بخشی از مقاله
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه افسردگی باعملکرد جنسی زنان باردار: بررسی نقش تعدیل گراحساس گناه بود. حجم نمونه شامل150نفراز زنان باردارشهر دزفول درسال1395 که به طور تصادفی و به نسبت مراجعه به مراکز بهداشتی درمانی این شهر و به صورت چند مرحله ای انتخاب شدند. روش این پژوهش ازنوع مطالعات همبستگی بود. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه شاخص عملکرد جنسی زنان روزن و همکاران - - 2000، پرسشنامه افسردگی بک - - 1961 و پرسشنامه احساس گناه موشر - - 1968 بود. در این پژوهش از روش های آماری توصیفی و استنباطی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر روش های توصیفی - میانگین و انحراف استاندارد - ، از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان و گام به گام برای آزمون فرضیه ها استفاده شد. یافته هانشان داد که بین افسردگی با عملکرد جنسی زنان همبستگی منفی معناداری وجود دارد - . - P>0/05 ولی احساس گناه تعدیل کننده ی رابطه ی بین افسردگی و عملکرد جنسی زنان باردار نیست.
کلید واژهها: افسردگی، عملکرد جنسی، زنان باردار، احساس گناه
-1 مقدمه
زنان رکن اصلی خانواده را تشکیل می دهند وسلامت جسم و روان آنها بر سلامت جسم و روان خانواده و تربیت فرزندان آنها اثر مستقیم دارد. سازمان بهداشت جهانی سلامت زنان را از شاخص های رشد یافتگی کشورها معرفی نموده است. بر اساس تعریف سازمان بهداشت جهانی، سلامت سه بعد جسمانی، روانی و اجتماعی دارد و تغییر در هر یک از این ابعاد موجب تاثیر بر سایر ابعاد می شود. یکی از جنبه های مهم مفهوم سلامت، سلامت روان است و در این میان سلامت جنسی نه تنها نشانه ای از سلامت روانی است، بلکه اختلال در آن سلامت بدنی را نیز به شدت تحت تاثیر قرار می دهد.[1]
لذّت جنسی آدمیان بیشتر محصول ذهن است تا بدن. افسردگی، خشم، اضطراب و ترس می توانند در توانایی لذت بردن از فعالیت جنسی تداخل نمایند.[2] افراد افسرده احساس بی حسی پایدار، ناامیدی، درماندگی، بی ارزشی و گناه می کنند وعموماً تعلق خاطر خود را نسبت به زندگی، شغل و سایر فعالیت هایی کهقبلاً برایشان لذت بخش بوده، از جمله فعالیت های جنسی از دست می دهند.[3] علی رغم شیوع بالای اختلال عملکرد جنسی در زنان، بسیاری از آنان به دلایل برخی مسائل فرهنگی و مذهبی مشکلات جنسی خود را بیان نمی کنند و یا به دنبال راهکارهای پزشکی جهت رفع آن بر نمی آیند. این در حالی است که اختلال عملکرد جنسی بر سلامت جسمی، روانی و اجتماعی زنان تاثیر منفی می گذارد.[4]
زنان در طول زندگی خود تجارب منحصر به فردی را کسب می نمایند که حاملگی و زایمان از آن جمله اند. این دو واقعه بر روی کلیه ابعاد زندگی زن و نیز کیفیت زندگی زوجین تاثیر شگرفی دارد.[5] حاملگی با تغییرات پیچیده فیزیولوژیکی و روان شناختی همراه است که ماحصل آن تحت تاثیر قرار گرفتن زندگی زوجین از جمله روابط جنسی و زناشویی آنها می باشد.[6] دگرگونی های فیزیولوژیکی و آناتومیکی زن باردار، احساس گناه از داشتن رابطه جنسی در دوران بارداری و اجتناب از آن، تغییر تصویر ذهنی زن از بدن خود، احساس کاهش جذابیت برای همسرو ترس از عواقب رابطه جنسی بر رو ی پیامد بارداری نظیر سقط، آسیب دیدن جنین و زایمان زودرس از این جمله اند .این عوامل ممکن است بر روی پاسخ جنسی فرد و رابطه زوجین تاثیر منفی گذاشته، منجر به اضطراب و کاهش اعتماد به نفس زوجین و متعاقب آن اختلال در بهداشت روانی خانواده گردد.[7]
در دوران بارداری میل و عملکرد جنسی زن باردار وهمسر وی تا حدود زیادی غیر قابل پیش بینی است. طیف تغییرات این دو شاخص در دوران بارداری ازکاهش تا عدم تغییر و یا افزایش میل و عملکرد جنسی متغیر می باشد.[8] به طور کلی تاثیر بارداری بر روی روابط زناشویی را می توان به دو صورت تفسیر نمود-1 این دوران می تواند منجر به عمیق تر شدن روابط زوجین گردد و یا -2 منجربه از هم گسیختگی آن شود.[9] نتایج پژوهش لی، نشانگر افزایش شناخت خود، افزایش توانایی در برقرا ی ارتباط جنسی و استحکام روابط زناشویی در پی فعالیت جنسی در دوران بارداری بود.[10] همچنین در متاآنالیز انجام شده بر رو ی 59 مطالعه در زمینه فعالیت جنسی در دوران بارداری نشان داد که اگر زوجین در دوران بارداری فعالیت جنسی لذت بخش داشته باشند، روابط خانوادگی آنها تا سه سال و چهار ماه بعد از زایمان بهبود می یابد و روابط بین آنها نیز از ثبات بیشتری برخوردار خواهد بود.[11]
عوامل متعددی موجب بروز اختلال جنسی در زنان می گردد. افسردگی یکی از شایع ترین عوامل روان شناختی موثر در بروز اختلال جنسی است. امروزه افسردگی رایج ترین اختلال روانی شناخته شده که به دلیل گسترگی و شیوع فراوانی که دارد ،سرماخوردگی روان پزشکی نامیده می شود. زنان بیشتر از مردان در معرض خطر افسردگی قرار دارند. مطالعه آذر در سال 1382 نشان داد که اختلال عملکرد جنسی در بیماران افسرده بیشتر از غیر افسرده است.[12] در چند دهه گذشته نشانگان افسردگی دوران بارداری مورد توجه بسیاری از متخصصان علوم پزشکی و روان شناسی قرار گرفته است . افزایش پژوهش در این زمینه دلایل گوناگونی دارد.
یک دلیل آن است که اگر چه تولد نوزاد در مقطعی از زمان برای بسیاری از خانواده ها اتفاق می افتد، ولی بسیاری از مادران در این دوره یک تغییر و تحول جسمی و روانی را نشان می دهند. ماه های آبستنی زن، حساس ترین دوره زندگی هر خانواده است، زیرا از یک سو وضعیت جسمی و روانی و عاطفی زن آبستن در شرایط ویژه ای قرار دارد که نیاز به مراقبت در تمام وضعیت های مذکور را دارد و از سوی دیگر موجودیت جسمی - روانی یک انسان دیگر - جنین - در بطن وجود مادر آبستن در حال شکل گیری است. جنین نیاز به مادری دارد که از نظر جسمی و بهداشتی سالم باشد و از نظر روانی - اجتماعی ایمن باشد. در صورت مساعد بودن وضعیت مادر، ظرفیت های ژنتیک تخمک بارور شده در طی 9 ماه بارداری بالفعل می گردد .
پس از دوران بارداری، دوران نوزادی و سال های اولیه کودکی نیز برای رشد و تحول جسمی - روانی سالم، نیاز به مادر واجد سلامت جسمی، روانی و اجتماعی دارد.تمایلات و فعالیت های جنسی ، امری واقع بینانه محسوب می شود و منشاء بسیاری از تحولات در زندگی انسان می باشد؛ چرا که مانند سایر امیال فطری انسان از آغاز تولد کودک وجود داشته و متناسب با رشد او متحول و شکوفا می شود.[13] عملکرد جنسی، بخشی از زندگی و رفتار انسانی است و چنان باشخصیت فرد درهم آمیخته که صحبت از آن به عنوان پدیده ای مستقل، غیرممکن به نظرمی رسد. عملکرد جنسی بخشی از سلامت جنسی زن محسوب می شود در این راستا سازمان بهداشت جهانی، سلامت جنسی را نوعی هماهنگی ذهن، احساس و جسم فرد دانسته که منجر به تکمیل شخصیت، ارتباط و عشق می گردد.[14]
روابط جنسی سالم یکی ازمهم ترین خوشبختی در زندگی زناشویی می باشد و اگر زوجین در روابط جنسی به ارضاء کامل نرسند ، تعادل روحی و روانی آنان مختل خواهد شد.[15] اختلال درعملکرد جنسی و رضایتمندی جنسی به هر علتی که ایجاد شود، پیامدهای متفاوتی به دنبال دارد و ممکن است موجب مشکلاتی از قبیل عصبانیت و خشونت شود همچنین اختلال عملکرد جنسی موجب جدایی، طلاق وافسردگی می شود ،بنابراین ،مشکلات جنسی با توجه به عامل تنش زایی خود در بروز افسردگی سهیم هستند.[14]در طول بارداری میل جنسی و فعالیت جنسی زنان باردار و همسرآنها غیر قابل پیشبینی بوده، ممکن است افزایش یا کاهش یابد یا بدون تغییر بماند.[16] بارداری میتواند هم باعث عمیق تر شدن روابط زناشویی و هم باعث گسستگی آن شود.[17]
نتایج پژوهش لی1 تحت عنوان مفهوم رضایت جنسی در زنان باردار که به روش پدیدارشناسی انجام گرفته است، نشان داد که ادامه فعالیت جنسی در طول بارداری باعث افزایش شناخت خود، افزایش قدرت در ارتباط جنسی، استحکام روابط زناشویی و استحکام بخشیدن به حقیقت فعالیت جنسی می شود.[10] در متاآنالیز 59 مطالعه نشان داده شد که اگر زوجین در طول بارداری فعالیت جنسی داشته باشند و از آن لذت ببرند، ارتباطات، ملاطفت و نرمی رفتار در چهار ماه بعد از زایمان و سه سال بعد از آن بهتر می شود و روابط بین زوجین با ثبات و مستحکم شده و کمتر تحت تأثیر قرار می گیرد.[11] از طرف دیگر خشونت در روابط اغلب در بارداری شروع شده یا بدتر می شود؛ زیرا زنان در این دوره از نزدیکی جنسی خودداری می کنند.[18]
فعالیت جنسی طی بارداری تحت تأثیرتغییرات فیزیکی و هیجا نی و همچنین عقاید و باورها قرار می گیرد، اما بیشتر مشکلات جنسی این دوران ناشی از باورهاوتصورات غلط وعدم درک صحیح از تغییرات فیزیکی و هیجانی طی حاملگی است.به طوری که کم شدن ارتباط جنسی و یا قطع بدون دلیل آن می تواند باعث کم شدن ارتباط عاطفی و محبت آمیز از سوی همسر شده و باعث اضطراب و عدم اعتماد به نفس در مادر گردد.[19] احساس گناه در مورد روابط جنسی دردوران بارداری نیز می تواند روی پاسخ جنسی فرد ودرنهایت ارتباط زوجین، تاثیر منفی گذاشته وسبب اضطراب وعدم اعتماد به نفس زوجین شود ودرنهایت بهداشت روانی خانواده رابرهم خواهد زد. عوامل مختلفی بر عملکرد جنسی زنان تاثیر می گذارد که یکی از این عوامل مسائل روحی و روانی افراد است. از آنجایی که افسردگی واضطراب شایعترین اختلالات روانی شناخته شده