بخشی از مقاله

چکیده

در فهم رفتار تروریست ها با استفاده از الگوهای روانشناختی، معمولا از دونوع رویکرد روانشناختی در این مورد می توان بهره برد: نخست رویکرد متمرکز بر مطالعه ی فرد و دوم رویکرد متمرکز بر مطالعه موقعّیت - وضعیّت - یا اجتماع نگر است اثربخشی رویکرد های متمرکز بر مطالعه ی فرد یاموقعیّت درارائه ی تبیین های علمی مناسب در جهت درک و شناخت الگوهای رفتاری پدیده داعش از جمله اهداف این پژوهش بوده اند. روش پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی و با کمک مطالعه ای متون موچود شامل کتاب ها و اسناد حاصل از پژوهش های میدانی و اینترنتی بوده است.  یافته های این پژوهش نشان داد که، تروریسم پدیده ای چنان پیچیده است که نمیتوان صرفا ان را براساس عوامل موقعیتگرا یا فرد گرا درک کرد اما میتوان به کشف برجستگی یکی از عوامل اهتمام ورزید.

نظریات موقعیتگرا و فرد گرا هیچ کدام به تنهایی نمیتواند الگوی مطلوبی برای ارزیابی روانشناختی گروه تروریستی داعش باشد. اما از آنجایی که بررسی عوامل متمرکز بر فرد به معنای آگاهی از انگیزه های فردی و خصوصیات خلقی کاری بس دشوار است و تحقیقات کافی در مورد برخی جنبه های فرایند جذب افراد به گروه داعش در اختیار نداریم و از سوی دیگر آنچه بیش از هر عاملی در شکلگیری گروه داعش در عراق و سوریه نقش داشته است ناشی از هندسه سیاسی حاکم در این کشورها بوده است، بنابراین تحلیل و کالبد شکافی روانشناختی گروه داعش بر اساس الگوی موقعیتگرا در حال حاضر، به واقعیت نزدیکتر است.

مقدمه:

رفتار، تعیین کننده ی سرنوشت انسان است. خداوند متعال، بشر را آفرید و او را خلیفه ی خود در زمین قرار داد - بقره، آیه ی - 30 تا ببیند که او چگونه عمل می کند. آفریدگار توانا، نظام مرگ و زندگی، و ابتلائ و امتحان را تنظیم نمود تا مشخص گردد که چه کسی در عمل، نیکوکارتر است - سوره ملک، آیه - 2 و حتی عمل را جزییاز ایمان قرار داد. بنا بر این رمز موفقیّت انسان در تلاش و کوشش اوست - نجم، آیه . - 39 این جاست که مسئله "رفتار" و چگونگی آن اهمیبت می یابد. فردی که بخواهد رفتار شناسی گروه داعش بپردازد، باید از گروه های دیگر تروریستی مانند الشباب، النصرت و... که در سطح بین المللی تعداد آنها بسیار زیاد است، شناخت حاصل کند.

با آغاز جنگ های داخلی سوریه از هشتم آوریل 2013 میلادی دولت اسلامی عراق و شام " داعش" مطرح شد و از 2014 میلادی این گروه اعلام موجودیت کرد.3 رویترز در بخش تحلیل و نظرات این خبرگزاری، مقالهای را از "آری کروگلنسکی" استاد ممتاز کرسی روانشناسی در دانشگاه مریلند با عنوان » جذابیت شهوت و خشونت، ترفند روانشناختی افراطگرایان« منتشر کرده است که در آن ادعای مجاهدت تکفیریها برای جلب رضایت خدا و ترویج دین اسلام را رد می کند. در آغاز مقاله وی آمده است: »خیلیراحت است که مذهب را انگیزه افراطگرا شدن مردان، و برخیزنانِ، جوان شمرد؛ اما بهترین ابزار برای فهم افراط گرایی و خنثی کردن آن را روان شناسی، ونه الهیات، در اختیار ما قرار می دهد.

زمانی که سعی در درک رفتار تروریست ها با استفاده از الگوهای روانشناختی داریم، معمولا از دونوع رویکرد روانشناختی در این مورد می توان بهره برد : نخست رویکرد متمرکز بر مطالعه ی فرد که عمدتا توسط گرایش های مختلف روان شناسی اعم از روان شناسی عمومی، بالینی و شخصیّت و....انجام می شود و دوم رویکرد متمرکز بر مطالعه موقعّیت - وضعیّت - یا اجتماع نگر است که مطالعات آن عمدتا در گرایش روان شناسی اجتماعی و پویایی گروه پیگیری می شود.

بررسی رفتارهای عجیب و به دور از منطق و بیمارگونه اعضای این گروه تروریستی، خود مقوله پیچیدهای است که نیاز به بررسی وتحقیقات میدانی و آزمایشگاهی بسیار دارد؛ با این وصف در این مقاله تلاش بر آن است که به تبیین روانشناختی اعضای این گروه تروریستی به خصوص از منظر روان شناسی اجتماعی پرداخته شود. در این زمینه می توان دوهدف عمده را در قالب سوال های ذیل پیگیری کرد: اول اینکه که مشخص شود، کدامیک از رویکرد های متمرکز بر مطالعه ی فرد یا موقعیّت میتواند تبیین های علمی مناسبی در جهت درک و شناخت الگوهای رفتاری پدیده داعش فراهم آورد؟ و دوم راهکارهای کاربردی در جهت مهار و کنترل این گروه تروریستی را چگونه می توان پیشنهاد داد؟

مبانی نظری پژوهش:

مطالعه روانشناسی تروریسم در ابتدای راه خود قرار دارد چناچه رکس هودسون4 به این نکته اشاره میکند: بر خلاف محققان علوم سیاسی و جامعه شناسان که به مطالعه زمینه های سیاسی و اجتماعی گروههای تروریستی علاقه مند هستند، روانشناسان نسبتا معدودی که در مورد تروریسم تحقیق میکنند، علاقه مند به مطالعه در سطح خرد گروههای تروریستی یا افراد تروریستی هستند. رهیافت روانشناختی به مطالعه فرد تروریست، استخدام و جذب آنها در گروههای تروریستی ، شخصیت، باورها، نگرشها، انگیزها و حرفه آنها به عنوان تروریست می پردازد - هودسون,1999، به نقل از قناعتی پناه - . در مطالعات مربوط به تروریسم در اواخر 1960، برای دانشمندان تصور آسیب شناسانه گرایش به تروریست به عنوان یک اختلال روانی یا رنج درونی غیر معمول نبود.

از سال 1980، این ایده به ایده ای نافرجام و بد نام کاهش یافته است، و اجماع در حال حاضر بر آن است که ریشه های تروریسم در فردیت فرد نهفته نیست، بلکه شرایط گسترده تری که تروریست ها در آن زندگی و عمل می کنند، در ایجاد آن موثر است. بررسی روی مطالعات مربوط به خشونت در سراسر علوم انسانی، باندورا را به این نتیجه رساند که " نیاز به شرایط اجتماعی مساعد و نه خوی هیولایی، مردم را به تولید اعمال بی رحمانه و خشن می کشاند".

با ایجاد شرایط مناسب اجتماعی، قابل قبول، می توان مردم عادی را به انجام کارهای فوق العاده بی رحمانه واداشت. دانشمندان علوم اجتماعی "در سوال" مربوط به شرایط اجتماعی در مورد ماهیت و تاثیر آن استدلال می کنند، اما چند نکته اساسی در سوال مربوط به خشونت، این است که شخصی سازی و و یا منحصر به فرد نمودن اظهار خشونت، در درجه اول ریشه در سا خت های تاریخی و یا روابط اجتماعی دارد تا در فردیت افراد، هنوز هم کمتر "آسیب شناسی" آن ریشه در درون و ذهن افراد دارد.

الف. تبیین رویکردهای متمرکز بر فرد

مدل فردگرا به گونه ای است که باورهای فرد، رفتار سیاسی او را ایجاد می کند - عبدالملکی،. - 1394 نظریه پردازان متمرکز بر فرد به اهمیت افراد به دلیل تاثیرگذاری معنادار ویژگیهای روانشناختی آنها بر رویدادها و پیامدهای واقعی توجه دارند - لاس ول.61930,5 فرانک,.72004پتل,2004 به نقل از قناعتی پناه - . اما اگر بخواهیم از دیدگاه روانشناسی نوع رفتار این افراد را تبیین کنیم، باید گفت ملغمهای از انواع و اقسام بیماریها و اختلالات روانی در این افراد موج میزند. این خوی وحشیگری و درندهخویی اعضای »داعش« را روانشناسان و مکاتب مختلف روانشناختی با واکنشهای متفاوتی پاسخ میدهند:

·    نخست اینکه اعضای اروپایی گروه تروریستی »داعش« شخصیت ضداجتماعی دارند یا بیماران اسکیزوفرنی هستند که به خودکشی میاندیشندامّا. واقعا »داعش« و گروههای تروریستی چه افرادی را با چه خصوصیات اخلاقی و فردی جذب میکنند؟

·    در تحقیقات روانشناسی جنایی نیز آمده است بیشتر افراد قصیالقلب و جانی در کودکی خانواده آشفتهای داشتند و مورد آزار جنسی و جسمی قرار گرفتهاند. در حقیقت والدین الکلی، تندخو و مستبد عامل مهمی برای ظهور و بروز رفتارهای پرخاشگرانه در این افراد بودهاند.

·    -در روانشناسی اعضای داعش تفکر سیاه و سفید را مطرح کرد. این تفکر عنوان می کند که یا با ما یا علیه ما. اعضای داعشاصلاً نمیپذیرند که فردی میتواند جهتگیری خنثی داشته باشد. اینکه داعش بسیاری از بیطرفان جنگ نظیر پزشکان، باستانشناسان و خبرنگاران را به قتل میرساند چون این افراد حاضر به همراهی با آن ها نبودند ناشی از همین برداشت است. رنگ پرچم داعش که سیاه و سفید است نیز مبین همین نگاه سیاه و سفید اعضای داعش است. این را میتوان یک تفکر »پارانوئیدی« و نوعی اختلال دانست که سبب میگردد به همه چیز و همه کس به صورت پیشفرض مظنون باشند - عبدالملکی،. - 1394

از نظر سلیمی - - 1393، داعشیها پدیدهها را یا سیاه مطلق میبینند یا سفید سفید، یا خوب خوب یا بد بد. آنها دنیا را به دو دسته تقسیم شده میبینند؛ ثروتمندان بیدرد استثمارگر و فقرای دردمند بدبخت و این یعنی تفکر همه یا هیچ. عقاید آنها بیشتر از اینکه عقاید خاصی باشد، بر پایه رد تفکر دیگران است و همه حق را با خود میدانند. علاوه بر این، اعتقاد دارند تفکرشان در تمام اعصار و برای همه مردم و همه شرایط درست و بجاست بنابراین میخواهند ایدئولوژی خود را به زور به همه بقبولانند و اگر کسی مخالفت کند، درصدد آزار او برمیآیند . به وضوح سیستم تحلیلی این گروهها ضعیف است چون آموزشهایی که در مدارس خود دیدهاند بیشتر بر اساس حافظه است نه تحلیل.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید