بخشی از مقاله
تجزیه و تحلیل اطلاعات آماری:
ابتدا نمرههای افراد مختلف (ورزشکار و غیر ورزشکار) را در دو جدول جداگانه دسته بندی میکنیم تا برای محاسبات راحت بتوان عمل کرد.
جدول 1-4 نمرات افراد عادی (غیر ورزشکار)
1 33 11 35 21 30 31 11 41 20
2 33 12 34 22 25 32 13 42 21
3 31 13 31 23 25 33 3 43 22
4 4 14 35 24 25 34 7 44 23
5 3 15 38 25 17 35 9 45 24
6 42 16 28 26 14 36 9 46 25
7 42 17 24 27 13 37 15 47 29
8 31 18 24 28 13 38 17 48 35
9 33 19 26 29 16 39 18 49 36
10 33 20 28 30 15 40 19 50 32
جمع 285 303 193 121 267
جمع کل نمرهها: 1169
جدول 2-4 نمرات افراد ورزشکار
1 22 11 42 21 1 31 2 41 10
2 21 12 13 22 8 32 3 42 10
3 27 13 13 23 9 33 4 43 13
4 21 14 14 24 10 34 7 44 13
5 27 15 13 25 3 35 7 45 15
6 28 16 18 26 4 36 7 46 18
7 25 17 20 27 3 37 6 47 20
8 27 18 7 28 2 38 5 48 25
9 29 19 9 29 6 39 5 49 29
10 36 20 2 30 4 40 9 50 33
جمع 263 151 50 55 186
جمع کل نمرهها: 705
فرضیه شماره 1 بین ورزش و میزان افسردگی در افراد ورزشکار و غیر ورزشکار رابط معنی داری وجود دارد. در اینجا روشهایی را مورد بحث قرار میدهیم که براساس آنها با استفاده از فقط یک یا چند عدد میتوان در مورد خصایص متغیرهای مشاهده شده اطلاعات سودمندی به دست آورد. این اندازههای توصیفی، آمار یا شاخص آماری نامیده میشوند.
این اصطلاح معمولا برای آن دسته از دادهها به کار میرود یک گروه نمونه به دست آمده است. این شاخصها نشان میدهند که موارد مطالعه شده به طور کلی چگونه هستند و یا دادههای حاصل در ارتباط با هم و یا به طور متوسط چه وضعی دارند؟ این شاخصها که تحت عنوان اندازههای گرایش مرکزی مطرح میشوند عبارتنداز:
الف- میانگین
ب- میانه
ج- نما یا مد
هریک از شاخصها، به گونهای معرف مقدار متوسط یا اندازه گرایش مرکزی دادهها تلقی میشوند. که به ترتیب مورد بحث قرار میگیرند.
الف- میانگین : میانگین کمیتی است که مقدار متوسط و یا به عبارت دیگر مرکز ثقل دادههای به دست آمده را نشان میدهد و اکثرا آن را با علامت (X بار) نشان میدهند و از فرمول زیر بدست میآید:
فرمول محاسبه میانگین
حال میانگین دو گروه را محاسبه میکنیم:
گروه عادی
گروه ورزشکار
مشاهده میشود که میانگین افسردگی افراد ورزشکار کمتر از افراد عادی است.
ب- میانه : میانه به عنوان یکی از شاخصهای گرایش مرکزی، عددی است که 50 درصد افراد بالاتر از 50 درصد افراد پایین در یک توزیع جدا میکند بنابراین میانه عددی است که جمعیت مورد مطالعه را از لحاظ توانایی یا ویژگی مورد سنجش به دو نصف تقسیم میکند و از این رو آن را عدد 50 درصدی مینامند. میانه را Mn یا Md (مخفف Median) نشان میدهند و آن را به طریق زیر در دادههای طبقه بندی نشده به دست میآورند، ابتدا دادهها را به صورت صعودی یا نزولی مرتب میکنیم و بعد عددی را که در مرتبه ام جای دارد، به دست میآوریم.
وقتی n فرد باشد عدد مربوط به نفر وسط میانه است وقتی n زوج باشد میانه برابر میانگین دو عدد متوالی خواهد بود که در وسط قرار میگیرند.
«میانه گروه عادی»
20-19-18-17-16-15-15-14-13-13-13-11-9-9-7-4-3-3
31-31-30-29-28-28-26-25-25-25-25-24-24-24-23-22-21
42-42-38-36-35-35-35-34-33-33-33-33-32-31
میانه گروه عادی
«میانه گروه ورزشکار»
10-10-10-9-9-9-8-7-7-7-7-6-6-5-5-4-4-4-3-3-3-2-2-2-1
27-27-25-25-22-21-20-20-18-18-15-14-13-13-13-13-13
42-36-33-29-29-28-27
میانه گروه ورزشکار
مد یا نما
نما در یک مجموعه دادهها به عدد یا متغیری گفته میشود که بیشترین تکرار یا فراوانی را داشته باشد و آنرا با mo نشان میدهند. و از فرمول زیر قابل محاسبه است:
نمای گروه عادی
نمای گروه ورزشکار
واریانس و انحراف استاندارد (معیار )
متوسط مجذور انحرافها از میانگین راواریانس (پراش) مینامند و آن را اگر در مورد نمونه باشد با V، SD2 یا تنها S2 و اگر درباره جامعه باشد با Q2 (سیگما) نشان میدهند. بنابراین واریانس متوسط پراکندگی نمرهها طول میانگین را با توان دو مشخص میکنند:
فرمول محاسبه واریانس
حال برای به دست آوردن واریانس و انحراف استاندارد هر گروه احتیاج به جدول توزیع فراوانی و محاسبه X و X2 هر گروه داریم.
برای گروه عادی فاصله طبقات را 5 در نظر میگیریم و تعداد طبقات از فرمول زیر بدست میآید: (XH-)XL+1
«گروه عادی (افراد غیر ورزشکار)»
تعداد طبقات
جدول 3-4 توزیع فراوانی و محاسبه X وX2 گروه عادی
جدول توزیع فراوانی گروه عادی
Fx2 X2 X F C.L
07/797 69/265 3/16 3 42-38
21/1149 69/127 3/11 9 37-33
52/317 69/39 3/6 8 32-28
21/15 69/1 3/1 9 27-23
45/68 69/13 7/3- 5 22-18
21/681 69/75 7/8- 9 17-13
07/563 69/187 7/13- 3 12-8
76/1398 69/349 7/18- 4 7-3
5/4990 52/1061 50
محاسبه واریانس و انحراف استاندارد
واریانس گروه عادی
انحراف استاندارد گروه عادی
«گروه ورزشکار»
تعداد طبقات
جدول توزیع فراوانی گروه ورزشکار
Fx2 X2 X F C.L
841 841 29 1 45-41
576 576 24 1 40-36
361 361 19 1 35-31
1176 196 14 6 30-26
405 81 9 5 25-21
64 16 4 4 20-16
7 1 1- 7 15-11
468 36 6- 13 10-6
1452 121 11- 12 5-1
5350 2229 50
محاسبه واریانس و انحراف استاندارد
واریانس گروه ورزشکار
انحراف استاندارد گروه ورزشکار
فرضیه شماره 2
افسردگی افراد عادی (غیر ورزشکار) از افراد ورزشکار بیشتر است.
جدولشماره5-4 پراکندگی فراوانیدادههای مربوطبه افسردگیدر افرادغیر ورزشکار مورد بررسی برحسب نسبت و درصد براساس دادههای جدول شماره 5-4 مربوط
P% P(rf) F افراد عادی (غیر ورزشکار)
12 12/0 6 طبیعی
16 16/0 8 کمی افسرده
10 1/0 5 نیازمند مشورت با روان پزشک
30 3/0 15 به نسبت افسرده
28 28/0 14 افسردگی شدید
4 4/0 2 بیش از حد افسرده
100 1 50
به افسردگی در افراد غیر ورزشکار که 50 نفر بودند از این تعداد 6 نفر (12٪) حالت طبیعی داشتند و 44 نفر (88٪) بقیه افسرده بودند که شامل کلیه درجات افسرده شناخت شدند 8 نفر (16٪) کمی افسرده، 5 نفر (10٪) نیازمند مشورت با روان پزشک، 15 نفر (30٪) به نسبت افسرده ، 14 نفر (28٪) افسردگی شدید و 1 نفر (4٪) بیش از حد افسرده بودن که در مقایسه با جدول شماره 6-4 نتیجه میگیریم که نسبت و درصد افسردگی در افراد غیر ورزشکار بیشتر است.
فرضیه شماره 3
افسردگی افراد ورزشکار از افراد غیر ورزشکار کمتر است.
جدول شماره 6-4 پراکندگی فراوانی دادههای مربوط به افسردگی در افراد ورزشکار مورد بررسی برحسب نسبت و درصد
P% P(rf) F افراد ورزشکار
50 5/0 25 طبیعی
20 2/0 10 کمی افسرده
10 1/0 5 نیازمند مشورت با روان پزشک
16 16/0 8 به نسبت افسرده
2 2/0 1 افسردگی شدید
2 2/0 1 بیش از حد افسرده
100 1 50
براساس دادههای جدول شماره 6-4 مربوط به افسردگی در افراد ورزشکار که 50 نفر بودند از این تعداد 25 نفر (50٪) حالت طبیعی داشتند و 25 نفر (50٪) بقیه حالات افسردگی (کلیه درجات) بودند که به صورت جزئیتر توضیح میدهیم از کل افراد افسرده در گروه ورزشکاران 10 نفر (20٪) کمی افسرده، 5 نفر (10٪) نیازمند مشورت با روان پزشک، 8 نفر (16٪) به نسبت افسرده، 1 نفر (2٪) بیش از حد افسرده بودند که در مقایسه با جدول 5-4 نتیجه میگیریم که نسبت و درصد افسردگی در افراد ورزشکار کمتر است.
نمودار 2-4 نمایش ترسیمی دادههای افراد گروه ورزشکار جدول 2-4 به صورت نمودار ستونی
با توجه نمودار فوق درمییابیم که افراد طبیعی در میان گروه ورزشکاران بیشترین فراوانی را به خود اختصاص داده و نصف افراد فاقد افسردگی و بر طبق دادههای آماری 50 درصد حالت طبیعی داشتند که در این نمودار اگر با دقت توجه نمایید میبینید که میزان افسردگی در میان گروه ورزشکار به واضع کمتر از گروه غیر ورزشکار است.
نمودار 1-4 نمایش ترسیمی دادههای افراد گروه غیر ورزشکار جدول 1-4 به صورت نمودار ستونی
به نمودارهای ستونی دو گروه ورزشکار و غیر ورزشکار توجه کنید که با مقایسه این دو نمودار بیشتر متوجه میزان افسردگی در دو گروه خواهیم شد.
باتوجه بهنمودار فوق درمییابیم که میزان افسردگی در افراد غیر ورزشکار بیشترین فراوانی را در دو ستون به نسبت افسرده و افسردگی شدید دارد و اگر با دقت توجه کنید میبینید که افسردگی در میان گروه غیر ورزشکار به واضح بیشتر از گروه ورزشکار دیده میشود.
به نمودارهای دایرهای دو گروه ورزشکار و غیر وزشکار نگاه کنید که با مقایسه این نمودارها بیشتر متوجه میزان و درصد افسردگی در دو گروه میشویم.
نمودار 3-4 درصد میزان افسردگی در گره ورزشکار مورد مطالعه
باتوجه بهنمودار فوق میبینیم 50 درصدافراد ورزشکار حالتطبیعی داشتند که نصف منحنیبه افراد طبیعی اختصاص دارد و نصف دیگر مربوط به درجات دیگر افسردگی است میزان افسردگی در این گروه به نسبت کمتر از گروه غیر ورزشکار است.
نمودار 4-4 درصد میزان افسردگی در گروه غیر ورزشکار مورد مطالعه
با توجه به نمودار فوق میبینیم که در گروه غیر ورزشکار بیشتر سطوح منحنی به درجات افسردگی اختصاص دارد و فقط 12 درصد سطح منحنی را افراد دارای حالت طبیعی به خود اختصاص دادهاند نتیجه میگیریم که میزان افسردگی در گروه غیر ورزشکار بیشتر از گروه ورزشکار است.
«آزمون معنی دار بودن»
چون حجم دو گروه بزرگ است از فرمول t استودنت به صورت زر استفاده میکنیم:
گروه غیر ورزشکار (عادی) گروه ورزشکار
n2= 50 n2= 50
X2=23/7 X2= 14
S22=109/18 S22=101/84 =%1در سطح آلفای
فرض صفر
بنابراین چون tcr< tob است در سطح آلفای 1٪ فرض صفر آزمون رد میشود.
چون آزمون t یک آزمون دو دامنه است، اندازه مبین برای رد فرض صفر در سطح 1٪ و برای درجه آزادی
برابر 617/2 است. و چون t محاسبه شده، 73/4 است و از t جدول که برایرد فرضصفر لازماست بزرگتر است، بنابراین فرض صفر رد میشود و لذا چنین نتیجه میگیریم که تفاوت بین دو میانگین معنی دار است.
همانطور که از محاسبات برمیآید فرضیه 1 ما مبنی بر اینکه بین ورزش و میزان افسردگی در افراد ورزشکار و غیر ورزشکار رابطه معنی داری وجود دارد که در سطح آلفای 1٪ تایید میشود. به عبارت دیگر بین ورزش کردن و میزان افسردگی به احتمال 99 درصد رابطه معنی داری وجود دارد یعنی کسانی که ورزش
میکنند به نسبت کمتری افسردگی دارند. و این تحقق یافتههای گذشته را که در این باره شده است،تایید مینماید و بر طبق فرضیه 2 و جدول شماره 5-4 میزان افسردگی در افراد غیر ورزشکار 44 نفر (88٪) شامل کلیه درجات افسردگی و 6 نفر (12٪) طبیعی بودند و براساس فرضیه 3 و جدول شماره 6-4 میزان افسردگی در افراد ورزشکار 25 نفر (50٪) طبیعی و 25 نفر (50٪) بقیه شامل همه افسردگی بودند که نتیجه میگیریم افسردگی افراد ورزشکار نسبت به افراد غیر ورزشکار کمتر است.
فصل پنجم
نتیجه گیری
خلاصه
افسردگی اختلالی است که در آن خلق و نیروی زیستی فرد کاسته شده و انسان به نقطه پریشانی میرسد در چنین شرایطی «خود» ممکن است بی ارزش به نظر برسد و جهانمعنای خودرا از دست بدهد و احساس بدبختی، بیچارگی و ناامیدی در فرد پدید آید.و خلقحاصل مجموعه واکنشهای عاطفی در یک زمان معین است. به عبارت دیگر «خلق یک استعدادعاطفی زیر بنایی است که آکنده از گرایشهای هیجانی و غریزه بوده وبه حالتهای روحیما جنبهمطبوع ویا
نامطبوع میدهد وبین دوقطب لذتو درد نوسان میکند». شخص افسرده ممکن است به طور واقعی یا غیر واقعی (عینی و ذهنی) به فکر شکستها و ناکامیهایش باشد و آینده در نظر او توام با بی پنهای و ناامیدی جلوه کند. بدین خاطر معمولا در افراد افسرده بیم خودکشی میرود. از هر ده نفر تقریبا یک نفر از افسردگی رنج میبرد و زنان دو برابر مردان به این بیماری مبتلا میشوند.
عواملی که در به وجود آمدن افسردگی دخالت دارند. زیادند، از جمله جنسیت، سن، طبقه اجتماعی، فقدان شغل خارج از منزل، تاریخچه زندگی، نوع شخصیت افسردگی دارای تاثیرات جسمانی، روانی، و اجتماعی است و تاثیرات جسمی آن ممکن است به این صورت ظاهر گردد: فعالیت بیمار کاهش یافته و ممکن است بیشتر وقت خود را در فکر فرو رفته و عبوس باشد چهره بیمار غمگین است و با نگاهی سرد و خیره به محیط خویش مینگرد، با کندی و مکث و تامل به
پرسشهای دیگران پاسخ میدهد، آهنگ صدای او سرد و بی روح و یکنواخت است. بیمار دستهایش را به هم میفشارد و یاس و ناامیدی را به آه و داد بیان میکند. به طور یکنواخت به عقب و جلو میجنبد، پوست خود را میکند، لب پایین خود را میجود، ظاهرش حکایت از فقدان دلبستگی دارد لباسش ژولیده است از بهداشت شخصی خودش غافل است چشمانش کسل و فاقد درخشندگی است در میهمانیها شرکت نمیکند و از اجتماع و گروه فعال گریزان است.
از اثرات روانی افسردگی میتوان موارد زیر را شمارد: حالت ضعف روحی ممکن است عمیق باشد، بیمار احساس میکند افسرده، زمین گیر و بیچاره شده و نیاز به مراقبت دیگران دارد، تمرکزش ضعیف شده و در سخن گفتن مردد به نظر میرسد. توجه و علاقه کاهش یافته و بیمار احساس میکند علاقهای به بیان شکستن ندارد.