بخشی از مقاله


مقد مه :

درد نیا ي که ما در آن زند گی می کنیم ، روز به روز برمشکلات و گرفتا ری های آن افزوده می شود ، ظلم و ستم ،خلاء معنويت، فساداخلا قی وبی بند وباری در آن رو به گسترش است.
دانشمندان ومحققا ن، اگرچند درزمينه ی تکنولوژی، علم ودانش و برآ ورده ن

مودن نيازها ی مادی وتامین رفاه وآسا یش ظاهری انسا نها به پیش رفت ها یی مهمی درا ین زمینه نائل گرد یده وتاکنون دستاوردها ی بزرگی را برای بشریت عرضه داشته اند. مع ذالک درجهت بهبود وضعیت معنوی ، روحی ، روانی واخلاقی افراد بشر تا کنون کاری نه تنها صورت نگرفته، بلکه دردنياي جد يد ومعاصر، گردانندگان آن هرروز با ارائه برنامه های مخرب

 

فرهنگی و ابزارهای تبليغی جدید از قبیل؛ ماهواره ، اينترنت و...سهم بزرگی را در ويران نمودن زير بنایی فکری وعقیده تی خانواده ها، ا فکار نسل جوان و به انحراف کشا ندن آنها ، به خود اختصاص داده اند. به طوری که اخلاق وارزشهای انسانی درحال حضر ودرجهان متمدن امروز، بکلی درجامعه از بین رفته کمتر کسی پیدا می شود که به اصول انسانی و اخلاقی پا ی بند با شد .
علت این امر را باید درسست بودن پیوند خا نواده ها و عد م پا ی بندی آن ها به سنتهای اجتماعی و هنجارهای معنوی جستجو کرد . زیرا از نظر روانی وجامعه شنا سی یک نوع پیوند و را بطه ی بین آسیب های اجتما عی ، با روابط خا نوده ها در جامعه - با یک دیگر - وجود دارد .
روی همین جهت هر چه پیوند خانواده ها و افراد درجامعه مستحکم تر گردد ؛ از یک طرف نوع رفتار ، کنش و گفتار آن ها نیز درجامعه تحت تأثیر فضای مو جوددراجتماع کنترل شده ، منطقی وطبیعی تر ا نجام خوا هد گرفت ؛ از طرفی دیگرطبیعت وسرشت انسانی

نیز اقتضا دارد تا انسان درجهتی قدم گذارد که سعادت دنیا وآ خرت او تامین گردد وتنها راهی که می تواند انسان را به این هد ف نزدیک نماید تعهد وپای بندی به هنجار های فر هنگی وارزشی جوامع بشری است .
بنابر این باید تمام سعی وتلاش را بکار برد تا خانواده ها سالم وبی آفت با قی بما نند ؛ زیرا خا نواده ها کوچکترین واحد اجتماعی هستند که نقش بسیار مهم و سازنده ی را در سالم نگهداشتن زیر ساختهای اجتماعی بر عهده دارند . پس اگر خانواده ها سالم بمانند وروابط سنتی و مستحکم خود را حفظ کنند ، در نتیجه جامعه دچار آسیب های اجتماعی نخواهد شد ومسائل همچون بی بندو با ری ، شهوت گرا یی خودخواهی ونا به سا مانیهای اجتماعی در آن را ه پیدا نخواهد کرد . لذا مشکل جهان معاصر امروزه تنها مشکلات اقتصا دی وم

ادی نیست ، بلکه مشکل اصلی بشریت فقدان معنویت ، عوا طف انسانی و حس نوع دوستی می باشد .
« یکی از مهمترین فلسفه ی مرگ غرب ، تباه شدن خانواده است . بی توجهی به بنیاد های معنوی ، مادی انگا شتن هستی ، حسی انگا شتن معرفتها ، لذت پرستی، نسبی گرا یی، فردنگری، رهایی خواهی وکام گیری های بی مرز، گسست خانواده وفرو پاشی پیوندهای عا طفی ومعنوی را در پی آورده است . وبه قول بر ژینسکی: " سکولاریسم عنان گسیخته که بخش اعظمی از غرب را فرا گرفته است ، در درون خویش نطفه خودویرانی فرهنگی را پرورش می دهد ." » ( 1 )
از جمله پیامدهای منفی تمدن جدید، فروپاشی وازهم گسیختگی کانون خانواده است وخانواده ها درغرب باهم روابط عاطفی وانسانی ندارند وغالب غربیها حرمت پدرا ن ومادر را ن خود را پاس نمی دارند وخصوصا آن ها دوران پیری وکهولت را در تنهایی وخانه سال مندان سپری می کنند . برای آگاهی از سرنوشت غمبار خانواده ها درغرب وبخصوص پدرو مادر ها لازم است به این حکایت که از استاد شهید مرتضی مطهری (ره) نقل شده است توجه نمائیم:
« مر حوم محقق که نماینده ی حضرت آیت الله بروجردی (ره ) در آلمان بود نقل می کرد: پروفسوری در آلمان غربی مسلمان شد وبعد از مدتی این پرو فسورمریض شد، اورا برای معا لجه به بیمارستان بردند مابه عیادتش رفتیم ، پرسیدیم بیماری شما چیست ؟
گفت : دکترها مشغول تحقیق هستند .


روز سوم که رفتیم دیدیم بسیار نگران است گفتیم : چرا ناراحت هستید؟
گفت: تشخیص دادند که بیماری من سرطان است . گفتم : خداوند ، ان شاءالله شفا بدهد .
پروفسور گفت: ناراحتی من برای سرطان نیست بلکه ناراحتی من از این است که من یک زن دا رم با یک پسرجوان، امروززنم با پسرم به عیا د تم آ مدند تا فهمیدند من مرض سر طان د ارم . گفتند: خوب پروفسورشماکه بیماری سرطان داری خوب نمی شوی ما دیگر اینجا نمی آ ییم. توبمیر ما هم رفتیم !


بعدا (مرحوم) محقق گفت: به پرو فسور گفتم : آنها اگر رفتند ما هستیم ناراحت نباش . صبح و عصر به عیا دتش می رفتیم تا پرو فسورمرد .
مسلمانان را خبر کردیم با احترا م تمام جنازه را از بیمارستان بر داشتیم به قبرستان بردیم ،غسل دادیم ونماز خواندیم تا قبر حاضرشد یک مرتبه دیدیم پسری باکلاء پرمووعجیب وارد قبرستان شد وگفت: بابایم را بدهید من ببرم !
گفتیم : کجامی بری ؟
گفت: رفتم بیمارستان وبدن بابام رابه بیست مارک فروختم ( براساس محا سبه ی آن زمان هر مارک 30 ریال بوده است .) که برای کالبد شکا فی از آن استفاده کنند . گفتیم : بابات مسلمان است ( نمی شود جنا زه ی او را به تو بر گردانیم .) » (۲ )
اسلام درا ين ميان تنها دينی است که ازا ين بابت شد یدا نگران بوده و برای تحکیم بنیاد خانواده واحیایی ارزشهای اسلامی برنا مه های زیادی دارد و ساليان متمادی است که درراستای تأ مين نيازهای فکری، فرهنگی واخلا قی جامعه بشريت وتربيت انسانها برنامه ريزی داشته وتلاش می کند .
ما عقیده داریم ، دستورات وقوانین اجتماعی و اخلاقي اسلام اگر بنحودرست وبه طور كامل در جامعه اجرا شود ، د يگر از لجام گسیختگی خا نواده ها ، ظلم و بی عدالتی ، ترويج فسادوبی بند وباری وانحرافات اخلاقي درجامعه خبری نخواهد بود و بزرگترین نیاز جها ن امروز ازا ين ناحیه که خلا معنويت و نجات انسانهای مظلوم از قیدوبند اسارت نفس و بندگی هوا وهوس با شد ؛ میسر خواهد شد .
اخلاق وكردار نيك چيزي است كه فطرت وسرشت انسان با آن سا ز گاری دا شته وانسا نها فطرتا در جستجوی اخلاق حمیده بوده وسعی دارند تا خود را به زیوراخلاق مزین نمایند . درطول تاریخ بود ن انسا نها ی زیادی که مرا رت وتلخیها یی فراوانی را متحمل شد ند تا به کسب فضائل وصفا ت متعا لی وپسند يده الهی واخلا قی د ست رسی پیدا کرد ند وامروزه رفتا روآثارعظیم وگران سنگی ازآن ها برای ما برجا ی مانده است تا مااز آن ها استفا ده وبهره بر داری نما ئیم وسعی کنیم که از سیره ی عملی و راهنمائیهایی آنان پیروی نمائیم :


مؤلف " الفیض القدسی " می نویسد : عالم بزرگوار مرحوم محمد تقی مجلسی ، پدر علامه محمد با قر مجلسی در خاطرات خود می گوید : « در یکی از شب ها پس از این که از نماز شب
و تهجد سحری فارغ شدم ، حال خوشی برایم ایجاد شد ؛ از آن حالت فهمیدم که در این هنگام هر حاجت و درخواستی از خداوند نمایم ، اجابت خواهد شد ، فکر کردم چه درخواستی از امور دنیا و آخرت از درگاه خداوند متعال نمایم ؛ که ناگاه صدای گریه فرندم محمدبا قر در

گهواره اش بلند شد ، و من بی درنگ به خداوند متعال عرضه داشتم : پروردگارا ! به حق محمد و آل محمد علیهم السلام این کودک را مروج دینت و ناشر احکام پیامبر بزرگت قرار ده و او را به توفیقاتی بی پایان موفق گردان . » (3)ما مسلما نان ، به خصوص نسل جوان وصاحبان فکر واندیشه باید توجه دا شته با شیم تا زمانی که ما به سرما یه ها یی معنوی ، فرهنگی وارزشهای اصیل اسلامی مان مراجعه نکنیم غیرممکن است تا به سعاد ت وخوشبختی واقعی نا ئل گرد یم .
اگر مردان بزرگی هم چون مرحوم کلینی ، شیخ طوسی ، امام خمینی (ره) و ... از میان ما مسلمانان به جایی رسیده اند به خاطر همین تقیدات به معیارهای اسلامی واخلاقی بوده است ؛ مثلا در رابطه به امام خمینی (ره) نقل می کنند: « امام جمعه یکی از شهرستان ها به همراه پدرش برای دیدار امام خمینی (ره) به جماران رفتند . وارد منزل امام شدند و وقتی داخل اتاق شدند امام جمعه جلوتر از پدرش وارد اتاق شد و پدرش را پشت سر خود قرار داد . بعد از آن که خدمت امام نشستند شروع به معرفی پدرش نمود . امام فرمود : آیا او پدر شما است ؟ عرض کرد : بلی . امام فرمود : پس چرا در حیاط منزل جلوتر از ایشان حرکت می کردی و وقتی هم وارد اتاق شدی ایشان پشت سر شما قرار داشت ؟! » (4)
درا ين ميا ن ممکن است این سؤال برای بسیا ری از جوا نان ونوجونان ما مطرح

شود، که چگو نه مي توان به اخلاق ورفتا رهاي پسند يده دست رسي پيدا كرد؟ وراههایی رسیدن به آن چه گونه است ؟ به عبارت ديگر منبع اصلي اخلاق اجتما عی ، فردي ، خا نوادگي و...چيست ؟
پاسخ اين پرسش را مي توان بامراجعه به متون اسلامي وقرآن كريم بدست آورد وآنجاكه خدا وند در قرآ ن کریم مي فر مايد:
« و انك لعلي خلق عظيم .» (5)


تواخلاق برجسته ای داری.
این آ یه شریفه به طوری کلی منبع ا صلی مکارم اخلاق را برای ما معرفی می کند واشاره دا رد به مکارم اخلا ق اجتماعی آن حضرت ؛ زیراخلق در ا ینجا بمعنای اخلاق وروشها یی اجتماعی رسول خدا (ص) می باشد ونه اینکه مرا د دین اسلام با شد، چنا نکه برخی ازمفسرین این گونه تفسیر کرده اند .
علامه طبا طبا ئی درا ین زمینه می نویسد:
پس اینکه قرآن کریم فرموده :" ا نک لعلی خلق عظیم " ، معنا یش این است که توای پیا مبر سجا یا یی اخلاقی عظیمی داری؛ این آیه شریفه هرچند فی نفسها وبه خودی خود حسن خلق رسول خدا (ص) را می ستا ید ، وآن را بزرگ می شما رد ، لیکن با در نظرگرفتن خصوص سیا ق آ ن، این آیه خصوصا به اخلا ق پسند یده ی اجتماعی حضرت نظردارد،اخلا قی که مربوط به معاشرت می باشد؛ ازقبیل استواری بر حق ، صبروبردباری درمقا بل آذاروا ذیت مردم وخطا کاریهائی ارا ذل وعفو واغما ض از آنان ؛ سخاوت ، مدارا، تواضع وامثا ل اینها (6)
به لحاظ تاریخی، نخستین معلم ومربی رسول مکرم اسلام است وخدا وند در آیه دیگر نیز می فر ماید : « لقدکان فی رسول الله اسوة حسنة لمن کان یرجوا الله والیوا م الاخروذکرالله کثیرا » (7)
مسلما برای شما زندگی رسول خدا سر مشق نیکویی بود ،برای آن ها که امید به رحمت خدا و روز رستا خیز دارند وخدا را بسیار یاد می کنند .
بنابراین، اين كلام زيباي خالق دادگر، مسلمانان رابه يك منبع بااهميت وعظيم وجاويداني راهنماي مي كند كه بايد ازآن درس گرفت وزندگي فردي واجتماعي خود را بر طبق دستورات قرآن کریم و محاسن ومكارم اخلاق آن حضرت وجانشينان ايشان كه همگي اهل بیت آن حضرت وخلفای خدا درزمین مي باشند عيار نمایند. زیرا خداوند با الگو قرار دادن پیامبر ، برای مومنین سفارش می کند که در رفتارهای اجتماعی ، فردی و خانوادگی خود اگر می خواهید سعادت مند شوید و به کمالات دست یابید از او پیروی کنید .
البته ا ين مقا ل گنجا يش ا ين را ندارد تا درا طراف تمام مكارم اخلا قی وصفات پسند یده
رسول مکرم اسلام (ص) ، فرستا د گا ن الهی و ستا رگا ن درخشا ن هدا يت واما مت به طور جا مع ومفصل بحث شود، چون ازتوان اين مقا ل خارج است ، لذا مي پردا زيم به ويژگيهاي اخلا قي يكي ازفرزندان أن بزرگواروپرچم دار كربلا حسين بن علي (ع)، او كه زندگي خود را فداي اسلا م كرد و عملا الگو های زندگی و درس چگونه زيستن را براي انسانها

ي آزادي خواه وآزاد اند يش جهان بعدازخودش آموخت وارزشها ي واقعي را براي جها نيان معرفي كرد.
سخن گفتن ا گرچند در باره مردان الهي به ویژه در با ره ی امام حسین (ع ) کار سخت
وچه بسی د شوار ا ست و ا ين قلم را توان آن نيست تا درزوایای وابعاد مختلف شخصیت ، فضا ئل ، کرامات و اخلاق حميده ی آن بزگ مرد تا ریخ بشریت قلم ف

ر ساي نما ید .
اما در عصر كه ما درآ ن زند گي مي كنيم بخا طرتها جم گسترده ی فرهنگی بیگا نگا ن ، تبلیغ وترویج فرهنگ ابتذال و ضد ارزشها، ما نا گزیر هستیم تا بقدرتوان ازسیره ی اخلا قی پیشوایان دینی ومذهبیی مان درس بیا موزیم .
قابل دقت ویاد آ وری است ، درشرایط فعلی دشمنا ن اسلام ومسلمین در تلا ش مي با شند تا توسط عناصرخود فروخته داخلی ولبرال وباایجا د شبهات والقا ئا ت کاذب اذها ن عمومي را نسبت به اسلا م وارزشهای اسلامی بد بین ومنحرف نمایند ، ایمان وعقیده ی جوانان ونوجوانان ما رانسبت به اصول اسلامی و معتقدات ديني سست کنند ، وحتی سعی دارند تا آنا ن را ازدین و اسلام روگردان نمايند .
تمام اين تلا شها درحا لی صورت مي گيرد كه دشمنان اسلام مؤثروپيشرفته ترين امكا نات تبليغي را دراختيا ردارند ؛ امكا نا تي كه با ید براي پيشرفت مادی ، معنوی ، تامين رفاه وآسایش جا معه ی بشريت استفا ده گرد د، متاسفا نه امروزه علیه بشریت وبرای ازبین بردن اصول انسانیت بکار می رود ود ر واقع اسلام و ارزشهاي اخلا قي جامعه را هد ف قرارداده است .
پس وظیفه ی ما به عنوا ن يك مسلمان وظیفه شناس و آگاه به مسائل روزا قتضأ دارد تا جلوي اين سيل خروشان تبليغات دشمنان اسلام رابه هرنحوممکن؛ باسخنرانی ، چاپ مقاله ، کتاب و... بگیریم و اجازه ندهیم که دشمنان اسلا م بیش ازا ین با حیثیت و سرنوشت ما مسلما نان بازی کنند .
به نظر من يكي از مؤثر ترين راه ها برا ی مقا بله باآنان وجلو گیری ا زفرهنگ مبتذ ل غرب ، معرفي شخصیت وا قعی ا نبیاء الهی و الگو هاي اخلا قي ا ئمه ی معصومين (ع) براي نسل جوان وتشنه گان حقيقت ومعرفت مي با شد .
لذا ما دراین مقاله خوا هیم کوشید تا گوشه هایی ازابعاد شخصیت الهی واخلا قی یکی ازآن مردان الهی وامام حسين (ع) را بیان کنیم . بد ون شک وتردید حسین (ع) یک انسا ن كامل ونمونه ی است كه نه تنها ما وبلكه تمام آزاد مردان جهان به او ا قتدا کرده اند ونهضت بزرگ آن حضرت را سرمشق زند گی سیاسی واجتماعی خود قرار داده اند.
آری! حسين (ع) آزا د مردي ا ست كه از تما م ابعاد زند گي آن بزرگوار مي شود د رس گرفت و در مقابل عظمت ومقام والای او سر تعظیم فرود آ ورد و از آ موزه ها ی اخلاقی عاشورا شیوه چگونه زیستن را آ موخت ،« زیرا کربلا برای بسیاری فقط یک حادثه نیست که در سال 61 هجری اتفاق افتاده است ، بلکه حیات معنوی را می آموزد . کربلا به واقع یک مدرسه است . مدرسه ای که اطمینان نفس و تسلیم به قضا و قدر را می آموزد ونمونه ی اعلای از جان باختگی و اوج رنج انسان و بزرگترین نبرد رهایی بخش بشری را در تاریخ به نمای

ش می گذارد. حرکات و گفتار و شجاعت و دلاوری ها

ی حسین بن علی (ع) و هر یک از شهدای کربلا در مسائل روان شناسی وانسان شناسی ممتاز و بسیاردرخور اهمیت است . تعالیم اخلاقی او در میدان عمل و جهد و جهاد بی امان با مظاهر ستم و نفاق و مواجهه بی بهانه و پهلوانا نه با تعارض ها و تضادهای درونی تاریخ ، یکی از اصلی ترین و متعالی ترین صور الهی و معنای حق

یقی آزادگی و روح استغنای آدمی و گنجینه معرفت ایثار است . » (8)
حتی عده ی بسیا ری ازغیر مسلمانا ن درمقا بل عظمت ومقا م ولا یی آن حضرت سر تسليم فرود آ ورده اند

پس نها یت تلاش ما در ا ين نوشتار این است تا گوشه هاي از خصوصیات اخلا قی ورفتا رهای كريمانه ی ايشا ن را براي تشنه گان معرفت و صاحبان فكرواند يشه با زگو نما ئیم، تادرا ين آ شوفته بازارفرهنگی که تاريكيها وآ لود گی هاي دنياي معاصربرهمه جا سایه افگنده ، چراغي با شد برفرا روي آنان كه به آ ينده روشن مي اند يشند ، اندیشه ی آزا د دارند وبه دنبا ل رسيد ن به فلاح ورستگاري وروشنائی هستند.
حسین کیست؟
حضـرت ابـى عبـدالله الحسين(ع) دومين فرزندامام على و فاطمه زهرا(س) می با شد که بنابـرمشهور، روزسـوم شعبا ن سال چها رم هجرى درمـد ينه متولد شده است. پـس ازولاد ت پيا مبرا کرم (ص) نام وى را (( حسيـن)) گذاشت، آن گاه او را بوسيد و گريست و فرمود:
تو رامصيبتى عظيم در پيش است، خداوندا كشنده او را لعنت كن! آن حضرت به مصباح الهدى و سفينه النجاه و سيدالشهداءوابوعبدالله معروف است. (9)
مسعودى مى نويسد:امام حسين(ع)مدت هفت سال با رسول خدا(ص) بود و در اين مدت، آن حضرت خود متصدى غذا دا دن و علم و ادب آموختـن برای او بود كه كوچكتريـن نا راحتى او را نمى تـوانست تحمل كند. روزى پيامبر از در خانه فاطمه(س) مـى گذشت، صداى گريه حسين را شنيد وارد خانه شد و به دخترش فرمـود: مگر نمـى دانى كه گريه حسيـن در مـن چقـدر مـوثـر است، آن گـاه طفل را بـوسيـد وگفت:
«خداوندا مـن ايـن كودك را دوست می دارم تو نيز او را دوست بدار. »(10)
حسيـن بـن عـلى (ع) مـدت شـش سـال دوران كـودكى اش را با پيغمبر اكرم (ص) سپرى كرد وپـس از رحلت آن بزرگوار مدت سى سال در كنار پدرش على (ع) به سر برد و در همه حـوادث پـرتلاطـم دوران آن حضـرت حضـورى پـر تلاش داشت. پــس از شهادت اميرالمـومنان (ع) ده سال تمام همـراه و همگام با بـرادر عزيزش امام حسـن (ع) زنـدگـى كرد و پـس از شهادت برادر در سال50 هجرى به مـدت ده سا ل به ارزيابـى حـوادث ناگوارزما نش پرداخت و بارها به معا ويه عتراض كـرد و پـس از مرگ او در برابـر حكـومت يزيد ، شجاعانه ايستادگى کرد و از بيعت با او خـوددارى نمود، تا ايـن كه در محرم سال 61 هجرى به همراه گروهى از بستگان و ياران باو فايشوارد سرزميـن كربلا وسرانجام به همراه جوانان و72 تن ازیارانش به شهادت رسيد ند.
حسيـن بـن على (ع) نمونه كامل يك انسان برجسته و متشخص

بود و نام حسين در اذهان ، همه همراه با شجاعت ، ظلم ستيزى و جوش و خروش بر ضد هر گونه ستـم و تبعيض است. در دوران پنج سال حكـومت پدر با او همكارى مـى كرد و در پى چاره مى گشت كه پيـش از آن كه امت بیشتر ازاین دچار مشکل شود ، دسیسه و فریب کاریها ی معا ویه را خنثی کند و بامعرفی چهره ی واقعی آن، در تاريخ طرحى نو دراندازد.
متاسفانه سال شصتـم به پايان نرسيده بود، امام حسيـن (ع) ديـد كه مـردم در مقابل بـرادرش امام حسـن (ع) از نفس افتاده و هر چه از باقيمانده

مكتب در ميانشان بـوده از آنها دور گرديده و توده مردم ، خود را در گلوى گشاد بنـى اميه انداخته انـد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید