بخشی از مقاله
در جستجوی شهر عدالت محور با تاکید و واکاوی مفهوم عدالت فضایی
چکیده
شهر به عنوان موجودیتی فیزیکی و بستر زندگی انسانها در تعامل، تماس و ارتباطی تنگاتنگ، مستقیم و همه جانبه با شهروندان و کلیه ابعاد زندگی انان قرار گرفته است. عدالت از جمله مفاهیم پایهای حاکم بر تمامی جنبههای زندگی انسان و بنیادی ترین اصلی برای هرگونه رشد، توسعه وتعالی، از جمله توسعه انسانی است. از این رو، شهر و از آن ره شهرسازی نیز به این اصل اساسی وابسته بوده، بر آن تاثیر گذارده و از آن تاثیر میپذیرد. اما در دهه های اخیر، الگوهای توسعه شهری حاکم در سراسر دنیا و از جمله ایران، و به تبع ان رشد شتابزده شهرنشینی و شهر گرایی، توزیع نامتوازن فضا و جمعیت، تمرکزگرایی و برون زایی منجر به بی عدالتی و عدم تعادل در تمامی جنبههای فضایی، اقتصادی و اجتماعی شهرها شده است. بدین سبب امروزه عدالت در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، محیطی و ... آن، به عنوان هدفی لازم و نه کافی و یکی از مهم ترین اهداف غایی در برنامه ریزی و طراحی شهری مورد توجه قرار گرفته است. اگرچه اندیشه عدالت خواهی در جهان شاید قدمتی به درازای تمدن بشری داشته باشد اما اندیشه های جدیدی پیرامون عدالت اخیراً در برنامه ریزی شهری مطرح شده است که نیازمند واکاوی و بررسی بیشتر جهت کاربست نظری و عملی است. عدالت فضایی از جمله این مفاهیم است بر این اساس پژوهشی حاضر ضمن معرفی نظریه شهر عدالت محور، میکوشد تا ابعاد مختلف آن را چه در بعد نظری و چه در عرصه عمل بکاود. لذا در راستای دستیابی به این هدف، با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی، به بررسی مفهوم عدالت، عدالت در شهر، اهمیت آن در شهرسازی و برنامه ریزی شهری پرداخته، سپس با بهرهگیری از مطالعات اسنادی سیر تحولی اندیشهها پیرامون عدالت و پس از ان عدالت فضایی بیان می شود. در نهایت نیز پس از بیان اهمیت بعد و دیدگاه فضایی و نیز ارتباط این جنبه با عدالت، مفهوم عدالت فضایی از دیدگاه اندیشمندان حوزههای مختلف بیان و مقایسه می شود. واژه های کلیدی : عدالت، شهر عدالت محور، دیدگاه فضایی، عدالت فضایی
۱- مقدمه
عدالت از جمله مفاهیم و اصول اولیه و بنیادی زندگی است که به شکلی پایدار در طول تاریخ به عنوان یکی از مهمترین نگرانی ها برای انسان و به ویژه اندیشمندان، مدیران و رهبران حضور داشته است. شهر نیز به عنوان بستر زندگی انسانها که دارای بیشترین ارتباط، تاثیرگذاری و نیز تاثیرپذیری از همه ابعاد و جنیههای زندگی آنان است، با این اصلی اساسی در ارتباط است. بنابراین تمام کسانی که به نوعی با شهر، مدیریت، برنامه ریزی و طراحی آن سروکار دارند بدان توجهی ویژه داشته و در جهت مفهوم سازی و یا تحقق آن اندیشیده و به تلاش ها و ارائه نظریاتی پیرامون آن دست زدهاند. همچنین صورت ها و نمود مختلفی از بیعدالتی همواره در ابعاد و نیز سطوح گوناگون، در تمامی جوامع وجود داشته است. بسیاری از جریانات و تغییر و تحولاتی که به شکلی عمده در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی و ... در قرون اخیر در سراسر دنیا اتفاق افتاده، تاثیرات ناگواری را در جنبههای مختلف بر جای گذشته و بیعدالتیها را شدت بخشیده است. این بیعدالتی ها در ارتباط با شهر و شهرسازی نیز معنا یافته و می توان نمود عینی و فضایی آنها را در فضای شهری مشاهده کرد. از این رو پرداختن به عدالت در شهر اهمیت بیشتری مییابد. از جمله مفاهیمی که به عدالت در شهر می پردازد، مفهوم عدالت فضایی است. عدالت فضایی به عنوان بعد و رویکردی مهم، نسبتا متاخر و تا حد زیادی ناشناخته در میان ابعاد و جنبههای مختلف عدالت است که مفاهیم جغرافیا را در تعامل با عدالت قرار میدهد. مفهومی گسترده که به بررسی جنبه فضایی عدالت و بی - عدالتی در همه مقیاسی های جغرافیایی پرداخته و شهر را نیز در بر می گیرد. امروزه اندیشه و رویکرد فضایی به عدالت در دستور کار قرار گرفته و از سوی نظریهپردازان حوزههای مختلف جغرافیا، برنامهریزی و طراحی شهری، .3 دیدگاهها 9 مکاتب مختلف بدان پرداخته می شود. با این وجود هنوز سوالات و ابهامات بسیاری در این حوزه باقی مانده است. این ابهام به ویژه در ادبیات تخصصی شهرسازی و یا جغرافیایی کشور ما، به دلیل پرداخت کمتر بدان، بیشتر خود را نمایان می کند. بنابراین با توجه به اهمیت و ضرورت توجه و بررسی آن، پژوهشی حاضر با هدف واکاوی و بیان مفهوم عدالت فضایی سعی دارد تا از طریق یافتن ریشهها و بنیادهای نظری ان و مقایسه و کنارهم قرار دادن نظریات اندیشمندان حوزه-های مختلف به شیوهای توصیفی - تحلیلی و در قالب و ساختاری انسجام یافته، ساده، روشن و مشخص بدان بپردازد. لذا با بهرهگیری از مطالعات اسنادی و کتابخانهای پس از مروری بر مفاهیم و تعاریف کلی از عدالت و عدالت در شهر، اهمیت و ضرورت پرداخت به آن در شهر و شهرسازی و از نگاهی برنامهریزانه بررسی می شود. سپس سیر تحولی از نظریات اندیشمندان پیرامون عدالت در شهر و نیز به طور خاصی عدالت فضایی ارائه می شود. بعد از آن اهمیت بعد و دیدگاه فضایی و به دنبال آن مفهوم و تعریف عدالت فضایی از دیدگاه اندیشمندان مختلف بیان شده و مورد مقایسه و تحلیل قرار می گیرد.
۲- تعریف عدالت
عدالت در لغت به معنای دادگری کردن عادل بودن ، انصاف داشتن و هماهنگی و تعادل است. دربارهٔ مفهوم عدالت دیدگاهها و نظریات متفاوتی از سوی اندیشمندان و فلاسفه شرقی و غربی مکاتب مختلف فکری مطرح گردیده است که تفاوت میان آنها ناشی از اختلاف نگرش در هر یک از مکاتب بشری است. به عنوان مثال متفکران یونان باستان عموماً عدالت را به معناي میانه روي در امور طبیعي و طبعي دانسته اند. در دیدگاههای مبتنی بر لیبرالیسم، محور اصلی در تبیین عدالت تاکید بر جنبههای فردگرایانه است. از منظر سوسیالیستی کارل مارکسی، عدالت برابري اقتصاد و رفاه اجتماعی است. کوین لینچ (۱۳۹۱) عدالت را روشی دانسته که از طریق آن تمام سود و زیان در میان همه اعضا به اندازه مساوی تقسیم شده است. اندیشمندان و فقهای اسلامی نیز تعاریف و دیدگاههای مختلفی را پیرامون عدالت ارائه کردهاند.
یکی از تعاریف معاصر عدالت که پایه بسیاری از مفهوم سازی ها خصوصا در اندیشه غربی قرار گرفت، توسط جان رالز، فیلسوف و اندیشمند سیاسی لیبرال ارائه شده است. وی این طور استدلال می کند که هرکس حق برابری برای داشتن آزادیهای پایه دارد و جایی که ضرورت داشته باشد نابرابری های اجتماعی و اقتصادی باید به نفع محروم ترین افراد جامعه توزیع شوند (کنولی و استیلی، ۱۳۹۲، ص. ۳۲).
۳- اهمیت عدالت در شهر، مدیریت و برنامهریزی شهری
عدالت، همراه با آزادی، به عنوان یکی از مهم ترین اصول سیاسی زمان در نظر گرفته می شود (استوکر، به نقل از ذاکرحقیقی و شکوهی بیدهندی، ۲۰۱۳).
با توجه به ضرورت و اهمیت اصلی عدالت و حساسیت تصمیمات در مورد شهر، شهرسازی و شهروندان، کسانی که به هر روی در مدیریت، طراحی و یا برنامه ریزی شهری دخیل هستند، مسئولیت بهبود سطح s بر عهد ه دارند. كر واقع هر برنامه و سیاست شهری دلیل نگرانی در مورد سیاست گذاری را عدالت مشاهده آینده، در هر مقیاسی مستلزم آگاهی از مفهوم عدالت و حرکت به سوی تحقق جنبه های مختلف آن است و این موضوع به وضوح در ادبیات شهری دیده میشود.
سعید نیا (۱۳۸۲) نیز عدالت را همراه با کارآمدی (Efficiency)، کیفیت محیطی (Environment Quality) و سرزندگی (Livability) به عنوان اصول اصلی برنامه ریزی و ساماندهی شهری قرار میدهد (اگرچه که او عدالت را معادل Equity به معنای انصاف قرار میدهد). در واقع عدالت از چنان اهمیتی در نظریه های برنامه ریزی برخوردار است که مشروعیت برنامه ریزی گاهی با توجه به این عامل (فاکتور) قضاوت می شود. به عنوان نمونه لینچ (۱۳۹۱) در ارائه یک تئوری هنجاری برای شکلی شهر عدالت در کنار معیارهای دیگر (سرزندگی، معنی، دسترسی، تناسب، کنترل 9 کارایی) برای ایجاد یک شکل خوب شهر پیشنهاد می کند. سوزان فاینستاین (۲۰۰۵) نیز برنامه ریزی شهری را به عنوان ایجاد آگاهانه یک شهر عدالت محور در نظر می گیرد.
واتیکال مفاهیم و اعطعات بیق در شهر اسلاسل-ایوانهای
عدالت همچنین از جمله فاکتورهای موثر بر کیفیت زندگی و ایجاد جامعه آرمانی است، چرا که شهر جهت تامین نیازهای گوناگون ساکنان باید فضاهای مرتبط با هرکدام را فراهم آورد (باقری، ۱۳۸۲). همچنین عدالت با مفاهیم توسعه پایدار به شکلی مستقیم ارتباط مییابد (باقری، ۱۳۸۲). همان گونه که نیومن نیز انصاف (Equity) را همراه با محیط زیست و اقتصاد، به عنوان چارچوب توسعه پایدار در نظر میگیرد (ذاکرحقیقی و شکوهی بیدهندی، ۲۰۱۳).
۴- بروز بی عدالتی و اهمیت یافتن عدالت در شهر
با وجود اهمیت، ضرورت و نیز تاکید دائمی بر عدالت، امروزه در سراسر جهان صورت های مختلفی از بی - عدالتی و نابرابری را در شهرها نظارهگر هستیم که شاید از عمدهترین دلایل ان توسعه های شهری معاصر در همه ابعاد و عدم مدیریت، کنترل و نظارت صحیح بر آن باشد.
گسترش شتابزده، بی رویه و بدون برنامه شهرها و شهرنشینی و همچنین افزایش ناگهانی جمعیت توام با بروز انقلاب صنعتی و تحولات پس از آن، گسترش و استقرار سرمایهداری صنعتی، ظهور دولت - ملت مدرن در قرن نوردهم و نیز تغییرات قرن بیستمی که در همه ابعاد زندگی بر اثر ظهور مدرنیته اتفاق افتاد، مسائل و مشکلات فراوانی را در تمامی جنبهها و خصوصا ابعاد اجتماعی و اقتصادی به ویژه در شهرها و زندگی شهری پدید آورد. بروز جنگهای جهانی و اثرات ناگوار به جای مانده از آنها نیز این جریان را شدت بخشیده و سبب بروز عواملی همچون فقر، بیکاری، ناامنی، محرومیت، شکاف ها و تفکیک طبقاتی ، قومی، نژادی و جنسیتی، مهاجرتها و هجوم گسترده به شهرها و افزایشی، مسکن و کار ناسالم و ... گشت که روز به روز نیز گسترش یافت.
سیاستها و خط مشیهای اقتصادی کشورها نیز از عوامل عمده موثر در بروز بیعدالتی بوده که آثار فضایی بر جای می گذارد؛ به گونه ای که عدم ارتباط منطقی بین تخصیصی و توزیع سرمایه گذاریها با عاملی مکان و فضا از یک طرف و توزیع بخشی منابع از سوی دیگر، سبب عدم تعادل در تخصیص فضایی منابع، خدمات، امکانات و سرمایه ها و دسترسی نابرابر به انها گشته و نابرابری های درامدی و گرایش به تمرکز را ایجاد نموده است (باقری، ۱۳۸۲).
همچنین ایجاد قطب های جمعیتی و قطب های رشد که سبب جذب و تمرکز فعالیت ها و منابع خدماتی، تولیدی و زیربنایی می شوند، از عواملی ایجاد بی عدالتی و افزایش فاصله بین مناطق مختلف بوده است.
در واقع این عدم توازن ها و بی عدالتیهای اجتماعی و اقتصادی در نهایت نمود و تفسیر فضایی یافته و خود را آشکارا و به صورت مشکلات پیچیده فضایی نمایان می کند. از جمله آن میتوان به حومه نشینی و حاشیهنشینی، قطبی شدن ها و تفکیک و تقسیم شهرها و مناطق به دو بخش فقیر و غنی، جدایی گزینی ها و ظهور محلات فقیرنشین، زاغه ها و حلبی ابادها و دسترسی نامتعادل و نابرابر به مکان ها و فضاهای مختلف و ... اشاره نمود.
۵- سیر تحول اندیشه های عدالت در شهر
اهمیت عدالت و ضرورت تحقق آن در شهر و شهرسازی و نیز تشدید این جریان با بروز بیعدالتی های شهری در عصر مدرن و دهه های اخیر، اندیشمندان و متفکران حوزههای مختلف را در تعامل با موضوع قرار داده است. از اواخر دهه ۱۹۹۰ با تلاش برخی از صاحبنظران نظریه برنامهریزی و در راس انها سوزان فاینستاین عدالت در متن نظریات برنامهریزی شهری قرار گرفت و در نهایت در طول دهه نخست قرن بیست و یکم به تکوین نظریه ای با عنوان شهر عدالت محور منجر شد. فاینستاین در کتابشی با عنوان شهر عدالت محور که در سال ۲۰۱۰ به چاپ رسید با نگاه از دریچه اقتصاد سیاسی و با تاثیرپذیری از دیدگاه فلاسفه و اندیشمندان دیگر، خصوصا جان رالز، اصلی دموکراسی، تنوع و انصاف را به عنوان اصول راهنما برای یک شهر عدالت محور معرفی میکند. اندیشمندان دیگری نیز در این زمینه دیدگاه های مختلفی را بیان کردهاند. به عنوان مثال مارژیت مایر، با جوهانز نووی از یک دیدگاه اروپایی عدالت و شهر عدالت محور را به عنوان مفهومی در اصلی آمریکای مورد بررسی قرار داده و معتقد است که نقش عدالت به عنوان مفهومی متفاوت در جنبشیهای اجتماعی علیه رفاه و سیاستهای شهری در بیشتر کشورهای اروپایی باید به شکلی متفاوت بررسی و خوانده شود. ستالو برخی از مسائل بی عدالتی را در محیط و فضای شهری اشکار کرده و عدالت را نیازمند دربرگرفتن کیفیت تعاملی و دموکراسی رویهای به عنوان آرزو در کنار توزیع کالاهای مادی استدلال می کند. گرتا گلدبرگ مفهوم " مراقبت ( با الاقع IIS) را در کنار شهر عدالت محور معرفی نموده و معتقد است که برنامه ریزان شهری و ایر فعالان اجتماعی باید برای شهری با توجه و مراقبت عادلانه تلاش کنند. جیمزد فیلیپس رابطه میان بی عدالتی را با مقیاسی و جهانی شدن مورد بررسی قرار میدهد. همچنین افرادی نظیر ارن ایفتاچل و هایم یاکوبی، لورا ولف - پاورز، جاستین استیلی و جیمز کنولی، فیلی تامپسون و اینگرید الیو نمونه ها و انواع مختلفی از بیعدالتی را در مکان های گوناگون مانند اورشلیم، نیویورک ، نیواورلئان و ... به اشکال متفاوتی مورد بررسی و مطالعه قرار دادهاند. (مارکوسی، گ ۲۰۰۹) در پرداختن به موضوع عدالت و عدالت در شهر ابعاد و رویکردهای مختلفی همچون عدالت اجتماعی، اقتصادی، محیطی و ... وجود دارد که هر کدام ادبیات، مفاهیم و نظریات مفصلی مخصوصی به خود را دارا بوده و در شکل و قالب ویژه خود نمود مییابد. عدالت فضایی یکی از ابعاد و رویکردهای مهم و نسبتا جدید در پرداخت به موضوع عدالت است که آن را با حوزه بزرگ و فراگیر جغرافیا در تعامل قرار میدهد. اهمیت این جنبه از عدالت به اندازهای است که برخی آن را هدف نهایی بسیاری از سیاستهای برنامه ریزی تلقی میکنند. از ان جایی که بیشترین درگیری و نمود حوزه جغرافیا و در نتیجه عدالت / بیعدالتی فضایی با زندگی انسان امروز در شهر و فضاهای آن اتفاق میافتد، بنابراین این جنبه از عدالت اهمیتی دوچندان مییابد. لذا کم و بیش از سوی اندیشمندان مختلف به ویژه در دهههای اخیر مورد تاکید و بررسی قرار گرفته است.
اگرچه که در کشور ما هنوز مفهومی ناشناخته، مبهم و جدید باقی مانده است. این مفهوم در بخشی های بعدی مورد بررسی قرار میگیرد.
۶- عدالت فضایی
در این بخش به منظور واکاوی و روشن شدن مفهوم عدالت فضایی لازم است که دیدگاه و نظریات اندیشمندانی که عدالت را با تمرکز بر بعد فضایی مورد بررسی قرار داده و یا در شکل گیری چنین اندیشه ای نقش داشتهاند، تا زمانی که به مفهوم و اصطلاح خاصی عدالت فضایی برسد، مورد بررسی قرار گیرد. این سیر تحت عنوان سیرتحولی اندیشههای عدالت فضایی در این بخش مطرح می گردد. در ادامه در راستای شفاف سازی مفهوم عدالت فضایی در عنوان بعد و دیدگاه فضایی خاستگاه اندیشه فضایی آن بررسی میشود. در آخر نیز در بخش مفهوم و تعریف عدالت فضایی به ارائه تعاریف، دیدگاه ها و مقایسه و تحلیل آن ها
۱-۶- سیر تحول اندیشههای عدالت فضای
ی به عقیده دیوید اسمیت (۱۹۹۴) تعاملی صریح میان جغرافیا با اخلاقی و عدالت اجتماعی، از اواخر دهه ۱۹۶۰ آغاز می شود. در واقع جنبشی های دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ مسائلی همچون سیاست هویتی، حق حضور در شهر، حق متفاوت بودن، و عدالت اجتماعی را مورد توجه قرار داد که تقریبا در هر حوزه ای و از جمله جغرافیا تاثیر گذار بود. (دیکسی، ۲۰۰۱، ص. ۱۷۸۶) به واقع آغاز ارتباط و درگیر شدن مفاهیم و عبارات جغرافیایی با عدالت و عدالت اجتماعی را میتوان با موضوع منحصر بفرد توزیع در فضای دکارتی در کار بلدین دیویس مشاهده نمود. وی برای نخستین بار اصطلاح عدالت قلمرویی (territorial justic) را در کتابش در سال ۱۹۶۸ تحت عنوان منابع و نیازهای اجتماعی در خدمات محلی ابداع کرد. مفهوم سازی وی به دنبال سنجش توزیع خدمات محلی با توجه به نیازهای مناطق بود (دیکسی، ۲۰۰۱، ص. ۱۷۸۶). پس از آن دیوید هاروی نظریه پرداز مارکسیست با کتابش تحت عنوان عدالت اجتماعی و شهر در سال ۱۹۷۳ اندیشههای جان رالز را با ترکیبی از بعد فضایی و جغرافیایی و رنگ و بویی قلمرویی مطرح می کند. وی در این کتاب استدلال نمود که علوم اجتماعی، لیبرال و معاصر از درک علل بسیاری از نابرابری ها و بی عدالتی های اجتماعی که تجربه شهر مدرن را ساختار بخشید، ناتوان بود. هاروی مفهوم جدید عدالت اجتماعی منطقه ای (terTitorial Social justice) را معرفی نموده و آن را توزیع عادلانه از راههای عادلانه (هارویی، ۱۳۷۶، ص. ۱۱۹) تعریف میکند. اثر او آغازگر تغییری در تمرکز بر تفسیر شهر بود که از علاقهای جدید در سازماندهی سیاسی و اجتماعی محیطهای شهری، در جهان انگلیسی - آمریکایی از ایدههای شهری و فضایی ناشی می شد که توسط جغرافی
دانان مارکسیستی در حال ظهور شکل گرفته و تحت تاثیر نوشته های انگلس، لنین، مارکس و لوفور بود (لاتهام و دیگران، ۲۰۰۹). هاروی با تاکید بر تولید ، محصول کار شهر سرمایهداری و جغرافیای متغیر سرمایه داری (دیکسی ، ۲۰۰۱، ص. ۱۷۸۶) زمینه و پر سپکتيو جدل بدلی گشوده 9 معتقد است که عدالت در درجه اول نیازمند تغییرشکل فرآیندها و عملکردهای درون سیستم شهری است که بر توزیع درآمد و افزایش شکاف و عدم تعادل داری شناسایی می کند و از توزیع مجدد درآمد جهت برقراری عدالت اجتماعی منطقهای سخن به میان میآورد. گذشته تغییر یافته و این بار وی بر اشکال ظلم به عنوان منابع بی عدالتی تاکید می کند. پس از آن این جریان با کاهش علاقه و نیز اصلاح اندیشه و قاعده یانگ دنبال شد. دغدغه های اصلی هاروی در حال حاضر توسعه جغرافیایی نابرابر به عنوان یک ویژگی ذاتی شیوه تولید سرمایهداری، و ساختار اجتماعی اصول عدالت (هاروی، ۱۹۹۶) بود. اگر چه در ابتدا اندیشه یانگ مورد پذیرش قرار گرفت، اما بعدها توسط بسیاری از محققان مورد انتقاد واقع شد. (اسمیت، به نقل از دیکسی، ۲۰۰۱) بنابراین روند پیشین با طرح دیدگاههای جدید توسط اندیشمندانی نظیر مریفیلد، سوینگدو، گلیسون و حتی خود هاروی تغییر جهت یافته و تاکید (دیکسی، ۲۰۰۱). مفهوم سازی اولیه دیویس و اثر هاروی در برانگیزاندن پژوهشی بر روی فضایی بودن عدالت اجتماعی و مفهوم عدالت قلمرویی (terTitorial justice) تاثیرگذار بودهاند (دیکسی، ۲۰۰۱، ص. ۱۷۸۶). این روند تا به امروز ادامه یافته و نهایتا به مساله یابی تفاوتها و پیوندهای جهانی همبستگی منتهی شد (اسمیت، به نقل از دیکسی، ۲۰۰۱). مطالعات اندکی وجود دارند که به طور واضح مفهوم عدالت فضایی را به کار بردهاند. یکی از آنها استیو فلاستی ۱۹۹۴ این که محیط ساخته شده در لسآنجلس مورث مطالعه قرار میدهد و به دنبال توزیع برابر منابع فضایی برای ہشمی برای اطمینان .3 عدالت فضایی است، با توجه بے اینکه فضا توسط گروههای غالب در جامعه ادعاشده است (دیکسی، ۲۰۰۱). جدیدترین تعامل و درگیری با بعد فضایی عدالت با به کارگیری صریح و مشخص عبارت عدالت فضایی، Postmetropolis: ) توسط سوجا ۲۰۰۰ در اثرش تحت عنوان پست مادرشهر: مطالعات انتقادی شهرها و مناطق Critical Studies of Cities and Regions( انجام گرفته s شاید اولين کسی است که رویکردی قاطعانه به بعد فضایی عدالت دارد و عدالت را در اصلی در همه ابعاد آن فضایی می بیند. این به دلیل ادعای فضایی بودن زندگی مدرنیسم: ادعای دوباره فضا در تئوری اجتماعی انتقادی " ( Postmodern Geographies: The Reassertion of Space in Critical Social Theory) آغاز شد. (دیکسی، ۲۰۰۱) تاکید وی در کتابش با عنوان در جستجوی عدالت فضایی بر نیاز به یک دیدگاه فضایی انتقادی و در واقع یک آگاهی فضایی است (سوجا، ۲۰۱۰). البته وی (۲۰۰۹) اشاره می کند که: عبارت عدالت فضایی اولین بار توسط John OLaughlin در پایان نامه دکترایشی تحت عنوان عدالت فضایی و رای دهندگان امریکایی سیاه: بعد قلمرویی ارضی سیاست شهری که در سال ۱۹۷۳ تکمیل شد (و به چاپ نرسید) استفاده شد (ص. ۴). اولین اثر انتشار یافته در این زمینه از اچ.جی.پی ری با عنوان درباره عدالت فضایی در سال ۱۹۸۳ است که در ان بر مطلوب و ممکن بودن ساخت مفهوم عدالت فضایی از مفاهیم عدالت اجتماعی و عدالت اجتماعی قلمرویی تاکید می - کند (دیکسی، ۲۰۰۱، ص. ۱۷۸۵). اگرچه کتاب دیگری در سال ۱۹۸۱ از یک جغرافیدان فرانسوی به نام آلن رینود با عنوان جامعه، فضا و عدالت: نابرابری های منطقه ای و عدالت اجتماعی فضایی ( , SOClete \*A : JL... 51.J...ils s2-2 (espace et justice: inégalites régionales et justice Socio-Spatiale تا اوایل قرن بعدی استفاده و گسترش اصطلاح عدالت فضایی تقریبا به طور انحصاری با کار جغرافی دانان و برنامهریزان در لس آنجلس مرتبط شد (سوجا، ۲۰۰۹، ص. ۴). ریشه و در واقع نیرو محرکه اولیه تفکر سوجا را در اندیشه و آثار دو تن از نظریهپردازان فرانسوی دهه ۶۰ و ۷۰ یعنی هنری لوفور و مایکل فوکو یافت. در واقع لوفور با دیدگاهی لیبرالی در اثرش تحت عنوان حق حضور در شهر و نیز فوکو ایدههای مشابهی را در مورد اندیشه فضایی، ایجاد یک دیدگاه و چشم انداز فضایی انتقادی قدرتمند و شیوههای جدید تفکر در مورد فضا ارائه میکنند. پیتر مارکوس از دیگر اندیشمندانی است که به بررسی این مفهوم پرداخته و در این راستا همانند سوجا تحت تاثیر اندیشههای لوفر بوده و حق حضور در شهر لوفر را در دستور کار مطالعات شهری و مطالعات مریوط به عدالت در شهر قرار داده است. مصطفی دیکسی نیز در مقاله ای با عنوان عدالت و تخیلی فضایی به مفهوم عدالت فضایی پرداخته و با کمک گرفتن از لوفور بر توجه به حق تفاوتها و حق حضور در شهر در چهارچوب دیالکتیک فضایی بی - عدالتی تمرکز می کند. نگرشی ها و نظریات این اندیشمندان در خصوصی بعد فضایی و مفهوم عدالت فضایی به طور خاصی و نیز تحلیل و مقایسه آنها با یکدیگر در بخش بعدی به شکلی مفصل بیان می شود.
۶- ۲- بعد و دیدگاه فضایی
اهمیت نگاه به بحث عدالت از دیدگاه فضایی و تاکید بر فضایی بودن عدالت و بی عدالتی را می توان از تفکرات و اندیشه های سوجا به وضوح درک کرد. سوجا اتخاذ چنین دیدگاهی را نه تنها در حوزه عدالت بلکه در هر حوزه و رشته ای سبب پیشرفت و دستیابی ان بینشی های جدید میداند. در حوزه عدالت نیز معتقد است تفکر