بخشی از مقاله

فلسفه حجاب


لزوم پوشیدگی زن در مقابل مرد، یكی از مسایل مهم اسلامی است كه قرآن كریم نیز به آن اشاره كرده است. البته حجاب، قبل از اسلام در میان اقوام دیگر چون یهود، هندو، ایرانی و ... وجود داشته و اختصاص به اسلام ندارد. این دین مبین، تنها برای آن مرز معین كرده است. اقوام گوناگون از گذشته های دور نظرات مختلفی پیرامون مساله حجاب داشته اند. گروهی زن را به شدت محصور كرده و بعضی نیز، حجاب را مایه اسارتش دانسته اند. كتاب تاریخ تمدن در این باره می گوید: «اگر زنی با هر گروه از مردان سخن می گفت و درددل می كرد؛ یا صدایش آن قدر بلند بود كه چون در خانه سخن می گفت همسایگان می شنیدند؛ شوهرش حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد».
در ایران باستان، زنان نسبت به پدر و برادر خود نامحرم بودند. شاید در اینجا این سؤال مطرح شود كه پوشش و حجاب از كجا آمده؟ آیا مردان آن را بر زنان تحمیل كرده اند یا اینكه زنان با میل خودشان انتخاب كرده اند؟ نظر دوم منطقی تر است. زیرا زنان با وجود اینكه خود را در مقابل مردان ضعیف می دیدند؛ اما جمال و زنانگی، قوت و قدرت دیگری به آنها بخشید. لذا فهمیدند اگر بدون حجاب باشند طعمه اقویا خواهند شد و تنها با حجاب است كه می توانند از چنگال ایشان رهایی یابند و تنها آنها را عاشق خود نموده اما نگذارند به راحتی به عشق خود برسند؛ مگر با رسوم خاص و این خود باعث عزت بیشتر زن و محدود نگه داشتن قدرت مرد بود. پس با حجاب خود را از مهلكه شهوترانی مردان دور نگه داشتند. اما چرا اسلام بر مساله حجاب مهر تایید زد؟ در پاسخ باید به چند علت اشاره كرد:
۱.آرامش روانی:
وقتی بین زن و مرد حریم نباشد؛ میل و غریزه ای كه در طرفین است افزایش می یابد. غریزه جنسی به گونه ای است كه هر چه بیشتر از آن استفاده شود؛ سركش تر می شود و هر چه بر روی آن مهر زده شود مهار می گردد؛ به همین علت مردانی كه زنان متعدد می گیرند نه تنها آتش هوس آنها خاموش نمی شود؛ بلكه شعله ورتر شده و آماده ازدواجهای مجدد می شوند. اگر به تاریخ نظری بیفكنیم؛ پادشاهانی را خواهیم دید كه با وجود داشتن هزاران زن در حرمسراهایشان، باز هم در آرزوی به دست آوردن زنان جدید بودند.
۲. پایداری خانواده:
اگر حجاب با كیفیت خاص خود در خانواده برقرار باشد و زن به جز مرد خود به كسی نگاه نكند و تمام توجهش به مردش باشد؛ عشق و محبت خود را در او خلاصه خواهد كرد و مرد هم اگر این طور باشد؛ زندگیشان بسیار شیرین و با صفا خواهدشد.
۳. استواری جامعه:
اگر زن و مرد هر یك به آنچه وظیفه اسلامی آنان است عمل كنند. یعنی زنان با حجاب كامل وارد اجتماع شوند؛ چشم طماع مردان هوسباز را از خود دور نگه داشته و بدون دغدغه كار خود را به نحو احسن انجام می دهند. مردان هم به كارها و فعالیتهای اجتماعی خود ادامه می دهند. اما بر عكس اگر زنان با لباسهای نامناسب و آرایش بیرون روند؛ نیروی مردان كم شده و به جای كار و فعالیت، نیروی شهوانی در وجود ایشان فعال می شود. زنان هم به جای كار در اجتماع مشغول خودنمایی و هوسبازی می شوند. در این جاست كه می بینیم كار اجتماعی پیشرفت نكرده و رو به تنزل می گذارد. به عنوان مثال منشی یك پزشك را در نظر می گیریم. اگر وی زنی پاكدامن و دارای حجاب اسلامی باشد؛ مراجعان بدون چشم چرانی و به چشم یك خواهر محجبه به او نگاه می كنند. اما اگر بدون پوشش كامل اسلامی و دارای ادا و اطوارهای زنانه باشد؛ مردانی كه در اتاق انتظار مطب حضور دارند؛ زیر چشمی هیكل او را برانداز كرده و سعی می كنند سر صحبت را با وی باز كنند.
۴. حفظ ارزش و مقام زن:
چون مردان خود را نسبت به زنان نیازمند می بینند؛ اگر زن خود را از نظرهای شهوانی آنان دور نگه دارد موجب ارزش او می شود. زیرا مردان با مشاهده مرز میان خواهش و رسیدن به زن، وی را به چشم مروارید گرانبهایی می بینند كه به علت قرار گرفتن در صدف حجاب، به آسانی نمی توان به آن دست یافت. از نظر اسلام نیز زن هر اندازه عفیف تر باشد؛ ارزش و احترامش بهتر محفوظمی ماند.
به مساله حجاب و پوشش زنان اشكالاتی گرفته شده است. یكی از این اشكالات، مغایرت حجاب با آزادی زن است. مغرضانی كه این اشكال را طرح كرده اند عقیده دارند، آزادی حقی است كه هر انسانی باید از آن بهره مند شود و حجاب مخالف اصل آزادی زن است.
در پاسخ ایشان باید گفت: بر مردان واجب نیست اعضای بدن خود را غیر از عورتین بپوشانند. اما مردان از جهت اخلاقی تمام بدن خود را در معابر می پوشانند. آیا آنها به خاطر رعایت این حكم اخلاقی، در خانه و اجتماعی آزادی خود را از دست داده اند؟ باید از رسانه های تبلیغاتی و جنجالی غرب سؤال كرد: چرا اگر در كشورهای شما، مردان با لباسهای زیر از خانه بیرون بیایند مجازات می شوند ولی حضور زنان برهنه در معابر عمومی منعی ندارد؟ این جاست كه باید بگوییم آنها برای رسیدن به مقاصد شوم خود، چنین سخنان دلفریبی را مطرح می كنند و قصد دارند از آب گل آلود ماهی بگیرند.
آیا اسلام زنان را در خانه ها زندانی كرده یا از ایشان خواسته وقتی بیرون می روند؛ لباس مناسب بپوشند، درست راه بروند و هنگام مواجه شدن با مردان، برای حفظ موقعیت خود و اجتماع برخوردی مناسب داشته باشند؟ چنین زنانی از میان گروه زیادی از مردان هم عبور كنند؛ كسی به آنها توجه نمی كند. آیا این اسارت است یا عین آزادی؟ و آیا زنی كه با رعایت حجاب، موجب بر هم زدن آرامش خود و اجتماع نشود؛ آزادیش را از دست داده است؟ باید از این منادیان به اصطلاح آزادی سؤال كرد چگونه است كه شما زن مسلمان محجبه را زندانی و زن بی حجاب را آزاد می دانید؟ آیا غیر از این است كه می خواهید زنان را بازیچه دست مردان هوسباز قرار داده و در لجنزار فساد و تباهی غرق كنید؟ زن محجبه خیلی بهتر از یك زن بی حجاب می تواند در اجتماع كار كند چون برخلاف او كه تمام فكرش معطوف جلب توجه مردان است؛ با هدفی والاقدم در صحنه اجتماعی می گذارد و بدون توجه به هوسبازیهای مردان، به آمال و اهداف بلند خود اندیشیده و فعالیت خود را ادامه می دهد. ممكن است گفته شود خیلی از زنان آرایش كرده نیز، در اجتماع مشغول كار هستند. بله ما منكر این مساله نیستیم. اما كار زمانی خوب انجام می شود كه با آرامش فكری همراه باشد. آنها كه می گویند حجاب نوعی محروم ماندن زنان از فعالیتهای اجتماعی است؛ سخنشان لغو و بیهوده است. زنان با حجاب نه تنها محروم نماندند بلكه با پشتكار بیشتر، در اجتماع مشغول شده و بازدهی كارشان را نیز بالا بردند.

گروهی از منتقدان، حجاب را موجب التهابات روحی دانسته و معتقدند اگر زنان خود را بپوشانند؛ موجب حرص بیشتر مردان می شوند. برتراند راسل یكی از مادی گرایان در این زمینه می گوید: «اگر عكسهای منافی عفت در سطح جامعه پخش شود؛ مردم پس از مدتی نگاه كردن به این عكسها از آنها زده می شوند. زنان نیز اگر مدتی در معرض دید باشند؛ رغبت مردان به مرور زمان نسبت به آنها كم خواهد شد.» در پاسخ باید گفت: غریزه شهوانی به گونه ای است كه هر چه انسان آن را سركوب كند، ضعیف تر می شود. بر عكس اگر رها و آزاد شود شعله ورتر می شود. بر خلاف نظر راسل اگر به یك عكس بی توجه شود؛ دوباره به عكس دیگری علاقه مند می شود. اگر از معاشقه كردن با زنی زده شود با زن دیگری ارتباط برقرار می كند. به همین علت است كه می بینیم بی بند و باری در غرب ادامه پیدا می كند و زنان و دختران، به صورتی زشت و زننده در كوچه و خیابان ظاهر می شوند.
در اینجا به تشریح دیدگاه قرآن می پردازیم. خداوند در قرآن كریم می فرماید: «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و ...» منظور از غض بصر در این آیات این است كه نگاه خیره نكنند. نگاه دوگونه است: ۱- آلی ۲- استقلالی. نگاه آلی آن نگاهی است كه چون ما با یك زن در حال صحبت كردن هستیم؛ به او نگاه می كنیم. اما نگاه استقلالی یعنی مو، لباس و طرز آرایش او مدنظرمان باشد. منظور قرآن از نگاه نكردن، نوع استقلالی آن است. «و یحفظوا فروجهم »، منظور وجوب ستر عورت و خودداری از زنا است. چون در عصر جاهلیت، ستر عورت در میان اعراب معمول نبود. همچنان كه بعضی دانشمندان غرب نیز، این عقیده را در كتابهای خود مطرح كرده اند. «ذلك ازكی لهم »، این حفظ برای ایشان پاكیزه تر است از اینكه خود را مكشوف العوره كنند.
« ان الله خبیر ... خدا به آنچه می كنند آگاه است ».
خداوند در ادامه می فرماید: «و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و ...» در این آیه می بینیم فرقی بین زن و مرد از جهت ترك نظر و حفظ فرج نیست. پوشش فقط برای زن است چون مظهر جمال است. گرچه نحوه پوشش زن بر مردان واجب نیست؛ در عمل می بینیم مردان پوششی كاملتر از بعضی زنان دارند.
« و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها»، باید زیور خود را اعم از آرایش و زیورآلات آشكار نسازند مگر زینتهایی كه آشكار است» . زینت دو نوع است:
۱. زینت آشكار
۲.زینت مخفی : (در تفسیر مجمع البیان سه قول آمده) زینت آشكار مثل جامه های رو و زینت مخفی مثل گوشواره و دست بند. قول دوم زینت آشكار مثل سرمه، انگشتر و خضاب دست. قول سوم چهره و دو دست تا مچ.
و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن، باید مقنعه هایشان را بر سینه هایشان بیندازید تا گردن، گوش، سینه و زیرگلو معلوم نشود. و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن او ... او ما ملكت ایمانهن، زینت خود را آشكار نكنند مگر برای شوهران یا پدران یا پدرشوهران یا پسران یا پسر شوهران یا برادران یا پسر برادران یا پسر خواهران یا زنان یا مملوكان. البته منظور از زنان در اینجا، زنان مسلمان است و زنان غیر مسلمان نامحرم هستند. چون زنان غیر مسلمان هیچ تعهدی ندارند كه محاسن و زیبایی زن مسلمان را برای شوهرانشان توصیف نكنند. لذا زنان مسلمان نیز از توصیف خواهران خود برای مردان خودداری كنند. «او التابعین غیر اولی الاربهٔ »، طفیلیانی كه كاری با زن ندارند. او الطفل الذین... كودكانی كه از امور جنسی بی خبرند یا توانایی زناشویی ندارند. او ما ملكت ... دو احتمال است:
۱. مخصوص كنیزان است
۲. مطلق مملوك منظور است. التابعین... شامل دیوانگان و افراد ابلهی است كه دارای شهوت نیستند. و لایضربن بارجلهن ... یعنی زنان به منظور آشكار ساختن زینتهای پنهان خود، پای بر زمین نكوبند. (چون زنان عرب خلخال به پا می كردند.) توبو الی الله... ای مردم توبه كنید به سوی پروردگار. رسول خدا فرمود: «من روزی صد بار توبه می كنم.»
و منظور از توبه انقطاع به سوی پروردگار است.
در حقیقت اسلام زن را در سایه حجاب به عرصه می‌آورد تا معلم عاطفه، رقت، لطف، تربیت و محبت و مانند آن باشد ولی دنیای غرب عفاف را از زن می‌رباید تا او به شکل لعبه به بازار بیاید و غریزه را تامین کند و شخصیت او را نابود سازد و چنین زنی دیگر معلم عاطفه نیست.
بنابر گواهی متون تاریخی، در اکثر قریب به اتفاق ملت‌ها، و آیین‌های جهان، حجاب در بین زنان معمول بوده است، هر چند در طول تاریخ، فراز و نشیب‌های زیادی را طی کرده و گاهی با اعمال سلیقه‌ حاکمان، تشدید یا تخفیف یافته است، ولی هیچگاه بطور کامل از بین نرفته است. دانشمندان، تاریخ حجاب و پوشش زن را به دوران ما قبل تاریخ و عصر حجر نسبت می‌دهند.
نویسنده کتاب« زن در آینه تاریخ» پس از طرح مفصل علل و عوامل تاریخی حجاب می‌نویسد: با توجه به علل ذکر شده و بررسی‌ آثار و نقوش بدست آمده، پیدایش حجاب به دوران پیش از مذاهب مربوط می‌شود. از همین دو عقیده عده‌ای که می‌گویند مذهب موجد حجاب می‌باشد، صحت ندارد، ولی باید پذیرفت که در دگرگونی و تکمیل آن بسیار موثر بوده است.
در واقع یکی از دلایل اساسی فراگیری حجاب در تمام ادیان و مذاهب و حتی اقوام بدوی، فطری بودن عفاف و پوشش است. داستان آدم و حوا نیز فطری بودن پوشش را اثبات می‌کند.
در تورات می‌خوانیم: چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکوست و به نظر، خوش نماست پس، از میوه‌اش گرفته بخورد و به شوهر خود داد و او خورد آنگاه چشمان هر دوی ایشان باز شد و فهمیدند عریان‌اند، پس برگهای انجیر به هم دوخته، سترها برای خویش ساختند...» بعد ادامه می‌دهد: آدم ، زن خود را حوا نام نهاد، زیرا که او مادر جمیع زندگان است و خداوند رخت‌هایی برای آدم و زنش از پوست بساخت و ایشان را پوشانید.» (تورات سفر پیدایش، باب ۳)
شناخت شخصیت و انسانیت زن تنها در سایه حجاب متبلور می‌شود، این عفت و پوشش است که زن را مقامی والا می‌نهد. در واقع حجاب بر خلاف نظر فمنیست‌ها نوعی تحمیل به زن نیست بلکه زن برای استحکام شخصیت خود شدیدا به آن محتاج است.
زیبایی برای زن سرمایه است، اما باید بجا مصرف شود و زکات جمال زن حفظ عفاف و حجاب است.
زن نیمی از پیکره یک جامعه را تشکیل می‌دهد و می‌تواند در ابعاد مختلف فرهنگی و سیاسی و اجتماعی نقش آفرین باشد. اسلام با طرح پوشش زن در حقیقت جواز حضور او را در اجتماع را صادر کرده است. و با احکام و دستورات خردمندانه در چگونگی منش و اخلاق اجتماعی زن جلوی گسترش فساد و ناهنجاری‌های ناشی از اختلاط زن و مرد را گرفته است.
پس حجاب عامل آزادی و امنیت زن در جامعه است نه اسارت او؛ دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی بیش از هر کس دیگری اهمیت حجاب را بعنوان سلاح زنان مسلمان دریافته‌اند و بهمین منظور اولین اقدامی که در راستای جنگ فرهنگی سعی در انجام آن دارند از بین بردن این پوشش و عفاف زنان است چون به روشنی می‌دانند که اگر این گوهر ارزشمند از زنان گرفته شود، منشاء فسادها و ناهنجاری‌های عظیمی در جامعه اسلامی خواهد شد. لذا دنیای غرب با دادن شعارهایی در تساوی حقوق آزادی و حضور زن در اجتماع و نیز ترویج فرهنگ مدگرایی تلاش در منحرف ساختن جوامع انسانی بویژه جوامع اسلامی داشتند و دارد تا از این رهگذر به اهداف پلید خود که غارت منابع ملی و استیلای سیاسی و نفوذ فرهنگی است دست یابند.
اسلام، زنان را به حجاب دعوت می‌کند و از سوی دیگر از عاطفه زن بعنوان یک محور تربیتی و مکمل استفاده می‌کند. در حقیقت اسلام زن را در سایه حجاب به عرصه می‌آورد تا معلم عاطفه، رقت، لطف، تربیت و محبت و مانند آن باشد ولی دنیای غرب عفاف را از زن می‌رباید تا او به شکل لعبه به بازار بیاید و غریزه را تامین کند و شخصیت او را نابود سازد و چنین زنی دیگر معلم عاطفه نیست.
از این رو اسلام اصرار دارد زن به جامعه بیاید منتهی با حجاب، تا درس عفت و تربیت و محبت دهد نه آموزش غریزه و شهوت.
متاسفانه انسان شناسی غرب از جهان بینی آنها منشا می‌گیرد و چون جهان بینی آنها مادی است، لذا در انسان شناسی هم سهمی از ماورای طبیعت ندارند و انسان را در قلمرو طبیعت و ماده محصور می‌کنند و صرفا تن شناس اند نه انسان شناس. بنابراین کسی که به انسان شناسی از منظر جهان شناسی مادی می‌نگرد هرگز در جهان سیر عمودی و صعودی نخواهد داشت و متاسفانه همواره سیر افقی دارد.
آنچه قابل ملاحظه است، اینست که غرب با ادعا، و شعارهایی که پیرامون آزادی زنان در جوامع خود دارد، چرا دیده می‌شود که تعداد زیادی از زنان غربی روز به روز به اسلام گرایش پیدا می‌کنند؟ اگر این بانوان احساس آزادی کامل می‌کردند که ضرورتی نداشت اسلام بیاورند و خود را محصور به حجاب کنند. پس بدون شک آنان بجهت فقدان آزادی واقعیت در جوامع شان است که به حجاب اسلامی روی آورده‌اند.
در اسلام خواهی در غرب پیش از آنکه یک جریان اجتماعی باشد، یک خواهش و نیاز عمومی است.
یک عطش عمیق به عمق چند قرن و خلاء معنویت در حوزه‌های عمومی جامعه مانند محیط کار، حکومت، دانشگاه مدارس، رسانه‌ها و حتی خانواده ‌اساسی ترین عامل این عطش عمومی است.
و اینست که مشاهده می‌شود جوانان غربی در اوج فناوری و پیشرفت دچار سردرگمی و بحران هویت می‌شوند.
تبلیغ حجاب :
به اعتقاد جامعه‌شناسان هیچ پدیده اجتماعی بدون علت رخ نمی‌دهد، جز آنکه ریشه‌یابی و شناخت علت برخی از آنها چنان دشوار و پیچیده است که گمان می شود علت خاصی ندارد. این پدیده‌ها به سادگی رخ می‌دهد و رشد می‌یابد، اما سامان‌دهی آنها همچون کوهها ناممکن است یا همچون آب است که به‌راحتی بر خاک جریان می‌یابد اما چون در زمین فرو رود، بیرون آوردن آن بسی دشوار است.
موضوع پوشش زنان امروز از زمره همان پدیده‌ها است که در نگاه سطحی علت عمده آن ناآگاهی یا سست اعتقادی و ضعف ایمان است، اما به دیده عمیق‌تر این پدیده برگرفته از عوامل روانی و اجتماعی دیگری است که چاره‌جویی برای آن بدون شناخت دقیق علت بروز آن ممکن نیست. چنانکه پزشک پیش از چاره اندیشی برای درمان بیمار، درصدد شناخت عوامل بیماری و علائم آن بر می‌آید، درد را از علائم آن تشخیص می‌دهد و آنگاه به درمان می‌پردازد، در پدیده‌های اجتماعی نیز بدون شناخت علت دقیق هر پدیده ارائه یک راهکار برای اصلاح همه آنها همانند صدور یک نسخه برای همه دردها است که نه تنها درد و ضایعه را برطرف نمی کند، گاه مشکل را پیچیده‌تر و درمان‌ناپذیر می‌گرداند.
بی تفاوتی زنان و دختران به پوشش اندام، برگرفته از عوامل و انگیزه‌های متفاوتی است که مبلغ بدون شناخت دقیق علت آن نمی‌تواند در طریق اصلاح رفتار فرد گامی مؤثر بر‌دارد. شاید یکی از عوامل بی‌تأثیر شدن اندرزها در این باره همین نکته باشد که معمولا افراد بدون شناسایی انگیزه و علت بد حجابی، با روش و برخوردی ثابت در صدد اندرز و اصلاح بر می‌آیند و چون نتیجه‌ای مشاهده نمی‌کنند، اینان دلسرد و آنان جسورتر می‌گردند و رفته‌رفته از موضوعی عادی، مشکلی بزرگ پدید می‌آید.
در این نوشتار سعی شده است پیرامون برخی از انگیزه‌ها و عوامل مهمتر بد حجابی نکاتی ارائه و آنگاه شیوه کار تبلیغی بیان شود.


منافع حجاب :
پوشش یا حجاب، به صورتی كه زیبائیها و زینت زن را بپوشاند و او را از چشم چرانی مردم هرزه و بی تربیت، و آلودگان به شهوت حیوانی، و حالات شیطانی حفظ كند دستوری قرآنی، و قانونی الهی، و تكلیفی انسانی، و برنامه ای اخلاقی است.
حجاب و پوشش اسلامی كه بهترین نوع آن چادر است، چادری كه یادگار منبع عصمت و عفتی چون فاطمه زهرا (علیها السلام) است، هیچ مانعی در راه دانش طلبی و رشد و كمال زن ایجاد نمی كند، بلكه او را از بسیاری از خطرات، و دامهائی كه حیوان صفتان در راه زیبارویان، و دختران و زنان جوان قرار داده اند حفظ می كند، و پاكدامنی و سلامت

و عفت و حیای او را برای شوهرش یا اگر ازدواج نكرده، برای

مرد آینده اش محفوظ می گذارد.
گوهر گرانبها و زیبا و پرقیمتی چون زن وقتی در صندوق الهی حجاب قرار داشته باشد، از دستبرد دزدان، و غارتگران، و آلودگان به لجن معصیت و گناه در امان خواهد بود.
زیبارویان جوان، وقتی دیده نشوند، و چهره پاك و معصوم آنان در معرض دیدگان مردم قرار نگیرد، شعله هوسها و هواها، و آتش امیال و غرائز به سركشی و سوزاندن پاكی یك ملت، و خراب كردن بنای معنویت یك مملكت برنمی خیزد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید