بخشی از مقاله
چکیده
ضرورت و اهمیت حجاب و عفاف و پاکدامنی، امری اجتنابناپذیر است؛ آنچنان که نادیده گرفتن آن، همچون اسب لجام گسیختهای است، که فرد یا جامعه را به هر سو میراند.در این مقاله تلاش شده به این پرسش پاسخ داده شود، که ضرورت و فایده حجاب چیست؛ فرق حجاب و عفاف چیست؛ اهمیت عفاف در چه حدی است؛ و اینکه آیا حجاب بدون عفاف، میسر است.از نتایجی که در این پژوهش حاصل شد، اینکه آثار رعایت حجاب تنها در قالب اجتماع و فضای واقعی نیست؛ چرا که بسیاری از آثار و مصونیتهای آن متوجه فرد در محیط مجازی نیز خواهد شد.
واژگان کلیدی: حجاب، عفاف، تبرج، جلباب، غض بصر، فضای مجازی
مقدمه
در ادبیات عرفی ادیان، گفته میشود: زن همانند گل زیباست، و باید حفظ شود، که البته عکس این قضیه هم مطرح می شود که گل زیباست؛ و این زیبایی باید دیده شود تا ارزش زیبا بودن آن ثابت گردد.مصداق دیگری که در این باره مطرح است، اینکه زن همانند عطری خوشبو است، و نباید درِ شیشه عطر را باز کرد تا بوی آن را همه استنشاق نمایند، که البته عده ای نیز عکس این مطلب را میگویند؛ بدین معنا که انسان از عطر و مواد خوشبو کننده استفاده میکند تا خود و دیگران از بوی خوش و دلپذیر آن بهرمند شوند.به عبارت دیگر، ویژگی شاخص عطر، بو کشیدن و بوی خوش آن است، و عطر درون شیشه به خودی خود هیچگونه ارزشی ندارد، و زمانی که در شیشه عطر باز شود، میتوان در مورد خوب یا بد بودن آن قضاوت نمود.
حجاب؛ ثمره عفاف
پس چه مصداقی میتوان برای زن و حجاب یافت، که در خور شأن و منزلت زن بوده، و هیچگونه ایراد و نقصی بر آن وارد نباشد، به نحوی که بتوان آن را به عنوان اصل و فرضی محکم در فضای واقعی و حقیقی پذیرفت؟با توجه به تحقیقات و مطالعات انجام شده، و همچنین نظرسنجیهای موردی در این زمینه، شاید بتوان بهترین مصداقی که برای زن و حجاب مطرح کرد، این است که:زن مرواریدی در حجاب صدف است؛ چرا که علیرغم اینکه مروارید در صدف محبوس است، این پوشش و نادیدنی بودنش بر ارزش آن افزوده است. به عبارت دیگر، زن گوهر عفاف در صدف حجاب است.
سؤال اصلی تحقیق
پرسش اصلی پژوهش این است، که:
-برای گسترش حجاب در جامعه حقیقی و مجازی چه باید کرد؟
رویکرد مختار
نکته ای که باید در تنظیم روابط خارجی و زندگی واقعی و مجازیتأثیر داد، صِرف احکام فقهی حجاب نیست؛ بلکه مقوله عفاف بسیار مهمتر ومؤثرتر است.عفاف مساوی با حجاب نیست. عفاف امری درونی است، که بر افعال خارجی در روابط با دیگران تأثیر دارد؛ اما حجاب، فعل خارجی است، که مساوی پوشش خاصی است؛ لذا ممکن است در جامعه خاصی به دلیل عقاید خاص، حجاب به معنای مصطلح نباشد؛ اما افراد آن جامعه، عفیف باشند؛ یعنی عفت بر اساس عرف جامعه تعریف شود، و یا افراد با حجابی باشند، که در افعال خارجی شان نشانی از عفت نباشد.بنابراین می توان عفت را این گونه معنا کرد: حسی درونی که به کردار بیرونی، شخصیت والا عطا می کند. این کردار بیرونی می تواند خود پوشش هم باشد؛ یعنی میان عفاف و حجاب رابطه عموم و خصوص من وجه است، و این رابطه نیز از مهم ترین و اصلی ترین نتایج عفاف است؛ اما نه به این معنا که با هم مساوی باشند.نتیجه آنکه برای سالمسازی جامعه، باید به دنبال عفت عمومی بود تا حجاب به صورت آگاهانه گسترش یابد.
معنا و مفهوم عفاف و حجاب
أ. عفاف
عَفاف به فتح عین الفعل، و همچنین عفه، دو مصدر فعلعفﱠیَعِفﱡ- به معنای خودنگهداری و بازداشتن نفس از هر گفتار و کردار نارواست.
حجاب؛ ثمره عفاف
راغب در »مفردات« میگوید:
»العفه حصول حاله للنفس تمتنع بها عن غلبه الشهوه والمتعفف المتعاطی لذالک بضرب من الممارسه والقهر1«؛ عفت، حالتی نفسانی است، که مانع تسلط شهوت بر انسان میگردد، و عفیف کسی است، که با تمرین و تلاش مستمر وپیروزی بر شهوت، به این حالت دست یافته باشد .همچنین ابن منظور در »لسان العرب« میگوید:العفه» الکف عما لایحل کفّ عن المحارم والأطماع الدﱠنیه وعفﱠ أی فّک2«؛ عفت، خود نگهداری از غیر حلال، و امتناع از کارهای حرام و طمعهای پست است، عفتپیشگی یعنی خودنگهداری.
در »قاموس قرآن« نیز آمده است:
عفت به معنای مناعت است، و در شرح آن گفتهاند: حالتی نفسانی است، که از غلبه شهوت باز دارد؛ پس باید عفیف به معنای خودنگهدار و با مناعت باشد.3آنچه از جستجو در سایر کتابهای لغت میتوان فهمید، این است، که عفت و عفاف به معنای نگه داشتن نفس از ارتکاب معاصی و کارهای ناشایست است.خواجه نصیرالدین طوسی هنگامی که از فضایل چهارگانه اخلاقی سخن به میان میآورد، جایگاه عفت را چنین تبیین میکند:
فضایل چهاربوَد، اول: تهذیب قوت نظری، و آن حکمتبوَد؛ دوم تهذیب قوت عملی، و آن عدالتبوَد؛ و سوم تهذیب قوت غضبی، و آن شجاعتبوَد؛ و چهارم تهذیب قوت شهوی، و آن عفتبوَد.4برخی از عالمان اخلاق نیز چنین گفتهاند:عفت دارای مفهوم عام و خاص است؛ مفهوم عام آن خویشتنداری در برابر هر گونه تمایل افراطی و نفسانی است؛ و مفهوم خاص آن خویشتنداری در برابر تمایلات بیبندوباری جنسی است.ملا احمد نراقی در کتاب ارزشمند خود، برای قوه شهویه سه حالت در نظر میگیرد:افراط که از آن به شره تعبیر میشود؛ تفریط که آن را خمود مینامند؛ و اعتدال که از آن به عفت تعبیر می نماید؛ وعفت را مطیع و منقاد شدن قوه شهویه از برای قوه عاقله میداند.6