بخشی از مقاله
نقشانتظار در پويايى جامعهاسلامى
عظمت وجودى و ابعاد مختلف شخصيتحضرت صاحب الامر(ع)، باعثشده است كه در طول هزار و اندى سال كه از غيبت كبرى مىگذرد، هر گروه از مردم بسته به گرايشهاى خاص اعتقادى، اجتماعى و فرهنگى كه داشتهاند، از منظرى خاص به تحليل شخصيت و تعيين جايگاه آن حضرت در عالم هستى بپردازند و هر گروه تنها درك و تصور خود از اين موضوع را تصور درست و مطابق با واقع از شخصيت آن يگانه هستى تلقى كند.
در اين ميان جمعى از اصحاب سير و سلوك و رهروان طريق عرفان و معنى با طرح موضوع خليفةالله و انسان كامل و همچنين نقشى كه حجتالهى در عالم هستى، دارد تنها به جنبه فرا طبيعى آن وجود مقدس توجه كرده و از ساير جنبهها غفلت ورزيدند.
گروهى ديگر از اصحاب شريعت توجه خود را تنها معطوف به جنبه طبيعى آن وجود مقدس ساخته و ضمن مطرح كردن نقشى كه آن حضرت به عنوان امام و پيشواى مردم به عهده دارند هيچگونه مسؤوليتى را در زمان غيبت متوجه مردم نديدند و تنها تكليف مردم را اين دانستند كه براى فرج آن حضرت دعا كنند تا خود بيايند و امور مردم را اصلاح كنند.
عدهاى هم ضمن توجه به جنبه فرا طبيعى و طبيعى وجود مقدس حضرت حجت(ع)، تمام هم و غم خود را متوجه ملاقات با آن حضرت ساخته و تنها وظيفه خود رااين دانستند كه با توسل به آن حضرت به شرف ملاقات با آن ذات اقدس نائل شوند.
اما در اين ميان گروهى با در نظر گرفتن همه ابعادى كه بدانها اشاره شد به طرح معناى درست انتظار پرداخته و در صدد تعيين وظيفه و نقش مردم در دوران غيبتبرآمدند. در اين ديدگاه هم مساله خلافت الهى انسان كامل مطرح است، هم به جايگاه و نقش مردم در قبال آن حضرت توجه شده و هم وظيفهاى كه مردم در دعا براى حفظ آن وجود مقدس و تعجيل در ظهورش دارند از نظر دور داشته نشده است.
شايد بتوان امام راحل امت ، رضوانالله تعالى عليه، را به عنوان درخشانترين چهره از گروه اخير ذكر كرد. ايشان با صراحتبه نقد و بررسى برداشتهاى مختلفى كه از مساله انتظار فرج وجود دارد پرداخته و ديدگاه خاص خود را در اين زمينه چنين مطرح ساختند:
«البته اين پر كردن دنيا رااز عدالت، اين را ما نمىتوانيم بكنيم، اگر مىتوانستيم مىكرديم. اما، چون نمىتوانيم بكنيم ايشان بايد بيايند. الان عالم پر از ظلم است، شما يك نقطه هستيد در عالم. عالم پر از ظلم است. ما بتوانيم جلوى ظلم را بگيريم، بايد بگيريم، تكليفمان است. قرآن و ضرورت اسلام و قرآن تكليف ما كرده است كه بايد برويم همه كار را بكنيم، اما نمىتوانيم بكنيم ، چون نمىتوانيم بكنيم بايد او بيايد تا بكند، اما ما بايد فراهم كنيم كار را ، فراهم كردن اسباب اين است كه كار را نزديك بكنيم ، كار را همچو بكنيم كه مهيا بشود عالم براى آمدن حضرت(ع) ... » (1)
در جائى ديگر نيز ايشان درباره مفهوم «انتظار فرج» مىفرمايند:
«انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و بايد كوشش كنيم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پيداكند. و مقدمات ظهور ان شاءالله تهيه شود.» (2)
براى روشنشدن بيشتر ديدگاه اخير، در اين مقاله، در ضمن سه گفتار روايات مربوط به «انتظار موعود» را مورد بررسى قرار مىدهيم تا روشن شود كه:
1- انتظار چه ضرورتى دارد؟
2- فضيلت آن چيست؟
3- چه وظايفى در عصر غيبتبر عهده منتظران است؟
وجوب انتظار
در تفكر شيعى انتظار موعود، با خصوصياتى كه در اين تفكر براى آن برشمرده شده ، به عنوان يك اصل مسلم اعتقادى مطرح بوده و در بسيارى از روايات شيعه بر ضرورت انتظار قائم آل محمد:، تصريح شده است. كه از جمله مىتوان به روايات زير اشاره كرد:
1- محمدبنابراهيم نعمانى در كتاب «غيبت» به سند خود ازابوبصير روايت كرده است كه روزى امام صادق(ع) خطاب به اصحاب خود فرمودند:
«الا اخبركم بما لا يقبل الله عزوجل من العباد عملا الا به؟ فقلت: بلى ، فقال: شهادة ان لاالهالاالله ، و ان محمدا عبده و [رسوله]، و الاقرار بما امرالله ، والولاية لنا، والبرائة من اعدائنا - يعنى الائمة خاصة - والتسليم لهم، والورع، والاجتهاد، والطمانينة ، والانتظار للقائم،(ع)» (3)
«آيا شمارا خبر ندهم به آنچه خداى عزوجل هيچ عملى را جز به آن از بندگان نمىپذيرد؟ گفتم: چرا، فرمود: گواهى دادن به اينكه هيچ شايسته پرستشى جز خداوند نيست و اينكه محمد(ص) بنده و فرستاده او است ، و اقرار كردن به آنچه خداوند به آن امر فرموده، و ولايت ما، و بيزارى از دشمنانمان - يعنى خصوص امامان - و تسليم شدن به آنان ، و پرهيزكارى و اجتهاد و اطمينان و انتظار قائم(ع)»
2- ثقةالاسلام كلينى در اصول كافى به سند خود از اسماعيل جعفر روايت مىكند كه روزى مردى بر حضرت ابوجعفر امام باقر(ع) ، وارد شد و صفحهاى در دست داشت. حضرت باقر(ع)، به او فرمود:
«هذه صحيفة مخاصم سال عن الدينالذى يقبل فيه العمل .فقال: رحمك الله ، هذاالذى اريد، فقال ابوجعفر(ع): شهادة ان لاالهالاالله. وحده لا شريك له ، و ان محمدا عبده و رسوله و تقر بما جاء من عندالله و الولاية لنااهلالبيت، والبرائة من عدونا، والتسليم لامرنا، والورع ، والتواضع و انتظار قائمنا، فان لنا دولة ، اذا شاءالله جاءبها». (4)
اين نوشته مناظره كنندهاى است كه پرسش دارد از دينى كه عمل در آن مورد قبول است . آن مرد عرض كرد: حمتخداوند بر تو باد همين راخواستهام. پس حضرت ابوجعفر باقر(ع) ، فرمود: گواهى دادن به اينكه خدا يكى است و هيچ شريكى براى او وجود ندارد، و اين كه محمد بنده و رسول او است، و اين كه اقرار كنى به آنچه از سوى خداوند آمده ، و ولايت ما خاندان و بيزارى از دشمنان ، و تسليم به امر ما، و پرهيزكارى و فروتنى ، و انتظار قائم ما ، كه ما را دولتى است كه هر وقتخداوند بخواهد آن را خواهد آورد».
3- شيخ صدوق در كتاب «كمالالدين» به سند خود از عبدالعظيم حسنى روايت مىكند كه:
«روزى بر آقايم محمدبن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسينبنابىطالب:، وارد شدم و مىخواستم كه درباره قائم از آن حضرت سؤال كنم كه آيا همان مهدى استيا غير او پس خود آن حضرت آغاز سخن كرد و به من فرمود»:
«يا اباالقاسم ،ان القائم منا هوالمهدى الذى يجب ان ينتظر فى غيبتة و يطاع فى ظهوره، و هو الثالث من ولدى». (5)
«اى ابوالقاسم بدرستى كه قائم از ماست و او است مهدى كه واجب است در زمان غيبتش انتظار كشيده شود و در ظهورش اطاعت گردد، و او سومين [امام] از فرزندان من است».
روايات بالا و بسيارى روايات ديگر - كه در اين مجال فرصت طرح آنها نيست - همگى بر لزوم انتظار حضرت قائم در دوران غيبت دلالت مىكند، اما حال بايد ديد كه انتظار كه اين همه بر آن تاكيد شده و يكى از شرايط اساسى اعتقاد اسلامى شمرده مىشود - چه فضيلتى دارد و شخص منتظر چه وظايفى بر عهده دارد.
فضيلت انتظار
در روايات وارد شده از ائمه معصومين(ع)، آنچنان مقام و منزلتى براى منتظران موعود آخرالزمان برشمرده شده كه گاه انسان را به تعجب وامىدارد كه چگونه ممكن است عملى كه شايد در ظاهر ساده جلوه كند از اين چنين فضيلتى برخوردار باشد. البته توجه به فلسفه انتظار و وظايفى كه براى منتظران واقعى آن حضرت بر شمرده شده، سر اين فضيلت را روشن مىسازد.
در اينجا به پارهاى از فضائلى كه براى منتظران قدوم مصلح جهانى حضرت بقيةاللهالاعظم بر شمرده شده اشاره مىكنيم: 1- مرحوم صدوق در كتاب «كمالالدين» از امام صادق(ع) ، روايت كرده كه آن حضرت به نقل از پدران بزرگوارشان، - كه بر آنها درود باد - فرمود:
«المنتظر لامرنا كالمتشحط بدمه فى سبيلالله» (6)
«منتظر امر (حكومت) ما، بسان آن است كه در راه خدا به خون خود غلتيده باشد»
2- در همان كتاب به نقل از امام صادق ،(ع) ، روايت ديگرى به اين شرح در فضيلت منتظران وارد شده
«طوبى لشيعة قائمنا المنتظرين لظهوره فى غيبته و المطيعين له فى ظهوره اولئك اولياءاللهالذين لاخوف عليهم و لا هم يحزنون» (7)
«خوشا به حال شيعيان قائم ما كه در زمان غيبتش منتظر ظهور او هستند و در هنگام ظهورش فرمانبردار از او، آنان اولياء خدا هستند ، همانها كه نه ترسى برايشان هست و نه اندوهگين شوند».
3- مرحوم مجلسى در كتاب «بحارالانوار» به سند خود از اميرالمؤمنين،(ع) ، نقل مىكند كه آن حضرت فرمودند:
«انتظرواالفرج و لاتياسوا من روحالله فان احب الاعمال الىالله عزوجل انتظارالفرج» (8)
«منتظر فرج باشيد و از رحمتخداوند نااميد نشويد. بدرستى كه خوشايندترين اعمال نزد خداوند عزوجل، انتظار فرج است».
4- همچنين مرحوم مجلسى روايت ديگرى را به سند خود از فيض بن مختار نقل مىكند كه در آن امام صادق،(ع) مىفرمايند:
«من مات منكم و هو منتظر لهذاالامر كمن هو مع القائم فى فسطاطه ، قال: ثم مكث هنيئة ، ثم قال: لا بل كم قارع معه بسيفه، ثم قال: لا والله كمن استشهد مع رسولالله(ص)» (9)
«هر كس از شما بميرد در حاليكه منتظر اين امر باشد همانند كسى است كه با حضرت قائم(ع) در خيمهاش بوده باشد. سپس حضرت چند لحظهاى درنگ كرده ، آنگاه فرمود: نه ، بلكه مانند كسى است كه در خدمت آن حضرت شمشير بزند، سپس فرمود: نه، بخدا همچون كسى است كه در ركاب رسول خدا(ص)، شهيد شده باشد.»
وظايف منتظران
در اينكه شيعيان در دوران غيبت چه وظايفى بر عهده دارند سخنهاى بسيارى گفته شده است و حتى در بعضى از كتابها، تا هشتاد وظيفه براى منتظران قدوم خاتم اوصياء، حضرت بقيةالله، ارواحنا له الفداء، بر شمرده شده است. (10)
اما، از آنجا كه تبيين همه وظايفى كه شيعيان در عصر غيبتبر عهده دارند در محدوده يك مقاله نمىگنجد، ما در اينجا به تناسب عنوان مقاله، تنها به بيان آن دسته از وظايف مىپردازيم ، كه توجه به آنها مىتواند در رشد و بالندگى و پويايى جامعه اسلامى مؤثر باشد:
1- شناخت حجت خدا و امام عصر (عج)
اولين و مهمترين وظيفهاى كه هر شيعه منتظر بر عهده دارد كسب معرفت نسبتبه وجود مقدس امام و حجت زمان خويش است. اين موضوع تا بدان درجه از اهميت قرار دارد كه در روايات بسيارى كه به طريق شيعه و اهل سنت از پيامبر گرامى اسلام(ص)و ائمه معصومين(ع)، نقل شده ، آمده است كه:
«من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية» (11)
«هر كس بميرد و امام زمانش را نشناسد،بهمرگجاهلىمرده است».
جمعى از اصحاب سير و سلوك و رهروان طريق عرفان، با طرح موضوع خليقةالله و انسان كامل و ... تنها به جنبه فراطبيعى آن وجود مقدس توجه كرده و از ساير جنبهها غلفت ورزيدهاند.
و در روايت ديگرى كه مرحوم كلينى به سند صحيح از فضيل بن يسار نقل مىكند آمده است كه:
«سمعت اباجعفر(ع)، يقول: من مات و ليس له امام فميته ميتة جاهلية، و من مات و هو عارف لامامه لميضره تقدم هذاالامر او تاخر، و من مات و هو عارف لامامه كان كمن هو معالقائم فى فسطاطه.» (12)
«شنيدم حضرت اباجعفر (امام محمد باقر) ،عليهالسلام، مىفرمود: هر كس در حالى كه امامى نداشته باشد بميرد مردنش مردن جاهليت است و هر آنكه در حال شناختن امامش بميرد پيشافتادن و يا تاخير اين امر (دولت ال محمد: او را زيان نرساند و هر كس بميرد در حاليكه امامش را شناخته همچون كسى است كه در خيمه قائم،(ع)، با آن حضرت باشد.»
توجه به مفاد دعاهايى كه خواندن آنها در عصر غيبت مورد تاكيد قرار گرفته است، نيز ما را به اهميت موضوع ناختحجتخدا رهنمون مىسازد، چنانكه در يكى از دعاهاى معروف و معتبرى كه شيخ صدوق آن را در كتاب «كمالالدين» نقل كرده ، مىخوانيم:
«اللهم عرفنى نفسك فانك ان لم تعرفنى نفسك لم اعرف نبيكاللهم عرفنى نبيك فانك ان لم تعرفنى تبيك لم اعرف حجتكاللهم عرفنى حجتك فانك ان لم تعرفنى حجتك ضللت عن دينىاللهم لاتمتنى ميتة جاهلية و لا تزع قلبى بعد اذ هديتنى...» (13)
«بار الها! خودت را به من بشناسان كه اگر خود را به من نشناسانى پيغمبرت را نخواهم شناخت ، بارالها!پيغمبرت را به من بشناسان كه اگر پيغمبرت را به من نشناسانى حجت تو را نخواهم شناخت . بارالها! حجتخود را به من بشناسان كه اگر حجتت را به من،نشناسانى از دينم گمراه مىگردم، خداوندا! مرا به مرگ جاهليت نميران و دلم را از (حق) پس از آنكه هدايتم فرمودى منحرف مگردان ...»
مؤلف كتاب ارزشمند «مكيال المكارم فى فوائد الدعا للقائم» مراد و مقصود از «معرفت امام» را، كه در روايتهاى يادشده بر آنها تاكيد شده بود، چنين توضيح مىدهند: «بدون ترديد مقصود از شناختى كه امامان ما، كه درودها و سلامهاى خداوند برايشان باد، تحصيل آن را نسبتبه امام زمانمان امر فرمودهاند، اين است كه ما آن حضرت را آنچنانكه هستبشناسيم. به گونهاى كه اين شناختسبب درامان ماندن ما از شبهههاى ملحدان و مايه نجاتمان از اعمال گمراه كننده مدعيان دروغين باشد، و اين چنين شناختى جز به دو امر حاصل نمىگردد: اول ، شناختن شخص امام(ع) ، به نام و نسب ، و دوم ، شناخت صفات و ويژگيهاى او و به دست آوردن اين دو شناخت از اهم واجبات است.» (14)
البته امر دومى كه در كلام يادشده بدان اشاره شده ، در عصر ما از اهميتبيشترى برخوردار بوده و در واقع اين نوع شناخت است كه مىتواند در زندگى فردى و اجتماعى منتظران منشااثر و تحول باشد. زيرا گر كسى بحقيقتبه صفات و ويژگيهاى امام عصر (عج) و نقش و جايگاه آن حضرت در عالم هستى و فقر و نياز خود نسبتبه او واقف شود ، هرگز از ياد و نام آن حضرت غافل نمىشود.
نكته مهمى كه در اينجا بايد در نظر داشت اين است كه شناخت و معرفتحقيقى نسبتبه حجتخدا جز با عنايتحضرت حق حاصل نمىشود و همچنانكه ، در دعايى كه پيش از اين بدان اشاره كرديم ، ملاحظه شد بايد از درگاه الهى توفيق شناختحجتش را درخواست كرد، تا بدين وسيله از گمراهى و سرگردانى نجات يافت. اين موضوع را از روايتى كه مرحوم كلينى به سند خود از محمد بن حكيم نقل كرده نيز مىتوان استفاده كرد، در اين روايت آمده است:
«قال: قلت: لا بى عبدالله (ع) ، المعرفة ،من صنع من هى ؟ قال: من صنعالله ، ليس للعباد فيها صنع». (15)
«از ابىعبدالله (امام جعفر صادق)(ع)، پرسيدم: معرفتساخته كيست؟ فرمود: از ساختههاى خداوند است و براى بندگان نقشى در حصول معرفت نيست.»
2- تهذيب نفس و كسب فضائل اخلاقى
وظيفه مهم ديگرى كه هر شيعه منتظر بر عهده دارد تهذيب نفس و آراستن خود به اخلاق نيكو است، چنانكه در روايتى كه نعمانى به سند خود از امام صادق(ع)، نقل مىكند آمده است:
«من سره ان يكون من اصحاب القائم، فلينتظر ، وليعمل بالورع و محاسن الاخلاق، و هو منتظر، فان مات و قام القائم(ع)، بعده كان له من الاجر مثلالاجر من ادركه فجدوا و انتظروا، هنيئا لكم ايهاالعصابة المرحومة». (16)
«هر كس دوست مىدارد از ياران حضرت قائم(ع) ، باشد بايد كه منتظر باشد و در اين حال به پرهيزكارى و اخلاق نيكو رفتار نمايد، در حاليكه منتظر باشد، پس چنانچه بميرد و پس از مردنش قائم(ع) ،بپاخيزد، پاداش او همچون پاداش كسى خواهد بود كه آن حضرت را درك كرده است، پس كوشش كنيد و در انتظار بمانيد، گوارا باد شما را اى گروه مشمول رحمتخداوند».
موضوع تهذيب نفس و دورى گزيدن از گناهان و اعمال ناشايست، به عنوان يكى از وظايف منتظران در عصر غيبت، از چنان اهميتى برخوردار است كه در توقيع شريفى كه از ناحيه مقدسه حضرت صاحب الامر به مرحوم شيخ مفيد ، رحمةالله عليه، صادر گرديده، اعمال ناشايست و گناهانى كه از شيعيان آن حضرت سر مىزند، يكى از اسباب و يا تنها سبب طولانى شدن غيبت و دورى شيعيان از لقاى آن بدر منير شمرده شده است:
«فما يحبسنا عنهم الا مايتصل بنا ممانكرهه ، ولانؤثره منهم» (17)
«... پس تنها چيزى كه ما را از آنان (شيعيان) پوشيده مىدارد، همانا چيزهاى ناخوشايندى است كه از ايشان به ما مىرسد و خوشايند ما نيست و از آنان انتظار نمىرود».