بخشی از مقاله

چکیده

نوسازی، مرمت و بهسازی شهری در سیر تکاملی و تحول خود از بازسازی ، باززنده سازی، نوسازی و توسعه مجدد به بازآفرینی و نوزایی شهری تکامل یافته است و در این مسیر، از حوزه توجه صرف به کالبد بر ملاحظات اجتماعی، فرهنگی و هنری پرداخته است. توجه به بافت های فرسوده و رفع ناپایداری آن ها، به موضوعی جدی تبدیل شده، به گونه ای که سازمان های ذیربط را به تکاپوی ساماندهی و بازآفرینی بافت های مذکور سوق داده و لزوم مداخله در این بافت ها را در دوره های مختلف زمانی مطرح نموده است .

در این پژوهش، با استفاده از روش های توصیفی و تحلیلی در بستر تاریخی، فرضیه های ذیل مورد بررسی قرار میگیرند :مرمت و بهسازی شهری دوره هایی از تحول و تکامل را پشت سر نهاده و امروز به مرتبه ای از حضور خود رسیده که بازآفرینی شهری و رویکرد متأخر آن یعنی نوزایی شهری نام نهاده می شود.

مرمت و بهسازی شهری به صورت فعالیتی یکپارچه و همه جانبه نگر درآمده که جنبه های اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی و ایجاد شرایط مناسب جهت دستیابی به توسعه های همراه با پایداری و توسعه پایدار درآن لحاظ می گردد. در این پژوهش ،به دنبال تبیین خط سیری که بهسازی و نوسازی شهری را به بازآفرینی و نوزایی شهری پیوند می زند و آن را به رویکرد مداخله ای همه جانبه نگر و در عین حال معاصرشونده تبدیل می نماید. دوم، به تبیین اصول، راهبردها و فرایند بازآفرینی پرداخته می شود.

واژه های کلیدی: نوسازی، مرمت، بازآفرینی، بافت فرسوده، تحولات تاریخی

مقدمه

تا قبل از جریان ناشی از انقلاب صنعتی، تغییرات جوامع شهری بسیار نامحسوس بوده و به تبع آن کالبد شهرها نیز با دگرگونی قابل توجهی مواجه نبود. همگام با تغییرات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و فناوری های جدید، بافتهای شهری با تغییر شکل و شالوده مواجه شد، چرا که شهر نیز همچون سایر پدیده های مصنوع انسان ساخت در طول زمان دچار تغییر و تحول و رشد و توسعه می گردد. این توسعه فرآیندی پویا و مداوم است که در طی آن محدوده های فیزیکی شهر و فضاهای کالبدی آن در جهات عمودی و افقی از حیث کمیت، افزایش و از حیث کیفی، تغییر می یابد. اگر این روند سریع و بی برنامه باشد به ترکیب فیزیکی و مناسبی از فضاهای شهری نخواهد انجامید.

در نتیجه سیستم های شهری با مشکلات بسیاری مواجه خواهد شد. محله ها و بافتهای یک شهر از امکانات و عوامل رشد مساوی در طول زمان برخوردار نبوده و نیستند. همین امر سبب بوجود آمدن تفاوتهای آشکار در سیمای شهرها شده است. در حالیکه شهر توسعه یافته و پایدار شهری است که در حین رشد، توسعه و ایجاد فضای جدید، ارتباط منطقی و منسجمی بین فضاهای جدید و قدیم برقرار نماید و یکپارچگی و هویت شهر را حفظ کند.

امروزه مهمترین مشکل در مورد رشد نا اندیشیده شهرها فقدان نقشه و برنامه جامع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برای توسعه شهرهاست . به طور کلی کاهش کارایی هر پدیده ای، فرسودگی آن را در پی دارد. هنگامی که در محدوده ای از شهر، حیات آن به هر علتی رو به رکود می رود، بافت شهری آن محدوده در روند فرسودگی قرار می گیرد. فرسودگی بافت و عناصر درونی آن یا به سبب قدمت و یا فقدان برنامه توسعه و نظارت فنی بر شکل گیری آن بافت به وجود می آید فرسوده شدن بافت های شهری در گذر زمان را می بایست در فرایند شهرنشینی و شهرسازی کشور مورد بازخوانی قرار داد .

در چنین فرایندی، رشدهای شتابان نقش مؤثر و مداومی را در وسعت یابی شهرها داشته اند .تحرک بالای نظام شهرنشینی در برخی از مقاطع زمانی و اتخاذ سیاس تهای توسعه کالبدی مبتنی بر رشد از پیرامون نه از درون از مواردی است که مانع از امروزین شدن برخی از بافت های دیروزین گردید که خود ارزش زیست و سکونت این بافت ها را کاهش داد و مودبات نشست باشی از اقشار فرودست مهادر را در آنها تسریع و حرکات نوسازی را تضعیف کرد.

در روند پویایی فیزیکی شهر سیمای ظاهری محله های جدید به شدت و سرعت تغییر یافته و بافت غیر هندسی و ارگانیک قدیمی به تدریج توسط بافت شبکه ای، خیابان های هندسی و سلسله مراتبی و تناسب عرصه و اعیان با ضوابط و ملاکهای ویژه، جایگزین می شوند. گرچه بافت فرسوده در گذشته به مقتضای زمان دارای عملکردهای منطقی و سلسله مراتبی بوده، ولی امروزه از لحاظ ساختاری و عملکردی دچار کمبودهایی می باشد و آنگونه که می بایست پاسخگوی نیازهای ساکنین نیست.

هرچند موقعیت خاص این مناطق در گذشته به خصوص شیوه زیست و معیشت، باعث شکل گیری چنین بافتهایی در شهرها شده، ولی امروزه با تغییر کارکردها و نگرشها لزوم رسیدگی به این بافتها و ساماندهی آنها احساس می شود. یکی از چالشهایی که شهرهای امروز ایران و به خصوص کلان شهرها با آن روبه رو هستند، موضوع بافت های فرسوده است. بافت های فرسوده ممکن است سالها کارآمد بوده باشند ولی پس از طی مدتی دچار فرسودگی شده باشند و یا اینکه حتی از ابتدا، فرسوده متولد شده باشند.

بر کسی پوشیده نیست که بافتهای فرسوده چه معضلات، مشکلات و هزینه هایی برای شهرها و به خصوص کلان شهرها به بار می آورند . شهر به عنوان پدیده ای مکانیB زمانی در نقطه ای خاص ایجاد شده در فضا تکامل یافته و رشد می کند و در هر مقطعی از تاریخ، دگرگونی های کمی خود را به تغییرات کیفی مورد نیاز عصر خود تبدیل می کند . هرگاه آن دو بعد از شهر در هماهنگی، هم سوئی و همنوائی با یکدیگر نباشند و شهرB مکان در تقابل با شهرB زمان قرار گیرد، فضای شهری و کالبد آن کارایی خود را از دست داده و از جوابگویی به نیازهای آنی و آتی ساکنانش باز خواهد ماند .

با گذشت زمان و و ورود تکنولوژی جدید، بافت سنتی شهرها دیگر قادر به پاسخ گویی مناسب با شرایط پیچیده و گسترده امروزی نبود. با این ناکارایی بخشهای مختلف در مسیر تحولات کالبدی قرار گرفته و دست خوش تغییراتی گاه سطحی و یا بنیادین می شوند ، فرسودگی علاوه بر پیامدهایی که بر کالبد شهر نمایان می کند، فضای اجتماعی و طبیعی شهر را نیز تحت تأثیر قرار می دهد و بر این اساس، ضرورت برخوردی نظام مند برای ایمن سازی این گونه بافت ها را پرهیزناپذیر می کند .

گام های نخستین در خصوص احیای بافت قدیم شهرها را باید در اروپای غربی، به ویژه در کشور های فرانسه و انگلیس، به دلیل آغاز انقلاب صنعتی در آنها  و گسترش شهرنشینی پس از آن جست و جو کرد که به سابقه زیاد شهرها در این گونه کشورها، نسبت به کشورهای دیگر منجر شد .در واقع جنبش احیای مراکز شهری بیش از 150 سال در این کشورها سابقه دارد .این جنبش با فعالیت بارون . جی . هوسمان، شهردار وقت پاریس، برای نوسازی مرکز این شهر در دهه ی 1850 آغاز شد و با طرح لوکوربوزیه  با عنوان شهر درخشان در دهه ی1920 که خواهان فدا کردن بخش قدیمی پاریس با روش جایگزینی بناهای عظیم بود  اجرا و وارد مرحله جدیدی شد.

این در حالی است که در ایران، دگرگونی های شهرها از دوران پهلوی آغاز شد. به گفته ی دیگر، انقلاب صنعتی با ایجاد تغییرات اساسی در روابط تولیدی و اجتماعی و بازسازی های پس از جنگ جهانی دوم، اساس این دگرگونی ها در غرب بود .نخستین نگرش ها به بافتهای قدیمی در ایران، در سال 1350 در نخستین گردهمایی مرمت بناها و شهرهای تاریخی شکل گرفت که در آن، مسئله حفاظت و مرمت شهرها و بناها به عنوان عامل مؤثر در توسعه کشور مطرح شد.

در شرایط عادی، نوسازی بافتهای شهری فرآیندی است که در برابر تغییرات عملکردها و نیازهای اجتماع توسط ساکنان انجام می پذیرد. در واقع نوسازی فرآیندی است خود به خودی و تدریجی که در سطح شهر صورت می گیرد، اما هنگامی که کارایی و کیفیت زندگی در یک محله شهری به دلایل مختلف کاهش یافته یا دچار فرسودگی می شود و این مساله مشمول زمانی طولانی می گردد، ساکنان دیگر تمایلی به نوسازی محل سکونت خود ندارند.

در نتیجه به تدریج آن محدوده شهری از چرخه توسعه خارج می شود. علاوه بر این محلات فرسوده افرادی از اقشار کم درآمد و ضعیف را در خود جای داده است که توان مالی نوسازی ابنیه خود را - حتی با وجود انگیزه و تمایل - نخواهند داشت. همچنین در اثر فرسودگی بافت و کاهش کیفیت زندگی، قیمت املاک و اراضی کاهش یافته و امکان تغییر محل زندگی و نقل مکان به محلی مناسب تر نیز برای ساکنین محله دور از دسترس خواهد بود.

ارتقاء بهره وری محله در وهله نخست و شهر به معنی استفاده از همه امکانات و منابع برای توسعه شهر، پیش گیری از جابه جایی بی رویه جمعیت و مدیریت مهاجرت های داخلی و مقاوم سازی در مقابل مخاطرات احتمالی، ایجاد عدالت اجتماعی، مقابله با فقر و خدمت رسانی مطلوب شهری .

بدنه اصلی مقالات مبانی نظری

نظریات بهسازی و بازآفرینی بافت های کهن و قدیمی شهرها، گاه به طور صریح و گاه به طور ضمنی در تفکرات برخی اندیشمندان نظیر اوژن و یوله لودوک ، ریچارد راجرز و برخی دیگر ارائه شده است .در ادامه جهت بررسی ادبیات موضوع به برخی از آنها اشاره خواهد شد. از منشور آتن بیش از چهار دهه طول کشید تا کشورهای توسعه یافته از پرداختن به تک بنا غافل شوند و به مداخله در مراکز ارزشمند قدیمی و تاریخی با هدف تجدیدحیات - بازآفرینی - و روان بخشی آنها بیاندیشند .

در این فاصله، قانون آندره مالرودر جلوگیری از تخریب بافت های قدیمی در فرانسه، تجربه انگلستان از پنج شهر تاریخی و تعمیم نتایج آن به منظور دستیابی به معیارهای بهسازی و مرمت شهری بولونیا  در دقیق سازی مفاهیم این عرصه حساس تأثیر اساسی داشته است .اعمال سیاست ها و برنامه های بهسازی و بازآفرینی در مراکز شهرها و بافت های تاریخی و قدیمی به چند دهه اخیر محدود نمی شود .الکساندر تامسون، در سال 1868 پیشنهاد اسکان 1 هزار نفر خانواده کارگری را در بافت شطرنجی فشرده مرکز گلاسکو مطرح ساخت .وی معتقد بود که تراکم زیاد برای احیاء واحدهای تجاری و فضاهای عمومی و بازیابی ارزش اقتصادی املاک مرکز شهری حیاتی است .طرح پیشنهادی تامسون یکی از نخستین بیانیه های بازآفرینی و نوزایی شهری محسوب می شود.

خواستار ساماندهی فضاهای شهری بود و درصدد زنده کردن بافت های کهن شهری برآمد و را هحل های تزئینی شهری را عنوان کرد وی اعتقاد داشت نباید میراث ویادگارهای گذشته را با ویژگی والایی که داشته اند به سادگی رها کرد، بلکه باید از آنها الهام گرفت و مبانی آن را شناخت . کریر ، پیوستگی کامل میان فضاهای جدید و قدیم را ضروری دانسته و معتقد است که کارکردهای شهری را نباید از هم جدا کرد .لئوناردو بنه ول ، بر همجواری محوطه تاریخی و بافت های پیرامونی، با حفظ تفاوت در کالبد و عملکرد تأکید میورزد . همچنین به اهمیت بهبود شرایط زیست ساکنان بافت های شهری مجاور آثار تاریخی می پردازد .

لیچفیلد به ضرورت درک بهتر فرآیند فرسودگی و توافق بر روی چیزهایی که فرد سعی دارد به آن برسد و نحوه رسیدن به آنها اشاره می کند .دانیسون در سخنرانی خود در زمینه نحوه مواجهه با را هحل های جدید حل مسائل، نظرش این است که باید بر روی مسائل و نواحی که مشکلات آنها با هم مرتبط بوده و هماهنگ و هم نسخ هستند، تمرکز کنیم. کوین لینچ و جی نجکوبز از جمله اندیشمندان و نظری هپردازان قرن بیستم هستند که در زمینه بهسازی و نوسازی شهری بر اساس شهرسازی انسانگرا اظهار نظر کرده اند .

به اعتقاد لینچ باید در جریان بهسازی و نوسازی شهری، برنامه ریزی با مشارکت مردم و مشاوره با متخصصان و هماهنگی با مسئولان و مردم شهر صورت گیرد. جین جکوبز -  ، در زمینه بافت های فرسوده و قدیمی و در اصطلاح وی بافت های مسئله دار مزمن  به اصل روابط انسانی همسایگی و موضوع خودترمیمی و مشارکت مردم در امر بهسازی و بازآفرینی تأکید داشت. در سال 1996 ، استیون تیزدل، همراه با گروه کاری خود با ارزیابی مجدد کیفیت محله های تاریخی شهری میدان پاپونیر و محله پاسترز را در شهرهای سیاتل و نیویورک آمریکا مورد بررسی قرار داده و آن را در اثری با همین عنوان منتشر نمود.

ریچارد راجرز در سال 1988با گروه کار خود، مأموریت یافت دلایل زوال شهری را در انگلستان بررسی کند و اصولی را برای ارتقاء کیفیت شهری در انگلستان ارائه دهد .حاصل کار گزارشی است به نام به سوی نوزایی شهری ، که در آن گزارش، طیف گسترد های از پیشنهادات آینده نگرانه را ارائه کرد .گزارش حاوی بیش از 100 راهکار در زمینه های طراحی شهری، مدیریت، ترابری، بازآفرینی مراکز تاریخی و قدیمی و غیره را شامل می شود - وی رمز انعطاف پذیری در طرح ها را در پایداری آنها میداند و معتقد است، پایداری حاصل نمی شود، مگر در ارتباط با محیط پیرامون.

کریستوفر الکساندر ، در رابطه با بافت های فرسوده شهر و محوطه های تاریخی، بر ایجاد نظم ارگانیک، اندام واره یا سازمند، استفاده گسترده از مشارکت مردم تأکید می کند .همچنین به اصولی از قبیل مشارکت مردمی، نظم ارگانیک، تعادل پایدار - با معاصرسازی عناصر فرعی می توان به تعادل پایدار رسید - و هماهنگی با سازمان اقتصادی، اجتماعی، محیطی اعتقاد داشت.

تاریخچه نوسازی بافت های فرسوده در جهان

جنبش احیای مراکز شهری بیش از 150 سال سابقه دارد. این جنبش با فعالیت »بارون. جی هوسمان شهدار وقت پاریس« برای نوسازی مرکز این شهر در دهه ی 1850 شروع شد و با طرح لوکوربوزیه با عنوان شهر درخشان در دهه 1920 که خواهان فدا کردن بخش قدیمی پاریس از طریق جایگزینی بناهای عظیم بود، علی رغم اجرا وارد مرحله جدیدی شد. بعد از جنگ دوم جهانی اصول لوکوربوزیه مورد تایید دولت های جهانی قرار گرفت که از آن به عنوان مبلغ حقیقی شهرسازی مدرن انتخاب کردند.

ویرانی های مراکز شهری ناشی از جنگ جهانی دوم، الگوهای بازسازی بزرگ مقیاس را تقویت کرد، به دنبال آن از دهه 1960 تجدید نظری در الگوهای نوسازی مراکز شهری و گذار از نوسازی به الگوی های بهسازی و حفاظت اهمیت یافت و در واقع برنامه ریزی های اجتماعی اقتصادی و تکیه بر مردم به جای تکیه بر کالبد و تقدم میراث و فرهنگ بر اقتصاد مطرح شد و به تدریج از دهه ی 1970 ترجیح یکی از دو الگوی توسعه به بیرون - گسترش افقی - و توسعه از درون - رشد هدفمند - ذهن متخصصان برنامه ریزی شهری را به خود مشغول داشته است. به طوری که در انگلیس تمرکز توسعه شهری بر داخل نواحی شهری موجود و استفاده مجدد از زمین های گسرش یافته سابق و تبدیل ساختمان های خالی به کاربری های جدید است.

در امریکا زمینه احیای مراکز شهری در قالب نظریه اصالت بخشی، والی و هامل سه موج اصالت بخشی را، که از دهه 1950 شروع شده، شناسایی کرد اند. عمده ترین ویژگی موج سوم - موج فعلی - این است که اصالت بخشی در این دوره جزیی از سیاست مسکن عمومی فدرال و محلی شده است. مهمترین ویژگی این موج از نظر والی و هامل آماده کردن سرمایه رهنی خصوص برای توانمندی اقلیت های نژادی و قومی و گروه های کم درآمد برای مشارکت در فرآیند اصالت بخشی است.

به طور کلی نتیجه حاصل از بررسی سابقه احیای مراکز شهری در کشورهای اروپایی و امریکا به ویژه در زمینه »احیای تجاری مراکز شهری نمایانگر چند الگو و برنامه به شرح زیر می باشد: در اروپا طرح های مدیرت مرکز شهر به منظور حل برخی از مشکلاتی که مراکز شهری با آن روبر هستند به کار گرفته می شود. پیشرفته ترین این طرح ها »طرح مدیرت مرکز شهر بریتانیایی« می باشد. این طرح ها برای کمک و سرمایه گذاری بخش خصوصی عمومی جهت بازسازی مراکز شهری اهمیت ویژه ای قایل است.

مهمترین نکات آموزنده این طرح ها عبارتند از: .1 تقویت حس مکانی با استفاده از ایجاد فضایی دوستانه تر، سالمتر و تمیزتر، بهبود وضیعت تجارت، املاک و اجاره ها، .3 کمک به ظهور فعالیت های جدید از قبیل خرده فروشی و رستوران و .4 رونق بازارهای توریستی و ادرای.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید