطرح شود که "اگر نظام حاکم بر تفکر غربي اين چنين است و ارزش هاي انسان را انکار مي کند، پس شيطان پرستان به دنبال رسيدن به چه امري هستند؟" زيرا علي الظاهر تمام آنچه که شيطان پرستان به دنبال آن هستند، در فضاي حاکم بر جوامع غربي قابل دسترسي است. در جواب بايد گفت انسان هرقدر هم که ارزش هاي انساني را انکار کند و خود را در باتلاق شهوات و لذت هاي مادي غرق کند، باز نمي تواند از فرياد ها و نياز روح خسته خود براي پرستش موجودي برتر، فرار کند و بر اين تمايلات، سرپوش بگذارد.


اين انسان نمي تواند پوچي هاي زندگي خود را علي رغم لذت هاي مادي، منکر شود و ناديده بگيرد. روح انسان همواره احتياج به پرستش موجودي برتر و فرا زميني دارد. دقيقا به خاطر اغنا کردن اين گرايش تعارض انسان مدرن، اين مکاتب که در آنها مفاهيمي مانند پرستش، عبادت، استمداد و کسب نيرو از موجودي ماورايي و ... ايجاد مي شوند.


روح انسان مدرن در چنين جامعه اي را نه تعاليم تحريف شده اغنا مي کند و نه رويگرداني از تعاليم الهي و نه فرو رفتن در تمايلات نفساني آرام. اين فضاي پارادوکسي موجب سرگشتي بشر امروز مي شود و چاره اي جز انجام اعمال حيواني براي او باقي نمي ماند. روح الهي انسان همواره به تعاليم ناب الهي احتياج دارد و اگر مضامين صحيح اين تعاليم براي او فراهم نشود، ناگزير است براي فرار و فراموشي اين موقعيت جانکاه، به مصرف مشروبات الکلي و مواد مخدر و هيجانات زودگذر يا روابط بي حد و حصر جنسي روي آورد که همه اين اقدامات سراب گونه، مانند نوشيدن آب شوري است که جز به تباهي و وخامت اوضاع نمي افزايد.


در چنين شرايطي، رهبران اين فرقه ها مخاطبان و پيروان خود را به خودکشي تشويق مي کنند تا شايد راه نجاتي باشد از اين زندگي بي معنا. آري. اين سرخوردگي انسان مدرن، سوغات سلطه همين تفکر است.
با اين رويکرد، بار ديگر اهميت تعاليم نجات بخش اديان الهي، و در صدر آن دين مبين اسلام در معنا دهي به زندگي انسان، مشخص مي شود.



شیطان پرستی – قسمت دوم
تاریخچه شیطان پرستی
شاید عده ای شیطان پرستی را آئینی مدرن و نهایتا مربوط به قرن ۱۶ - ۱۵ میلادی بدانند اما واقعیت چیز دیگریست. شاید بتوان تاریخچه شیطان پرستی را به قرون اولیه پیدایش آدمی نسبت داد. البته شواهد به دست آمده این حرف را تصدیق می‌کند که شیطان پرستی در نواحی امریکای لاتین، امریکای جنوبی و افریقای مرکزی به قرن ها قبل از میلاد مسیح برمی‌گردد و قبایلی که آثاری از آنها باقی مانده است این احادیث را تصدیق می‌کنند. در اکتشافات به دست آمده در امریکای جنوبی یکی از قبایل این قاره که اعتقاد بسیاری به خوب و بد داشتند شیطان را پرستش می‌کردند و حتی قربانی هایی را از انسان به شیطان هدیه می‌کردند که مکانهای انجام مراسم قربانی هنوز وجود دارد و اجساد مومیایی به دست آمده و نوع کشته شدن ها نشانگر قربانی شدن این انسانها (که در آنها بیشتر زنان به چشم می‌خورند) است. در افریقای مرکزی و در دشتها و کویرهای سوزان این قاره نیز در قبایلی که

معروفترین آن قبیله "اوکاچا" می‌باشد، شیطان به عنوان قدرت مطلق زمین و آسمان و پدید آورنده آن و خدای خشم و نفرت پرستش می‌شد و حتی قربانی هایی نیز در مواقع خاص به آن اهداء می‌شد. ذکر این نکته ضروری است که زمان قربانی کردن انسانها در برابر شیطان لحظه های خاصی بوده است.


تاریخچه شیطان پرستی به سالهای بسیار دور بر می‌گردد که بعدها این آئین و سنت به صورتهای دیگر نمود پیدا کرد که چیزهایی از گذشته چه با تحریف و چه بدون تحریف دست به دست در حال عبور همراه با زمان است. البته شیطان پرستی در زمان پیدایش زبان و خط و زمان مادها، سومریان، بابلیان و ... نیز ادامه داشت تا در قرون ۱۴ -۱۵ میلادی شیطان پرستی نوین به وجود آمد.
شیطان پرستی قدیمی


شیطان پرستی قدیمی شیطان پرستی ای است که به قرون وسطا برمی‌گردد،؛ با اینکه همانطور که در تاریخچه شیطان پرستی ذکر گردید شیطان پرستی به قبل از میلاد مسیح برمی‌گردد اما اصولا شیطان پرستی قدیمی را مربوط به قرون وسطا می‌دانند. موضوعی که امروزه درباره شیطان پرستی قدیمی وجود دارد و در برخی کتابها دیده می‌شود به این مطلب برمی‌گردد که اصولا شیطان را کلیسا به وجود آورد تا تمام بدیها و پلیدیها را به آن نسبت دهد تا به نوعی هم خدمتی به بشریت کرده باشد و گناهان را از خود دور کند و جادوگران را نیز که در قرون وسطا از قدرت زیادی برخوردار بودند با عنوان جادوگران سیاه به عنوان پیروان شیطان معرفی کند تا هم گناهان را دفع کند و هم قدرت جادوگران را کم کند. البته این یک

نظریه ای است که آنچنان که باید و شاید نمی‌تواند قدرت داشته باشد و انسان را حداقل از لحاظ فکری ارضا کند. زیرا قبل از مسیحیت و در زمانهای حضرت ابراهیم و حضرت موسی و حتی بسیار قبل از آنها شیطان پرستی وجود داشته و چیزی به عنوان شیطان مسلما وجود دارد زیرا اگر وجود نداشت هیچگاه آدم و حوا به زمین سقوط نمی‌کردند! پس نظریه فوق را می‌توان نظریه ای مغرضانه نسبت به مسیحیت و کلیسا خواند.


شیطان پرستی قدیمی از لحاظ معنی و از لحاظ اعمال انجام شده مسلما با شیطان پرستی کنونی بسیار تفاوت دارد. شاید بتوان گفت چیزی که به عنوان شیطان پرستی امروزه در جوامع گوناگون قرار دارد شیطان پرستی قدیمی یا قرون وسطایی است که این شیطان پرستی به طور کلی محکوم شده است و شیطان پرستی جدید با آن به مبارزه برخواسته است اما خوب هنوز عده زیادی آن را قبول دارند و به آن احترام می‌گذارند و قوانین آن را اجرا می‌کنند. شیطان پرستی قدیمی استفاده از کمک شیطان در کارهای زیان آور و کمک به برخی پادشاهان در جنگها بوده است و حتی همسر پادشاه فرانسه در قرن ۱۳ میلادی برای نجات شوهر خود از مرگ مراسم شیطان پرستی قرون وسطایی را انجام داد. شیطان پرستی قدیمی اعتقاد دارد که شیطان وجود دارد و قدرت او عظیم ترین قدرت بر روی جهان است.


اصل شهوترانی و ارضای جنسی اصل لاینفک این مراسم است. شیطان پرستی قدیمی مخالف با مسیحیت و کلیسا است و دقیقا در مراسم خود اعمال ضد مسیحیت را انجام می‌دهد. آنها به مسیحیت و کلیسا اعتقادی ندارند و آنها را عامل بدبختی مردم می‌دانند. آنها می‌گویند مسیح پیامبری بود که باید زمین را آباد می‌کرد و مردم را به راه راست می‌برد اما تنها کاری که انجیل انجام داده دروغگویی و رواج بدی در جامعه است ! آنها قربانی انسان را امری ضروری برای آرامش و احترام به شیطان می‌دانند و در این میان دختر بچه ها بهترین قربانی برای شیطان هستند. ریختن خون در این مراسم نشانه تقدس این مراسم است ( همانند نوشیدن شراب در عشای ربانی مسیحیت که به عنوان نشانه تقدس و خون مسیح

است ! ) . انجام اعمال شهوترانی در این مراسم اعمالی است که باید حتما بدان پرداخته شود چون در شیطان پرستی قدیمی ارضای حس جنسی یکی از مهمترین عوامل است و البته با توجه به اینکه شیطان پرستان قدیمی بدترین اعمال را برای مبارزه با خدا، مسیح و شیطان انجام می‌دادند لذا امور جنسی نیز به بدترین و فجیع ترین نوع خود انجام می‌گرفت. آنها به جهنم اعتقادی نداشتند و می‌گفتند جهنم همین دنیایی است که در آن زندگی می‌کنیم لذا بدترین گناهان را در مراسم خود انجام می‌دادند. شیطان پرستان قدیمی شیطان را موجودی با هویت خارجی می‌دانند.
شیطان پرستی جدید


شیطان پرستی جدید در انگلستان به وجود آمد و البته زیاد نیز تعجب برانگیز نیست زیرا انگلیس یکی از کشورهایی است که جادوگرانی بسیاری را داشته است و البته وجود اهالی باستانی آسیای میانی و خاورمیانه و همچنین اهالی یونان باستان در انگلیس ثابت شده است زیرا از اکتشافات به دست آمده در برخی محل های برگزاری مراسم شیطان پرستی و جادوگری در انگلیس نظیر محل استون هنج آثاری از تمدن ایران و یونان پیدا شده است و همچنین در کتب شیطان پرستی و جادوگری کلمات عبری، یونانی و فارسی ( البته هیچکدام نه به صورت کنونی ) وجود دارد. شیطان پرستی جدید بر خلاف شیطان پرستی قدیمی اعتقادی به وجود شیطان خارجی ندارد بلکه شیطان پرستی جدید شیطان را در طبیعت و در وجود

هر انسانی می‌داند و این باطن هر کسی است که شیطان در آن وجود دارد و مراسم شیطان پرستی جدید مراسمی است برای دعوت از شیطان باطنی و حس اهریمنی درونی است که با اعمال جنسی آرام و ارضا می‌شود. آنها جسم پرست هستند و اعتقاد دارند هر آنچه که وجود دارد مدیون آلت تناسلی آدمیست و دیگر اینکه انسان باید کاملترین لذت جسمانی و جنسی را در این دنیا ببرد. آنها معتقدند به زندگی پس از مرگ و آن اینکه بعد از مرگ روح کسانی که در دنیا لذت جسمانی لازم را نبرده اند به این دنیا برمی‌گردد و لذت جنسی خود را کامل می‌کند. در مراسم شیطان پرستی جدید مخلوطی از اسپرم به همراه ادرار به عنوان آب مقدس بر روی حاضرین پاشیده می‌شود ( همانند آب مقدس در مراسم عشای ربانی مسیحیت ) و البته در شیطان پرستی جدید اعتقادی به قربانی کردن انسان و حتی حیوان وجود ندارد.


آنتوان لاوِي هرگز انتظار بنيان گذاري آئين جديدي را نداشت.
بلانچ بورتون کاهنه کلیسای شیطان و معشوقه آنتوان اس زاندر لاوِي (بنیانگذار شیطان پرستی نوین) در کتاب The church of Satan (کليساي شيطان) با اشاره به موضوعات مختلف، شيطان پرستي را از زواياي متعدد بررسي کرده و براي آن آينده نگري خاصي را ترسيم مي کند. در بخشي از اين کتاب با عنوان اصلي کتاب يعني The church of Satan (کليساي شيطان)، مي نويسد:


«آنتوان اس زاندر لاوِي در شب 30 آپريل و روز يکم ماه مي، در سال 1966.م و در فصل بهار، کليساي شيطان را در حالي که جادوگران شيطاني در زمين پرسه مي زدند، بنيان نهاد.
لاوِي در حالي که سر خود را تراشيده بود، (مانند مراسمات قرون وسطايي) تشريفات را آغاز کرده و عده اي از جادوگران نيز براي منافع شخصي خود، دور او را گرفتند. تا بتوانند نيروي شيطان را دريافت کنند.


در جادوي تثليث، توجه معنوي به روح و فداکاري براي جهنم، پيگيري مي گردد. تراشيدن سر در مراسم شيطان، از فرامين اساسي است که بايد انجام گيرد. همانند تراشيدن سر با تيغ و شستشو با آب زمزم در اسلام، که نخستين جريان برج هفتم شيطان است.
سال 1966.م اولين سال سلطنت شيطان بر فرزندان آدم بود. اين مکتب بزرگترين انقلاب از نوع خود، در سرتاسر جهان تا به امروز است، که مخلوطي از جادو- منطق و دين مبتني بر شهوات است.


حالا اينجا (آمريکا) بعد جاهاي ديگر. شهوت در عوض انکار. سپس خودپسندي در حکم دوست داشتن. اين در زماني است که زمين گسسته شود و همه به شيطان گرويده شوند.»
مي بينيد که او در کتاب خود، حتي به آئين اسلام نيز اشاره کرده و سعي مي کند اعمال شيطان پرستي را در مقايسه با اديان الهي به نوعي توجيه کند. آنگاه به فراگير بودن مکتب شيطان پرستي مي پردازد.


لذا هيچ عجيب نيست که در کنار اعمال و مناسک شيطان پرستي، (در سايتهاي مربوط به اين فرقه) عکسها و گوشه هايي از مراسم قمه زني که به مناسبت عزاداري امام حسين (ع) انجام مي پذيرد هم قرار گرفته و آن را به نوعي به شيطان پرستي ملحق کرده و با اين ترفند اعمال وحشيانه خود را توجيه مي کنند.( البته همه خوب می دانیم که قمه زنی یک بدعت است که در اسلام وارد شده و ایرادات واضح و آشکاری به آن وارد است.)
در ادامه باب ديگـري گشوده شده و دلايـل ايجـاد مکتب شيطان پرستي از نگاه لاوِي را مطـرح مي سازد. بورتون از اين باب با عنوان «Modern Prometheus» (پرومتئوس جديد) ياد مي کند و مي افزايد:


«آنتوان لاوِي هرگز انتظار بنيان گذاري آئين جديدي را نداشت. اما او براي مردم احساس نياز کرد که چيزي براي مقابله با رکود مسيحيت ايجاد کند. و فهميد که اگر او نتواند آن را انجام دهد، هرگز کسي نخواهد توانست. يا شايد کمتر کسي شايستگي آن را داشته باشد.( در اینجا شخصا از ایشان به خاطر دلسوزی برای مردم سرگردان زمین که هیچ دین کاملی در اختیار نداشتند، تشکر می کنم.)


لاوِي بايد نشان مي داد که عدالت، برگرفته از رنج و عذاب براي انسانهاست. و کسي بايد با نيرو در مقابل آن بايستد. او شروع کرد به تحقق بخشيدن آن. او از ما براي پيشرفت علم و فلسفه استفاده کرد و به آن نيز دست يافت. و آن فلسفه ايستادن در برابر خدا و کليسا بود. و همچنين يک قرارداد جديد اجتماعي به وجود آورد.
ما بايد نشان دهيم براي آن انقلاب بزرگ آفريده شده ايم. و نبايد از ورود آن به روح خود جلوگيري کنيم .
شيطان با يک نام يا نامهاي ديگر شبيه انسان است، که انسان را با چشاندن لذات شيرين وسوسه مي کند.


شيطان، با پنهان کاري بيان مي کند که او تنها نامزد خداوندي است. او کسي بود که توانست براي پاداش، درخواست قدرت کند و چه کسي سزاوار پاداش است. (اشاره به رانده شدن شيطان از درگاه خداوند. و اينکه به خداوند عرض کرد که خدايا در عوض عبادتهاي چند هزار ساله قدرتهايي را به من عطا کن. خداوند نيز به او قدرتهايي را بخشيد.)
شيطان در عوض خلقت معاصي و گناهان، ضمانت گناهکاران را قبول کرد و تشويق کرد زياده روي و افراط را. و او همان کسي بود که خدا مي توانست ما را به سمت او هدايت کند.»
توجه داشته باشيـد که بورتون چگونه به دفاع از لاوِي پـرداخته و او را توجيـه و تقديس مي کنـد. و شيطـان پرستي را مـوهبتي الهـي مي شمارد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید