بخشی از مقاله

عدالت و رابطه آن با وحدت و همبستگي

جامعه اسلامي در وحدت، همبستگي و عدالت تعالي مي يابد.
از اولين اقداماتي که رسول گرامي اسلام بعد از تشکيل حکومت اسلامي در شهر مدينه انجام داد و به وسيله آن آيين آسماني خود را تقويت کرد، همبستگي و اتحاد مسلمانان در ظاهر و باطن بود.
آن حضرت مسلمانان را همچنان که در ظاهر به گرد پرچم اسلام جمع شده بودند و همه آنان لا اله الا الله گويان در اطراف پيامبر حلقه مي زدند، دلها و باورهايشان را نيز با اسلام و کلمه توحيد به هم نزديک کرد و روح برادري و همدلي را بر وجود آنان دميد و به اين ترتيب ، از سويي همبستگي ملي مسلمانان کامل شد و از سوي ديگر خطر تفرقه ، يکي از مهمترين خطراتي که اين آيين جهاني را تهديد مي کرد و بيم آن مي رفت که جمعيت نوپاي مسلمانان را پراکنده کند، از ميان برداشته شد.


اعلام همبستگي ميان مسلمانان با اجراي برنامه عقد اخوت از سوي پيامبر عظيم الشان اسلام که از سوي خداوند متعال ماموريت يافته بود، به نحو شايسته اي پايان پذيرفت.
آن حضرت به اين وسيله ميان ياران و هواداران خويش پيمان برادري جاري کرد و در محفل انسي که تشکيل يافته بود، به مسلمانان فرمود: هر يک از شما با يک نفر از مسلمانان پيمان اخوت ببندد.


مورخان اسامي افرادي را که در محفل اخوت با يکديگر پيمان برادري بستند ثبت کرده اند. رسول اکرم آن روز طرفين عقد را خودش تعيين مي کرد و خطاب به تک تک مسلمانان مي فرمود: فلاني! تو برادر فلاني هستي! سيره نويسان در حاشيه اين مراسم سرنوشت ساز گزارش کرده اند که : کار اخوت به پايان رسيده بود.
ناگهان علي ع با چشمان اشکبار عرض کرد: يا رسول الله! ياران خود را با يکديگر برادر کردي ولي ميان من و يک نفر از مسلمانان عقد اخوت جاري نکردي! پيامبر به علي ع فرمود: يا علي! انت اخي في الدنيا و اخي في الاخره. علي جان! تو در دنيا و آخرت برادر من هستي. به اين ترتيب ، پيام قرآني همبستگي را در قالب «انما المومنون اخوه»


از شهر مدينه به سرتاسر جهان و تمام نسلهاي آينده اعلام کرد. به مناسبت اهميت اين پيام قرآني و ضرورت همبستگي مسلمانان عالم بويژه امت اسلامي ايران ، شيوه هاي حفظ همبستگي در پرتو قرآن را در اين نوشتار پيگيري و موارد اهم آن را بررسي مي کنيم.

پيروي از پيامبر و اهل بيت
يکي ديگر از شيوه هاي کلام الهي براي حفظ وحدت و همبستگي تمسک به ولايت و امامت اهل بيت است. عشق به اهل بيت ، الگوبرداري از سيره اخلاقي و رفتاري آنان ، يادآوري فضايل و مناقب علي ع و پيشوايان معصوم بعد از آن حضرت از جمله سفارش هاي قرآن در زمينه همبستگي امت اسلام است.
امام باقردر تفسير آيه «به ريسمان الهي تمسک کنيد و پراکنده نشويد»، مي فرمايد: آل محمد (صلي الله عليه وآله) همان حبل الله متين است که خداوند امر کرده مردم به آن تمسک کنند و امام کاظم فرمود: علي بن ابي طالب (عليه السلام) همان حبل الله متين است.


همچنان که در برخي روايات حبل الله به قرآن تفسير شده است. طبق اين بينش ، فرمان خداوند در پيروي و تمسک به قرآن و اهل بيت در اين آيه با کلام نبوي در آخرين لحظات زندگي پربارش توضيح داده شده است که آن حضرت وصيت کرد: من در ميان شما 2 امانت ارزشمند مي گذارم ، کتاب خدا و عترتم که اهل بيت من هستند و آن دو هرگز از هم جدا نمي شوند تا اين که در کنار حوض کوثر به نزد من آيند، مادامي که به آن دو تمسک مي کنيد، هيچ گاه گمراه نخواهيد شد.
ترغيب به گردآمدن مردم در حول رهبري آل محمد (صلي الله عليه وآله) ، يکي از شيوه هاي قرآني است که آنان را از تفرقه و تشتت دور نگه مي دارد و به وحدت و يکپارچگي نزديک مي کند.
حضرت فاطمه زهرا در اين رابطه فرمود: خداوند متعال اطاعت ما اهل بيت را مايه نظم و آرامش و امانت و رهبري ما را براي جلوگيري از تفرقه و جهاد را براي حفظ عزت اسلام قرار داد.


آيات تطهير، مودت ذي القربي ، اکمال ، ابلاغ ، منزلت ، مباهله و هل اتي بيانگر همين شيوه قرآن درخصوص همبستگي بر محور محمد و آل محمد (صلي الله عليه وآله) است. اگر ما بتوانيم اهل بيت را به عنوان الگوهاي ممتاز انسانيت و مروجان کامل ترين معارف بشري در عرصه جامعه مطرح کنيم و به عموم بشناسانيم ، نوعي وحدت و همبستگي ارزشمندي تحت پرچم اهل بيت در ميان پيروان و مشتاقان فضيلت و کرامت ايجاد خواهد شد.
خداوند متعال درباره محوريت ارزشهاي الهي و رهبري پيامبر اسلام و اولياي خدا ميفرمايد: «اي کساني که ايمان آورده ايد! و پيامبر خدا و کساني را که از ميان شما صاحبان امر هستند، اطاعت کنيد و هر گاه در موضوعي اختلاف داشتيد، به خدا و رسول عرضه کنيد و از آنان داوري بخواهيد.»


به اين ترتيب ، خداوند متعال در قرآن کريم وحدت بر محور رهبري خدا و رسول و جانشينان آن حضرت را عامل حفظ همبستگي و اتحاد مردم معرفي مي کند. حتي در سوره انفال ، پي آمد فاصله گرفتن از پيامبر(صلي الله عليه وآله) و رهنمودهاي حياتبخش آن بزرگوار را موجب اختلاف و تشتت و خواري مردم قلمداد مي کند و با تاکيد بيشتري بر اين عامل همبستگي پاي مي فشارد و مي فرمايد: «از خدا و پيامبرش اطاعت کنيد و نزاع و کشمکش نکنيد تا سست و ضعيف شويد، در اين صورت قدرت و شوکت شما از ميان مي رود، بلکه در پاسداري از همبستگي و اطاعت از فرمان پيامبر صبر و استقامت ورزيد که خداي سبحان به همراه استقامت کنندگان است.»


همچنان که رسول اکرم به عنوان محور وحدت و همبستگي مسلمانان برکات و آثار فراواني را به آنان به ارمغان آورد، کينه هاي ديرينه و خصومت هاي قديم تبديل به مهر و محبت شد و آنان توانستند پرچم اسلام را در مدت کوتاهي در مناطق دورافتاده جهان برافرازند و انسان هاي تشنه عدالت و فضيلت را از معارف ناب نبوي سيراب کنند.
مولوي در اين زمينه مي گويد:
نفس واحد از رسول حق شدند
ورنه هر يک دشمني مطلق برند
کينهاي کهنه شان از مصطفي
محو شد در نور اسلام و صفا
آفرين بر عشق کل اوستاد
صدهزاران ذره را داد اتحاد
همچو خاک مفترق در رهگذر
يک سبوشان کرد دست کوزه گر


آري عشق راستين به خدا و اولياي الهي و پيروي از رهنمودهاي انسان ساز آن گراميان ، مي تواند باعث وحدت و همبستگي شود. همان طور که موجودات مادي مانند خاکهاي پراکنده با دست هنرمند کوزه گر موجب يگانگي و اتحاد آنان مي شود.
البته همبستگي اجسام که برمبناي آب و گل پديد مي آيد، ناقص و خيلي متفاوت از اتحاد ارواح و قلبهاي مردم است؛ زيرا جسم براي مدتي محدود و کوتاه ادامه مي يابد و با مرگ همبستگي مادي زايل ميشود؛ ولي وحدت راستين ارواح انسان هاي پاک جاودانه است و در سراي آخرت نيز ادامه خواهد داشت.
در هر صورت ، اطاعت از رسول خدا (صلي الله عليه و آله) و جانشينان آن پاک سيرت ، موجب همبستگي امت اسلام است و وحدت حقيقي شوکت و عزت و استقلال مسلمانان را به همراه دارد.

تعميق روابط حسنه ومعاشرت هاي اسلامي
بدون ترديد، ايجاد روابط سالم و پسنديده در افراد جامعه ، موجب اعتماد و اتحاد آنان خواهد بود. گسترش اخلاق اسلامي و فضايل انساني ، محبت ، صميميت و اعتماد عمومي را در بين افراد رواج مي دهد و بدون کمترين مشکلي همبستگي ملي را به وجود مي آورد.
قرآن کريم با بهره گيري از شيوه هاي کارآمد تربيتي در اين مسير کوشيده و پيروان خود را به سوي وحدت حقيقي هدايت مي کند.
امانت داري ، صله رحم، راستگويي ، عيادت از بيماران ، کمک به مستمندان، شرکت در تشييع جنازه مسلمانان ، خودداري از آزار ديگران، رعايت حقوق فردي و اجتماعي ساير مسلمانان، پرهيز از غيبت و بهتان و آبروريزي انسان هاي ديگر، انفاق، احسان ، عفو و گذشت ازجمله آموزه هاي قرآني در راه ترويج خصايل و صفات والاي اخلاقي و انساني است.


در جامعه اي که معاشرت صحيح و آداب انساني در ميان اقشار مختلف و لايه هاي دروني آن نفوذ يافته باشد، وحدت و همبستگي حقيقي محقق خواهد شد.
همه به همديگر عشق مي ورزند و از حقوق يکديگر محافظت مي کنند و همانند اعضاي يک پيکر منسجم و هماهنگ زندگي خواهند کرد.اساسا وحدت بر محور ارزشهاي والاي انساني مستحکم و قوي بوده و پايدار خواهد ماند، اما همبستگي بر ارزشهاي موقتي و ساختگي و غيرالهي ناپايدار و زودگذر است.
قرآن معيار و برتري را تقوا و پارسايي مي داند و مي فرمايد: «اي مردم! ما شما را از مرد و زن آفريديم و شما را گروهها و قبيله هاي مختلف قرار داديم تا يکديگر را بهتر بشناسيد،{اما هيچ کدام از اينان مايه برتري و محور همبستگي واقعي نيست} بلکه گرامي ترين شما نزد خداوند پارساترين شماست.»
اصلاح ذات البين از ديگر شيوه هاي قرآني در همين موضوع است. قرآن بيشترين اهميت را به سالم سازي روابط انساني مي دهد و مي فرمايد: «مومنان برادر يکديگرند پس ميان برادرانتان صلح و آشتي برقرار کنيد.»


براساس اين شيوه اگر فضايل اخلاقي در تمام سطوح و لايه هاي دروني جامعه توسعه پيدا کند فضايي آکنده از انسانيت و اخلاق اسلامي همه جا را فرا مي گيرد و يک نوع همبستگي دروني و معنوي ميان مردم حاکم مي شود.
آنان نه تنها با همديگر اختلاف ندارند و هر کس راه جداگانه اي را براي خود انتخاب نمي کند، بلکه همه به يکديگر احترام و شخصيت قائلند پيشنهادها و خواسته هاي همديگر را مي پذيرند و ياري به همنوع خود را افتخار خود مي دانند.


چرا که تفرقه در روح حيواني بودنفس واحد روح انساني بودرشد فضايل موجب مي شود مرد و زن و کودک و جوان و پير و ديگر آحاد جامعه حقوق همديگر را رعايت کنند و به اين ترتيب همه از همديگر راضي خواهند بود و آزار و ناراحتي برادر دينياش را تحمل نخواهد کرد.
امام صادق فرمود: مومنان با يکديگر برادرند و همگي فرزندان يک پدر و مادر هستند و هرگاه به يکي از آنان ناراحتي و مصيبت وارد شود، ديگران در غم او خوابشان نمي برد.
در اين فضاي الهي خودخواهي ها از ميان رفته و به همکاري و همياري بدل مي شود. اميرمومنان علي (عليه السلام) در اين زمينه بيشتر توضيح داده و ريشه تفرقه را وجود صفات زشت انساني و رذائل اخلاقي بيان مي کند و در خطبه 113نهج البلاغه مي فرمايد: شما برادران ديني يکديگر چيزي جز پليدي درون ، نيت زشت شما را از هم جدا نساخته و موجب تفرقه نشده است.
نه يکديگر را ياري مي دهيد و نه همکاري و خيرخواهي و بخشش و دوستي مي کنيد در نتيجه تعاون همياري و نصيحت و بذل و بخشش و دوستي و محبت از ميان شما رفته است.

گسترش عدالت
يکي از مهمترين راهکارهاي قرآن براي تقويت و حفظ همبستگي ملي در جامعه اهميت دادن به عدالت در همه ابعاد آن ميان آحاد جامعه است.
قرآن در آيات متعددي بر اجراي عدالت تاکيد مي کند و حتي مهمترين فلسفه بعثت انبيا را برپايي قسط و عدل مي داند و مي فرمايد: «ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم و آنها بر کتاب و ميزان نازل کرديم تا مردم به عدالت قيام کنند.»
اگر عدالت در ميان مردم برقرار شود و آنان از نگراني هاي تبعيض و ناعدالتي و از رحمت و رنج فقر و محروميت رها شده و به امنيت و آسايش برسند، اتحاد و همبستگي در ميان آنان تقويت خواهد شد.


همچنان که امام هفتم فرمود: «اگر عدالت اجتماعي در ميان مردم عملي شود آنان بي نياز مي شوند.» با اجراي عدالت ، برکات الهي نازل شده و رفاه و امنيت مردم افزايش مي يابد و چون مردم احساس مي کنند تبعيض و ناعدالتي از جامعه رخت بربسته، همه يکدل و يک جهت با زمامداران جامعه متحد شده و براي پيشرفت و ترقي همه جانبه تلاش مي کنند.
قرآن براي عملي شدن عدالت اجتماعي که ضامن همبستگي و اتحاد مردم نيز هست ، راهکارهاي مختلفي ارائه مي دهد. تشويق به احسان ، انفاق ، پرداخت زکات ، رسيدگي به محرومان و مستضعفان و اطعام ، برخي از طرحهاي قرآني براي رفع فقر و ناعدالتي در جامعه مي باشد.


طبق اين شيوه اگر کارگزاران جامعه همبستگي و اتحاد مردم را طالب باشند، بايد براي رفع فقر و تبعيض به پا خاسته و با تمام وجود در برپايي عدل بکوشند. و متقابلا اگر ظلم و ستم در ميان مردم رواج يابد، استعدادها سرکوب شده اعتماد به مسوولان از ميان رفته و مردم به همديگر بي اعتماد مي شوند و در نتيجه همبستگي اجتماعي از ميان مي رود و اعتماد عمومي به بدبيني و سوئتفاهم بدل خواهد شد.
قرآن در سوره انفال ارتباط عدالت عملي و همبستگي مسلمانان را مورد توجه قرار داده و مي فرمايد: «بگو پروردگارم مرا به عدالت امر کرده و اين که در مساجد حضور يابم و با دين خالص عبادت نمايم و رو به سوي او کنم.»


در اين آيه اول امر به عدالت عملي شده است و آن گاه حضور در مساجد و شرکت در عبادت عمومي در يک صف واحد و با اخلاص نيت مورد تاکيد قرار گرفته است و اين تقارن ، بيانگر ارتباط عميق عدالت اجتماعي و همبستگي معنوي مسلمانان است.
تقويت فرهنگ انتظار
قرآن کريم در آيات نوراني خويش مردم را به ظهور مهدي موعود، يگانه منجي عالم بشريت فرا مي خواند. در سوره انبيا مي خوانيم : «در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتيم : بدون ترديد در آينده بندگان شايسته ام وارث حکومت زمين خواهند شد.»
حضرت باقر (عليه السلام) اين آيه را به ياران و اصحاب حضرت مهدي عج تفسير نمود. اميرمومنان علي (عليه السلام) در تفسير آيه «ما اراده کرده ايم که بر مستضعفين منت بگذاريم و آنان را امامان و رهبران وارث زمين قرار دهيم.»


فرمود: اين گروه پيروز آل محمد (صلي الله عليه وآله) هستند، خداوند متعال مهدي آل محمدعج را بعد از زحمت و سختي که بر آنان وارد مي شود برمي انگيزد و به آنان عزت مي دهد و دشمنانشان را خوار و ذليل مي کند.
افزون بر اين ، آيات متعددي از قيام آن وجود گرامي خبر مي دهند و حقيقت جويان و سعادت طلبان عالم را به انتظار ظهور چنين رهبري فرا مي خوانند.
طبق اين شيوه قرآني تقويت و توسعه انديشه انتظار مي تواند به اتحاد و يگانگي دلهاي مردم ياري نموده و با اين فرهنگ وحدت آفرين و اميدبخش به همبستگي ملي در جامعه رونق بخشيد.


زيرا اگر فلسفه انتظار و دستاوردهاي مثبت قيام مهدي عج به مردم ستم ديده و خسته از ظلم و بيداد مستکبران عالم گفته شود، آنان يکدل و يک زبان به انتظار ظهور رهبر آسماني نشسته و تحقق خواسته هاي قلبي خود را در برنامه هاي دولت کريمه حضرت مهدي عج جستجو خواهند کرد.
آنان اگر با فرهنگ انتظار آشنا شوند، تمام تفرقه ها و تشتت ها را با آرزوي ظهور امام زمان عج پايان يافته تلقي مي کنند و هر کدام از هر حزب و گروه و نژادي ، ظهور دولت اميدآفرين حضرتش را از دل و جان آرزو مي کنند و يکپارچه از خداوند متعال مي خواهند: «پروردگارا! پراکندگي و تفرق ما را به وسيله آن رهبر گرامي به جمعيت و وحدت بدل فرما و پريشاني امور را به وجودش اصلاح فرما! و نقايص و شکافهاي کار ما را به وسيله وجود آن ذخيره الهي اصلاح و جبران نما! و تعداد ما را فراوان و خواري و کوچکي ما را با وجودش به عزت و شکوه بدل ساز!»


آري امام عصرعج ضامن وحدت و همبستگي مردم بر محور حق و پارسايي است و نشستن به انتظار آن وجود گرامي که مايه وحدت و همدلي است ، مطمئنا جامعه را به سوي اتحاد و يگانگي خواهد برد، همچنان که در دعاي ندبه زمزمه مي کنيم : «کجاست آن آقايي که مردم را بر وحدت کلمه تقوي و دين گرد خواهد آورد.»

رفع موانع همبستگي
در طول تاريخ همواره کساني بوده اند که همبستگي و اتحاد مردم با مقاصد شوم و شيطاني آنان در تضاد بوده است. اينان براي حفظ منافع نامشروع خود با ايجاد موانع راه وحدت مسلمانان را ناهموار و گاهي مسدود کرده اند.
به همين دليل يکي از راههاي حفظ همبستگي و تقويت آن زدودن موانع و مشکلات اتحاد اسلامي است. عواملي که تلاش مي کنند يکدلي و هماهنگي مردم شکل نگيرد، افرادي منحرف ، بيگانه پرست و گروههاي نفاق محسوب مي شوند.
قرآن کريم خطر اين عوامل را به مسلمانان گوشزد کرده و آنان را به هوشياري در مقابل اين گروهها دعوت مي کند. خداوند در آيات متعددي از چهره زشت اين افراد پرده برداشته و صفات نکوهيده را به مردم مي شناساند و مي فرمايد: آنان ميگويند به همراهان و هواداران رسول خدا (صلي الله عليه وآله) ياري نکنيد تا از اطراف او پراکنده شوند.


غافل از اين که خزائن و گنجينه هاي آسمان و زمين از آن خداست ، ولي اهل نفاق نمي فهمند.»
قرآن کريم چنان با قاطعيت با گروههاي نفاق افکن و عوامل وحدت ستيز برخورد مي کند که به رهبر مسلمانان دستور مي دهد مسجد ضرار را که به عنوان مرکز تفرقه و اختلاف و توطئه درست شده است تخريب نمايد و به صراحت توطئه هاي وحدت شکن منافقان را افشا مي کند و مي فرمايد: کساني که مسجدي ساختند تا به وحدت مسلمانان ضرر بزنند {و همبستگي آنان را هدف گرفته اند} در آنجا کفر را تقويت نموده و ميان مومنان تفرقه ايجاد مي کنند تا پناهگاهي براي محاربان با خدا و رسول او باشد و براي پوشانيدن انگيزه هاي شوم خود مي گويند {ما جز نيکي و خدمت نظر ديگري نداريم.}
اما خداوند گواهي ميدهد که آنان دروغ مي گويند. {يا رسول الله!}هرگز در آن مسجد به عبادت نايست!

تاثير عدالت اجتماعي در سازمانها

پس از بررسي فشرده ي تاريخ هستي پذيري و تکامل مفهوم حقوق بشر، اينک در ادامه ي گفتارها، به مباحث امروزين حقوق بشري باز مي گرديم. کانوني ترين ارزش فلسفي حقوق بشر، همانا «منزلت انسان» است که بدوا" آن را در گفتاري جداگانه بررسيديم. در اين گفتار، روشن خواهيم ساخت که براي تبيين دقيق تر مفهوم منزلت انسان، بايد ارزشهاي ديگري را که جزو آن به شمار مي آيد و بطور همزمان به مثابه ارزشهاي حقوق بشري محسوب مي گردد، در نظر گرفت. در همين راستا، به ارزشهايي مانند: «زندگي»، «آزادي و استقلال»، «عدالت»، «همبستگي»، «مسئوليت اجتماعي»، «صلح و خشونت پرهيزي» و نيز «محيط زيست سالم» مي پردازيم.
۱. زندگي
زندگي به عنوان ارزش، مبتني بر ارزشگذاري بر حيات انساني، به مثابه پيش شرط اجتناب ناپذير براي همزيستي ميان انسانها و سرچشمه ي تمامي ايده آل ها و تصورات ارزشي پيوسته با آن است. کنشي که معطوف به تحقق ارزش زندگي است، نه تنها بايد در مقابل هر چيز و هر کس که به نفي زندگي مي پردازد، مقاومت ورزد، بلکه همچنين بايد تمامي فعاليتهاي حامي زندگي و سازگار با آن را با همت مورد پشتيباني قرار دهد. يکي از عنصرهاي مهم «زندگي» به مثابه ارزشي حقوق بشري، حفاظت از تندرستي جسمي و خدشه ناپذيري فيزيکي انسان است.

هر انساني در هستي خود، برخوردار از منزلتي است که ارزشي في نفسه محسوب مي گردد. چنين ارزشي، با هيچ کالايي قابل مقايسه يا معاوضه نيست و بنابراين قيمتي براي آن قابل تصور نيست و بايد آن را چونان غايتي بالذات پاسداري کرد. بنابراين، پاسداري از ارزش في نفسه ي انسان، پيش از هر چيز، پاسداري از زندگي انساني است و احترام به منزلت انسان را تنها مي توان به مثابه با ارزش شمردن حيات انساني فهميد. «زندگي» به مثابه يک ارزش، تبلور خود را در «حق حيات» مي يابد که در ميثاقهاي بين المللي حقوق بشري، بازتابي روشن يافته است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید