بخشی از مقاله
گناه
مقدمه
دو باغ را كنار هم در نظر بگيريد كه از نظر آب و هوا و نوع گياهان و درختان يكسانند. باغبان يكى از آنها به آفات و آسيبهايى كه باغ را تهديد مىكند توجه دارد، قهراً آن باغ از طراوت و شادابى و ميوه و گل و شكوفه برخوردار است، ولى باغبان ديگر به آفات و آسيبها يا توّجه ندارد و يا بىخبر است، در نتيجه باغى پژمرده و ميوههايى كرم خورده خواهد داشت.
انسان نيز چنين است، كه اگر توجه به آفات روحى و جسمى خود نكند، عنصرى وازده و خطرناك خواهد شد، ولى اگر با توجه و دقت مراقب خود باشد، فردى وارسته و شايسته خواهد گرديد.
آفات و آسيبها در مورد انسان، همان عيوب و گناهان است كه تمام انبيا و كتابهاى آسمانى، بشر را از آلودگى به آن، بر حذر داشتهاند، و با هشدارها و تاكيدات خود انسانها را به پاكى و اجتناب از گناه، دعوت نمودهاند.
اميرمؤمنان على عليه السلام در سخنى مىفرمايند:
«آفَةُ النَّفسِ اَلوَلَه بالدّنيا» (1)
«آفت روحِ (پاك) انسان، حرص و دلبستگى به دنيا است.»
و امام صادق عليه السلام مىفرمايند:
«آفَة الدّين الحَسدُ و العُجبُ و الفَخر» (2)
«آفت دين، حسادت وخود پسندى و تكبراست.»
على عليه السلام بپاخاست و پرسيد:
بهترين اعمال در ماهرمضان چيست ؟.
رسول اكرم صلى الله عليه وآله در پاسخ فرمودند:
«الوَرَعُ عن مَحارم اللَّه»
«بهترين عمل دراين ماه، پرهيزازگناه است.»
گناه
گناه به معنى خلاف است و دراسلام هر كارى كه برخلاف فرمان خداوند باشد، گناه محسوب مىشود.
گناه هر چند كوچك باشد چون نافرمانى خداست، بزرگ است.
رسول اكرم صلى الله عليه وآله در سخنى به ابوذر فرمودند:
«لاتنظر الى صغر الخطيئة و لكن انظر الى من عصيته» (3)
«كوچكى گناه را ننگر، بلكه بنگر چه كسى را نافرمانى مىكنى!.»
واژههاى گناه در قرآن
در زبان قرآن و پيامبر صلى الله عليه وآله و امامان عليهم السلام با واژههاى مختلف، از گناه ياد شده است، كه هر كدام گويى از بخشى از آثار شوم گناه پرده بر مىدارد و بيانگر گوناگون بودن گناه است.
واژههايى كه در قرآن در مورد گناه آمده، عبارتند از:
1- ذنب 2- معصيت 3- اثم 4- سيئه 5- جرم 6- حرام 7- خطيئه
8- فسق 9- فساد 10- فجور 11- منكر 12- فاحشه 13- خبث 14- شر
15- لمم 16- وزر و ثقل 17- حنث
1- ذنب، به معنى دنباله است، چون هر عمل خلافى يك نوع پىآمد و دنباله به عنوان مجازات اخروى يا دنيوى دارد؛ اين واژه، در قرآن 35 بار آمده است.
2- معصيت، به معنى سرپيچى و خروج از فرمان خدا و بيانگر آن است كه انسان از مرز بندگى خدا بيرون رفته است؛ اين واژه در قرآن 33 بار آمده است.
3- اثم، به معناى سستى و كندى و واماندن و محروم شدن از پاداش
ها است زيرا در حقيقت گنهكار يك فرد وامانده است و مبادا خود را زرنگ پندارد؛ اين واژه در قرآن 48 بار آمده است.
4- سيئه، به معنى كار قبيح و زشت است كه موجب اندوه و نكبت
گردد، در برابر «حسنه» كه به معنى سعادت و خوشبختى است؛ اين واژه 165 بار در قرآن آمده است.
كلمه «سوء» از همين واژه گرفته شده كه 44 بار در قرآن آمدهاست.
5- جُرم، در اصل به معنى جدا شدن ميوه از درخت و يا به معنى پست است، جريمه و جرايم از همين ماده مىباشد، جرم عملى است كه انسان را از حقيقت، سعادت، تكامل و هدف جدا مىسازد؛ اين واژه 61 بار در قرآن آمده است.
واژههاى گناه در قرآن
در زبان قرآن و پيامبر صلى الله عليه وآله و امامان عليهم السلام با واژههاى مختلف، از گناه ياد شده است، كه هر كدام گويى از بخشى از آثار شوم گناه پرده بر مىدارد و بيانگر گوناگون بودن گناه است.
واژههايى كه در قرآن در مورد گناه آمده، عبارتند از:
1- ذنب 2- معصيت 3- اثم 4- سيئه 5- جرم 6- حرام 7- خطيئه
8- فسق 9- فساد 10- فجور 11- منكر 12- فاحشه 13- خبث 14- شر
15- لمم 16- وزر و ثقل 17- حنث
1- ذنب، به معنى دنباله است، چون هر عمل خلافى يك نوع پىآمد و دنباله به عنوان مجازات اخروى يا دنيوى دارد؛ اين واژه، در قرآن 35 بار آمده است.
2- معصيت، به معنى سرپيچى و خروج از فرمان خدا و بيانگر آن است كه انسان از مرز بندگى خدا بيرون رفته است؛ اين واژه در قرآن 33 بار آمده است
.
3- اثم، به معناى سستى و كندى و واماندن و محروم شدن از پاداشها است زيرا در حقيقت گنهكار يك فرد وامانده است و مبادا خود را زرنگ پندارد؛ اين واژه در قرآن 48 بار آمده است.
4- سيئه، به معنى كار قبيح و زشت است كه موجب اندوه و نكبت گردد، در برابر «حسنه» كه به معنى سعادت و خوشبختى است؛ اين واژه 165 بار در قرآن آمده است.
كلمه «سوء» از همين واژه گرفته شده كه 44 بار در قرآن آمدهاست.
5- جُرم، در اصل به معنى جدا شدن ميوه از درخت و يا به معنى پست است، جريمه و جرايم از همين ماده مىباشد، جرم عملى است كه انسان را از حقيقت، سعادت، تكامل و هدف جدا مىسازد؛ اين واژه 61 بار در قرآن آمده است.
6- حرام، به معنى ممنوع است، چنانكه لباس احرام لباسى است كه انسان در حج و عمره مىپوشد و از يكسرى كارها ممنوع مىشود. و ماه حرام ماهى است كه جنگ در آن ممنوع مىباشد و مسجد الحرام يعنى مسجدى كه داراى حرمت و احترام خاصى بوده، و ورود مشركين به آن ممنوع است؛ اين واژه حدود 75 بار در قرآن آمده است.
7- خطيئه، غالباً به معنى گناه غير عمدى است. و گاهى در معنى گناه بزرگ نيز استعمال شده است، چنانكه آيه 81 سوره بقره و 37 سوره الحاقه بر اين مطلب گواه مىباشد.
واژههاى گناه در روايات
در روايات اسلامى، واژههاى ديگرى نيز در مورد گناهان مختلف به كار رفته مانند: جريره، جنايت، زَلّت، عثرت، عيب، و...كه هركدام بيانگر نوعى از گناه است كه ممكن است به سراغ انسان بيايد.
راه ديگر براى شناخت گناه
در قرآن هيجده گروه بخاطر گناهان مختلف، مورد لعن
قرار گرفتهاند؛
«لعن» در اصل به معنى طرد و دور ساختن از رحمت، آميخته با خشم و غضب است، با اينكه رحمت خداوند شامل همه چيز مىشود؛
«وَ رَحمَتى وَسعَت كُلّ شَيى» (6)
«و رحمت من بر هر چيزى گسترده است.»
ولى انسان بخاطر سوء انتخاب خود به جايى مىرسد كه همچون توپ دربسته در اقيانوس رحمت الهى قرار دارد اما ذرهاى آب رحمت را به درون نمىپذيرد.
لعنت شدگان در قرآن
كافران و مشركان، يهوديان لجوج، مرتدان، قانون شكنان حيلهگر، پيمان شكنان، كتمان كنندگان حق، سردمداران كفر بخاطر فساد در زمين، منافقان چند چهره، آزار دهندگان به رسول خدا صلى الله عليه وآله، ظالمان، قاتلان، ابليس، تهمتزنندگان به بانوان پاك دامن، مخالفان رهبران راستين، شايعه سازان دروغ پرداز، ناپاكدلان و دروغ گويان.
لعنت شدگان در روايات
كسى كه بر كتاب آسمانى دست برده و مطلبى اضافه كند.
كسى كه مقدرات الهى را نپذيرد.
كسى كه به خاندان پيامبر صلى الله عليه وآله بى احترامى كند.
كسى كه سهم رزمندگان را به خود اختصاص دهد. (7)
كسى كه مردم را به كار خير دعوت مىكند ولى خودش تارك آن است، يا ديگران را از گناه و عذاب باز مىدارد، ولى خود مرتكب آن مىشود. (8)
راه ديگر براى شناخت گناه
در قرآن هيجده گروه بخاطر گناهان مختلف، مورد لعن قرار گرفتهاند؛
«لعن» در اصل به معنى طرد و دور ساختن از رحمت، آميخته با خشم و غضب است، با اينكه رحمت خداوند شامل همه چيز مىشود؛
«وَ رَحمَتى وَسعَت كُلّ شَيى» (6)
«و رحمت من بر هر چيزى گسترده است.»
ولى انسان بخاطر سوء انتخاب خود به جايى مىرسد كه همچون توپ دربسته در اقيانوس رحمت الهى قرار دارد اما ذرهاى آب رحمت را به درون نمىپذيرد.
لعنت شدگان در قرآن
كافران و مشركان، يهوديان لجوج، مرتدان، قانون شكنان حيلهگر، پيمان شكنان، كتمان كنندگان حق، سردمداران كفر بخاطر فساد در زمين، منافقان چند چهره، آزار دهندگان به رسول خدا صلى الله عليه وآله، ظالمان، قاتلان، ابليس، تهمتزنندگان به بانوان پاك دامن، مخالفان رهبران راستين، شايعه سازان دروغ پرداز، ناپاكدلان و دروغ گويان.
لعنت شدگان در روايات
كسى كه بر كتاب آسمانى دست برده و مطلبى اضافه كند.
كسى كه مقدرات الهى را نپذيرد.
كسى كه به خاندان پيامبر صلى الله عليه وآله بى احترامى كند.
كسى كه سهم رزمندگان را به خود اختصاص دهد. (7)
كسى كه مردم را به كار خير دعوت مىكند ولى خودش تارك آن است، يا ديگران را از گناه و عذاب باز مىدارد، ولى خود مرتكب آن مىشود. (8)
لشكر عقل و جهل
براى شناخت بيشتر گناهان، حديث معروفى كه در آن، لشكر عقل و جهل شمرده شده راهنماى بسيار خوبى است كه مارا در اين راستا كمك خواهد كرد. (9)
در آغاز حديث، سماعةبن مهران مىگويد: جمعى در محضر امام صادق عليه السلام بودند، سخن از عقل و جهل به ميان آمد. امام صادق عليه السلام فرمود: عقل و لشكرش و همچنين جهل و لشكرش را بشناسيد تا هدايت گرديد.
سماعه مىگويد: امام صادق عليه السلام نخست عقل و جهل را تعريف كرد سپس 75 خصلت را به عنوان لشكر عقل شمرد و 75 خصلت ديگر را به عنوان لشگر جهل برشمرد. (كه براى رعايت اختصار از ذكر آنها خوددارى شد) و در پايان فرمود: پيامبران و اوصياى او و هر مؤمن حقيقى مجهز به لشكر عقل هستند.
اقسام گناه
علماى اسلام از قديم گناهان را بر دو گونه تقسيم نمودهاند:
1- گناهان كبيره (بزرگ).
2- گناهان صغيره (كوچك).
اين تقسيم بندى از قرآن و روايات سرچشمه گرفته است؛
در قرآن چنين مىخوانيم:
«ان تجتنبوا كبائر ماتنهون عنه نكفر عنكم سيئاتكم و ندخلكم مدخلا كريماً» (10)
«اگر از گناهان كبيرهاى كه از آن نهى شدهايد، اجتناب كنيد، گناهان كوچك شما را مىپوشانيم وشما را در جايگاه خوبى وارد مىسازيم.»
و در جاى ديگر آمده است:
«و وضعَ الكِتاب فَترىَ الُمجرمينَ مُشفِقينَ ممّا فيهِ و يقُولونَ يا ويلتنا ما لِهذا الكِتاب لايُغادِر صغيرة وَلا كَبيرةً الا اَحصاها» (11)
«و كتاب (نامه اعمال) در آنجا گذارده شود، گنهكاران را مىبينى كه از آنچه در آن است، ترسان و هراسناكند، و مىگويند: اى واى بر ما، اين چه كتابى است كه هيچ عمل كوچك و بزرگى نيست، مگر اينكه آن را شماره كرده است؟»
و در آيهاى ديگر مىخوانيم:
«الّذين يَجتَنبون كبائِرَ الاِثم و الفَواحش الاّ اللَمَم انّ ربّك واسعُ المَغفرة...» (12)
«(نيكوكاران) كسانى هستند كه از گناهان بزرگ و زشتى ها، جز گناهان كوچك پرهيز مىكنند، بىگمان آمرزش پروردگارت وسيع است.»
و دربارهى بهشتيان مىخوانيم:
«و الَّذينَ يَجتَنِبُون كبائِر الاِثمِ و الْفَواحِش» (13)
«(مواهب آخرت، جاودانه است براى) آنانكه از گناهان بزرگ و كارهاى زشت پرهيز مىكنند.»
و دربارهى مغفرت الهى مىخوانيم:
«انّ اللهّ لايَغفر اَن يُشركَ به و يَغفِر ما دونَ ذلك لِمن يشآء و من يُشرك بِاللّه فَقد اِفتَرى اِثماً عَظيماً» (14)
«خداوند (هرگز) شرك را نمىبخشد و پايينتر از آن را براى هركس بخواهد (و شايستگى داشته باشد) مىبخشد و آن كس كه براى خدا شريكى قايل گردد، گناه بزرگى انجام داده است.»
تقسيم بندى گناهان در روايات
روايات متعددى از ائمّه عليهم السلام به ما رسيده كه بيانگر تقسيم گناهان به كبيره و صغيره است، ودر كتاب اصول كافى يك باب تحت عنوان «باب الكبائر» به اين موضوع اختصاص يافته كه داراى 24 حديث است.
در روايت اوّل و دوّم اين باب، تصريح شده كه گناهان كبيره، گناهانى را گويند كه خداوند، دوزخ و آتش جهنم را بر آنها مقرر نموده است. (15)
در بعضى از اين روايات (روايت سوم و هشتم)، هفت گناه به عنوان گناه كبيره، و در برخى از روايات (روايت 24) نوزده گناه به عنوان گناهان كبيره، شمرده شده است. (16)
گرچه هر گناه، چون مخالفت فرمان خداى بزرگ است، سنگين و بزرگ مىباشد، ولى اين موضوع منافات ندارد كه بعضى از گناهان نسبت به خود و آثارى كه دارد، بزرگتر از برخى ديگر باشد، و به گناهان بزرگ و كوچك تقسيم گردد.
گناهان كبيره در كلام امام صادق عليه السلام
«عمروبن عبيد» يكى از علماى اسلام، به حضور امام صادق عليه السلام آمد، سلام كرد و سپس اين آيه را خواند:
«الذينّ يجتنبون كبائر الاثم و الفواحش» (17)
«نيكوكاران كسانى هستند كه از گناهان بزرگ، و زشتىپرهيز مىكنند.»
سپس سكوت كرد و دنبال آيه را نخواند؛
امام صادق عليه السلام به او فرمودند: «چرا سكوت كردى؟!»
او گفت: «دوست دارم، گناهان كبيره را از كتاب خداوند بدانم.»
آنگاه امام صادق عليه السلام گناهان كبيرهاى را كه در قرآن آمده بيان نمودند:
1- بزرگترين گناهان كبيره، شرك به خداست؛ قرآن مىفرمايد:
«وَ من يُشرك بِاللّه فَقد حَرّم اللّه عَلَيهِ الجنّة» (18)
«كسيكه براى خدا، شريك قرار دهد، خداوند بهشت را بر او حرام مىكند.»
2- نااميدى از رحمت خدا؛
«انّه لايَيأس مِن روحِ اللّه الاّ القَوم الكافِرون» (19)
«هيچكس جز كافران از رحمت خدا، نوميد نگردد.»
ميزان و معيار شناخت گناهان كبيره از صغيره
در اينكه معيار در شناخت گناهان كبيره از صغيره چيست، بين علما، گفتگو و اختلاف فراوان شده، كه در مجموع 5 معيار را بيان كردهاند:
1- هر گناهى كه خداوند در قرآن، براى آن وعده عذاب داده باشد.
2- هر گناهى كه شارع مقدس، براى آن حد تعيين كرده، مانند شرابخوارى يا زنا و دزدى و مانند آن كه تازيانه و كشتن و سنگسار از حدود آنها است و در قرآن به آن هشدار داده است.
3- هر گناهى كه بيانگر بى اعتنايى به دين است.
4- هر گناهى كه حرمت و بزرگ بودنش با دليل قاطع ثابت شده است.
5- هر گناهى كه در قرآن و سنّت، انجام دهنده آن، شديداً تهديد شده است. (36)
در مورد شماره گناهان كبيره، برخى آن را 7 عدد و برخى 10 و برخى 20 و بعضى 34 و بعضى 40 عدد و بيشتر، ذكر نمودهاند. بايد توجه داشت كه اين تفاوت از آيات و روايات مختلف،
اقتباس و جمع آورى شده و بخاطر آن است كه همه گناهان كبيره نيز يكسان نيستند.
گناهان كبيره از ديدگاه امام خمينى قدس سره
در كتاب تحرير الوسيله امام خمينى قدس سره در مورد معيار گناهان كبيره، چنين آمده است:
1- گناهانى كه در مورد آنها در قرآن يا روايات اسلامى وعدهى آتش دوزخ، داده شده باشد.
2- از طرف شرع، به شدت، از آن نهى شده است.
3- دليل، دلالت دارد كه آن گناه، بزرگتر از بعضى از گناهان كبيره است.
4- عقل، حكم كند كه فلان گناه، گناه كبيره است.
5- در ذهن مسلمينِ پاىبند به دستورات الهى، چنين تثبيت شده كه فلان گناه، از گناهان بزرگ است.
6- از طرف پيامبر صلى الله عليه وآله يا امامان عليهم السلام در خصوص گناهى تصريح شده كه از گناهان كبيره است.
سپس مىگويند: گناهان كبيره، بسيار است، بعضى از آنها عبارتند از:
1- نا اميدى از رحمت خدا.
موارد تبديل گناه صغيره به كبيره
از آيات و روايات استفاده مىشود كه در چند مورد، گناه صغيره، تبديل به كبيره مىشود و حكم گناهان كبيره را پيدا مىكند از جمله:
1- اصرار بر صغيره
تكرار گناه صغيره، آن را تبديل به گناه كبيره مىكند، و اگر انسان حتى يك گناه كند، ولى استغفار نكند، و در فكر توبه هم نباشد، اصرار به حساب مىآيد.
صغيره همچون نخ نازك و باريكى است كه اگر تكرار شود، طناب و ريسمان ضخيم و كلفتى مىگردد كه پاره كردنش مشكل است.
قرآن دربارهى پرهيزكاران مىفرمايد:
«ولم يصروا على ما فعلوا و هم يعلمون» (39)
«آنان آگاهانه بر گناهانشان، اصرار نورزند.»
امام باقر عليه السلام در شرح اين آيه فرمود: (40)
«اصرار، عبارت از اين است كه كسى گناهى كند و از خدا آمرزش نخواهد و در فكر توبه نباشد. (41)
اميرمؤمنان على عليه السلام فرمود:
«اياك و الاصرار فانه من اكبر الكبائر و اعظم الجرائم» (42)
«از اصرار بر گناه بپرهيز، چرا كه از بزرگترين جرايم است.»
2-كمك به گناه و ظلم
يكى از زمينههاى اجتماعى كه باعث گسترش گناه مىگردد اعانت بر ظلم است چرا كه كمك به ظالم و گنهكار در جهت گناهش او را نيرومندتر و گستاختر مىنمايد و همين اساس گسترش گناه و پيدايش گناهان ديگر خواهد شد، مثلاً بىحجابى يكى از گناهان اجتماعى ا
ست كه اگر افراد ديگر كمك به موضوع بىحجابى كنند، هرگونه كمك باشد، باعث گسترش آن شده و به صورت عادى در همه جا رخنه خواهد كرد، خود اين گناه نيز باعث كمك به گناهان ديگر است.
اسلام شديداً از كمك به گناه و بخصوص اعانت ظالم نهى كرده است و در
اين زمينه هشدارهاى موكد نموده است.
اينك به آيات قرآن در اين رابطه توجه كنيد:
«تَعاونوا علىَ البِرّ و التّقوى وَ لا تَعاونوا عَلى الاِثمِ و العُدوان» (224)
«در كارهاى نيك و تقوى يكديگر را يارى كنيد و هرگز در راه گناه و تعدى همكارى نكيند.»
براستى اگر در جامعه، همكارى در كارهاى نيك و مثبت و سازنده باشد و از همكارى در گناه و ستم خوددارى شود بخش بسيار مهمى از نابسامانىها، سامان مىيابد واز گناهان بسيارى جلوگيرى به عمل مىآيد.
«و لا تَركَنوا الَى الّذينَ ظلموا فتَمسّكم النّار» (225)
«بر ظالمان تكيه نكنيد كه موجب مىشود آتش دوزخ شما را فراگيرد»
يعنى هرگونه تمايل، همكارى، دوستى و اظهار رضايت به ظالمان جرم است و از آن برحذر باشيد و هرگونه پيوند خود را با آنها قطع كنيد.
«فلا تَقْعُد بعد الذِّكرى مع القَوم الظّالِمين» (226)
«بعد از توجه با قوم ستمگر منشين.»
«و لا تطع منهم آثماً او كفوراً» (227)
«و از هيچ گنهكار و كافرى اطاعت نكن.»
گناهان كليدى
همان گونه كه پيرى و ضعف، زمينه هجوم كسالت و بيمارىهاى گوناگون مىگردد، گاهى عيب و يا گناهى زمينه و كليد انواع گناهان مىشود. مثلاً:
1- حسادت، انسان را به انواع گناهان مانند كارشكنى، تهمت، دروغ و سوء قصدها و...وادار مىكند. امام صادق عليه السلام فرمود:
«ان الحَسَد يَاكُل الاِيمانَ كَما تَاكُلُ النّار الحَطَب» (68)
«همانگونه كه آتش، هيزم را مىبلعد، حسادت ايمان را مىبلعد.»
انسان حسود به هر تلاشى كه رقيب خود را بشكند، دست مىزند.
2- بخل و حرص، بخل سبب ندادن زكات و خمس و ترك انفاق و مىشود، به علاوه مردم از بخيل ناراحتند و همين موجب بدگويىها و سوء ظنها مىگردد؛
اميرمؤمنان على عليه السلام فرمود:
«البُخلُ جامِع لِمساوِى العُيُوب وَ هُو زمام يقادُ بِه اِلى كلّ سوء» (69)
«بخل، جامع و گرد آورنده همهى بدىها است، و افسارى است كه همه
ى بدىها را بسوى خود مىكشاند.»
حرص نيز سبب گناهانى مانند: كم فروشى، احتكار، گران فروشى، رشوه خوارى، تملق و انواع بى تقوايىها مىشود.
3- دروغ، انسان با دروغ گناهان خود را توجيه مىكند و زير پوشش توجيههاى دروغين، صدها گناه ديگر بروز مىكند، امام حسن عسكرى عليه السلام فرمود:
«جُعِلَت الخَبائِثُ كُلّها فى بَيتٍ و جُعِلَ مِفتاحُها الكذب» (70)
«تمام زشتىها در اتاقى قرار داده شده، و كليد آن، دروغ است»
4- خشم و بداخلاقى، عيبى است كه سبب فحش، غيبت، دشمن تراشى و انواع زشتىها مىشود، امام حسن عسكرى عليه السلام فرمود:
«الغضب مفتاح كل شر» (71)
«خشمِ (بىكنترل) كليد هر بدى است.»
عيوب و گناهان ديگرى نيز وجود دارند كه زمينهساز گناهان ديگر مىشوند، مانند: بدگمانى، حرام خوارى، شراب خورى، ستيزهجويى، ترس، تكبر و....كه براى رعايت اختصار از شرح بيشتر خوددارى شد.