بخشی از مقاله
چکیده
هدف اینپژوهش بررسی بُعد ارتباط با واقعیت در دختران نوجوان افسرده و غیر افسرده با استفاده از آزمون اندریافت موضوع از نقطه نظر بهنجار و نابهنجاراست. با این آزمون ،یکپارچگی شاخصه های تحولی افسردگی نوجوان و بزرگسال با یک رویکرد روانپویشی ،جهت سنجش تفاوت نوجوان افسرده و فاقد افسردگی و تعیین چگونگی ارتباط آن ها با واقعیت مورد بررسی قرار می گیرد.
جامعه آماری این پژوهش شامل 313 دانش آموزان دختر مقطع اول دبیرستان 17-16 - سال - ،شهرستان جوین بودند که با آزمون سلامت روانی رفتاری آموزش و پرورش - - 1387 غربال شدند . سپس با توجه به نتایج ، تعداد 30 نفر - 15 نفر دارای علایم افسردگی و 15 نفر فاقد علایم افسردگی - در دوگروه ملاک و گواه جایگزین شدند.سپس سه لوح 9GF، 12BG و 19 آزمون اندریافت موضوع به شکل کیفی جهت تشخیص علائم بکارگرفته شد.
یافته های پژوهش نشان داد که علائم تشخیصی در بعد ارتباط با واقعیت در دو گروه متفاوت است. ارتباط با واقعیت در دانش آموزان نوجوان واجد افسردگی - ملاک - اغلب ضعیف و همراه با تحریف بود و مضامینی چون خودکشی، پیش داوری و تنهایی را شامل می شد . در حالیکه دانش آموزان نوجوان فاقد افسردگی - گروه گواه - ، در برابر سختی ها مقاوم و دنبال راه حل ،نجات و گریز بودند . گروه ملاک برای روبرو شدن با واقعیت، خود را تنها می دیدند و بدبین بودند در حالیکه گروه گواه امیدوار و برای رویارویی باواقعیت هادارای اراده بودند.
مقدمه
افسردگی دوره نوجوانی موضوعی بحث برانگیز است.برخی مؤلفین آن را در چارچوب تحولات بهنجار نوجوان توجیه می کنند، حال آنکه، برخی دیگر علاقمندند که آن را بر اساس یک فرایند ناصحیح ،به ویژه در رده سایکوتیک، تعریف کنند. ولیکن، بهتر است که این موضوع را با دو جلوه مشاهده کنیم: افسردگی یا حساسیت به افسردگی در چارچوب تحولات بهنجار دوره نوجوانی و نیز افسردگی واقعاً مرضی که مشابه افسردگی بزرگسال می باشد.تفاوت این دو نوع ، در مدت زمان و شدت همراهی علائم افسردگی با نوجوان است.
مشکل تشخیص اختلالات عاطفی در کودکان و نوجوانان - که معمولاً در یک پیوستار بین بهنجار و نابهنجار قرار می گیرد - ، فقط با یک نظر تحولی قابل حل است. مقصود از نظر تحولی، شناسایی علائمی است که ممکن است در افسردگی نوجوانان یافت شود و ما بتوانیم با علائم افسردگی بزرگسال پوشش دهیم و در تشخیص آزمون اندریافت موضوع استفاده کنیم. مارسلی - 1990 - ، سه تفاوت از این علائم را در قیاس با افسردگی بزرگسال مطرح کرد:
- نوجوانان مانند بزرگسالان افسردگی خود را پنهان نگه نمی دارند.
- نوجوان غم زدگی خود را برخلاف بزرگسال، به شکل بی حوصلگی و خلاء در خود احساس می کند.
- نوجوان قادر است بطور گذرا با بازداری افسردگی خود را نشان دهد.
با توجه به مطالعات موردی امانوئلی و آزولی - 2009 - ، سه موضوع را می توان برای انعکاس علائم تحولی نوجوانان در TAT، مشخص کرد که به قرار ذیل است:
- تمایز موضوع از فاعل: عدم امکان ایجاد از دست دادن و وابستگی اتکایی نسبت به موضوعات بیرونی.
- سرمایه گذاری موضوعی و خوددوستدارانه: موقعیتی را در داستان های آزمون مشخص می کند که در آن آزمودنی نوجوان فلاکت و بدبختی را در دنیا تعریف می کنند، که در این دنیا، فقدان، مرگ، و سوگ را می بیند.
بازداری مرتبط با افسردگی: داستان هایی را متصور می سازند که افراد فاقد احساس و خالی از ارتباط هستند اینکه تشخیص دهیم که دانش آموز نوجوان افسردگیش مرضی است، به ما کمک می کند که اقداماتی در جهت رفع اُفت تحصیلی و ارتباطات اجتماعی او انجام دهیم .
تفکیک تشخیص بهنجار از نابهنجار ، می تواند هم با روش کمی و هم با روش کیفی صورت می گیرد.در این پژوهش ما باشیوه کیفی به این مبحث پرداخته ایم . با توجه به اینکه تشخیص اختلالات، اکثرا بر اساس آزمون های عینی و بر اساس محورهای DSM صورت می گیرد ، از آزمون TAT، که تصویری یکپارچه و منسجم از کل شخصیت ارائه می دهد، استفاده نمودیم .
کاسترو - 2006 - در مورد تشخیص علائم فوق الذکر در آزمون TAT ، توضیحات خودرا در5 سطح - تصور از خود و نگرش به آزمون ، ارتباط با واقعیت، شکل و ظاهر داستان ،،موضوع و رابطه موضوعی و نیازها ، مکانیسم های دفاعی - مطرح نموده است .در بعد ارتباط با واقعیت علائم تشخیصی افسردگی در کارت های TAT، می تواند در نظر گرفتن سرمایه گذاری کم بر روی واقعیت بیرونی، بازداری و یا حتی ارجاع کم به واقعیت بیرونی باشد.
در همین ارتباط، در نظر گرفتن ناقص یا اندک واقعیت بیرونی و یا حتی واقعیات،کاملاً از بین نرفته - که ناشی ازبَلوای فعل و انفعالات ذهنی بوده است - ، ادراک واقعیات در این سطح، به دلیل وسعت مشکلات عاطفی صورت گرفته است.شامل هر گونه برداشت نادرست از واقعیت اعم از تزلزل در ارتباط با واقعیت، انقطاع از واقعیت، دوری از واقعیت، ارتباط کم، ارتباط ازهم پاشیده و ... می باشد و ارتباط با واقعیت در فقدان افسردگی بصورت پیوند خوب یا مناسب با واقعیت، پیوند با واقعیت، ارتباط مناسب یانسبتاً مناسب نمایان میگردد.
زاویه - 2007 - 3 افسردگی - متناظر با افسردگی پنهان - با پوشش رفتارهایی از قبیل بی رمقی و یا برعکس بیش فعالی، پرخاشگری و خود بیمارانگاری را در حوزه افسردگی بهنجار در این سنین معرفی می کند. و نیز براکونیه - 1995 - با ذکر اقسام دیگر، چون افسردگی ایده آلی و تهدید افسردگی، که به ترتیب با نشانه های بارز احساس کهتری و ترس از عدم موفقیت آشکار می شوند، مرز افسردگی بهنجار را از نابهنجار مشخص می کند.
تفسیر آزمون یا کارت های خاص آزمون بر اساس محتوا و تحلیل گفتمان آزمودنی از داستانهایی که تعریف می کند، اتکا میکند.این تفسیر دو دیدگاه را در بر می گیرد: -1 دیدگاه تفسیری مدرسه فرانسوی - - EFP که بیشتر نظرات روان تحلیلگری را پایه ریزی می کند وداستان های بیان شده در لوح ها را گواهی برای نحوه تجزیه و تحلیل و شیوه تفکر آزمودنی می داند - بروله- فولار، - 1988 و -2 دیدگاه تفسیری مدرسه آمریکای - - EPA که بر روی روانشناسی »من« تأکید می کند و بیان می کند که داستان ها، رابطه علی بین پدیده های روانی آزمودنی و اجبارهای بیرونی بر وی را نشان می دهد
در این پژوهش، ما سعی می کنیم که این دو دیدگاه را ترکیب کنیم،. زیرا دو رویکرد فرانسوی و آمریکایی در روش شناسی تفسیری با هم همسو هستند و فقط از حیث چارچوب نظری با هم تفاوت هایی دارند.
در پژوهش امانوئلی و آزولی - 2009 - معلوم شد که که سه علامت از طریق لوح های TAT می توانند متمایز کننده افسردگی بهنجار از نابهنجار باشند که از جمله موارد آن، تمایز فرد از موضوع، سرمایه گذاری خوددوستدارانه و موضوعی، ویژگی های بازدارندگی می باشند.
در پژوهش کاسترو - 2006 - ، در سطوح تصور از خود، بین فردی و از دنیای اطراف، معلوم شد که بین افراد افسرده و غیر افسرده در لوح های TAT تفاوت وجود دارد. بدین صورت که افراد افسرده، نگرش هایی چون دیدگاه منفی نسبت به خود و یک فقدان حرمت خود، داستان تیره و اندوهبار، بازداری و یا حتی ارجاع کم به واقعیت در این لوح ها منعکس می کنند.شابرت - 2003 - دریافت که در این لوح ها، ابعاد افسردگی و خوددوستداری آزمودنی، خود را از طریق واکنش به یک موضوع طرد و به از دست دادن موضوع و یا حتی از طریق عدم امکان ارتباط موضوعی در داستانها نشان می دهند.
بطور کلی، با استناد به مطالب و پژوهشهای مورد اشاره، به نظر می رسد .بررسی تصور از خود میتواند در شناسایی افراد در معرض ابتلا به افسردگی و در نهایت راهبردهای مداخله ای فراگیر و اثربخش نقشی شایان توجه داشته باشد .بنابراین، پژوهش حاضر با مقایسه افراد افسرده و عادی، تلاش دارد ارتباط با واقعیت را در این دو گروه بررسی نماید.
روش
این پژوهش برای تحلیل کردن داستان های کارتهایTAT در دو گروه دارای اختلال افسردگی و فاقد افسردگی ، از روش همبستگی کمک می گیرد. در این روش، متغیرهای وابسته - سطح تعارض های روانی، تصور از خود، ... - بوسیله کارت ها، مشخص می شوند. روش همبستگی با رویکرد کیفی و با طرح گواه- ملاک اجرا می شود. در این رویکرد، با روش تحلیل داستان دو گروه افسرده و غیر افسرده را از حیث علائم تشخیصی در کارت های9GF, 12BG و 19 آزمون TAT مورد بررسی قرار میگیرند.