بخشی از مقاله
عظمت و شخصيت حضرت فاطمه الزهراء(س) مطرح شده در مجلس عزاداري آن حضرت
حرف اول
چندي پيش دريكي از مقالات كه پيرامون آيه شريفه «و ما علي الرسول الا البلاغ» به رشته تحرير درآمده بود خواندم كه رسالت انديشمندان و عالمان عرصة دين چيزي جز ابلاغ معارف الهي نيست و تكليف آنان فقط عرضه اين معارف عميق است و در قبال پذيرش يا عدم پذيرش آن از سوي عموم مسؤوليتي ندارند.
درباب اين مقاله، اگر چه آيات قرآن مؤيد اين مطلب هستند كه خداوند هر كه را بخواهد هدايت ميكند، اما اصل مسأله تبليغ منافاتي با اين ندارد كه از شيوههاي صحيح و كارآمد تبليغ كه متناسب با سطوح مختلف فكري جامعه است بهره بگيريم.
هر يك از افراد در فضايي رشد مي كنند كه مقتضيات خاص خود را دارد و به طبع آن، اولويت ها و دغدغههاي ذهني آنان پيرامون مباحث ديني با يكديگر متفاوت است و همين تفاوت هاست كه رسالت مبلغين را سخت تر مي كند.
درحاليكه يكي به دنبال كسب معارف قرآن است و از تفاسير آن استفاده مي كند، ديگري در جستجوي مسيري براي تهذيب و تزكيه نفس است و در اين بين هستند كساني كه ذهنشان در گيرودار سؤالات بي جواب پيرامون مباحث اعتقادي در حوزه دين است.
مكتب حضرت امير عليه السلام با سابقه اي كه در زمينه ارائه معارف ديني به صورت تخصصي دارد، با وقفه اي طولاني كه در روند آن بوجود آمد، همت گمارده است تا فصل جديدي از فعاليت هاي خود را در نشر فرهنگ تشيع آغاز كند كه دربرگيرنده سطوح مختلف و دغدغه هاي متفاوت است و نيز به صورتي تخصصي عرضه خواهد گرديد.
در پايان با عرض تسليت شمس فروزان عالم امكان، حضرت صديقه طاهره (س) و با تقديم اين مجموعه به حضور خوانندگان محترم، از الطاف و عنايات آن حضرت و مدد مي گيريم تا در اين راه قرين توفيقات الهي باشيم.
الحمدلله الذي جعلنا من المتمسكين بولاية علي ابن ابيطالب (ع)
منابع و مآخذ :
1- قرآن كريم، سوره انسان آيه 7
2- قرآن كريم، سوره كوثر، آيات 1 تا آخر
3- قرآن كريم، سوره نجم، آيه 3
4- صحيح بخاري، ج 4 ص 210 باب مناقب قرابت رسول الله
5- كشف الغمه، اربلي
6- فاطمه الزهراء شادماني دل پيامبر، احمد رحماني همداني، صص 260-189
7- الهي نامه، عطار نيشابوري، ص 217
8- الاتقان، سيوطي، ج پ ص 141
9- فاطمه الزهراء شادماني دل پيامبر، احمد رحماني همداني، ص 497
10- نهج البلاغه، ترجمه دكتر سيد جعفر شهيدي، ص 237
نهج الحياة
محمد دشتي
موسسه تحقيقاتي اميرالمومنين (ع)، قم، 1372، ش، وزيري، 420 صفحه
اين كتاب سخنان و رواياتي كه اعمال و اخلاق و ساير شئون حضرت زهرا را نقل كرده به صورت موضوعي و به ترتيب حروف الفبا ذكر كرده است.
در خاتمه كتاب فهرست موضوعي جالبي ترتيب داده كه به راحتي ميتوان به همه موضوعات دست يافت. در حقيقت نام ديگر آن فرهنگ سخنان فاطمه (س) است.
شرح خطبه حضرت زهرا (س) ج 1 و 2
سيد عزالدين حسيني زنجاني
دفتر تبليغات اسلامي، قم، 1370 ش، رقعي
اين كتاب از تاليفات عالم بزرگوار آيت الله حسيني زنجاني است كه پيرامون خطبه فدك ميباشد. هر فصل قطعه اي از خطبه را دربرگرفته و شرح داده شده است. ابتدا ترجمه عبارات و سپس توضيح مفردات و سپس ذكر نكات و دقايق جملات آن به رشته تحرير درآمده است.
فاطمه مظهر جمال و جلال ذات ذوالجلال
آنچه در پي آمده است گزيده اي است از مباحثي كه در سالهاي گذشته در مجلس عزاداري شهادت حضرت زهرا (س) پيرامون عظمت و شخصيت آن بزرگوار بيان كردهام. اين مكتوب را به پيشگاه نوراني سلالة پاك ايشان، حضرت فاطمه معصومه (س) تقديم مي دارم.
«هركس به معرفتي راستين و حقيقي به مقام شامخ حضرت زهرا دست يابد، ليلة القدر را درك كرده است».1 اين عبارت ترجمان فرمايش امام صادق (ع) است و گوياي عظمت و ارزش والاي بانوي بي همتاي خلقت است. همانگونه كه ليلة القدر براي مردم ناشناخته مانده است، شخصيت حضرت زهرا (س) نيز براي عموم ناشناخته است ولي اين امر مانعي از براي عدم كسب شناخت نسبت به آن حضرت نيست.
آب دريا را اگر نتوان كشيد هم به قدر تشنگي بايد چشيد
در ادامه پاره اي از فضائل و مناقب حضرت را بيان كرده و به شرح آن ميپردازيم:
- خداوند متعادل در سوره مباركه كوثر خطاب به رسول گرامي اسلام چنين فرموده است: «انّا اعطيناك الكوثر؛
اي رسول ما همانا به تو خير و بركت فراوان عطا كرديم»2. در لغت، واژه كوثر به معناي خير كثير آمده است و آن حقيقتي است كه سرچشمه الهي دارد و محدود نيست لذا قابل شمارش نبوده و تا روز قيامت تداوم دارد.
بزرگان اهل تفسير در بيان اين خير كثير كه خداوند به پيامبرش عنايت فرموده است اقوال مختلفي را آورده اند. عالم بزرگوار شيعه مرحوم علامه طباطبايي (ره) در تفسير الميزان، خير كثير را بر اساس آيه آخر اين سوره معنا كرده است. «انّ شانئك هوالابتر؛
بدان كه دشمن تو قطعاً بريده نسل و بي عقب است»3 با توجه به آيه در مي يابيم كه دشمن رسول خدا، بدون نسل و تبار خواهد بود در حاليكه خداوند به پيامبر خود، كوثر عنايت كرده است يعني حقيقتي كه تداوم بخش نسل رسول خدا تا روز قيامت است و اين حقيقت فاطمه (س) است كه خير كثير و فضل عظيم خداوند است. «و كان فضل الله عليك عظيما.»4
- حضرت امام صادق (ع) در روايتي پيرامون شخصيت حضرت زهرا (س) فرموده اند: «هي الصدّيقة الكبري و علي معرفتها دارت القرون الاولي؛ او صديقه كبري است و قرون و اعصار بر محور معرفت و شناخت نسبت به او دائر است»5
صديق در كامل ترين معنايي كه براي آن ذكر شده است به كسي گفته ميشود كه خدا و رسول او و كتاب آسماني را تصديق كرده باشد. تصديق كردن در اين تعريف به معناي پذيرفتن و اطاعت كردن است. تصديق ميتواند فقط در مقام گفتار و با زبان انجام شود كسي كه در اين مرتبه از تصديق است، مسلمان شناسنامه اي نام ميگيرد.
به اين معني كه فقط در اسم مسلمان است و در رسم با اين مكتب متعالي هيچ سنخيتي ندارد. تصديق ميتواند علاوه بر مقام گفتار، در مقام رفتار نيز صورت گيرد كه اين مرتبه، از مراتب عاليه دينداري است.
آن كسي كه با اعتقاد قلبي و در مقام گفتار و رفتار خود، خدا و رسول و كتاب آسماني را بپذيرد و طاعت و عبادت او لِوَجه الله باشد صدّيق اكبر نام دارد كه مونث آن در ادبيات عرب، صديقه كبري خوانده ميشود.
حضرت زهرا (س) از آن جهت صديقه كبري است كه با تمام وجود به طاعت و عبادت خدا پرداخت و از اين روي بود كه در مقابل يك انفاق او شانزده آيه نازل گرديد.6 اين فقط نشان از عظمت انفاق ندارد بلكه نشانة بارزتري از مقام و رتبت انفاق كننده را در بردارد كه به چه ميزان نزد خداوند عزيز است.
در قسمت انتهاي روايت آمده است كه قرون و اعصار بر محور معرفت او جريان داشته و دارد. عالمان حديث قرون اولي را عهد انبياء دانسته اند و آن دوران زندگي تمامي پيامبران از عهد آدم (ع) تا حضرت خاتم (ص) است. آنچه از اين فراز روايت فهميده ميشود اين است كه معرفت و شناخت صديقه كبري ملاك و اساس بعثت هر يك از انبياء در عهد خود بوده است.
بدين معني كه پيامبران از ميان عارفان به مقام حضرت صديقه انتخاب گرديده اند.
در روايت ديگري امام صادق (ع) به مفهوم فوق تصريح كرده و فرموده اند: «و ما تكاملت النبوة لنبيّ حتّي اقرّوا بمعرفتها و فضلها؛ رسالت هيچ پيامبري كامل نشد تا آنكه به معرفت و فضيلت حضرت زهرا (س) اقرار كرد»7. اين شناخت مبنا و ملاك براي انتخاب انبيا در امر نبوت است.
فهم تمامي فضائل اهل بيت در ظرف معرفتي همه افراد نمي گنجد و درك مراتب عاليه اين مناقب، شامل خواص ميشود. اميرمؤمنان در نهج البلاغه ضمن تصريح براين مطلب ميفرمايند: «اِنّ امرنا صعب مستصعب،
لايحمله الّا عبد مؤمنٌ امتحن الله قلبه للايمان، و لايعي حديثنا الاّ صدور اَمينة و احلامٌ رزينة؛ معرفت و شناسايي امر ما كاري است بس دشوار كه جز بنده مؤمني كه خداوند قلبش را با ايمان آزموده آن را نپذيرد و احاديث و سخنان ما را جز سينه ها و حافظه هاي امانت پذير و عقلهاي سالم نگاه نخواهد داشت»8
- در تبيين فضيلت ديگري از سرور بانوان دو سرا، امام صادق (ع) ميفرمايند: «لولا انّ الله تعالي خلق اميرالمؤمنين لم يكن لفاطمة كُفو علي وجهِ الارض آدمَ فمن دونه؛ اگر خداوند علي (ع) را خلق نمي كرد، بر روي زمين از حضرت آدم به بعد همتايي براي فاطمه (س) وجود نداشت»9.
بنابرآنچه در حديث نقل شده است، اين دو وجود نوراني مثل و همتاي يكديگر هستند. در فلسفه قاعده اي وجود دارد كه در آن حكم چيزهايي را كه مثل هم هستند بيان ميكند. «حكم الامثال فيما يجوز و فيما لايجوز واحد» مفهوم اين قاعده اينست كه دو چيزيكه مثل يكديگر هستند، هر چه براي يكي ثابت گردد براي ديگري هم ثابت است و هر چه از يكي سلب گردد از ديگري هم سلب شده است.
بنابراين آنچه در مورد علي (ع) ثابت است در مورد زهراي اطهر (س) نيز ثابت خواهد بود حتي اگر نقل نشده باشد. هر چند اشاره به اين نكته لازم است كه مدت كوتاه عمر ايشان مانع از ظهور و بروز برخي از خصايص ايشان شده است.
براي روشن شدن موضوع ميتوان به مسأله شهادت ثالثه اشاره كرد. كه در اين مسأله با توجه به مباحث فوق ميتوان در كنار اقرار به ولايت علي (ع) به ولايت فاطمه زهرا (س) شهادت داد. آنچنانكه عده اي از علما خود را مقيد به اين امر مي دانند و در اقامه نماز خود و در كنار عبارت اشهد انّ علياً وليّ الله، عبارت اشهد انّ فاطمة حجة الله را ذكر مي كنند و ساليان متمادي است كه بر اين مهم اهتمام مي ورزند.
- در كلام نوراني حضرت امام جواد (ع)، پاره اي ديگر از مناقب حضرت صديقه بيان شده است. ايشان در زيارت دختر رسول خدا چنين ميفرمايند: «السلام عليك يا ممتحنة، امتحنك الذي خلقك قبل اَن يخلقك؛ سلام بر تو اي آزموده شده، آن كسي كه تو را خلق كرد قبل از آنكه بيافريند، تو را امتحان كرد»10
آنچه كه در اين فراز از زيارت، ذهن را به خود مشغول مي سازد اين است كه چگونه ممكن است خداوند كسي را قبل از آنكه خلق كرده باشد، امتحان كند؟ براي تنوير ذهن و مشخص شدن پاسخ اين سؤال، شايسته است دو واژه امتحان و خلق را مورد بحث و بررسي قرار دهيم.
امتحان در لغت داراي دو معني است. اول: اختبار؛ كه امتحان كردن معناي آن مشهور است. دوم: تخليص و تصفيه؛ كه خالص كردن و تصفيه كردن از هر شائبه اي است.
براساس معني اخير امتحان، آيه شريفه «امتحن الله قلوبهم للتقوي؛ خداوند قلب هايشان را براي تقوي خالص نموده است»11 معناي باطني خود را ظاهر مي سازد.
و اما خلق نيز داراي دو بعد است، اول: خلقت در عالم ذر ؛ «لقد خلقناكم ثم صوّرناكم ثم قلنا للملائكة اسجدوا لآدم؛ ما شما را آفريديم سپس صورت بندي كرديم. آنگاه به فرشتگان امر كرديم كه بر آدم سجده كنيد»12 برطبق اين آيه، خداوند ابناء بشر را خلق كرد و هر يك را صورتي داد تا از ديگري ممتاز باشد و زماني كه آدم را خلق كرد، امر به سجده نمود.
اين خلقت مربوط به عالم ذر است كه عالمي قبل از عالم ماده است و بحث پيرامون آن مفصل و از حوصله اين متن خارج است.