بخشی از مقاله

چگونگی آشنایی کودکان
با وسایل ارتباط جمعی مدرن


عروسک‌ها اولین وسایل ارتباط جمعی بشر بودند
عروسک جزو قدیمی‌ترین دست سازه‌ها و همرازه‌های بشری بوده است و به عنوان نخستین خلاقیت‌های هنری و وسایل ارتباط جمعی و دست‌آوردهای ارتباطی بشر محسوب می‌شود . فرهنگ‌ها زمانی می‌توانند به حیات خود ادامه دهند که پویایی و نو شدن خود را فعالانه دنبال کنند و عدم اتصال و ارتباط با تکنولوژی، دوران مدرن کهنگی را به ارمغان می‌آورد.


اردشیر صالح پور در جشنواره کودک، نیایش و مهر،گفت:به طور کلی عروسک جزو قدیمی‌ترین دست سازه‌ها و همرازه‌های بشری بوده است. این انسان واره‌های کوچک در فرهنگ‌های مختلف گونه‌گونی‌های فراوانی داشته‌اند و به عنوان نخستین خلاقیت‌های هنری و وسایل ارتباط جمعی و دست‌آوردهای ارتباطی بشر محسوب می‌شوند .در زمان‌های بعدی به عنوان پیشگامان هنر تئاتر عروسکی مطرح شدند.
این استاد دانشگاه با اشاره به نقش و حضور عروسک‌ها در تاریخ تفکر بشری، افزود:در ابتدا این عروسک‌ها بیشتر در مفاهیم فکری سهیم بودند اما رفته رفته، بشر، در کنار گرایشات فکری همواره به سرگرمی هم می‌اندیشیده است و عروسک کم کم از کاربرد آیینی به شکل سرگرمی تغییر شکل پیدا کرد.
صالح پور،حضور عروسک‌ها را در زندگی و فرهنگ بدوی کودکان، حضوری چشمگیر و گسترده دانسته و گفت:کودکان با ویژگی‌های خاص تخیلی خود زمینه ارتباط و تعامل با عروسک را دو چندان می‌کند و کودک به همراه این همراز همدل سعی می‌کند زندگی خود را بشناسد و از پس مشکلات روزمره برآید و به نوعی نیازهای روحی و دغدغه‌های خود را پاسخ گوید.


وی با اشاره به تغییر نقش عروسک در تعیین سرگذشت بشر، گفت: بعدها همین عنصر به اسباب‌بازی و وسیله تفریحی برای کودکان تغییر ماهیت داد و به دنبال آن نمایش‌های عروسکی برای جانبخشی به مفاهیم روحی انسان در قالب‌های گوناگون سایه‌ای نخی دستکشی و باتومی و خیمه شب بازی پدید آمد.
این پژوهشگر حوزه عروسکی، در باره عروسک‌های سنتی و نحوه نگرش نوین به آنها گفت: نخستین نگاه باید همواره ما را به حفظ روال فرهنگ سنتی و صیانت آن در همان قالب‌های کهنه و دیرینه وا دارد. همچنین از آنجا که فرهنگ‌ها همواره به شکلی ثابت و ایستا نمی‌مانند، عروسک‌ها نیز مشمول این دگردیسی شده و یقیناً می‌بایست با نوآوری و بدعت بیانگر اصالت‌های فرهنگی هر قومی باشند.
نگاهى نو به دنياى کودک و تلويزيون
بسياري بر اين عقيده‌اند كه عصر جديد را همانطور كه عصر فضا، اتم و ئيدروژن مي‌خوانند به حق بايد عصر ارتباط الكترونيك نيز خواند. عصري كه در آن هيچ حادثه‌اي به فضاي جغرافيايي محدود نيست بلكه به كل جهان يا دست كم كره زمين تعلق دارد. به تعبيري ديگر، انفجار در زمان و فضا موجبات كوچك شدن گيتي و ملل دور دست را فراهم ساخته است. پيدايي خانواده يا به تعبيري ديگر، قبيله جهاني، با اين وسايل نو، تحقق‌پذير گشته است. اين وسايل با خود دنياي نو، ارزش‌هايي تازه و در عين حال اسارت‌هايي جديد به همراه آورده‌اند پس بايد فرزندان ما نيز در اين دنياي نو نيازها و مسائلي تازه يابند. همانطو ركه از امكاناتي بي‌سابقه در مقايسه با حيات نياكان خويش بهره مي‌جويند دنياي ارتباطات الكترونيك درمقابل اين نسل، چشم‌اندازي نو خلق كرده است.

برخلا‌ف اعصار پيشين تنها مدرسه يا به طور كلي سازمان‌هاي آموزشي انحصار آموختن را در دست ندارند بلكه آموزش در همه جاي جامعه به چشم مي‌خورد. با ورود به عصر ارتباطات الكترونيك، مخصوصا تلويزيون آموزش صرفا مجرد و دور از واقعيت نخواهد بود بلكه فرآيند آموختن در واقعيت و به همراه آن صورت مي‌گيرد. در اين دوره آموزش تنها از راه انتقال دانستن‌ها از طريق گوش صورت نمي‌گيرد بلكه با پيدايي خط و كتابت و سپس ابزار تصويري مي‌توان از چندين حس با هم در راه آموزش سود جست. بدين‌قرار، كودكان و نوجوانان درعصر ارتباطات الكترونيك مي‌توانند جدي‌ترين و سخت‌ترين محتواي آموزش را در كمال سهولت و تفرج‌فرا گيرند. بدين‌ترتيب ساعات طولا‌ني آموزش كوتاه به نظر مي‌آيند و كودك در پايان برنامه‌هايش باز هم ملتهب و تشنه آموزش‌باقي مي‌ماند. ضمن اينكه اگر اين وسيله ارتباطي به درستي به كار گرفته شود و در خدمت انسان‌ها، مخصوصا كودكان و نوجوانان قرار گيرد، زمان فراغت كودك از بي‌حاصلي خارج شده كارا، بارورو فرهيخته خواهد شد. پس در عصر ارتباطات الكترونيك هم مي‌توان از بروز خلا‌ در زمان فراغت دور ماند و هم سرگرمي‌هايي را در راه گذراندن فراغت قرار داد كه جنبه فرهنگي داشته باشند. بدين سان مي‌توان گفت نسل جديد غرق در انبوهي از اطلا‌عات و اخبار مجهز به ابزاري، سخت موثرو متمايز از اجداد و پيشينيان خود هستند. آنان نه تنها در راه آموزش، والدين و مدرسه را در اختيار دارند بلكه وسايل آموزشي الكترونيك در تمامي‌ساعات و بدون محدوديت آنان را دربرمي‌گيرند. آنچه اينجا در توصيف دنياي ارتباطات گفته شده كامل نخواهد بود اگر جهات منفي اين عصر و مشكلا‌تي كه كودكان در تماس با آن خواهند داشت عنوان شود.

توجه وسيع و عميق كودكان به وسايل ارتباط جمعي به ويژه تلويزيون، موجب مي‌شود ساعت‌ها در برابر آن بنشينند و از هر حركت بازبمانند، اين در حالي است كه امروزه تمامي‌مربيان بر لزوم تحرك جسمي براي همه انسان‌ها به خصوص كودكان به عنوان عاملي در راه تامين سلا‌مت تاكيد دارند. زماني كه وسايل ارتباط جمعي با انسان‌هايي برخورد مي‌كنند كه ذهني پرداخته شده و ساخته شده دارند كمتر مي‌توانند بدان رسوخ كنند. زيرا شخص از مكانيسم‌هاي دفاعي خاص خود برخوردار است. اين امر در مورد كودكان مصداق ندارد. ذهن كودك، ساده، فاقد شبكه به هم پيوسته‌اي متشكل از انديشه‌ها و باورهاست. در تماس كودك با تلويزيون بيشتر از همه مادران گله دارند كه فرزندانشان چنان غرق در تماشاي فيلم‌هاي تلويزيوني هستند كه كار مدرسه را به فراموشي مي‌سپارند. كار مدرسه قرباني فراغتي جذاب‌تر مي‌شود كه كودك از طريق تلويزيون بدان دست مي‌يابد. همين امر يعني جذب سخت كودك توسط تلويزيون از طرفي كوشش والدين جدا ساختن وي از اين وسيله موجبات بروز تنش را در خانواده فراهم مي‌سازد. تلويزيون كه زمان فراغت كودكان را تسخير نموده است دو فرآيند را موجب مي‌شود:

از جانبي كودكان ما با ديدن برنامه‌هاي آن خود را با قهرمانان نمايش هم هويت مي‌كنند و از جانب ديگر به فرآيند پيچيده فرافكني دست مي‌زند. بدين‌سان كودك خواسته‌ها، آرزوها و اميالي را كه در دل دارد وليكن جرات اظهار آن را ندارد از طريق تلويزيون در خارج مجسم مي‌دارد و اين امر به نظر ارسطو به نوعي پالا‌يش رواني منتهي مي‌شود. پس به طور قاطع مي‌توان گفت هيچ گاه در تاريخ جامعه انساني اين چنين انسان‌ها در معرض انبوهي از پيام، اطلا‌ع و خبر نبوده‌اند. وسايل ارتباط جمعي موجب شدند كه در آغاز گوش انسان‌ها (با راديو) و سپس چشم و گوش با تلويزيون چنان بردي ‌يابند كه پيام‌هايي را از هزاران كيلومتر دورتر بشنوند و ببينند. حاصل اين انقلا‌ب تكنولوژيكي، انبوهي از پيام است كه در يك آن انسان‌ها را دربرمي‌گيرد. اگر در گذشته براي شنيدن يا ديدن پيام، انسان‌هاي بسيار از يكديگر سبقت مي‌گرفتند، حالا‌ چنين نيست اين پيام‌ها هستند كه معلق در هوا و در جست و جوي شنونده‌اند. با اين تفسير اين كودكان هستند كه هر روز در ميان بمباراني از پيام و خبر دست و پا مي‌زنند. بدين‌ترتيب مي‌توان گفت عدم استفاده درست از تلويزيون و نداشتن فرهنگ مناسب براي بهره‌برداري از آن باعث كاهش تحرك، تاثيرپذيري مفرط، تعدي به حريم آموزشي كودك و تنازع دروني خانواده مي‌شود. آنچه بر اهميت اين بحث مي‌افزايد كار رويكرد و توجه كودكاني جامعه‌مان در ارتباط با اين وسيله ارتباط جمعي است در كنار اثرات و تبعاتي كه برشمرديم، لا‌زم است بدانيم: انحصار تلويزيون مي‌تواند به معناي تاثير بي‌رقيب دست‌اندركاران اين وسيله ارتباطي بر كودكان باشد و در نتيجه يك گروه اجتماعي تمامي‌ابعاد ذهن كودكان را از آن خود مي‌سازد. گرايش مفرط كودكان به تلويزيون، گرايش اندك آنها را به راديو، تئاتر، سينما، كتاب و مطبوعات سبب مي‌شود. تك‌بعدي بودن كودكان در مقابل و وسايل ارتباط جمعي پديده مطلوبي نباشد. عدم ورود كتاب، مجله و ساير وسايل مكتوب ارتباطي، كودكان را از ديگر چشمه‌هاي جوشان فرهنگ جدامي‌سازد. به خصوص كه اين سال‌ها بهترين فرصت در راه ايجاد رابطه عاطفي بين كودك و كتاب است. بايد خواندن كتاب يكي از مهمترين شيوه‌هاي گذران فراغت كودكان امروز و بزرگسالا‌ن فرداي جامعه باشد.
کودکان و رسانه‌های جمعی
وسایل ارتباط جمعی مهمترین شاخصه جامعه مدرن به شمار می‌آید و شامل رادیو، تلویزیون، نشریات و... می‌باشد. در این میان نقش رسانه‌های تصویری به خصوص تلویزیون نسبت به سایر رسانه‌ها برجسته‌تر است و در مقایسه با دیگر رسانه‌ها از مطلوبیت بیشتری برخوردار است، این امر به خصوص، بیشتر آنجا تحقق مییابد که کودکان به عنوان متقاضیان جدی برنامه‌های تلویزیون مطرح باشند. البته رسانه‌های نوشتاری هم در اطلاع‌رسانی و رشد استعداد کودکان مؤثر و مفید می‌باشند. یکی از مهم‌ترین کارکرد رسانه‌ها، کمک به روند فرهنگپذیری است. فرهنگپذیری، عبارت است از، جریان انتقال اندیشه‌ها، هنجارها، باورها، معیارها و نمونه‌های رفتاری موجود در فرهنگ جامعه به افراد آن. نهاد خانواده و سپس نهاد تعلیم و تربیت، اولین مراکز انتقال مفاهیم فرهنگی به کودکان می‌باشند. با توجه به اهمیت و نقش رسانه‌ها، روانشناسان هر یک از جنبه‌ای مختلف، محتوای رسانه‌ها را مورد مطالعه قرار داده‌اند. با تأثیرهای شناختی رسانه‌ها، می‌توان گفت که رسانه بر الگو‌های رفتاری افراد به شدت تأثیر می‌گذارد و در رابطه با سلامت روانی و اخلاقی فرد و سازگاری وی با جامعه اثرگذار است.


تبادل اطلاعات بدون محدودیت و قلمرو جغرافیای و فرهنگ ملت، امروز به شدت اعمال می‌شود و این مسئله در رابطه با تربیت کودکان نگرانی‌هایی را پدید آورده است و محتوای تولیدات رسانه‌ها نیز سؤالهای مهمی را بر می‌انگیزد. پخش یک سلسله برنامه‌های تلویزیونی ممکن است بزهکاری را در کودکان رشد بدهد، به جای این‌که باعث شکوفائی و رشد استعدادهای واقعی آنان شود، موانع گوناگون دیگری از قبیل تقلید رفتاری و نا به هنجاری را به وجود آورد.
پیمان جهانی ملل‌متحد در مورد حقوق کودک که در سال 1989 منعقد شد در ماده 17 خود چهارچوب بین‌المللی را در ارتباط با رسانه‌های جمعی در نظر گرفته است. این ماده به محافظت از کودک، در برابر اطلاعات و مطالب زیان‌آور برای سلامت (اخلاق) او سخن می‌گوید. امروز از چهار گوشه جهان خواستار اتخاذ تدابیری بر مبنای همین اصل شده‌اند. برای دستیابی به اهداف، جلب توجه جهانی به مسئله خشونت در رسانه‌های تصویری و نقش آن در زندگی کودکان و نوجوانان، تشویق به مبارزه با خشونت و کمک به شکل‌گیری پایه‌های بهتر برای تنظیم سیاست‌های مربوط در زندگی سیاسی و اجتماعی کودکان نقش اساسی دارد. برای دستیابی به یک هدف مشترک، یونسکو و تحلیلگران موارد زیر را پیشنهاد کردند:


ـ پژوهش‌های جدی در زمینه کودکان و برنامه‌های خشونت‌آمیز در رسانه‌های تصویری.
ـ دسترسی کودکان به رسانه‌های گروهی و بهره‌برداری آنان از این رسانه‌ها.
ـ دوره‌های آموزشی و مطالعاتی در زمینه کودکان و رسانه‌ها.
ـ جایگزین‌های مثبت برای خشونت رسانه‌ای.
ـ تدابیر و فعالیت‌هایی که با هدف محدود کودکان خشونت نامعقول از طریق رسانه‌ها صورت می‌پذیرد.
ـ برای تحقیق این اصول و اهداف لازم است که مراحل ذیل عملی شود.


رسانه‌های ویژه کودکان
کودکان مانند بزرگان علاقه به مطالعه، دیدن و شنیدن دارند، تقدیم برنامه‌های جالب و مطابق با استعداد کودکان زمینه‌ساز توسعه، به وسیله رسانه‌های مربوط به کودکان است، تا آنان علاقمندی بیشتری پیدا کنند.
کودکان به مشاهده تلویزیون علاقه زیاد داشته و وقت زیادی را صرف برنامه‌های تلویزیون می‌کنند، پخش برنامه‌های آموزشی زمینه‌ساز رشد، آموزش و پرورش کودکان می‌باشد. مشاهده، خواندن و دسترسی کودکان به رسانه‌ها جزء حقوق‌شان می‌باشد که دولت باید به آن توجه نموده و زمینه‌های لازم را مساعد نماید. چنانچه در ماده «17» پیمان ملل‌متحد در مورد حقوق کودک آمده است که: کشورهای عضو به کارکرد ارزشمند رسانه‌های جمعی واقف هستند و تعهد می‌‌کنند که کودک به اطلاعات و مطالب منابع مختلف ملی و بین‌المللی دسترسی داشته باشند، به خصوص آن دسته از منابع که هدف‌شان ارتقای سلامت اجتماعی، معنوی و اخلاقی کودک و صحت جسمی و روانی او باشد.
به این ترتیب وظیفه دولت تضمین دسترسی کودکان به اطلاعات و ترویج ابعاد مثبتی مانند انتشار آن دست از اطلاعاتی است که سبب ارتقای درک و شناخت مقابل جمع، برای زن و مرد و دوستی میان انسان‌ها، گروه‌های قومی، ملی و مذهبی، در مناطق مختلف می‌شود.
وضعیت کنونی رسانه‌های کودک


در عرصه جهانی
توجه به این نکته که کودکان یک گروه کوچک اقلیت و در حاشیه نیستند، ضروری است. حدود دو میلیارد کودک در جهان، حدود 13 فیصد در کشورهای غنی‌تر و حدود 87 فیصد در کشورهای در حال توسعه زندگی می‌کنند. دسترسی کودکان به تلویزیون و سایر رسانه‌های گروهی نیز از پراکندگی ناهمگن برخوردار است. این ناهمگنی کاملاً واضح و بسیار عمیق است، رسوم و عنعنات تماشاکنندگان در هر نقطه از جهان فرق می‌کند، در کشورهای اسلامی، کودکان دوست دارند مطابق به فرهنگ حاکم در جامعه، خواست و نیازمندی خانواده، برنامه‌های سازنده و آموزشی را تماشا کنند. در کشور ما از جمله برنامه‌هایی که به آن کمتر توجه صورت گرفته برنامه‌های کودکان می‌باشد، در حالی‌ که کودکان گروه بزرگ جمعیت ما را تشکیل داده، که باید به آن توجه نمود. پس باید وضعیت کنونی رسانه‌های کودک را خوب درک نمود و در جهت بهتر شدن آن باید تلاش کرد.
تنوع برنامه‌ها و تماشاگران:
یقیناً نباید تمام صحنه‌هایی را که در برنامه‌های تلویزیونی نمایش داده می‌شوند، یکسان انگاشت و تمام کودکان را نیز یکی گرفت. نتیجه آن‌ که فراگیری اتخاذ رفتارها و گرایش‌های پرخاش‌جویان از تلویزیون بستگی به ماهیت نمایش‌ها و شرایط فردی تماشاگر دارد. در تماشای برنامه‌ها، بزرگان به این فکرند که کودکان شاید برنامه‌های تفریحی، سریال‌های خانوادگی و داستان‌های کوتاه را تماشا کنند، در حالی ‌که بسیاری از کودکان به اخبار، مصاحبه و گفتگوهای تلویزیونی علاقه دارند، که روی همین دلیل ما نتوانسته‌ایم برنامه دلخواه آنان را در نظر گیریم، پس در تماشای تلویزیون و خواندن سایر رسانه‌ها باید علاقه کودکان را در نظر گیریم.


وسائل ارتباط جمعي
در ميان رشته هاي علوم انساني ، جامعه شناسي رشته جديدي است و از آن جديد تر، در ميان رشته هاي جامعه شناسي، وسايل ارتباط جمعي اين چنين است. اگر اهميت هر رشته علمي را در توسعه علم خالص ناديده بگيريم ، پرداختن به اين رشته جديد از چند جهت داراي اهميت است؛ اول، شرايطي كه اين وسايل در جامعه ايجاد مي نمايند ودوم، تأثيراتي كه در نهادهاي ديگر دارندوبطوركلي آنچه اين رشته را از ميان رشته هاي ديگر جامعه شناسي ممتاز مي سازد ، نقشي است كه اين وسايل در ايجاد فرهنگ جهاني ايفا مي نمايند وسوم آنكه ، مطابق دستاوردهاي محققان و نظريه پردازان اين رشته، انواع اختراعات جديد در گسترش وسايل ارتباط جمعي موثر است – در اين مقاله بيشتر مورد اخير حائز اهميت است؛ زيرا درآن به شرايط گسترش تلويزيون توجه شده است .


چند سالي بيشتر نيست كه در ايران شبكه هاي تلويزيوني ماهواره اي به صورت گسترده مورد استفاده قرار مي گيرند؛ گرچه پيش از انكه تلويزيون بتواند خود را به صورت فراگير عضوي از هر خانواده بسازد ، راديو به عنوان وسيله اي كارآمد و ساده با استفاده از تكنيك ماهواره، توانسته بود خود را به ما تحميل كند . در آن زمان نيز نقش سياسي اين وسيله توسط برنامه هايي كه از بنگاههاي سخن پراكني دولتي بيگانه چونBBC پخش مي شد ، مشخص و بارز بود؛ اما در زمان فعلي با توجه به محدوديت هاي سياسي واجتماعي كه براي نگهداري بشقاب هاوريسيورها، جود دارد؛ بايد تحقيق منظمي راجع به شبكه هاي تلويزيوني ماهواره اي – از اين پس براي راحتي فقط به ماهواره كفايت مي شود – انجام شود . مي توان روشهايي چون روش « همبستگي هاي ثابت »1 بلسون را در بررسي وضعيت كساني كه ماهواره دارند و آنان كه ندارند، به كار برد . نيز مي توان وضعيت خانواده ها ئي راكه تازه صاحب اين وسيله شده اند در نظر گرفت و با وضعيت آن ها قبل از داشتن اين وسيله، مقايسه نمود.


بيشترين تأثير اين وسيله در خانواده مشاهده مي شود . تأثيراتي كه اين وسيله بر هر يك از نقش هاي اعضاي خانواده برجاي مي گذارد قابل بررسي است . فرزندان ، مادران و پدران هر كدام از اين وسيله به گونه اي بهره مي جويند . اين بهره جويي منطبق بر نظر « شرام » است. او معتقد است ، بايد سؤال « تلويزيون با كودكان چه مي كند ؟» را رها كردو سؤال« كودكان با تلويزيون چه مي كنند؟» را جايگزين آن نمود .2
ماهيت اكثر برنامه هاي ماهواره اي فارسي زبان را برنامه هاي موسيقي پاپ بين المللي و برنامه هايي با اهداف سياسي ، برنامه هاي سرگرمي پيش پا افتاده و پخش فيلم هاي سينمايي تشكيل مي دهد . در وهله نخست پخش موسيقي پاپ در رأس برنامه هاي اين شبكه هاست، به طوري كه بر روي آنتن هاتبرد، تعداد 7 شبكه ايراني فقط به پخش برنامه هاي موسيقي 24 ساعته مشغول هستند. حتي حكومت نيز سياست خود را در مخالفت با اين پديده تا حدودي تغيير داده و به فكر استفاده از اين وسيله توانمند افتاده است؛ به طوري كه شبكه هاي متعددي را با اهداف اوليه پخش موسيقي راه اندازي نموده است كه حداقل سه شبكه آن را مي توان نام برد .


پس از پخش موسيقي، بيشترين برنامه هاي روي آنتن هاتبرد، به تبليغ مواد آرايشي و بهداشتي اختصاص يافته است .
از جنبه اقتصادي، پخش اينچنين تراكت هاي تبليغاتي كه در تلويزيون ملي ايران يا ممنوع يا بسيارپرهزينه مي باشد، درتلوزيون هاي ماهواره اي خيلي آسان تروارزان تراست .مثلادر حالي كه پخش يك تبليغ 10 ثانيه اي در شبكه سوم سيما بيش از يك ميليون تومان هزينه دارد؛ با همين ميزان پول مي توان در بعضي از اين شبكه ها، به مدت يك سال و هر روز به مدت 5 دفعه به پخش پيام هاي تبليغاتي اقدام نمود.
استفاده گسترده ازاينگونه تبليغات باعث شده است مصرف مواد آرايشي كه تبليغات آن در ايران ممنوع است، در بسياري از دختران جوان نفوذ كند؛ به گونه اي كه ايران به بهشت فروشندگان كالاهاي آرايشي تبديل شده است .


شايد بتوان گفت گسترده ترين تأثير اين وسيله در دختران نوجوان و جوان مي باشد . طبيعي است كه مواد آرايشي و مدلهاي مو و گريم مد روز، براي داخل خانه طراحي نمي شوند و تسري در جامعه مي يابند. اين پديده، سن استفاده از مواد آرايشي را درجامعه به شدت پايين آورده است. بعضي پيامدهاي آن را در مخالفت تندروان مذهبي با پديده« بدحجابي »، مشاهده كرده ايم .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید