بخشی از مقاله
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین سبک های دلبستگی و باورهای ناکارآمد جنسی با احساس گناه جنسی در زنان انجام گردید. روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان متاهل شهر رامسر در سال 1396 بودند. نمونه آماری 250 نفر از زنان بودند که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سبک دلبستگی - هازن و شیور، - 1987 و باورهای جنسی ناکارآمد - نوبر و پینتو، - 2006 و احساس گناه جنسی - موشر، - 1968 استفاده شد.
برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها حاکی از این بود که بین سبک های دلبستگی و باورهای جنسی ناکارآمد با احساس گناه جنسی رابطه معنی دار وجود دارد - . - P<0/01 نتایج نشان داند که بین سبک دلبستگی اجتنابی و سبک دو سو گرا با احساس گناه جنسی رابطه مثبت و معنادار ولی بین سبک دلبستگی ایمن با احساس گناه جنسی رابطه منفی و معنادار - r= 0/538 - وجود دارد. در مجموع سبک های دلبستگی و باورهای جنسی ناکارآمد توانستند بیش از 51 درصد از احساس گناه جنسی را تبیین نمایند.
مقدمه
مفهوم دلبستگی از یک واژه یونانی Storage که نوعی عشق بین والدین و کودک است گرفته شده و تعریف آن از نظر واترز این است که دلبستگی رفتارهایی را شامل میشود که سبب نزدیکی به نگاره دلبستگی است. این رفتارها شامل توجه داشتن، لمس کردن، نگاه کردن، وابسته بودن و اعتراض به طردشدگی است. از منظر بالبی نیز دلبستگی پیوند عاطفی پایداری است که ویژگی آن گرایش به جستجو و حفظ مجاورت با شخص خاص به ویژه در زمان استرس است.
تفاوتهای فردی در الگوی فعال درونی موجب شکل گیری سبکهای دلبستگی متفاوتی میگردد - سیمپسون و هلز، . - 2010 بررسی اولیه در زمینه سبکهای دلبستگی از سوی اینسورث و همکاران - 1978 - انجام گرفت و سه الگوی دلبستگی ایمن، ناایمن اجتنابی و دلبستگی ناایمن اضطرابی-دوسوگرا شناسایی شد. افراد با سبکهای دلبستگی متفاوت، راهکارهای متفاوتی را برای تنظیم عواطف و پردازش اطلاعات هیجانی به کار میبرند . طبق نظریه اریکسون، کودکی که دلبسته ایمن است از نظر روانی به دنبال استقلال است و شروع به فاصله گیری از والدین؛ تجربه محیط و به دنبال یادگیریهای تازه است.
اما کودکی که وابسته ناایمن به ویژه از نوع مضطرب است از هرگونه تجربه جدید و فاصله گیری از والدین خودداری کرده و مستعد انواع اختلالات اضطرابی در سالهای آینده بوده و ورودش به مهد و مدرسه مشکل و هرگونه جدایی به سختی صورت میگیرد - برک، . - 1396 عملکرد جنسی مناسب و سالم یکی از نشانه های سلامت جسم و روان است و یکی از مولفه های کیفیت زندگی به حساب می آید و باعث ایجاد حس لذت مشترک در بین زوجین می شود .و توانایی فرد را برای مقابله کارآمد تر با استرس ها و مشکلات زندگی افزایش می دهند.
رضایت بخش نبودن عملکرد جنسی منجر به احساس محرومیت ، ناکامی و عدم ایمنی در همسران می شود . آمارهای اقتباس شده از پژوهشهای انجام شده در باره مسائل جنسی زوجین نشان می دهد 22-50 درصد زوجین در طول زندگی زناشویی مشکلات جنسی را تجربه می کنند - هرمن، . - 1997 برخی پژوهش ها نشان می دهد که، 50 تا 60 درصد طلاقهای صورت گرفته به علت مشکلات و اختلالهای جنسی است و در رابطه با شیوع اختلالات جنسی در زنان متأهل به این نتیجه رسیده اند که اکثر زنان دچار انواعی از مشکلات جنسی هستند - سالاری و همکاران، . - 1390 مشکلات جنسی به عنوان یکی از مشکلات عمده جامعه تلقی می شود، 93/1 درصد زنان و 80/6درصد مردان حداقل از یکی از اختلالهای جنسی رنج می بردند که در مقایسه باتحقیق های مشابه در کشور آمریکا که شیوع این مشکلات ر ا در زنان 43 درصد و در مردان 31 درصد اعلام نموده ا ند، از رقم بالایی برخوردار است.
یکی از اختلالات جنسی احساس گناه جنسی1 است. احساس گناه مربوط به نیازها و رفتارهای جنسی ،جنبه های مختلف زندگی شخص، روابط بین شخصی و درراس آنها روابط زوجین را تحت تاثیر قرار می دهد. افرادی که احساس گناه می کنند نگران این هستند که قوانین اخلاقی خود را زیر پا بگذارند و وقتی درگیر یک رفتار جنسی می شوند، احساس بدی پیدا می کنند - مک کارتی، . - 2002 بازخورد افراد در موردمسائل جنسی، از جمله احساس گناه جنسی، یکی از دلایل شایع عدم رضایت جنسی و شکل گیری مشکلات جنسی درآنهاست - براسرد، شاور و لوسیر2، . - 2007 وجود چنین بازخوردهایی منجر به مشکلاتی مانندزود انزالی و ناتوانی جنسی در مردها و کم میلی جنسی وناتوانی در تجربه ارگاسم در زنان می شود.
احساس گناه درمورد مسایل جنسی در چارچوب زندگی مشترک، بازداری وسرکوب احساسات جنسی را نیز در پی دارد و باعث می شودافراد به شیوه ای اجتنابی با مسایل جنسی برخورد کنند - تیمورپور وهمکاران،. - 1390 عوامل متعددی می تواند بر گناه جنسی تأثیر گذار باشد که سبک دلبستگی3 و باورهای جنسی4 از این جمله اند. بالبی معتقد است دلبستگی دررابطه ی والد و کودک به رابطه عاشقانه ی بزرگسالی فرد انتقال می یابد و میتواند بر رفتار، هیجانات و شناخت، در هر زمانی اززندگی تاثیر بگذارد.
دلبستگی ایمن، عملکرد و شایستگی را در روابط بین فردی تسهیل میکند و موجب ارتقای رفتار اجتماعی و گسترش مقاومت روانی میشود افراد با دلبستگی ایمن، سطح بالاتری از اعتماد و رضایت و سطح پایینتری از تعارضات دارند، در حالی که افراد با دلبستگی دوسوگرا با عدم تعادل دراحساسات و تعارضات بالاتر و افراد با دلبستگی اجتنابی بارضایت و صمیمیت کمتر و تعارضات بیشتر مشخص میشوند - اصلانی، عبدالهی و امان الهی،. - 1396
از نظر بالبی تجاربی که کودک با چهره دلبستگی طی سالهای اولیه زندگی کسب کرده است تعیین کننده اصلی مسیر تحول رفتاردلبستگی و الگوی دلبستگی فرد محسوب میگردد. شکست مادر در ایجاد یک ارتباط گرم، حساس و پاسخ دهنده طی سالهای اول زندگی مشکلات رفتاری پایداری در کودک ایجاد میکند. کارکردهای رفتار دلبستگی عبارت است از: حفظ مجاورت یا جوارجویی - ایجاد و حفظ تماس با نگاره دلبستگی - اعتراض به جدایی - مقاومت در برابر جدایی از نگاره دلبستگی - پایگاه ایمن - استفاده از نگاره ی دلبستگی به عنوان پایگاهی برای جستجو و تسلط بر محیط - و پناهگاه امن - پناه بردن به نگاره دلبستگی برای کسب آرامش و حمایت - می باشد - پیس و زاپولا، . - 2011 عامل اثرگذار دیگر بر گناه جنسی باورهای جنسی است.
باورهای جنسی از نظر نوبر - 2006 - شامل محافظه کاری جنسی، میل و لذت جنسی به عنوان یک گناه، باورهای مربو به سن، باورهای تصویر بدن، انکار تقدم محبت در رابطه جنسی و ترجیح نقش مادری است. در محافظه کاری جنسی، مقاربت به عنوان فعالیتهای منحرف وگناه دیده میشود. در میل و لذت جنسی به عنوان یک گناه، زنان باید میل جنسی خود را کنترل کنند. درباورهای مربو به سن، میل جنسی با افزایش سن کاهش پیدا می کند. درباورهای تصویر بدن، تصویر بدن یکی از مهم ترین تمایلات جنسی زنان است.
در انکار تقدم محبت در رابطه جنسی، از مهم ترین تمایلات جنسی بشر نیست. در ترجیح نقش مادری فعالیتهای مادری از مهمترین لذت زنان است - مومنی و آزادی فرد، . - 1395 مک کارتی - 2002 - بیان می دارد که باورها نقش مهمی در بدکارکردی جنسی افراد دارد و تا زمانی که افراد اسیر باورهای نادرست جنسی باشند، رسیدن به لذت و رضایت جنسی را دشوارمی کند در زندگی زناشویی باورهایی وجهود دارد که حقیقت ندارد وشواهدی برای حمایت از آن ها وجود ندارد. این باورهای مطلق انتظارهایی رافراهم می کند که مانع تحقق اهداف همسران می شود و سلامت جنسی آن ها را به مخاطره می اندازد.
یکی از متغیرهای بسیار مؤثر و مهم در رضایت جنسی1، کیفیت و چگونگی نکرش های زوجین در ارتباط زوجین با یکدیگر است. پژوهشهای متعدد، ارتباط معنیدار بین رضایت جنسی و رضایت از تعاملات و ارتباطات زناشویی را به اثبات رسانده است - کمپ بل، اسکینر، هیمن، . - 2000 بارینتوس - 2006 - 2 معتقد است که از میزان رضایت جنسی زوجین میتوان به عنوان وسیله اندازهگیری تعاملات آنان استفاده نمود.
بسیاری از مطالعات نشان میدهد که زوجها، بالقوه و پنهانی تعارضاتی پیرامون مسائل جنسی دارند اما آن را به عنوان یک راز تلقی کرده و از بیان آن اجتناب مینمایند - مانیلا و کنتولا3، . - 2004 همچنین اگر همسران نیازهای خود را مطرح نکنند و یا در ارتباط با یکدیگر به نیازهای هم پی نبرند و به راهحل مثبتی جهت دستیابی به نیازهایشان نرسند؛ استرس، ناکامی، سرخوردگی، خشم و درنهایت دلزدگی بروز پیدا میکند - اسپرچر4، . - 2002 بنابراین یکی دیگر از عوامل بسیار مهم در داشتن خشنودی زناشویی شیوهی برداشت و تفکرات منطقی همسران درمورد روابط فی مابین است.