بخشی از مقاله
کاربرد نور در مرمت آثارباستانی
تاريخچه مرمت :
مرمت را مي توان همراه معماري به حساب آورد و به اين مفهوم از همان زماني يك بناي شكل گرفت مرمت آن بنا هم كم كم خود را نشان داد . به اين ترتيب چه در ايران و چه در ديگر ممالك و تمدنها مرمت همواره وجود داشته است مثالهاي كه در اين زمينه براي اين سرزمين مي توان نام برد به تغير كاربري چهار طاقي ها و آتشكده ها و كليساها به مساجد يا به توسعه مساجد مثل مسجد جامع اصفهان و به اندود كردن و بررسي سالانه بام ها در بناها اشاره كردو یا استفاده از پشت بند در بیشاپور پس از ساخت بنا برای جلوگیری از رانش طاق .
آنچه را كه به عنوان مرمت به معناي امروز خود مي شناسيم را مي توان در قرن 18 ميلادي در اروپا جستجو كرد در اينجا سعي مي كنيم كه بخش از آن را بصورت خلاصه و نظريات برخي از مهمترين افرادي را كه در اين مقوله تلاش داشته اند را مي آوريم .
اعلام رسمي حفاظت از آثار باستاني توسط كنوانسيون ملي فرانسه به سال 1794 تاثير به سزايي در اروپا بر اصل احياي بناها در شكل كالبد و عملكرد در گذشته و روشهاي مختلفي را نيز براي تحقيق اين هدف دنبال كرد . در سه دهه اول قرن 19 ميلادي معيار و روشي براي مرمت اعمال شد كه در آن به لحاظ بعد زماني اولين تصوير حاصل از امر مرمت عبارت بود از اتخاذ روش ها و راه حل هايي كه بتوان با استفاده از آن بخشهاي اصيل بنا را از بخشهاي مرمت شده تشخبص داد . با فراز و نشيب هاي متعددي كه در تئوري هاي مرمت پيش آمد
بالاخره به سال 1931 ، كنگره بين المللي آتن ، اصول و مباني مربوطه به مرمت را جمع آوري و مدون كرد . منشور آتن توصيه اكيدي بر مراقبت و استحكام بخشی آثار كرده و استفاده از ابزارهاي فني و سيستم هاي سازه ای در كاملاً مدرن را مجاز شمرد و يك سال بعد در سال 1932 آقاي گوستاو جوانوني در ايتاليا باز نگري جامعي بر آن ارائه داد . شاخص ترين تئوري او در ارجح شمردن ارزش سندي و تاريخي بنا بر ارزش كالبدي و شكلي آن است . اصل فوق در منشور مرمت كشور ايتاليا كاربردي عمده يافت . اين نظريه مرمت علمي ناميده مي شود و در آن تمامي عناصر با ارزش هنري با هر سابقه تاريخي مورد حفاظت قرار مي گيرند .
گرايش به ايجاد وحدت سبكي و يا باز گرداندن بنا به فرم اوليه ، ساير موارد را ناديده نمي گيرد و به عبارتي تمام الحاقات جزء قشرهاي تاريخي محسوب مي گردند ، ضمن اينكه نيازهاي جديد عملكرد بنا بر آورده مي شوند .
بدليل ابعاد وسيع بازسازي در بين سالهاي 1945-1943 مرمت علمي فاقد كارآيي لازم بود و آن زمان غير قابل قبول اعلام مي گردد . بديهي است كه بناي معماري فقط يك سند تاريخي نيست بلكه در وهله نخست اثري است با شكلي مشخص كه بيانگر يك ارزش هنري و معنوي مي باشد و به همين دليل داراي اهميت مضاعف مي شود يعني در واقع ارزش هنري بنا اهميت مي يابد و تمامي ارزشهاي ديگر زير مجموعة آن قلمداد مي شوند و از همين جا مرمت مدرن بر مبناي نظري آن بر كيفيت وحدت شكلي بين اقدام خلاقانه جديد و بناي قديم نيز جزء اهداف عمده تلقي مي گردد .
حال سخن را خلاصه كرده و به نظريه هاي مهم در مرمت مي پردازيم .
تئوریسین های مشهور مرمت
1- اوژن ويوله لودوك (1879- 1814)
معمار فرانسوي و يكي از فعالترين مرمت كنندگان آثار تاريخي جهان مطرح است . وي در كار مرمت به ابعاد اقتصادي و بهداشتي توجه داشت . بنا به عقيده وي ، بنا هاي تاريخي بايد از بناهاي اطراف پاك رها شوند تا بتوان به اهميت آنها بيشتر پي برد . او دو نظريه عمده را مطرح كرد :
الف : نظريه پويايي ماده در ساختمان : ماده بي جان براي برخورداري از روح و روان بايد به صورتي به كار گرفته شود كه معمار در نظر دارد .
ب: نظريه سبك و زمان : او سبك را مجموعه از قوانين و مقرراتي مي داند كه با توجه به تكنولوژي زمان و در زمان تعريف مي شود . اصولي را كه در اين رابطه بيان مي كند شامل موارد زير است .
يكم : حذف بخش هاي اضافه شده به بنا پس از تاريخ اصلي آن
دوم : تكميل يا احداث بناي فرسوده يا نا تمام بر پايه سبك گذشته بنا به صورت اوليه
سوم : شباهت و درك اثر .
چهارم : حفظ بناي كاملاً فرسوده و تخريبي .
2- جان راسكين : (1900- 1818 )
حقوقدان انگليسي كه با روي آوردن به هنر ابتدا به نقد فلسفه هنر پرداخت و سپس روي به فلسفه اجتماعي آورده راسكين با ديدي كاملاً هجران زده به گذشته و با الهام از گذشته سعي بر آن داشت تا تحولي اساسي در انديشة فرهنگي مردم ايجاد كند . معروف ترين اثرش « هفت مشعل معماري » است كه در سال 1848 انتشار يافت هفت مشعل وي عبارت اند از :
حقيقت ، ايثار ، قدرت ، زيبايي ، زندگي ، خاطره و اطاعت
راستين با اقدامات خود پايه گذار دو نظريه عمده در امر مرمت شد . اين دو نظريه شامل نظريه .
الف : منظم سازي
ب: نظم اندام وار است .
راسکین بر مبنای نظریات فوق اصولی را مطرح ساخت که در مرمت موثر واقع شد که عبارتند از :
یکم : اصل فنا پذیری
دوم : اصل عدم تکرار
سوم : اصل عمر و اعتبار
چهارم : اصل عدم دخالت
پنجم : اصل مرمت آئینی
3- کامیلو بویی تو: (1914-1846)
محقق و معمار ایتالیایی که پدر مرمت شهری جدید نامیده می شود . او اولین شخصیتی است که در باز زنده سازی توجه به مفاهیم معماری را جایگزین تبعیت از ویژگیهای شکلی – سبکی بناهای در دست تعمیر کرد . « نکاتی پیشنهادی وی در مورد مرمت شهری تأثیر زیادی در تدوین و شکل گیری اولین منشور معماری داشت » .
نظریات بویی تو را می توان به دو مورد خلاصه کرد :
الف: جایگزینی مفاهیم معماری به جای ویژگیهای شکلی و سبکی : مفهوم معماری مهم است نه سبک و شکل آن .
ب: فراتر از زمان بودن بنا ها و مجموعه های تاریخی : دمیدن روح جدید به کالبد قدیم سبب می شود تا بنا ها و مجموعه های تاریخی زنده شوند . هنگامی که یک اثر تولید می شود کاری مادی وقوع یافته است ولی بعد از یک نسل تعاملات غیر مادی و فرهنگی در اثر وارد شده و معنای فرهنگی می یابد .
بر اساس نظریات فوق می توان اصول زیر را مطرح کرد :
یکم : ایجاد عملکرد جدید در کالبد قدیم
دوم : تعیین دوره مداخله در هر دوره
سوم : تدوین مبانی اقدام
چهارم : عدم تقلید از سبکهای گذشته معماری
دستور العملهای مرمتی را بر اساس نظریه ها و اصول مورد نظر بویی تو می توان به صورت زیر مطرح کرد .
الف : دخالت در بنا با استفاده از مفاهیم کهن ولی متفاوت از سبک قدیم
ب: تفاوت گذاشتن بین مصالح قدیم و جدید به هنگام اقدام
ج: استقرار نمايشگاه در كنار هر نوع اقدام براي مشخص نمودن جايگاه عناصر مداخله
د: معرفي بنا يا مجموعه هاي تاريخي با استفاده از امكانات آموزشي
ر: حك تاريخ و زمان اقدام
ز: توصيف مراحل مداخل و بيان علت اقدام
4- كاميلوسيت (1903-1843)
معمار اتريشي كه مهمترين اثر وي كتاب «هنر ساختن شهرها » در سال 1889 مي باشد . بيشتر نظريات او در باب مرمت شهري است .
5- لوكا لبترامي (1933-1854)
معمار و نقاش ايتاليايي كه به مرمت ابنيه بر اساس نقشه ها و مدارك و شواهد تاريخي مي انديشيد .
وي معتقد است به « بازسازي اصيل بنا به تشكل اوليه اش » . نظريات او تلفيقي از نظريه هاي ويوله لودوك و جان راسكين بوده است و شامل دو نظريه عمده است .
الف : تعلق بنا به محيط شهري
ب: روش مرمت تاريخي
اصول مرمتي كه داشت شامل
يكم – بازسازي مو به مو
دوم – حق مداخله در بنا ، مجموعه يا بافت شهري مشروط بر وجود مدارك لازم در مورد موجوديت اوليه آن .
6- جوانوني
در سال 1920 رياست كميته حفظ آثار هنري و باستاني ايتاليا را به عهده داشت .
مجموعه دستورات او در زمينه بافت شهري مجاور مونومان ها بعدها در كنفرانس آتن 1931 تصوير و منتشر شد . او به معماري مدرن اعتقاد نداشت و آنرا بدون استيل ميدانست و معتقد بود كه نبايد در كنار يك بناي تاريخي و باستاني بنايي امروزي بسازيم چرا كه آنرا خيانت به سبك باستان مي دانست .
او معتقد بود كه مي توانيم در كنار معماري باستاني ، ساختماني بسازيم و يا قسمتي ازيك ساختمان كه ويران و نابود شده است ، تكميل كنيم ، منتهي بايد سبك و استيل آن بناي باستاني را اخذ كرده و بعد آن را به صورت هر چه ساده تر ، خلاصه كنيم . بنا بايد از تزئينات عادي باشد و تمام اجزا آن به نحو شماتيك و خلاصه باشد . ما بايد يك بناي نوتر (NEUTRE) يعني خنثي و بي تفاوت بسازيم .
7- جزاره بر اندي
تئوريسين و مرمت معروف ايتاليايي مرمت را به اين صورت براي ما تعريف مي كند : « لحظه متدي دو باره شناسي شده كار هنري در كالبد فيزيكي آن و همچنين در دو قطب زيبايي شناسي و تاريخي بطوريكه بتوانيم آنرا براي آينده گان تحويل دهيم » .
عقايدش بصورت موارد زير خلاصه مي شود :
الف : اثبات و شناسايي يك اثر هنري توسط بحث انتقاده
ب : دوباره سازي و دوخت و دوز قسمت كسر اثر هنري
ج : دخالت بعنوان مرمت روي ماده اثر هنري انجام مي شود چه به جهت نجات اثر هنري و چه به عنوان خود جسم اثر هنري .
پيشنهادات براندي
1- با ارزش بودن ديد زيبايي شناسي كه توام با نگرش تاريخي باشد .
2- مرمت يك عملكرد منتقدانه و يك قضاوت شرط به شرط را مي طلبد .
3- مرمت به عنوان وحدت بخشيدن و تمامي ديدن اثر هنري ميباشد و دخالت مرمتي بايستي قابل برگشت باشد .
خصوصيت تجربي بودن دانش معماري باعث وجود اختلاف نظم و نقاديهاي شديد بين صاحب نظران و علاقه مندان مي شود . از همين رو برخي از نظريه پردازان در مورد مرمت نظريه هايي گاهاً افراطي و متفاوتي با ديگران دارند كه به نظر ما اين نظريات هم قابل احترام است و هم اكنون به يكي از اين نظريه پردازان اشاره مي كنيم كه از او شناخت بيشتري نسبت به ديگران داريم .
8-لوكور بوزيه (1965- 1887)
نام اصلي وي « شارن ادوارد ژانره » است . نقاش ، معمار و شهر ساز سويسي الاصل كه در سال 1928 يكي از اعضاي اصلي چهارمين كنگره سيام بود . متذكر مي شوم كه نظريات او كه در اينجا ذكر مي شود بيشتر در باب مرمت شهري است .
الف : نفي گذشته
ب: معماري نمي تواند به بنايي محدود شود كه در گذشته بنا شده است .
ج : تبعيت فرم از عملكرد : كالبد بايد در مقابل عملكرد مطيع باشد .
د: منطقه بندي تنها ابراز پاسخگويي به اهداف شهر سازي جديد .
دستور العمل هاي لوكوربوزيه را مي توان به صورت زير دسته بندي كرد :
یکم : تخريب بنا ، مجموعه و يا بافت هاي فرسوده شهر
دوم : جايگزين كردن بنا ، مجموعه و يا بافت هاي جديد بر روي بافت قديم براي خلق فضاهاي جديد .
سوم: حفظ تعدادي محدود از بناها با ارزش به منظور پاس داشتن خاطره هاي شهري
چهارم : ورود وسايل نقليه و موتوري به داخل بافتهاي شهري كهن
کاربرد فیزیک در مرمت میراث قرهنگی
دومين نشست از سلسله سخنرانيهاي علمي، با موضوع كاربرد روشهاي ژئوفيزيك در باستان شناسي، از سوي دفتر فناوريهاي نوين پژوهشگاه سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري برگزار ميشود.
به گزارش روز يكشنبه ايرنا از پژوهشگاه سازمان ميراث فرهنگي،صنايع دستي و گردشگري، كارشناس ارشد مهندسي ژئوفيزيك، گفت: با توجه به رشد چشمگير كاربرد روشهاي زئوفيزيك اكتشافي در كاوشهاي باستان شناسي، پيدايش شاخه اي با عنوان باستان ژئو فيزيك در جهان، از دستاورهاي استفاده از اين روش است.
بابك امين پور، افزود: در استفاده از اين شيوه، قبل از شروع حفاري، محل و پراكندگي آثار برجاي مانده مدفون تعيين و با استفاده از آنوماليهاي ژئوفيزيكي و تهيه نقشهاي از سايت مورد نظر، مرحله كاوش با ديد بازتري آغاز ميشود.
وي، پيمايش محوطههاي وسيع و محدود شدن محوطه مورد نظر و انجام سريع كاوش هاي باستان شناختي، كاربرد موثر در كاوشهاي نجات بخشي و صرفه جويي در زمان و هزينههاي كاوش را، از مزاياي استفاده اين روش برشمرد.
اين كارشناس مهندسي ژئوفيزيك، اظهار داشت: همچنين جهت دادن به حفاري، تعيين حدود آن، دستيابي به آثار مدفون بدون آسيب پذيري احتمالي و انجام دادن حفاري در كوتاهترين زمان ممكن، از ويژگيهاي اين روش است.
امين پور، كه در اين نشست سخنراني خواهد كرد، محوطههاي تاريخي همچون تخت جمشيد، ديوار گرگان و محوطه تنگه بلاغي را از جمله مكانهاي تاريخي خواند كه روشهاي مختلف ژئو فيزيك در آن كاربرد موثري داشته است.
علاقه مندان به شركت در دومين نشست از سلسله سخنرانيهاي علمي، با موضوع كاربرد روشهاي ژئوفيزيك در باستان شناسيي، توانند از ساعت ۱۰چهارشنبه ۲۲آبان ماه در سالن اجتماعات پژوهشكده حفاظت و مرمت واقع در خيابان امام خميني، نبش سي تير پلاك ۱۷حضور يابند.
حفظ و مرمت شاهكارهاي هنري به كمك فناورينانو
اخيراً فناورينانو در نگهداري و مرمت ميراث فرهنگي جهان کاربردهاي عملي پيدا کرده است. نانوذرات هيدروکسيد و کربنات کلسيم و منيزيم براي مرمت و نگهداري نقاشيهاي ديواري از قبيل نقاشيهاي Maya در مکزيک يا شاهکارهاي هنري قرن 15 ميلادي در ايتاليا مورد استفاده قرار گرفتهاند. نانوذرات همچنين جهت ترميم اسناد کاغذي قديمي که اسيد موجود در جوهر سبب از بين رفتن الياف سلولزي آنها شده است، بهکار برده شدهاند.
شهر فلورانس كه غني از منابع فرهنگي بسيار با ارزش است، يکي از مناسبترين مکانهاي براي مطالعات حفظ و مرمت اين آثار به حساب ميآيد. پس از وقوع طوفان فلورانس در سال 1966 مرکز تحقيقات علوم سطح و کلوئيد (CSGI) توسط پروفسور Enzo Ferroni در دانشگاه فلورانس تأسيس شد. اين مرکز نخستين مؤسسه دانشگاهي است که با يک رويکرد علمي به بررسي تخريب ميراث فرهنگي پرداخته است.
تفاوت قبل و بعد از عمليات مرمت با استفاده از روشهاي مبتني بر نانوذرات روي سه نقاشي ديواري ايتاليايي
اكنون CSGI پيشرفتهترين روشهاي مبتني بر فناورينانو را براي ترميم نقاشيهاي ديواري توسعه داده است. اين روشها شامل روشهايي براي تميز کردن و حذف صمغها از نقاشيهاي ديواري و روغني، تقويت و تثبيت نقاشيهاي آبرنگي، و براي حذف اسيد از کاغذ ميباشند که هم اکنون در نقاط مختلف جهان از آنها استفاده ميشود.
کاربرد فرآيندهاي مبتني بر فناورينانو جهت تقويت و تثبيت نقاشيهاي ديواري و اسيدزدايي کاغذها گواه روشني بر پتانسيل فراوان فناورينانو در حراست از ميراث فرهنگي است. پراكندگي نانومقياس مواد، محلولهاي مايسل، ژلها و ميکروامولسيونها راههاي جديدي براي حفظ و مرمت آثار هنري از طريق ترکيب ويژگيهاي و خواص اصلي مواد نرم و سخت ارائه ميدهند که امکان ساخت سيستمها و ترکيباتي براي مقابله با فرآيندهاي مخرب که بسياري از شاهکارهاي هنري را تهديد ميکنند، را فراهم ميسازند.
نقاشيهاي Maya در Calakmul: با استفاده از نانوذرات Ca(OH)2 استحکام لايه رنگي بيشتر شده و در برابر پديدههاي جداشدگي و پودر شدن مقاومتر شدهاند. پس از عمل مرمت، نقاشي جلا و رنگبندي خود را دوباره به دست ميآورد. زيرا پيوستگي مجدد رنگدانهها به لايه سطحي باعث به حداقل رساندن پخش نور که عامل کدر شدن نقاشي است، ميشود.
ترکيباتي براي مقابله با فرآيندهاي مخرب که بسياري از شاهکارهاي هنري را تهديد ميکنند، را فراهم ميسازند.
مطالعات اخير Piero Baglioni و Rodorico Giorgi نشان داد که استفاده از نانوذرات، روش ساده و موفقي براي مرمت آثار هنري است. مطابق نتايج مطالعات اين افراد تا چندي پيش در بيشتر روشهاي مرمت يا حفاظت آثار هنري و مصنوعي از محصولات تجاري استفاده ميشد که عموماً پليمرهاي سنتزي بودند و براي کاربردهاي خاص و ويژه طراحي نشده بودند. استفاده از اين پليمرها در يک محيط کنترل شده براي ترميم رنگهاي پوسته پوسته و پودري شده يا چسباندن تکههاي گچکاري رنگي جدا شده، نتايج رضايت بخشي داده است. ولي در بيشتر اين حالات، استفاده از اين پليمرهاي سنتزي پس از چند سال اثرات چشمگيري بر روي اين آثار به صورت پوسته پوسته و جدا شدن سطوح و تسريع واکنشهاي شيميايي تخريب كننده آنها، دارد.
Baglioni عوامل مهم در مرمت موفقيتآميز اين آثار را اينچنين شرح ميدهد كه فرآيند مرمت و بازسازي بايد سبب تقويت ساختار متخلخل و استحکام لايههاي سطحي اثر هنري شود. چند قاعده ساده بايد براي تعيين يک روش مناسب مورد توجه قرار گيرد:
1- عمليات بازسازي بايد برگشتپذير باشد به گونهاي که هر وقت که بخواهيم بتوانيم به حالت اوليه برگرديم.
2- بايد اطمينان حاصل کرد که مواد شيميايي بهکار رفته بيشترين دوام و بياثري شيميايي را دارند.
3- مواد شيميايي بهکار رفته بايد بدون تغيير ترکيب شيميايي اثر مورد عمل و خواص شيميايي فيزيکي و مکانيکي آن، فرآيند تخريب را معكوس كنند. يعني مواد اوليه بايد تا حد ممکن با جنس و ماده اثر هنري سازگاري داشته باشند.
نقاشيهاي ديواري مخصوصاً در اروپا اغلب با آهک آبدار و به شيوه آبرنگي درست شدهاند. تخريب شيميايي و فيزيکي به وسيله باران، باد، گرد و غبار، مواد آلاينده و عوامل محيطي ديگر باعث ضعيف شدن ساختار متخلخل و لايههاي سطحي سنگها يا نقاشيهاي ديواري ميشود. اين امر به واسطه خوردگي شيميايي پيونددهنده (binder) که معمولاً کربنات کلسيم است و از بين رفتن چسبندگي بين رنگدانهها و بستر نقاشي، ايجاد ميشود.
روش Ferroni-Dini (شامل دو مرحله: استفاده از محلول اشباع کربنات کلسيم (NH4)2CO3 و سپس عمليات با محلول هيدروکسيد باريم Ba(OH)2 ) که به روش باريم نيز معروف است، روشي براي حذف نمکهاي تهديدکننده نقاشيها و هم زمان تقويت ساختار متخلخل به حساب ميآيد. ولي پودرهاي کربنات و هيدروکسيد تجاري موجود داراي ابعاد ميکروني بوده و خيلي بزرگتر از حفرههاي موجود در سطح رنگ نقاشي هستند. در نتيجه نميتوانند در بستر نقاشي نفوذ کرده و همچنين ممکن است با تشکيل لعاب سفيد بر روي سطح، سبب تخريب آثار هنري شوند.
انجام فرآيند فوق با نانوذرات در واقع توسعه روش Ferroni-Dini است. پراكندگي نانوذرات پايدار Ca(OH)2 در حلالهاي غيرآبي بسياري از عيبهاي پودرهاي ميکروني را رفع ميکند. پراكندگي پايدار هيدروکسيد کلسيم در بسياري از کارگاههاي مرمت آثار هنري در ايتاليا و اروپا به عنوان مواد ثابتکننده براي چسباندن دوباره لايههاي رنگي جدا شده از سطح، همچنين به عنوان عامل تقويت و استحکام آنها، (به جاي پليمرها) با موفقيتآميز بهکار رفته است.
عمليات نگهداري مبتني بر نانوذرات براي حفظ و مرمت درجا ي نقاشيهاي رنگي و آبرنگي در محلهاي باستاني شهر باستاني Maya مورد استفاده قرار گرفته و نتايج بسيار خوبي به همراه داشته است.
هيدروکسيدها و کربناتها جهت نگهداري و بقاي کاغذ و چوب نيز بهکار ميروند. نانوذرات قليايي (پراكنده در محلولهاي غير آبي) تأثير خوبي در حفظ مواد مبتني بر سلولز دارند. کاربرد جالب ديگر نانوذرات هيدروكسيدي نقش اسيدزدايي چوبهاي اسيدي کشتي غرق شده معروف Vasa است که حدود 44 سال پيش، پس از 333 سال از اعماق دريا بيرون کشيده شد. چوبهاي اين کشتي به واسطه توليد بسيار اسيد سولفوريک شديداً اسيدي شده بودند و pH آنها پايين آمده بود. استفاده از نانوذرات هيدروکسيد کلسيم و منيزيم در اين مورد باعث خنثي شدن اثر اسيدي و در نتيجه محافظت چوب شد.
از زمان اختراع ليزر در 1960، كاربردهاي آن در علوم و فنون مختلف فيزيك، شيمي، زيست شناسي، پزشكي و خصوصاً چشم پزشكي، جوشكاري، برش، سوراخكاري، ترميم سطح و آلياژسازي، كاربردهاي نظامي، پردازش و ثبت اطلاعات، كاربرد در مرمت اشياء و... به طور پيوسته گسترش يافته است.
از دهه 1990 ميلادي، مرمتگران به مزاياي ليزر در حوزه هاي مختلفي مانند تميز كردن سطوح، زدودن لايه هاي اضافي، مستندسازي به وسيله هولوگرافي پي برده اند. امروزه در دنيا بسياري از كارگاهها و مراكز پژوهشي مرمت مجهز به انواع مختلف ليزر هستند و كارشناسان ليزر با همكاري مرمتگران سعي در استفاده بهينه از اين پديده در مرمت اشياء و بناهاي تاريخي دارند. در اين مقاله اصول اوليه ليزر و كاربردهاي آن در مرمت، مورد بررسي قرار می گيرد.
مقدمه
ليزر[1] به معناي تقويت نور به وسيله نشر القايي پرتوهاست. با اختراع ليزر در سال 1960 ميلادي و گسترش فنآوري آن در دهههاي بعد، سيستمهاي ليزري در اكثر زمينههاي علوم، مهندسي، پزشكي و … كاربردهاي وسيعي يافتهاند.
با به كارگيري ليزر در امر مرمت كه در دهه 1990 ميلادي توسعه يافته، امروزه دهها مركز پژوهشي مرمت و حفاظت در سراسر دنيا با همكاري كارشناسان ليزر سعي در استفاده بهينه از اين پديده براي مرمت و حفاظت ميراث فرهنگي جهاني دارند. اگرچه در بسياري از حوزههاي علمي، امكانات و محدوديتهاي ليزر بررسي و شناخته شده است اما در زمينه مرمت، استفاده از ليزر و شناخت تأثيرات آن بر روي مواد تاريخي هنوز در ابتداي راه است و به دليل ماهيت خاص اين آثار و تأثيرات ناشناخته و احتمالي نور ليزر بر روي آنها، بايد با احتياط در اين راه گام برداشت.
شناخت دقيق ماهيت ليزر مستلزم تسلط بر رهيافت مكانيك كوانتومي و نظريه الكترومغناطيس و اپتيك، اصول طيفنگاري و الكترونيك است. اما در اين مقاله سعي شده تا با زباني ساده و بدون استفاده از فرمولهاي رياضي پيچيده، اصول اوليه ليزر براي كاربران توضيح داده شود. در اين مقاله هممچنين به استفاده از ليـــزر در مسـتندسـازي و بكارگيــري آن در تميز كـــردن سطـوح پرداخته ميشود.