بخشی از مقاله

خلاصه اي از زندگي حضرت فاطمه معصومه


نام شريف آن بزرگوار فاطمه و القاب ايشان ((معصومه)), ((ستى)), و ((فاطمه كبرى)) است. پدرش حضرت موسى بن جعفر عليه السلام و مادرش نجمه خاتون مادر حضرت رضا عليه السلام است.
از ولادت تا هجرت
آن حضرت اول ذى القعده سال 173هـ.ق در مدينه منوره به دنيا آمدند. و در سن 28 سالگى در روز دهم(وسيله المعصوميه,ص 65, به نقل از نزهه الابرار) يا دوازدهم (مستدرك سفينه البحار, ج 8, ص 258) ربيع الثانى سال 201هـ.ق در شهر قم از دنيا رفتند.

سفر مقدس به شهر مقدس
در سال 200هـ.ق و يك سال پس از سفر تبعيدگونه حضرت رضا عليه السلام به شهر ((مرو)) حضرت فاطمه معصومه عليها السلام همراه عده اى از برادران خود براى ديدار برادر و تجديد عهد با امام زمان خويش راهى ديار غربت شد. در طول راه به شهر ساوه رسيدند, ولى از آنجا كه در آن زمان مردم ساوه از مخالفين اهل بيت بودند با ماموران حكومتى همراهى نموده و با همراهان حضرت وارد نبرد و جنگ شدند كه عده اى از همراهان حضرت در اين حادثه غم انگيز به شهادت رسيدند.(زندگى حضرت معصومه, نوشته آقاى منصورى, ص 14. (به نقل از رياض الانساب, تاليف ملك الكتاب شيرازى).) حضرت در حالى كه از غم و حزن بسيار مريضه بود با احساس ناامنى درشهر ساوه فرمود: مرا به شهر قم ببريد, زيرا از پدرم شنيدم

كه فرمود: شهر قم مركز شيعيان ما مى باشد;(درياى سخن, تاليف سقازاده تبريزى (نقل از وديعه آل محمد, نوشته آقاى انصارى), ص 12) سپس حضرت به طرف قم حركت نمود.
بزرگان قم وقتى از اين خبر مسرت بخش مطلع شدند به استقبال آن حضرت شتافتند و در حالى كه ((موسى بن الخزرج)) بزرگ خاندان ((اشعرى)) زمام شتر آن مكرمه را به دوش مى كشيد; ايشان در ميان شور و احساسات مردم قم وارد آن شهر مقدس شد و در منزل شخصى ((موسى بن الخزرج)) اجلال نزول فرمود.(تاريخ قديم قم, ص 213) آن بزرگوار هفده روز در شهر ولايت و امامت به سر برد و در اين مدت مشغول عبادت و راز و نياز با پروردگار متعال بود و واپسين روزهاى عمر پربركت خويش را با خضوع و خشوع در برابر ذات پاك الهى به پايان رساند.


غروب مهتاب در شهر ستارگان
سرانجام آن همه شوق و شور و شعف ((از اجلال نزول كوكب ولايت و توفيق زيارت بانويى از تبار فاطمه اطهر)), با افول نجمه آسمان عصمت و طهارت, مبدل به دنيايى از حزن و اندوه شد, و اين غروب غم انگيز عاشقان امامت و ولايت را در سوگ و عزا نشاند.


در رابطه با علت مريضى نابهنگام حضرت و مرگ زودرس آن بزرگوار گفته شده است (وسيله المعصوميه, نوشته ميرزا ابوطالب بيوك, ص 68, الحياه السياسيه للامام الرضا عليه السلام, نوشته جعفر مرتضى العاملى, ص 428) كه زنى در شهر ساوه ايشان را مسموم نمود كه اين مطلب با توجه به درگيرى دشمنان اهل بيت با همراهان حضرت و شهادت عده اى از آنها ((در ساوه)) و جو نامساعد آن شهر و حركت نابهنگام آن بزرگوار در حال مريضى به سوى شهر قم, مطلبى قابل قبول مى تواند باشد.


آرى آن حضرت كه مى رفت زينب وار با سفر پربركتش سند گويايى بر حقانيت امامت رهبران راستين و افشاگر چهره نفاق و تزوير مامونى باشد, و همانند قهرمان مربلا پيام آور خون سرخ برادرى باشد كه اين بار مزورانه به قتلگاه (بنى عباس) برده مى شد, ناگاه تقدير الهى بر اين شد كه مرقد آن بزرگ حامى خط ولايت و امامت براى هميشه تاريخ, فريادگر مبارزه با ظلم و بى عدالتى ستم پيشگان دوران و الهام بخش پيروان راستين تشيع علوى در طول قرون و اعصار باشد.
مراسم دفن


بعد از وفات شفيعه روز جزا آن حضرت را غسل داده و كفن نمودند سپس به سوىقبرستان ((بابلان)) تشيع كردند ولى به هنگام دفن آن بزرگوار ((به خاطر نبودن محرم)) ((آل سع)) دچار مشكل شدند و سرانجام تصميم گرفتند كه پيرمردى به نام ((قادر)) اين كار را انجام دهد.


ولى قادر و حتى بزرگان و صلحاء شيعه قم هم, لايق نبودند عهده دار اين امر مهم شوند; چرا كه معصومه اهل بيت را بايد امام معصوم عليه السلام به خاك سپارد.
مردم منتظر آمدن ((آن پير مرد صالح)) بودند, كه ناگهان دو سواره را ديدند كه از جانب ريگزار به سوى آنان مىآيند وقتى نزديك جنازه رسيدند, پياده شده و بر جنازه نماز خواندند و جسم پاك ريحانه رسول خدا را در داخل سردابى ((كه از قبل آماده شده بود)) دفن كردند و بدون اينكه با كسى تكلمى نمايند, سوار شده و رفتند, و كسى هم آنها را نشناخت.(تاريخ قديم قم, ص 214)


به قول يكى از بزرگان هيچ بعيد نيست كه اين دو بزرگوار, امامان معصومى باشند كه براى اين امر مهم به قم آمدند.(آيه الله فاضل لنكرانى ((دام ظله)).) پس از به پايان رسيدن مراسم دفن, موسى بن الخزرج سايبانى از حصير و بوريا بر قبر شريف آن بزرگوار برافراشت و اين سايبان بر قرار بود تا زمانى كه حضرت زينب دختر امام جواد عليه السلام وارد قم شدند و قبه اى آجرى بر آن مرقد مطهر بنا كردند.(سفينه البحار, ج 2, ص 376)
وبدين سان تربت پاك آن بانوى بزرگ اسلام قبله گاه قلوب ارداتمندان به اهل بيت عليهم السلام و دارالشفاى دلسوختگان عاشق ولايت و امامت شد.

ويژگي هاي حضرت فاطمه معصومه(س)
تعداد امامزادگان شـايسته تعظيـم و تجليل در ((دارالايمان قـم)) كه بـر فراز قبـور مطهرشان گنبـد و سايبان هست به چهارصـد نفـر مى رسد.
در ميان ايـن چهار صد اختر تابناكى كه در آسمان قـم نـورافشانى مـى كنند, ماه تابانـى كه همه آنها را تحت الشعاع انـوار درخشان خـود قـرار داده, تـربت پـاك شفيعه محشـر, كـــــــريمه اهل بيت پيمبر(عليهم السلام), دخت گرامى موسى بـن جعفر, حضرت معصـومه(س) مى باشد.
پژوهشگر معاصر, علامه بزرگـوار, حاج محمدتقى تسترى, مولف قامـوس الرجال مى نويسد:
((درميان فرزنـدان امام كاظم(ع) با آن همه كثرتشان بعد از امام رضا(ع), كسـى همسنگ حضرت معصـومه(س) نمـى باشد.)) محـدث گرانقدر حـاج شيخ عبـاس قمـى به هنگام بحث از دختـران حضـرت مـوسـى بـن جعفر(ع), مى نويسد:


((بـرحسب آنچه به مارسيده, افضل آنها سيـده جليله معظمه, فاطمه بنت امام مـوسـى(ع), معروف به حضـرت معصـومه(س) است.)) بـررسـى شخصيت بـرجسته و فضايل گستـرده حضـرت معصـومه(س) در ايـن صفحات نمى گنجد. در ايـن نـوشته به برخـى از ويژگيهاى آن خاتـون دوسرا اشاره مى كنيم:

1 ـ شفاعت گسترده
بالاتريـن جايگاه شفاعت, از آن رسـول گرامى اسلام است كه در قرآن كريـم از آن به ((مقام محمود)) تعبير شده است. و گستردگى آن با جمله بلند: (ولسـوف يعتيك ربك فتـرضـى) بيان گرديـده است. همانا دو تـن از بانـوان خاندان رسـول مكرم شفاعت گسترده اى دارند كه بسيار وسيع و جهان شمـول است و مـى تـوانـد همه اهالـى محشـر را فـراگيـرد:
1 ـ خـاتـون محشـر, صـديقه اطهر, حضـرت فاطمه زهـرا ـ سلام الله عليهاـ. 2 ـ شفيعه روزجزا, حضـرت فـاطمه معصـومه(س).
در مورد شفاعت گسترده حضرت زهرا ـ سلام الله عليهاـ هميـن بس كه شفـاعت, مهريه آن حضـرت است و به هنگـام ازدواج پيك وحـى طـاقه ابريشمـى از جانب پروردگار آورد كه در آن, جمله ((خداوند مهريه فاطمه زهرا را شفاعت گنهكاران از امت محمـد(ص) قـرار داد.)) با كلك تقدير نقش بسته بود.
ايـن حـديث از طـريق اهل سنت نيز آمده است.
بعد از فاطمه زهـرا ـ سلام الله عليهاـ از جهت گستـردگـى شفاعت, هيچ كـس ـ و حد اقل هيچ بانـويى ـ به شفيعهمحشر, حضرت معصـومه دخت مـوسـى بـن جعفر ـ سلام الله عليها ـ نمى رسد, كه امام به حق ناطق, حضـرت جعفـر صادق(ع) در ايـن رابطه مـى فـرمايـد: ((تدخل بشفـاعتها شيعتنـاالجنه باجمعهم)):
((بـا شفـاعت او همه شيعيـان مـا وارد بهشت مـى شـوند.))
2 ـ عصمت


بـر اسـاس روايتـى كه مـرحـوم سپهر در ((ناسخ)) از امام رضا(ع) روايت كـرده, لقب ((معصـومه)) را به حضـرت معصـومه, امام هشتـم اعطـا كـرده انـد. طبق ايـن روايت امـام رضـا(ع) فـرمود:
((من زار المعصومه بقـم كمـن زارنى)) ((هركس حضرت معصومه را در قـم زيارت كند, همانند كسى است كه مرا زيارت كرده باشد.)) ايـن روايت را مـرحـوم محلاتـى نيز به هميـن تعبيـر نقل كـــرده است.


با تـوجه به ايـن كه عصمت به چهارده معصـوم(عليهم السلام) منحصر نيست, بلكه همه پيامبـران, امامـان و فـرشتگـان معصـوم هستنـد.
و علت اشتهار حضـرت رسـول اكـرم, فـاطمه زهـرا و امامـان(عليهم السلام) به ((چهارده معصوم)) آن است كه آنها علاوه بر مصـونيت از گناهان صغيره و كبيره, از ((ترك اولـى)) نيز كه منافات با عصمت ندارد, پاك و مبرا بودند.


مرحوم مقرم در كتابهاى ارزشمند:
((العباس)) و ((علـى الاكبـر)) دلائل عصمت حضرت ابـوالفضل و حضرت علـى اكبر(عليهماالسلام) را بر شمرده است. و مرحـوم نقـدى در كتاب ((زينب الكبـرى)) از عصمت حضـرت زينب ـ سلام الله عليهاـ سخـــن گفته است. و مولف ((كريمه اهلبيت)) شـواهد عصمت حضرت معصومه(س) را بازگو نموده است.
و با تـوجه به ايـن كه حضرت معصـومه(س) نام شـريفشان ((فاطمه)) است و در حال حيات به ((معصـومه)) ملقب نبـودند, تعبير امام(ع) دقيقا به معناى اثبـات عصمت است, زيـرا بـر اسـاس قاعده معروف:
((تعليق حكـم به وصف مشعر بـر عليت است)) دلالت حـديث شـريف بـر عصمت آن بزرگـوار بـى تـرديـد خـواهـد بـود.

3 ـ فداها ابوها
آيت الله سيـد نصـرالله مستنبط از كتـاب ((كشف اللـاءلـى)) نقل فرمـوده كه روزى عده اى از شيعيان وارد مدينه شـدند و پرسشهايـى داشتند كه مى خـواستند از محضر امام كاظم(ع) بپرسند. امام(ع) در سفر بـودنـد, پـرسشهاى خـود را نـوشته به دودمان امامت تقـديـم نمـودند, چـون عزم سفر كردنـد بـراى پاسخ پرسشهاى خـود به منزل امام(ع) شرفياب شدند, امام كاظم(ع) مراجعت نفرموده بـود و آنها امكان توقف نداشتند, از ايـن رو حضرت معصومه(س) پاسخ آن پرسشها را نـوشتند و به آنها تسليـم نمـودنـد, آنها با مسرت فراوان از مدينه منـوره خارج شدند, در بيرون مدينه با امام كاظم(ع) مصادف شـدنـد و داستـان خـود را بـراى آن حضـرت شـرح دادند.
هنگامـى كه امام(ع) پرسشهاى آنان و پاسخهاى حضرت معصـومه(س) را ملاحظه كردند, سه بار فرمودند:
((فداها ابـوها)) ((پدرش به قربانـش باد.)) باتـوجه به ايـن كه حضرت معصـومه(س) به هنگام دستگيرى پـدر بزرگـوارش خردسال بـود, ايـن داستان از مقام بسيار والا و دانـش بسيار گستـرده آن حضـرت حكايت مى كند.

4 ـ بـارگـاه حضـرت معصـومه(س) تجليگـاه حضـرت زهـرا(س)
بر اساس روياى صادقه اى كه مرحـوم آيت الله مرعشـى نجفـى(ره) از پدر بزرگـوارش مرحـوم حاج سيدمحمـود مرعشى (متـوفاى 1338 ه' .) نقل مـى كردند, قبر شريف حضرت معصـومه(س) جلـوه گاه قبر گـم شـده مادر بزرگـوارش حضرت صـديقه طاهره ـ سلام الله عليهاـ مـى باشـد.


آن مرحوم در صدد بود كه به هر وسيله اى كه ممكـن باشد, محل دفـن حضـرت زهـرا ـ سلام الله عليهاـ را به دست آورد, به ايــن منظور ختـم مجربـى را آغاز مى كند و چهل شب آن را ادامه مـى دهد, تا در شب چهلـم به خـدمت حضـرت بـاقـر و يا حضـرت صـادق(عليهماالسلام) شـرفيـاب مـى شـود, امـام(ع) به ايشـان مـى فـرمـايد:
((عليك بكـريمه اهل البيت)) ((به دامـن كـريمه اهلبيت پنــــاه ببريد.)) عرض مى كند: بلـى مـن هـم اين ختـم را براى ايـن منظور گرفته ام كه قبر شريف بـى بـى را دقيقـا بـدانـم و به زيـارتـش بـروم.


امام(ع) فرمود: منظور مـن قبر شريف حضرت معصومه درقم مى باشد.)) سپس ادامه داد:
((براى مصالحـى خداوند اراده فرمـوده كه محل دفـن حضرت فاطمه ـ سلام الله عليهاـ همـواره مخفى بماند و لذا قبر حضرت معصـومه را تجليگاه قبرآن حضـرت قرار داده است. هر جلال و جبروتـى كه بـراى قبر شريف حضرت زهرا مقـدر بـود خـداوند متعال همان جلال و جبروت را بـر قبـر مطهر حضـرت معصـومه(س) قرار داده است.))

5 ـ پيشگوئى امام صادق(ع)
امام جعفر صادق(ع) در ضمـن حديث مشهورى كه پيرامون قداست قم به گـروهـى از اهـالـى رى بيـان كـردنـد, فـرمـودند:
((تقبض فيها امراءه هى مـن ولدى, واسمها فاطمه بنت مـوسى, تدخل بشفاعتها شيعتنا الجنه باءجمعهم)) ((بانـويى از فرزندان مـن به نام ((فاطمه)) دختر مـوسى, در آنجا رحلت مى كند, كه با شفاعت او همه شيعيان ما وارد بهشت مى شوند.)) راوى مى گويد: مـن ايـن حديث را هنگامـى از امام صادق(ع) شنيـدم كه حضرت مـوسـى بـن جعفر(ع) هنوز ديده به جهان نگشوده بود.
پيشگوئى امام صادق(ع) از ارتحال حضرت معصومه(س) در قـم پيـش از ولادت پدر بزرگـوارش بسيار حائز اهميت است و از مقام بسيار شامخ آن حضرت حكايت مى كند.

6 ـ رمز قداست قم
در احاديث فراوانى از قداست قـم سخـن رفته, تصـوير آن در آسمان چهارم به رسـول اكـرم(ص) ارائه شـده است.
اميرمـومنان(ع) به اهالى قـم درود فرستاده و از جاى پاى جبرئيل در آن سخـن گفته و امام صادق(ع) قم را حرم اهلبيت معرفى كرده و خاك آن را پاك و پاكيزه تعبير كرده است. امام كاظم(ع) قـم را عش آل محمد (آشيانه آل محمـد(ص)) ناميـده و يكـى از درهاى بهشت را از آن اهل قـم دانسته. امـام هادى(ع) اهل قـم را ((مغفـور لهم)) (آمـرزيـده) تعبير كرده و امام حسن عسكـرى(ع) از حسـن نيت آنها تمجيـد كـرده و بـا تعبيـرات بلنـدى اهالـى قـم را ستـوده است.
اينها و دهها حـديث ديگرى كه در قداست و شرافت قم و اهل قـم از پيشوايان معصوم به ما رسيده, فضيلت و عظمت اين سرزميـن را براى همگان روشـن مـى سازنـد, جز اين كه بايد ديد راز و رمز ايـن همه شرافت و قداست چيست؟
حديث فـوق كه پيرامون ارتحال حضرت معصـومه(س) به عنوان پيشگوئى از امام صادق(ع) نقل شـد, از راز و رمز آن پـرده بـر مـى دارد و روشـن مـى سازد كه ايـن همه فضيلت و شـرافت, از ريحانه پيامبـر, كـريمه اهلبيت, مهيـن بـانـوى اسلام, حضـرت معصـومه(س) ســرچشمه مـى گيرد, كه در اين سـرزميـن ديـده از جهان فرو بسته, گردو خاك ايـن سـرزميـن را تـوتيـاى ديـدگـان حـور و ملائك نمـــوده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید