بخشی از مقاله

نقش ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی در پیشرفت جامعه


آگاه سازي جامعه و آموزش همگاني و توسعه مشاركت در پرتو رشد وشتاب روزافزون رسانه ها اهميت فراوان دارد و نقش اطلاع رساني به مردم وبالا بردن فهم و شعور سياسي جامعه از اهم وظايف وسايل ارتباط جمعي است . در عصري كه جهان پيوسته در حال كوچك شدن به سوي دهكده اي جهاني پيش مي رود شناخت عملكرد و ماهيت رسانه ها براي احراز هويت فرهنگي و ارزشهاي ملي نقش موثر و مفيدي دارد .
در مجموع انسان موجودي اجتماعي مي باشد و به طور انفرادي نمي تواند زندگي كند و همواره از انزوا بيزار بوده است . امروزه دانشمندان به روشني اعلام مي كنند كه حتي انسان هاي اوليه و قارنشين هم به طور اجتماعي زندگي مي كردندح و گوشه گيري و عدم ارتباط با ديگران را نوعي بيماري رواني مي دانند كه سرچشمه بسياري از اعمال غير انساني ودر نهايت به پوچي و حتي خودكشي فرد منجر مي شود . نكته جالب اين كه در تمام تحقيقاتي كه در مورد خودكشي در زندانهاي خارج صورت گرفته محققين به اين نتيجه رسيدند كه بيشتر اين خودكشي ها به صورت انفرادي و در سلول هاي انفرادي صورت گرفته است .

تعاريف ارتباط : كلمه ارتباط يا communication از ريشه لاتين communis به معني اشتراك گرفته شده است . اين كلمه در زبان فارسي به صورت مصدر عربي باب افتعال به كار مي رود كه در لغت به معني پيوند دادن و ربط دادن و به صورت اسم مصدر به معني بستگي پيوند پيوستگي و رابطه كاربرد دارد .
در مورد تمايز دو واژه ارتباط يكي به معناي مفرد communication و ديگري به معناي جمع communications محققان عقيده دارند كلمه ارتباطات به صورت مفرد نشانگر فرايند و جرياني است كه پيام را از منبع يا فرستنده به مقصد يا گيرنده ارسال مي كند اما كلمه ارتباطات به صورت جمع به معني ابزار و وسايل پيام رساني مي باشد .
در صورتي كه قصد پيام دهنده از انتقال پيام براي گيرندگان زيادي مطرح باشد آن را ارتباط جمعي مي گويند . ويلبر شرام در كتاب فراگرد و تاثير ارتباط جمعي مي گويد : (( در فراگرد ارتباط به طور كلي ما مي خواهيم با گيرنده پيام خود در يك مورد و مسئله معين همانندي يا اشتراك فكر ايجاد كنيم .)) فرهنگ انگليسي به فارسي آريان پور براي لغت communication معادل هاي فارسي زير را ارائه داده است : ارتباط خطوط ارتباطي وساسل ارتباطي مبادله گزارش ابلاغيه ابلاغ اطلاعيه نقل و انتقال مراوده اخبار مشاركت جلسه رسمي و سري فراماسيون ها عمل رساندن كاغذ نويسي مكاتبه و سرايت را ارائه داده است .
ارسطو فيلسوف يوناني شايد اولين انديشمندي باشد كه حدود 2300 سال پيش نخستين بار در زمينه ارتباط سخن گفت . او در كتاب مطالعه معاني بيان ( ريطوريقا كه معمولا آن را مترادف ارتباط مي دانند در تعريف ارتباط مي نويسد : (( ارتباط عبارت است از جست و جو براي دست يافتن به كليه وسايل و امكانات موجود براي ترغيب و اقناع ديگران .
انجمن بين المللي تحقيقات ارتباط جمعي تعريف زير را براي ارتباط ارائه داده است : منظور از ارتباط روزنامه ها نشريات مجلات كتاب ها راديو تلويزيون آگهي ارتباطات دور و پست است . همچنين ارتباط چگونگي توليد و توزيع كالاها و خدمات مختلفي را كه وسايل و فعاليت هاي فوق به عهده دارند و مطالعات و تحقيقات مربوط به محتواي پيام ها و نتايج و آثار آن را در بر مي گيرد .

ژوزف تي كلاپر در كتاب تاثير ارتباط جمعي مي گويد : (( ارتباط جمعي عبارت است از رساندن اطلاعات ايده ها و برداشتها از طريق وسايل ارتباط و دريافت اين اطلاعات به وسيله عده زيادي از انسان ها در يك زمان . )) او در اين مورد اضافه كرد كه يكي از ويژگيهاي ارتباط جمعي عظمت نفوذ آن است .
سادني هيد در كتاب برنامه هاي راديو و تلويزيون در آمريكا در اين باره مي گويد : واژه ارتباط جمعي حاوي پنج ويژگي است :
1- تعداد گيرندگان وسايل ارتباط جمعي نسبتا زياد است .
2- ترتيب گيرندگان بسيار متنوع است .
3- با ارسال پيام از طريق وسايل ارتباط جمعيي نوعي تكثر پيام به وجود مي آيد .
4- توزيع پيام سريع است .
5- هزينه براي مصرف كننده كم است .
تعاريف گوناگوني درمورد ارتباط وجود دارد كه از بحث اين تحقيق خارج است . چون هر دانشمندي از يك نقطه نظر به ارتباط نگاه كرده است . بعضي به پيام توجه كرده اند و بعضي به معني يا فرستنده و گيرنده پيام و حتي تاثيرات آن بر محيط و جامعه ولي به طور كلي تعريف جامع زير نوشته دكتر علي اصغر كيا در كتاب ارتباطات جمعي و روابط بين الملل جالب است : (( ارتباط عبارت است از فراگرد انتقال پيام از سوي فرستنده براي گيرنده مشروط برآن كه در گيرنده پيام مشابهت معني با معني مورد نظر فرستنده پيام ايجاد شود . )) اين تعريف يك توضيح رياضي نيز دارد . هر چه معناي مورد نظر در فرستنده پيام با معني متجلي شده در گيرنده پيام مشابهت بيشتري داشته باشد ارتباط كاملتر خواهد بود .

ارتباط عبارتست از جریان پویایی که در آن تبادل اطلاعات صورت می‌گیرد. این جریان می‌تواند چهره به چهره یا رودررو باشد که آن را ارتباط مستقیم یا میان فرد می نامند. در این نوع ارتباط شخص پیام دهنده یا پیام گیرنده با یکدیگر تماس دارند و به همین جهت پیام دهنده و پیام گیرنده می‌توانند به نوبت نقش خود را تغییر دهند. و هر کدام به جای دیگری ایفای نقش نماید.

ارتباط ترجمه لغت Communication است. هر چند استعمال این لغت در کتب نوشته‌های فارسی عمومیت ندارد اما با این وصف از سایر لغات متداول تر به نظر می‌رسد. ریشه این لغت کلمه لاتین Communis است که می‌توان آنرا به تفاهم و اشتراک فکر ترجمه کرد. وقتی که با شخصی ارتباط برقرار می‌کنیم کار ما در حقیقت برقراری یک نوع اشتراک فکر و تفاهم اندیشه با اوست. مفهوم واقعی ارتباط با توجه به ریشه لاتین آن (در میان گذاشتن و تقسیم کردن) مفهئمی است که لازمه آن فقط یک فرستنده فعال و یک گیرنده انفعالی نیست بلکه بازخورد یا فیدبک Feed back دومی را که نیز تغییر دهنده طرز رفتار اولی است به حساب می‌آورد. و از آن مهمتر مستلزم شرکت فعال تمام افراد ذی نفع در روند ارتباط نیز هست. و ارتباط در این حالت به صورت یک جوح چند بعدی با بازخورد در می‌آید.

نگاه اجمالی
ارتباط را می‌توان جریانی چند طرفه دانست که طی آن دو یا چند نغر به تبادل افکار ، نظریات ، احساسات و حقایق می‌پردازند و از طریق بکاربردن پیامهایی که معنایش برای کلیه آنها یکسان است به انجام این امر مبادرت می‌ورزند. هنگامی که ارتباط را کوشش آگاهانه فرستنده پیام برای سهیم ساختن گیرنده در اطلاعات ، عقاید و طرز فکرهایش می‌دانیم، مسئله تفاهم و هماهنگی فرستنده و گیرنده اهمیت اصلی و اساسی خود را به دست می‌آورد، هرگونه انتقال پیام بین فرستنده از یک طرف و گیرنده از طرف دیگر ارتباط محسوب می‌شود.
چه فرستنده انسان باشد و چه یک دستگاه مکانیکی ارسطو فیلسوف معروف هدف ارتباط را جست و جو برای دست یافتن به کلیه وسایل و امکانات موجود برای ترغیب و امتناع دیگران می‌داند. به این صورت که برقرار کننده ارتباط از هر راه و وسیله‌ای که امکان داشته باشد طرف مقابل ارتباط یا مخاطب خود را تحت نفوذ در آورده و نظر و عقیده خود را به او بقبولاند. البته برای ارتباط تعاریف متعدد و مختلفی از سوی صاحب نظران و پژوهشگران ارتباطات ارائه شده است هر یک از صاحب نظران امور ارتباطات با توجه به زاویه دید و اهمیتی که برای عناصر ارتباط قائل هستند ارتباط را تعریف کرده‌اند. که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم.

عقیده ابراهیم رشیدپور درباره ارتباط
ارتباط جریانی است که طی آن دو نفر یا بیشتر از طریق کاربرد پیامهایی که معنای آن برایشان یکسان است به تبادل افکار ، نظرات ، احساسات و عقاید خود می‌پردازند.


قربانيان تلويزيون
احمد يحيايي ايله اي
اشاره
تاثير پذيري اكثريت خاموش جامعه از تلويزيون و برنامه هاي ماهواره اي تلويزيوني بسياري از اوقات كشورهايي از جهان سوم را با بحران فرهنگي روبرو كرده است.
تلويزيون هر روز بر ما تسلط بيشتري مي يابد و ما بايستي نگران آثار مخرب برنامه هاي تلويزيوني براي كودكان و خانواده هاي خود باشيم. اين حق ماست و مي بايستي عكس العمل نشان دهيم. اگر چه تلويزيون في نفسه مطرود نيست اما برنامه هاي تلويزيوني در مجموع زيانبار بوده اند. در غرب به نوعي و در شرق به شكلي ديگر خطر برنامه هاي مخرب و منحط تلويزيوني احساس مي‌شود.
ما بدبختانه فرزندانمان را با تلويزيون تربيت مي كنيم وقتي مي خواهيم آنان را ساكت كنيم براي آنان تلويزيون روشن مي كنيم و يا آنان را به تماشاي برناه هايي كه خودمان هم نمي دانيم چه هستند دعوت مي كنيم . خودمان هم متاسفانه عادت كرده ايم به آنچه پخش مي شود فقط خيره شويم و نگاه كنيم . بشر با توليد نيازمند به شناخت دنياي اطراف خود است و انتقال فرهنگ و روحيه مدني مي تواند به صورتي سالم و سازنده انجام گيرد اما به نظر مي رسد تلويزيون يك مانع اصلي بر سر راه رسيدن به دنياي بهتر است پس ما بايستي از آثار سوء اين جعبه جادويي آگاه شويم و در ارتباط با تلويزيون مسؤوليت خود را بپذيريم .
«تلويزيوني كه مي تواند داراي اثرات كاملاً مخرب باشد مي تواند به صورت ابزار مفيدي نيز در خدمت تعليم و تربيت درآيد تلويزيون مي تواند چنين باشد ولي خيلي غير محتمل است كه چنين بشود.»
ساخت برنامه هاي با ارزش وقت بيشتر و تخصص بالاتري لازم دارد اما افرادي كه بتوانند براي مدت زمان پخش برنامه هاي بد بسازند زياد هستند و اين مسأله را حل مي كند.
اما بايستي برنامه هايي ساخته شود كه ضمن جذاب بودن داراي كيفيت مطلوبي نيز باشند اگر چه بعضي معتقدند كه تلويزيون براي جلب مشتري تلاش مي كند نه براي بالا بردن كيفيت. براي پخش برنامه هاي احترام برانگيز و انتخابي بايستي كارگزاران برنامه هاي تلويزيون آموزشهايي جهت بالا بردن و دروني كردن تعهد اخلاقي برتر ببينند تا از سطحي نگري كه خطري جدي است نجات يابيم.


كودكان قربانيان تلويزيون
نمي توان كودكان را براي زماني كه در مقابل صفحه تلويزيون صرف مي كنند سزنش كرد و اينكه آنها تقصيري ندارند كه از طريق تلويزيون اطلاعات دگرگونه شده را دريافت مي دارند.
جان كندري مي گويد: « قرار نيست كه تلويزيون از بين برود از سويي خيلي كم احتمال دارد كه تلويزيون فضاي مناسبي را براي اجتماعي كردن كودكان ايجاد كند.»
در گذشته كودكان ناظر فعاليت بزرگترها بودند و آنچه را خانواده طي يك نسل به آنان آموخته بود الگويي براي نسل آينده مي شود اما اكنون بايد دريابيم كه كودكان از محيط اطراف خود چه چيزهايي را فرا مي گيرند؟ عواملي كه محيط اطراف آنان را مي سازد چه نام دارد؟ و تلويزيون به عنوان يكي از اين عوامل چه مي كند و چه بايد بكند؟
در صفحه 3 كتاب تلويزيون خطري براي دموكراسي زير عنوان « چرا بچه ها تلويزيون تماشا مي كنند؟»‌ آمده است كه : انگيزه كودكان از نشستن در پاي تلويزيون با خواست بزرگترها فرق دارد. بزرگترها به اقرار خودشان براي سرگرمي به تماشاي تلويزيون مي پردازند ولي كودكان ضمن اينكه طالب سرگرمي هستند غالباً براي فهميدن دنياي اطراف به تلويزيون مي نگرند. بزرگترها معمولاً اهميت كمري براي تلويزيون قايل هستند و به آن با يك ساده باوري آگاهانه نگاه مي كنند». تبليغات تلويزيوني روي شخصيت كودكان، باورهاي كودكان و اعمال كودكان به شدت مؤثر مي افتد. معمولاً‌ كودكان از دو سالگي تماشاي فيلمهاي كارتوني را شروع و تقريباً در 6 سالگي به تماشاي تلويزيون عادت مي كنند. يعني قبل از اينكه به مدرسه بروند با تلويزيون دوست مي شوند.
به نظر مي رسد تلويزيون به عنوان اعتبار معلم و معلمي پايان بخشيده است يا داراي اين چنين قدرتي است زيرا امروزه دانش آموزان در حالي قدم به مدرسه مي گذارند كه به شدت از تكنيك تلويزيون و اثرات رواني آن متأثر شده اند و در حالي كه مكانيسم تصويري و بصري تلويزيون ريشه در اعماق آنان دوانده است با سيستم كتاب و حروف چاپي وارد يك نزاع دروني و رواني مي شوند اين درگيري قربانيان زيادي را مي طلبد. كودكان و دانش آموزان كه نمي توانند و يا نمي خواهند از طريق قرائت آموزش ببينند و يا اصولاً توانايي خواندن را ندارند نوآموزاني كه قادر به درك تسلسل منطقي حتي يك پاراگراف نيستند و نمي توانند افكار خود را برروي چند جمله مكتوب متمركز كنند ديگر قادر نيستند بيش از چند دقيقه به بيان شفاهي معلم ويا يك سخنراني توجه كنند و ارتباط منطقي جملات و مطالب را به خاطر بسپارند و يا حتي فراگيرند.»
كودكان بر خلاف بزرگسالان كه با ديگر رسانه ها ارتباط دارند بيشتر با تلويزيون در ارتباط هستند. به عقيده پژوهشگران علت علاقه كودكان به تلويزيون اين است كه به آنان امكان مي دهد تا در ماجراهاي پشت پرده زندگي كودكانه خود رسوخ كنند و دنيا و مردم را بهتر بشناسند.» وقتي كودكان ما به دنيا مي آيند بايد كار دشواري را انجام دهند و آن انطباق پذيري به شكل صحيح روشن مي شود و برآنان است كه كودكان را براي وظايف آينده آماده كنند اما وقتي ديگر كسي به كودكان كمك نمي كند كه دنيا را بشناسد آنان دست به دامان تلويزيون مي شوند . در حال حاضر پدران و مادران وقت اينكه دنياي وسيع اطراف را به كودك بياموزند از دست داده اند و از سويي تلويزيوني براي كودكان دست يافتني ترين دريچه به دنياي افراد بالغ است. پس تلويزيون به كودك يك تصوير يا خيال دگرگونه ارائه ميدهد زيرا در تلويزيون بيننده بيشتر از آنچه مي بيند تأثير مي پذيرد و اين نگراني در مورد كودكان كه بزرگ مي شوند وجود دارد. از خودمان بايد بپرسيم برنامه هاي تلويزيوني بر روي رفتار كودكان چه تأثيراتي مي گذارد؟
برنامه هاي خشن نه تنها در كوتاه مدت تأثيرات منفي بر كودكان مي گذارد بلكه بر اعتقادات و ارزشهاي آنان مؤثر واقع مي شود. قدرت نمايي هاي ستاره ها و قهرمانان خيالي فيلمها به كودكان چه مي آموزد؟ بدون شك به آنان تلقين مي كند كه هر كس قدرت بيشتري دارد حق با اوست و او هست كه به هدف مي رسد و با زور است كه مي توان هر چيزي و هر خواسته اي را به دست آورد. با همه اينها به نظر مي رسد همه آنچه در دنياي جهان سومي رخ مي دهد نتيجه رسانه هاست و متاسفانه سياستگذاران و برنامه سازان شناخت بيشتري از نيازها ، علاقه منديها به نظرات و عكس العملهاي مخاطبان و ماهيت خود رسانه داشته باشند. مي توانند مسؤولانه تر برنامه ريزي كنند.»
تلويزيون رسانه اي بي رحم
رسانه ها به جاي تأثير گذاري مثبت بر مردم و بخصوص كودكان مي توانند كاركرد و پيامدهاي منفي داشته باشند. تلويزيون بخصوص به كساني كه شناخت كافي از تلويزيون و برنامه هاي آن ندارند رحم نخواهد كرد گسترش خشونت و هيجان و همچنين سطحي نگري كساني را كه منتقدانه و آگاهانه به تلويزيون و برنامه هاي آن توجهي نمي كنند قرباني خواهد كرد و آنان را در معرض آسيبهاي جدي اجتماعي قرار خواهد داد . به همين علت گروه عمده اي كه پايمال مي شوند كودكان امروز ما هستند.
با توجه به اينكه اكنون تلويزيون ، قصه گو ، نصيحت گر، معلم و پدر و مادر ملي بچه ها شده است. والدين بايستي به كودكان بگويند و آنان را توجيه كنند كه تلويزيون منبعي قابل اطمينان براي شناخت دنياي خارج نيست و براي اينكه بچه ها كمتر تلويزيون ببينند بايد تفريحات ديگري مهيا شود.
پدران ، مادران و مدرسه تا حد امكان بايد به كودكان كمك كنند و درصدد كاهش تأثيرات سؤ تلويزيون در زندگي كودكان و نوجوانان برآيند. اما متأسفانه بسياري از والدين از جنبه هاي منفي تلويزيون آگاهي ندارند يا به آن اعتقادي ندارند و اكنون به نظر مي رسد كه كنترل والدين بر فرزندان بيشتر بر روي مدت زمان تماشاي تلويزيون است و آنان به نوع برنامه هاي تلويزيوني حساسيت چنداني ندارند.» كودكان به چشمان خود اعتماد مي كنند پس آنچه از تلويزيون مي بينند قابل اعتماد است اما مدرسه بايد به كارگيري تلويزيون را به بچه ها بياموزد از بچه ها بخواهد كه برنامه هاي تلويزيون را به بحث بكشانند و نقد كنند و در نهايت بايد كودكان بياموزند كه با ديد انتقاد آميز به تلويزيون و اطلاعات آن بينديشند ولي متأسفانه بچه ها هر چه بخواهند نگاه مي كنند بدون آنكه تأثيرات آن را بدانند و با اين بمباران مشكلاتي مخرب براي كودكان خانواده ها و جامعه ايجاد مي شود.
تلويزيون با افراط در توسل به داستانهاي افسانه اي با پرداختن افراطي به ستاره شدنها و با قلب كردن و واژگونه نشان دادن گفت و گوهاي مردمي در درون جامعه سطحي نگري تحميل مي شود امروزه تلويزيون به يك قدرت غير قابل كنترل بدل شده است پس با همين تعريف همواره يك زبان بسيار جدي از ناحيه تلويزيون بر مردم يا شاگردان نابالغ در راه بوده و هست متأسفانه تلويزيون زماني را از ما مي گيرد كه نياز داريم در آن فرصت به شناخت دنيا و پيدا كردن جاي خودمان از آن بهره گيريم. من پيشنهاد مي كنم اگر مي خواهيد استراحت كنيد و اگر مي خواهيد زندگي كنيد يك شب تلويزيون راخاموش كنيد وگرنه تلويزيون هم وقت شما را صرف مي كند و هم محتوي خود را بر شما تحميل مي نمايد.

پیشرفت معنوی تلویزیون، ارتباط نزدیک با خدا
در سریال روز حسرت که مناسبتی ماه رمضان ۱۳۸۷ بود و از شبکه یک تلویزیون پخش شد و دیروز به اتمام رسید. همه خزعبلاتی که به اسم فیلم‌نامه بود به کنار. اینکه در مورد عاقبت مردم تصمیم گرفتند کف مرا ببریده‌است!
مثلا حاج آقا فرامرز قریبیان در اواسط فیلم یک میلیارد تومن نزول توسط پسرش گرفته بود که آخر فیلم هم معلوم نشد چی شد. ولی آقا رو فرستادند بهشت!
مسخره و بی معنی و چرت و پر از اشکالات سناریو و بدتر از همه پر از خرافات و جعلهای مذهبی و لاطائلات فرط… بدبختی بزرگ این است که نمایندگان مجلس از صدا و سیما بابت نوآوریهای ویژه‌برنامه‌های رمضان تشکر کردند!


اهمیت تلویزیون
تلویزیون، رسانه ارتباط جمعی است و از این رو، اهمیت ویژه‏ای دارد. این رسانه، یکی از پل‏های ارتباطی میان مخاطب و سیاست، نظام، اجتماع، اخبار و حوادث شمرده می‏شود. تلویزیون یک الگوی یادگیری اجتماعی است و مردم از راه «یادگیری مشاهده‏ای»، الگوهای بسیاری را از این رسانه می‏آموزند و به آن عمل می‏کنند. این رسانه، وسیله‏ای برای همسان کردن نگرش‏ها و رفتار مخاطبان است. سرگرم کردن مخاطبان، از دیگر ویژگی‏های تلویزیون است؛ چرا که مخاطب از این راه می‏تواند از زیر بار فشارهای روانی زندگی شهری، فرار و تجدید نیرو کند. ویژگی سرگرم کنندگی تلویزیون سبب می‏شود تا برنامه‏سازان، قالب‏های تلویزیونی را بر مبنای جذابیت، جلب مشتری و رضایت‏مندی آنها شکل دهند. تلویزیون، سبب عمومی شدن دانش و آگاهی، آشنایی مردم با پیشرفت‏های جوامع دیگر و پدید آمدن انگیزه‏های قوی‏تر برای رقابت می‏شود. به این ترتیب، مردم به تلویزیون به عنوان رسانه‏ای می‏نگرند که هر لحظه جهان را به آنها می‏نمایاند.

آسیب‏ها و فواید تلویزیون
برخی از اندیشمندان معتقدند با استفاده از تلویزیون، به راحتی می‏توان یک جریان فکری به وجود آورد. امروزه تلویزیون تا دورترین روستاها راه یافته است و آنتن‏های کج و کوله آن را بر فراز آپارتمان‏های مرتفع تهران تا خانه‏های کوچک روستایی می‏توان دید. از این روست که تلویزیون را می‏توان دانشگاه عمومی گسترده‏ای با مخاطبانی در گروه‏های گوناگون در نظر آورد. برنامه‏های تلویزیون می‏تواند آثار مطلوب و نامطلوبی بر مخاطبان بگذارد. تأثیر گذاری تلویزیون به علت شنیداری و دیداری بودن آن، در مقایسه با دیگر رسانه‏های ارتباط جمعی بیشتر است. تلویزیون می‏تواند در زندگی مدرن امروز بسیار سودمند یا زیان‏بخش باشد. این رسانه به علت اینکه بسیاری از مردم با آن سر و کار دارند و اوقات بیکاری خود را با آن می‏گذرانند، می‏تواند آگاه کند، بیاموزد، تشویق کند و احساس را برانگیزاند. نمایش برخی فیلم‏های سینمایی که دربردارنده خشونت زبانی و بدنی است، از جمله آسیب‏های مخرب تلویزیون بر مخاطبان به شمار می‏رود. برخی آگهی‏های تجاری، مصرف‏گرایی را میان مردم جامعه رواج می‏دهد که این وضعیت را نیز می‏توان از آسیب‏های تبلیغی تلویزیون نام برد.


تأثیر تلویزیون بر افکار عمومی
تلویزیون، یکی از مؤثرترین و گسترده‏ترین دستگاه‏های پیام‏رسانی در جهان امروز به شمار می‏آید. این رسانه در مقایسه با دیگر رسانه‏ها به دلیل استفاده از جاذبه‏های تصویری و هنری، تأثیرگذاری بیشتری بر افکار عمومی و رفتار مخاطبان خود دارد. در واقع، تلویزیون با آموزش مفاهیم فرهنگی و اعتقادی، ترسیم و تبیین نمودهای برجسته و الگوهای مثبت و منفی، تبلیغ و ترویج مصرف کالاها و محصولات داخلی و خارجی، نهادینه‏سازی هنجارهای مناسب و نامناسب و حتی تغییر ذایقه و ذوق بینندگان، از جایگاهی کاملاً استثنایی در این مسئله برخوردار است و حتی می‏تواند رهبری افکار عمومی جامعه را در دست گیرد.

تلویزیون و اوقات فراغت
تلویزیون، رسانه‏ای فراگیر و بانفوذ است که با وجود گسترش برخی رسانه‏های غربی، همچنان سهم عمده‏ای از اوقات فراغت مردم کشور را به خود اختصاص داده است. به یقین، یکی از ضرورت‏های جامعه، شاد بودن است. تلویزیون در مقام رسانه‏ای سرگرم‏کننده باید بکوشد شادی را در مردم ایجاد کند. البته این شادی نباید با لودگی، ابتذال و بی‏بندوباری یکی شود؛ زیرا تلویزیون افزون بر سرگرم کردن مخاطب باید فرهنگ‏سازی کند و نباید به هر قیمتی بینندگان را بخنداند.


تلویزیون، دین و انتقال مفاهیم دینی
امروزه تعداد زیادی از رسانه‏ها به ویژه شبکه‏های رادیویی و تلویزیونی، دست‏اندرکار انتقال و آموزش مفاهیم دینی هستند و با وجود مشکلات فراوانی که در مسیر آنها وجود دارد، مخاطبان بسیاری را به خود جلب کرده‏اند. در ایران، یکی از شیوه‏های انتقال مفاهیم دینی به مخاطبان، بهره‏گیری از تلویزیون است که به صورت مستقیم و غیر مستقیم انجام می‏گیرد. روش مستقیم، پیام‏هایی است که محتوای مورد نظر آنها به طور صریح به مخاطب ارائه می‏شود. روش غیرمستقیم، پیام‏هایی است که محتوای آنها با بهره‏گیری از قالب‏هایی همچون ضرب‏المثل، تمثیل، داستان و روایات تاریخی و نیز استفاده از شیوه‏های هنری مانند اجرای نمایش، مسابقه، بازی، نقاشی، فیلم و عکس منتقل می‏شود. در این میان، یکی از عوامل موفقیت رسانه‏ها در انتقال مفاهیم دینی، بهره گرفتن از زبان غیر مستقیم است؛ چرا که زبان مستقیم در جهان امروز به صورت تحمیل و القای باورها به مخاطب در آمده و برای شکل نگرفتن فرهنگ القایی در ذهن مخاطب، باید به بیان غیر مستقیم روی آورد.
دیدگاه حضرت امام خمینی رحمه‏الله و مقام معظم رهبری درباره تلویزیون
از دیدگاه امام خمینی رحمه‏الله و مقام معظم رهبری، تلویزیون، ویژگی‏های خاصی دارد. این رسانه باید نقش آموزشی و پرورشی داشته و مربی خوبی برای مخاطبان خود باشد. در واقع، تلویزیون باید به دستگاه آموزشی برای مردم تبدیل شود؛ اسلام را به شکل درست به مردم معرفی کند؛ به ارزش‏های اسلامی پای‏بند باشد؛ فلسفه انقلاب را به نسل جوان جدید بفهماند و مفهوم استقلال و آزادی را بیش از پیش نهادینه کند. مردمی باشد و با توجه به حقوق همه طبقه‏های اجتماعی، نظر آنان را بازتاب دهد. افزون بر آن، به پرورش مخاطبان اندیشمند، مستقل و حساس به سرنوشت کشور و آزادمنش بیندیشد. نباید جوانان را از خودشان غافل کند، بلکه باید با ساخت برنامه‏های هدفمند، آنها را مبارزی آزادمنش بار آورد. مستقل و خودکفا باشد و در یک کلام، باید با گسترش فساد، خشونت و فحشا مقابله کند. فرهنگ اندیشه‏ورزی را گسترش دهد و اسلامی، انقلابی و مردمی بودن را در برنامه‏هایش بگنجاند و پدیدار سازد.
تماشای تلویزیون از طریق موبایل در ایران ممکن میشود
پژوهشگران الكترونيك و ارتباطات كشورمان موفق به طراحي سيستم پخش ديجيتالي تصاوير دستي (DVB-H) شدند كه با راه‌اندازي پايلوت آن در كشور تا پايان سال جاري مي‌توان برنامه‌ها و سريال‌هاي تلويزيوني را از تلفن همراه نيز تماشا كرد.
مهندس محمود فخرايي، معاون فني شركت سازنده اين سيستم در گفت‌وگو با ایسنا اظهار كرد: به منظور دريافت تصاوير ديجيتال بر روي گيرنده‌هاي متحرک و گوشي‌هاي تلفن همراه اين شرکت با حمايت وزارت صنايع – سازمان صنايع نوين - در حال ساخت نمونه فرستنده‌هاي DVB-H خود مي‌باشد که اولين پخش آزمايشي آن در نمايشگاه بين‌المللي IBC هلند - که يکي از معتبرترين نمايشگاه‌هاي تجهيزات رسانه‌اي در جهان است - در شهريور ماه امسال تست خواهد شد و اميد است تا با راه‌اندازي پايلوت اين سيستم تا پايان سال جاري، پخش آزمايشي آنرا با کمک سازمان صداوسيما در کشور آغاز كنيم.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید