بخشی از مقاله


چکیده

تناسبات از دیرباز در معماری ایران و جهان نقش بهسزایی داشته است. استفاده از ریاضیات و هندسه برای ایجاد تناسبات و هماهنگی در بنا از جمله راهکارهایی بود که معماران گذشته در پی تلاشهای فراوان به آن دست یافتهاند. این علوم به همراه علوم نظری دیگر از جمله زیباییشناسی، ایستایی و غیره وسیلههایی برای خلق آثار ماندگار در جهان بودهاند. هندسه و تناسبات مفاهیمی ریاضی هستند که در هنر و معماری بر رابطهی میان اجزاء با یکدیگر و با کل اثر دلالت میکنند. از ابتدای خلقت بشر و آگاهی او نسبت به مسایل و محیط اطرافش، هندسه و تناسبات مطرح بوده و از دیر باز تا کنون مورد پژوهش و بررسی هنرمندان و دانشمندان گوناگون قرار گرفته است. این نوشتار در پی کشف قوانین هندسی بناهای ماندگاری که در نقاط مختلف جهان به منصهی ظهور رسیدهاند به شناسایی تئوریهای مربوط به تناسبات و به طور خاص نظام پیمون در معماری ایران، سیستم مدولار لوکوربوزیه و سیستم کن ژاپن میپردازد و نمود این سیستمها به ترتیب در خانه نصیرالملک، ویلا استین و خانه ایتو مورد ارزیابی قرار میگیرد. این نظامها زادهی فرهنگ و محیطهای مختلفی هستند که پس از بررسیهای انجام شده میتوان به شباهتها و تفاوتهای آنها در نحوه کاربردشان در بخشهای مختلف ساختمان پی برد.

تحقیق فوق بر پایه تئوری های زیباییشناسی مربوط به تناسبات و به طور ویژه سیستمهای تنظیم تناسبات معماری ایران(پیمون)، مدولار لوکوربوزیه و کن ژاپن، شکل گرفته است. روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی با انتخاب نمونه موردی از نمونه های اجرا شده بر پایه سیستم های تناسباتی ذکر شده میباشد. روش جمع آوری اطلاعات از نوع کتابخانهای و با بهرهبرداری از اسناد سخت و نرم و همچنین مشاهدات میدانی از نمونه در دسترس (خانه زینت الملک) انجام شده است.


کلید واژه ها: "تناسبات معماری"، "پیمون"، "مدولار لوکوربوزیه"، "کن ژاپن".

مقدمه
اساس آفرینش طبیعت و کل هستی اعم از آسمانها و زمین و به ویژه انسان بر پایه تناسبات بوده است. هر اثری که در این عالم به وجود میآید، اگر از اندازههای اساسی به کار گرفته شده در طبیعت بیرون باشد، غیرعادی، ناخوشایند و نا-پذیرا میگردد و نمیتواند راهی به سوی کمال مطلوب داشته باشد. در معماری، با استفاده از ابعاد و اندازههای مشخص و معقول برای کاربرد اشکال و ایجاد انتظام و به دست آوردن تناسبات صحیح، طرح مناسب را به وجود میآورند، بدین صورت که تناسبات متعالی کننده سطوح و احجام میباشند؛ از سادهترین صورتها تا پیچیدهترین اشکال به کار میروند و فضای زیست را تعالی می بخشند.[1] معماران از دیر باز با استفاده از تناسبات سنجیده توانستهاند به طرحهای خود آراستگی، نظم و هماهنگی ببخشند. در پی اهمیت دانش تناسبات در معماری ابتدا تاریخچه آن شناسایی میگردد، سپس نظام های پیمون، مدولار لوکوربوزیه و کن ژاپن بررسی میشود و در نهایت تبلور این نظام ها در بناهای نمونه، دنبال خواهد شد.

تاریخچه تناسبات
بشر از دیر باز به رابطهی میان اندازهها و شکلها پی برده و تلاش کرده است با اندازهها به شکل برسد، یا با شکلها، اندازه-ها را نشان دهد. بنیاد طبیعت و چیزهایی که در آن هستند، بر پایهی تناسبات ویژهای پیریزی شده است و بشر از گذشتههای دور در پی کشف این تناسبات بوده است، تا هم به کنجکاوی خود پاسخ دهد و هم از این تناسبات در آفریدههای خویش بهره گیری کند.[2] از نخستین روزهای پیدایش فلسفه یونان، اندیشمندان کوشیده اند در هنر یک قانون هندسی بیابند.[3] برای نمونه تناسبات طلایی، کلیدی برای اسرار هنر در نظر گرفته میشده است و این ساختار نه تنها در تناسبات طلایی، که در دیگر نسبت های هندسی نیز، پیوند ناگسستنی دانش هندسه و تناسبات را با هنر بیان میکرده است .[3] شناخت تناسبات به گذشته های بسیار دور، حتی پیش از تاریخ می-رسد.[4] در ساخت اهرام اندازهگیری و روابط هندسی از جایگاه ویژهای برخوردار بوده است .[5] جایگاه تناسبات تا اندازهای است که لئون باتیستی آن را یکی از سه رکن زیبایی بر می شمارد.[6]

تعریف تناسب

تناسب، عبارت است از رابطهی نسبی و قیاسی بین اجزای مختلف و تمامی یک عنصر. سنجش میان اندازهی دو چیز، یک نسبت را پدید میآورد و سازواری یا تناسب، به برابری این نسبت ها گفته میشود. تناسب گاهی از طریق کشف و شهود و گاهی از راه اعمال نسبتهای ریاضی به وجود میآید. هر دستگاه ساماندهی تناسبات، دارای نسبت ویژه ای است که میان بخشها با هم و نیز هر بخش با کل برپا است .[2] تناسب در عین اینکه یک عامل تعیین کننده برای هماهنگی است، یکی از مسائلی است که همیشه مورد بحث معماری بوده و هست. تناسب ارزشی است ذهنی و فقط در ارتباط با شکل قابل بررسی است. منظور از تناسب در معماری، نسبتی است که بیان کننده رابطه بین دو یا چند اندازه است.[7] بدین ترتیب، سیستم تنظیم تناسب مجموعهای از نسبتهای بصری را بین اجزاء یک بنا و نیز بین اجزا و کل به وجود میآورد. با اینکه این نسبت ها در نظر اول ممکن است به چشم بینندهای که تصادفاً با آن برخورد میکند نیاید، ولی نظم بصری که ایجاد میکند طی یک رشته تجربیات مکرر میتواند احساس، پذیرفته

یا حتی تشخیص داده شود.[8] تناسب به روابط (اندازههای) میان بخشهای مختلف اثر هنری مربوط میشود و چیزی است که هر بینندهای تجربهاش میکند: صنعت یا ویژگی خاص برای نمایاندن بخشهای گوناگون یک اثر است. رابطههای تناسبی، غالباً بر یک مدول یا واحد مبتنی است و بخشهای مختلف یک

ساختمان یا هر اثر دیگر نیز به عنوان بعدی از آن، کسرها یا مضرب هایش به شمار میروند. این واحد ممکن است قطر یک ستون، بلندی قامت آدمی، یا یک واحد انتزاعی اندازهگیری باشد.[9]

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید