بخشی از مقاله
مقـدمـه:
خداوند متعال با خلقت انسان همواره پیامبرانی رابرای هدایت و رهبری آنها گسیل داشته است که اولین آن پیامبران – آدم - و آخرین آنها حضرت ختمی مرتبت- محمد بن عبد الله *- بود. هرچند این بزرگواران ،بخصوص رسول اکرم*در این باره ،سعی بسیار از خود نشان داده، ولی هیچکدام نتوانستند نتیجه مطلوب را در زمان حیات خویش بدست اورند.
از این رو،بعد از پیامبر اسلام*اصل امامت و وصایت امامان معصوم (علیهم السلام) پایگذاری شد و به امر الهی حضرت امیر المومنین علی به وصیت و جانشینی آن حضرت و پس از او نیز یازده تن از اولاد معصوم و بزرگوارش(علیهم السلام) به ترتیب عهده دارامر امامت و خلافت شدند .
اما متاسفانه این امامان نیز به دلایلی نتوانستند به آن نتیجه مطلوب دست یابند، تا این که مشیت الهی بر این تعلق گرفت که دوازدهمین پیشوای معصوم مسلمانان و شیعیان ،حضرت امام مهدی ،برای تحقق بخشیدن به آرزوی تمامی پیامبران و امامان(علیهم السلام) ، در پس غیبت به سر برد تا در روز موعود ظهور کرده، و با انقلاب خویش ، یک حکومت واحد جهانی را تشکیل دهد .
دراین نوشتاربرآنیم با پرداختن به نکاتی به مدد قرآن و احادیث ائمه معصومین علیهم السلام از منابع موثق به تبیین بحث (مهدویت درآموزه های نبوی*) بپردازیم.
منظور از « مهدویت »چیست و از چه زمانی آغاز شده است ؟
اعتقاد به مهدی موعود مسئله ای است که در تمام ادیان و مذاهب مختلف جهان اعم از وثنیّت،کلیمیّت، مسیحیّت،مجوسیّت،اسلام و غیره مطرح بوده و هست، بدین معنی که درکه درآخر الزمان مصلحی ظهورخواهد کرد و به جنایت ها و خیانت ها و تبعیض های بشر خاتمه خواهد داد. (اعتقادبه مهدی)نه تنها یک باور اسلامی است ، که عنوانی می باشد برای خواسته ها و آرزوهای همه انسانهای دردمند و ستمدیده ، با کیش و مذاهب کوناگون و همچنین ، بازده الهام فطری مردم است ، و با همه اختلافی که در عقیده و مذهب دارند ، دریافته اند که برای انسانیت در روی زمین ، روز موعودی و انسان موعود خواهد بود که با ظهورش هدف ادیان الهی تتحقق یافته و مسیر آن به دنبال رنجی بسیار ، همواری و استواری لازم را می یابد. بنابراین ،مسئله ی مهدویت با سا بقه ای دیرینه، ریشه در مذهب دارد.
اگر چه غیر از قرآن کریم، تمامی کتابهای آسمانی دیگر دستخوش تحریف شده اند ، لیکن با این وجود ، جملاتی از دستبرد دیگران مصون مانده است ، که در آنها از آمدن مهدی موعود و مصلح جهانی گفتگو شده است و چون این مطلب به صورت پیش گویی و مربوط به آینده است ، و مضامین آن در قرآن و روایات متواتر وارد شده است . از این رهگذر مسلم میشود که این عبارتها از منطق وحی سر چشمه گرفته و از دستبرد انسانها در طول تاریخ درامان مانده است.
از جمله روایات متواتری که به ظهور مهدی موعود وعده داده ،حدیث معروف نبوی* است که فرمود: (اگر از عمر دنیا یک روز بیش باقی نمانده باشد ، خداوند ان روز را طولانی کند تا مردی از امت و خاندان من که نامش نام من است ظاهرشود، و زمین را از عدل داد پر کند چنان چه از ظلم و ستم پرشده باشد) (1)
________________________________________
1- الفصول المهمّه ، ابن صباغ مالکی ، ص 294.به نقل از یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (عج) علیرضا رجالی
مهـدى به مفـهوم و اصطـلاح خـاص
آيا مهدى يك عنوان و لقب خاص است كه بر شخص خاص با اوصاف و خصايص خاص اطلاق شده است يا مفهوم و لقب عام است كه بر هر كس كه خدا او را هدايت كرده باشد اطلاق مى شود و به عبارت ديگر مهدى و اعتقاد به مهدويت شخصى و يا نوعى است؟
پاسخ:
مفهوم لفظ مهدى مفهومى عام است كه در عرف و لغت به كار بردن آن به هرفرد كه خدا او را هدايت كرده باشد جايز است. با اين مفهوم همه انبيا و اوصيا مهدى هستند و به كار بردن آن در حقّ شخص پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) و اميرالمؤمنين و امام حسن و امام حسين و ساير ائمه(عليهم السلام) جايز است زيرا همه مهدى و هدايت شده بودند. بلكه به كار بردن اين واژه درباره افراد ديگرى كه در مكتب آن بزرگواران تربيت شده و هدايت يافته اند جايز است. به عنوان مثال اصحاب امام حسينهمه هدايت شده بودند. همچنين به كار بردنش
نسبت به شيعيان خاص و بلكه همه شيعيان و هركس كه به حق هدايت شده باشد و در حال هدايت باشد جايز است. ولى همه مى داننـد كه مقصـود از مهـدى كه بر لسان مبارك حضرت رسول(صلى الله عليه وآله وسلم) جارى شده ـ مانند: «المهدى من ولدى ]مهدى از فرزندان من است».[( ) يا «المهدى من عترتى من ولد فاطمـه ]مـهـدى از اهل بيت من و از فرزندان فاطمه (علیها السلام) است».[( ) يا «المـهـدى مـن ولـدك ]مهدى از فرزندان تو است».[( ) ـ اين يك عنوان خاص و لقب مختص شخص معيّن و فوق العاده عزيزى است كه پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)به ظهور او بشارت داده است و اهل بيتش (عليهم السلام) و همه مسلمانان را فراخوانده است كه در رديف منتظران ظهور آن حضرت باشند.
مهـدى به معناى هدايت شده به حسب معانى متعدد هدايت از قبيل ارائه طريق و ايصال الى المطلوب و موارد ديگر در غير انسان نيز به كار مى رود و آيه
(رَبُّنَا الَّذى اَعطى كُلَّ شَىء خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى) (1)
]«گفت: پروردگار ما همان كسى است كه به هر موجودى، آن چه را لازمه آفرينش او بوده داده; سپس هدايت كرده است!».[
به اين معنى دلالت دارد.
با اين همه به نظر مى رسد از بررسى مواردى كه اين كلمه در آن ها به كار رفته است، اين نتيجه به دست مى آيد كه هدايت، اغلب در افرادى كه هدايت خدا در آن ها مؤثر بوده است به كار مى رود.
بر اين اساس بايد گفت:
«المهدى من هداه الله و قبل هدايته و اهتدى بها بعناية منه و توفيقه».
يعنى كسى كه هدايت خدا شامل حال او شده، مهدى است. به عبارت ديگر هدايت به معناى ارائه طريق، متوجه او شده است و به واسطه عنايت و توفيق الهى در او نتيجه بخش واقع شده است كه عالى ترين مصاديق آن انبيا و ائمه (عليهم السلام) هستند.
بر حسب اخبار معتبر، «مهدى» لقب همان موعود آخرالزمان است كه حتى نسب و اوصاف او در احاديث معتبر مورد اشاره قرار گرفته است كه آن جز بر امام دوازدهم فرزند حضرت امام حسن عسكرىبر احدى قابل تطبيق نيست و لقب مهدى به اين معنى كه مورد هدايت خدا و احياء كننده اسلام و پر كننده جهان از عدل و داد و داراى صفات ممتاز، است ـ اولين بار در مورد آن حضرت به كار رفت و اين كار در عصر خود پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) به توسط شخص آن حضرت انجام گرفت و مهدى به عنوان منجى و رهايى بخش ـ و الفاظ مترادف ديگر از اين قبيل از جانب خدا تنها ـ لقب اوست.
قرآن و مهدويت:
درباره ولايت ائمه اثنى عشر(عليهم السلام) و حكومت عدل حضرت مهدى و جهان گير شدن اسلام به كدام آيه از قرآن كريم مى توان استشهاد نمود؟
پاسخ:
آياتى كه از مضمون آن ها استفاده مى شود كه ائمه اثنى عشريه ـ اعلى الله كلمتهم ـ ولايت و امامت دارند بسيار است.
از جمله آن ها است آيه:
(اِنَّما اَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْم هاد)(1 )
]«تو فقط بيم دهنده اى و براى هر گروهى هدايت كننده اى است».[
1-سوره ی رعد آیه ی 7
و آيه: (لا يَنالُ عَهدِى الظّالِميِنَ)(1).
]«پيمان من به ستم كاران نمى رسد! ـ و تنها آن دسته از فرزندان تو كه پاك و معصوم مى باشند، شايسته اين مقامند».[
و آيه (اَفَمَنْ يَهدى اِلَى الْحَقِّ اَحَقّ اَنْ يُتَّبَعَ)(2).
]«آيا كسى كه هدايت به سوى حق مى كند براى پيروى شايسته تر است».[
اين آيات از آن جهت به اين مطلب دلالت دارند كه از آن ها خالى نبودن جامعه از امام و عصمت صاحب مقام امامت و اعلميّت او از ديگران استفاده مى شود كه اين امر از اصول اعتقادى اختصاصى شيعه است و از آيه شريفه:
(يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اَطيعُوا اللهَ وَ اَطيعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِى الاَْمْرِ مِنْكُمْ)(3)
]«اى كسانى كه ايمان آورده ايد! اطاعت كنيد خدا را! و اطاعت كنيد پيامبر خدا را و اولو الامر ]= اوصياى پيامبر[».[
اين مبناى شيعه ـ كه امام و ولى امر بايد معصوم باشد ـ استفاده مى شود. زيرا در اين آيه به طور مطلق دستور داده شده كه از اولى الامر اطاعت شود. اطاعت از رسول را كه در مطلق امور است با اولى الامر در يك كلمه ـ يك صيغه امر اَطيعُوا ـ پيش هم بيان كرده است
1- سوره ی بقره ،آ یه ی 124
2-سوره ی یونس ، آیه ی 35
3-سوره ی نساء ، آیه ی59
بديهى است كسى كه مؤمنين اين گونه به طور مطلق مأمور به اطاعت از او مى شوند بايد معصوم و بركنار از خطا و اشتباه باشد، و چنانكه مسلّم است در بين تمام فرقه هاى اسلامى فقط شيعه قائل به عصمت امام است.
علاوه بر اين، تفاسير و احاديث معتبر نيز به اين دلالت دارند كه مراد از آيه كريمه (اَطيعُوا اللهَ...) و آيات ديگر، ائمّه اثنى عشر(عليهم السلام)است و در اين تفاسير به نام هاى مبارك آن بزرگواران هم تصريح شده است.
و اما در مورد جهان گير شدن دين اسلام و غلبه آن بر تمام اديان كافى است به آيات 32 و 33 از سوره توبه، و آيه 28 از سوره فتح، و آيه 6 و 8 از سوره صف، و آيات متعدد ديگر توجه شود، در آن ها وعده ظهور و غلبه دينِ حق بر تمام اديان داده شده است وَعده اى كه با ظهور حضرت مهدىتحقق خواهد يافت و اين تخلف ناپذير است.
و اما در خصوص ظهور حضرت مهدىآيات بسيارى به آن تفسير شده كه در كل متجاوز از يك صد آيه است و كتاب «المحجّة فيما نزل فى القائم الحجّة» همه آن ها را گردآورى كرده است.
و از جمله آن ها است اين آيه كريمه:
(وَعَدَ اللهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُم وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَيَستَخلِفَنَّهُم فِى الاَْرضِ كَمَا استَخْلَفَ الَّذينَ مِن قَبلِهِم وَ لَيُمَكّنَنَّ لَهُم دينَهُمُ الَّذِى ارتَضى لَهُم وَ لَيُبَدِلَنَّهُم مِن بَعدِ خَوفِهِم اَمناً يَعبُدُونَنى لا يُشرِكُونَ بى شَيئاً وَ مَن كَفَرَ بَعدَ ذلِكَ فَاُولئكَ هُمُ الفاسِقُونَ) سوره ی نور ،آیه ی55
]«خداوند به كسانى كه از شما ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده اند وعده مى دهد كه قطعاً آنان را حكمران روى زمين خواهد كرد همان گونه به پيشينيان آن ها خلافت روى زمين را بخشيد و ترسشان را به آرامش و امنيت مبدّل مى كند آن چنان كه تنها مرا مى پرستند و چيزى را شريك من نخواهند ساخت و كسانى كه پس از آن كافر شوند آن ها فاسقانند» . [
و اين آيه كريمه: (وَ نُريدُ اَن نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ استُضعِفُوا فِى الاَْرضِ وَ نَجعَلَهُم اَئِمَّةً وَ نَجعَلَهُمُ الوارِثينَ)(1).
]«ما مى خواهيم بر مستضعفان زمين منت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان روى زمين قرار دهيم».[
و اين آيه كريمه: (وَ لَقَد كَتَبنا فِى الزَّبُورِ مِن بَعدِ الذِّكرِ اَنَّ الاَْرْضَ يَرِثُها عِبادِىَ الصّالِحُونَ) (2). ]«در زبور بعد از ذكر ـ تورات ـ نوشتيم بندگان شايسته ام وارث ـ حكومت ـ زمين خواهند شد!».[
«بدانید که خداوند، زمین را پس از مردنش زنده می گرداند، ما آیات خود را بر شما بیان کردیم تا در آن باره تعقّل کنید » (3)
در کتاب «غیبت» شیخ طوسی روایت شده که این آیه نیز درباره مهدی موعود و یاران او نازل شده است .
« ما اراده کرده ایم بر آنان که در زمین زبور گشتند ، منّت بنهیم و آنان را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم.» (4)
در«غیبت» شیخ طوسی از امیر المومنین روایت می کند که در تفسیر این آیه فرمود: اینان که در زمین ضعیف گشته اند آل پیغمبرند ، که خداوند مهدی آنان را برانگیزد تا آنان را عزیز و دشمنان ایشان را ذلیل گرداند.
در«غیبت » شیخ طوسی از ابن عباس روایت نموده که در تفسیر این ایه گفت:خداوند زمین مرده را بعد از بیدادگری اهلش،با ظهور قائم آل محمد(عجل الله تعالی فرجه الشریف) اصلاح کند.
1-سوره ی قصص،آیه ی 5
2-سوره ی انبیاء،آ یه ی 15
3-سوره ی حدید، آیه ی 26
4- سوره ی حدید، آیه ی15
تقاضای حضرت ابراهیم و بیان آیات مربوط به مهدویت
ربناواجعلنا مسلمین لک ومن ذریتنا امه مسلمه لک وارنا منا سکنا وتب علینا...
بقره آیه 122
یعنی:پروردگار از ما بپذیر این خدمت را و روش عبادت را بما بیاموز وما را مسلم قرار ده و در ذریه من اسلام را جاوید و پایدار بدار.
و در تقاضایی دیگر نیز می نماید که:ربنا و ابعث فیهم رسولا منهم یتلوا علیهم
آیاتکو یعلمهم الکتاب و الحکمه ویزکیهم... بقره آیه ی129
سی را مبعوث کن و پیامبری برانگیز که کتاب ترا بر این مردم بخواند و مردم را پاک کند و بسوی تو هدایت کند:
واکنون این سخن ابراهیم خلیل را مقایسهای می کنیم با آیه ی که در فلسفه بعثت پیغمبر گرامی اسلام نازل شده در سوره ال عمران بدینگونه:
لقد من الله علی المومنین اذبعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمه...آل عمران آیه ی 164
بتحقیق منت نهاد خداوند بر مومنین هنگامی که بر انگیخت در ایشان رسولی از خودشان که بخواند به انها آیه های او را و پاک گرداند آنها را وکتاب و حکمت را بر انان بیاموزد...
ابراهیم خلیل در ان زمان چنین تقاضا یی می نماید و تقاضایش با ایه ی که فلسفه بعثت رسول اکرم را بیان می نماید کاملا تطبیق دارد زیرا ابراهیم در خواست می کند : و ابعث فیهم رسولا ... و ایه بعثت می گوید : لقد من الله علی المومنین اذ بعث فیهم رسولا و انچه را که ابراهیم تقاضا نمود که ان هدف و دعوت جهانی در سطح وسیع بود و محدود به یک
زمان و مکان خاصـی نبــودآن دعـوت به وسیـلــه ی پیامبـر اسـلام* عملی شـد و این دو آیـه با کـلامی که حضرت رسول اکرم *فرموده اند که :ان دعوه ابی ابراهیم یعنی دعای ابراهیم را خدا به وسیله ی من مستجاب نمود مطابقت دارد حضرت ابراهیم تقاضا کرد پیغمبر در سطح جهانی باشد و خداوند پیغمبر اسلام را برای جهان بر انگیخت
چـرا نـام امــام زمـــان در قـرآن کریـم نیــامـده اسـت تـا هیـچ ابهــامی در وجـودش بـاقـی نمــانـد؟
قرآن کریم برای معرفی شخصیتهای الهی از سه راه وارد می شود ، و در هر مورد طبق مصالحی از شیوه خاصی پیروی می کند.گاهی معرفی با اسم ، گاهی معرفی با عدد ، و گاهی با صفت .
اگر نام حضرت مهدی در قرآن نیست ، ولی صفات و خصوصیات حکومت او در قرآن وارد شده است .اصولا قرآن در معرفی افراد ، مصالح عادی را در نظر می گیرد .گاهی مصالح ایجاب میکند تنها به صفات افراد بپردازد ، چنان که در باره حضرت مهدی جریان از این قرار است که :
تشکیل چنین حکومتی ، در مواردی صریحا ًو در موارد دیگر به طور اشاره در قرآن وارد شده است . آیاتی که در سوره «توبه» و «صف» از انتشار وگسترش اسلام در سطح جهان نوید می دهد ،مانند «لیظهره علی الدین کله » یعنی تا آن را بر همه ادیان پیروز سازد ،اشاره به تشکیل این حکومت است .زیرا مفسّران گویند :مضمون این آیه را که پیشگویی از گسترش فرا گیر و همه جانبه اسلام در سطح جهان است هنوز تحقق نپذیرفته است .