بخشی از پاورپوینت
اسلاید 1 :
پیشگفتار
ما امروزه در سطحی وسیع مواجه با افرادی هستیم که ناسازگارند،بداخلاق اند،مرتکب جرم و گناه می شوند،به سازشهای نامشروع تن در می دهند،برای حفظ موقعیت کنونی خود هدف را نادیده می گیرند،رفتارشان ضد اجتماعی است،معاشرت شان بر اساس ضوابط مقبول اجتماع و مذهب نیست،به قول و فعلشان نمی توان اعتماد کرد از آن بابت که بسیار متزلزل و سست بنیاد است...
در سطح بین المللی و گاهی هم ملی رقابت های خطرناک،سبقت جوی های پرخطر،جنگ سردوگرم به چشم می خورد آن هم با چنان وسعت و دامنه ای که دیگر اعصاب سالمی برای آنها که می خواهند آرامش و فراغی داشته باشند و به دردهای خود و جامعه برسند باقی نمی گذارد.هر یک از این مسائل موجبی برای پریشان حالی ،ناراحتی و اضطراب و سلب آرامش روانی هستند.
امروزه کیست که از این همه نابسامانی های اخلاقی در سطح جهانی و گوشه ای از آن در جامعه ما بی خبر باشد.روزنامه ها ،مجلات ووسایل خبری دیگر اخبار تکان دهنده ای را در این زمینه منعکس می نمایند به گونه ای که احساس وظیفه بیشتر مسئولان و مربیان را بر می انگیزد و مسئولیت شان را چند برابر می کند.
چنان بنظر می رسد که درگیری ها و برخوردها که می بایست از عوارض حیات جامعه بحساب آیند و باتمام تلاش رفع و دفع گردند،جزء ضروریات زندگی ما شده اند و روزبه روز دامنه پیدا کرده اند.در فکر و اندیشه مسئولان هم کم کم می بینیم که بفکر رفع و جبران آن باشند و ناسازگاری ها همچنان در حال ادامه و گسترش است.
اسلاید 2 :
درباره ریشه ها و عوامل چنین وضعی می توان مسائل بسیاری یاد کرد که اهمٌ آنها عبارتنداز:
تربیت غلط در خانواده،اجتماع یا مدرسه،اعمال روشهای نامطلوب توسط مربیان در مواجه با مسائل و مشکلات تربیتی،وجود آشفتگی در برنامه و کار وسائل ارتباط جمعی،وجود دست اندرکاران عاملان فساد که از طریق افساد نسل سعی دارند خود را به آب و نانی ولو نامشروع برسانند و یا با ایجاد توطئه ای سعی دارند آب را برای صید خود گل آلود کنند.
بی توجهی های زوجین در روابط فی مابین خود و دیگران،وجود پاره فرهنگ های مفسده انگیز،تخدیری،وارداتی که ارزیابی شده نیستند،وجود فلسفه ها و مکتب هایی که جدول ارزشهای انسانی و اهلی گذشته را واژگون کرده و افراد را به جهت هایی نامطلوب سوق می دهند،ضعف مکتبی و ایدئولوژیکی مردم که خود موجبات عدم پایبندی به ضوابط انسانی و الهی را فراهم می کند،آزادی های بی بندوبار که ناشی از بی توجهی مسئولان کشور و یا عدم کارآیی قوانین است،آزادی عقیده به حدی است که افراد مجاز می شوند جبهه های انکار جدایی خود را در جامعه علنی نمایند.پشت پا زدن به اصول و ضوابط اجتماعی برای انسانهای سرگردانی که بیش از هرعصرودوره ای پریشان حالندوخود را آس وپاس می بینند،بدآموزی های وحشت انگیز خانواده ها،مدارس،روزنامه ها ،مجلات،سینما و رادیو و تلویزیون،پوسترها و ده ها عامل دیگر از این قبیل...
اسلاید 3 :
امروزه ما و دیگر عوامل بشری با خطری عظیم مواجهیم،خطری که در آن فساد و افساد نسل است و آن عبارتست از سرایت ناسازگاریها و ناهنجاری ها به دیگران و توسعه و گسترش آن در سطوح مختلف جوامع.ما وحشت از آن داریم که ناسازگاریها با صور و چهره های گوناگون به سادگی همه گیر شوند و حیاط شرافتمندانه نسل را به خطر اندازند.
وضع امروز بشریت بعلت توسعه روابط و وسائل ارتباط جمعی به گونه ای است که کمتر می توان از آسیب های دور و نزدیک آن برکنار ماند.اگر خطری دامنگیر فرزند همسایه مان شود به احتمال فراوان دامنه آن دامن فرزند مارا هم خواهد گرفت.اگر ناهنجاری یا انحراف اخلاقی در یک کشور و جامعه ای دوردست پدید آید،با وجود ارتباطات و تبادل های فرهنگی ،ما هم از خطرات آن مصون نخواهیم بود.
حقیقتی است که باید به آن اعتراف کرد،و آن اینست که نسل امروز نسلی ستمدیده و مستضعف است از آن بابت که:
-مواجه با محرومیت ها و نابسامانی ها یی است که از پیش پایه گذاری شده و اورا در پدید آوردن آن شرکت و دخالتی نبوده است.
-رگبار تبلیغات گوناگون تحت عنوان پیشرفت،ترقی،تمدن روز و مدرنیسم او را از هر حیث تحت محاصره قرار داده و نمی گذارند که او در ورای این چارچوبها نیز نظری بیندازد و نیکو بیندیشد.
اسلاید 4 :
-مربیان و مسئولان اجتماع از پدر و مادر،معلم و مدرسه،برنامه ریزان و مبلغان آنچنان که باید برای سازندگی یا رفع استضعاف او قیام و اقدامی مناسب و کافی نکرده اند.
-صاحبان مکاتب و اندیشه ها بیش از آن که بفکر خیر و رفاه مردم باشند،در فکر معرفی خود بوده و تحت عنوان مردم ،به خدمت اربابان زر و زور(خواسته یا ناخواسته) قرار گرفته اند.و امروز در آنچه که مربوط به خیر و صلاح جامعه انسانی است چیزی از طریق مجریان نظرات آن مکاتب و فلسفه ها در صحنه عملی نمی بینیم.
-بالاخره نسل می خواهد خود را بسازد و در طریقی گام بردارد که مورد نیاز و خواست درونی اوست ولی راه آنرا نمی داند.دوست دارد از این منازعات،نابسامانیها و درگیری ها خود را نجات بدهد ولی احساس می کند که پیش رویش بن بست های گوناگون و متعددی است.
با چنین وضعی که برای نسل موجود تصویر کرده ایم آیا واقعا این نسل ستمدیده و مستضعف نیست؟آیا نباید به حالت و وضعش توجهی و برای نجاتش اقدام کرد؟
اسلاید 5 :
دوره نوجوانی وویژگی های آن
زندگی برای نوجوانان ساده به نظر می رسد،ولی در واقع یک نوجوان فقط ناظر تغییرات جسمی و بدنی اش نیست.نوجوانی فقط قد کشیدن،مو درآوردن،رشد کردن و...نیست.نوجوان باید دوره دبیرستان را پشت سر بگذارد،به فکر شغل آینده و مابقی زندگی اش باشد،عاشق شود،دلشکسته شود،برنامه ریزی کند،ناامید شود،دوستان قدیم را کنار بگذارد،روزبه روز دامنه تعاملات اجتماعی اش وسیع تر شود،با افراد تازه ای طرح آشنایی ودوستی بریزد و بتدریج متحول شود.در این راه مخاطراتی نیز وجود دارد، مثل: اعتیاد،روابط مشکوک و پرخطر،حوادث رانندگی ناشی از سرعت،شکست در برنامه شغلی و تحصیلی و... .
فروید،دوران بین سالهای ورود به مدرسه تا نوجوانی را دورۀ«نهفتگی»یا سکون می نامد.نه به این دلیل که هیچ اتفاقی د رآن نمی افتد، بلکه چون خط سیری یک نواخت دارد. نوجوانان در سنین بیش تربه خود و تحصیل مشغول اند و حداکثر وقت خویش را صرف معاشرت با دوستان خود می کنند.این دوره معمولا مصادف با میانسالی والدینشان است،یعنی همان دورانی که والدین حیات خویش را مورد بازنگری قرار می دهند.
آن ها مشاغل ،زناشویی،تجربیات و کار و زندگی گذشته خود را مرور می کنند و ترجیح می دهند که ساعاتی را با دوستانشان بگذرانند و به مسافرت های کوتاه بروند.شاید احساس استقلال و کاهش نیاز نوجوانان به والدین،زمان بیشتری در اختیار پدر و مادر ها قرار می دهد تا کمی هم به خود بپردازند.نوجوانی،دوران توفانی و پر از تلاطم وآشفتگی است که طی آن والدین نگران ، شاهد تبدیل کودکان کوچک وحرف شنوی خود به نوجوانی عبوس و حاضر جواب اند.مجادلات این دوره با دوران کودکی متفاوت است،دیگر والدین به راحتی سال های قبل نمی توانند حرف آخر را بزنند.
اسلاید 6 :
انگار یادگیری،آموزش و به کار بستن شیوۀ گوش دادن موثرنیز در این دوران سخت تر به نظر می آید.وقتی که آنها کودکانی بیش نبودند،والدین راحت تر می توانستند جلوی عصبانیت خود را بگیرند،شاید چون به قابلیت تحمیل اراده یا قدرت عدایت گری و اقتدارشان اعتماد داشتند.از طرف دیگر،کودکان صلاحیت و قدرت والدین را راحت تر می پذیرفتند.کودکان از این که فرصت حرف زدن وشنیده شدن رادراختیارشان قرارمی دهید،سپاسگزارندواحساس خوبی دارند،حتی اگراز رسیدن به آن چه می خواستند مایوس شوند.
ولی در دوران نوجوانی ،این معادلات کمی تغییر می کند،آنها سپاسگزار موقعیتی که در اختیار آنها قرار می دهید ، نیستند ، بلکه «توقع»دارند که آنها را ببینید،به آنها توجه کنید،حرفشان را بشنوید و به آنها بگذارید.
اسلاید 7 :
فکر میکنم بقیه ماجرا را می توانید حدس بزنید :دادوفریاد ،توهین ،تنبیه و...ولی یک اتفاق مهم ترازهمه این ها افتاده بود ،دیوار اعتماد فرو ریخته بود !
پارسا به محض اینکه وارد خانه شد وقیافه مادرش را دید ،به خاطر دروغی که گفته بود ،احساس گناه وخجالت کرد ،ولی عصبانیت بی اندازه مادرش ودرگیر شدن در چرخه یک منازعه تلخ ،احساس خجالت او را به عصبانیت وحالت تدافعی تبدیل کرد . حالا فقط به یک چیز فکر می کرد :اینجا یک زندان است ،او زندانی است ومادر زندان بان !آن هم یک زندان بان غیر قابل تحمل !
پارسا فکر می کرد :من پسر بدی نیستم ،حتی نصف کارهایی که بعضی ازدوستانم انجام می دهند، نمی کنم ، من فقط می خوام یکی دوساعت مال خودم باشد ،فقط همین !
حال مادرپارسا هم بهتر ازحال او نبود ،او هم هرگزدوست نداشت چنین روزی را ببیند .او نگران ومضطرب بود .
اسلاید 8 :
چرخه کنترل وسرکشی
اغلب نوجوانان دوره ای از سرکشی را تجربه کرده،پشت سرمی گذارند که در طی آن به رغم مخالفت های والدین،سعی می کنند خود را مستقل جلوه دهند.تغییر لحن ورفتار،استفاده از گفتارهای کوچه بازاری،رفتار پرخاشگرانه وعصبی،لباس ها وموهای مد روز و...
این ها نشانه های نخستین ظهور دوره نوجوانی است ونحوه عکس العمل والدین به آن اهمیت بسیاری دارد.امروزه بسیاری از والدین این رفتار را بخوبی درک می کنند،اما نمی توانند همیشه بردبار وصبور باشند.
انطباق وسازگاری
یکی ازقوی ترین نیروهای موثر درهررابطه «انطباق»است.انطباق فرایند سازگاری متقابلی است که درطی آن طرفین یکدیگر را در قالبی واحد وبه شیوه ای مکمل،شکل می دهند.انطباق،همان چیزی است که بین همسران موفق اتفاق می افتد وهمسران به واسطه آن فردیت خود را کنار گذاشته وبه یک زوج مبدل می شوند.
یک والد وفرزند هم بتدریج شبیه همسرانی می شوندکه سالها در کنار هم زندگی کرده اند.مثلا فرزند می داند پدرش چقدر جدی است ویا چه وقت واقعا عصبانی شده است.همچنین والد می داند کی وچقدر می تواند به فرزندش فرصت بدهد.تکنیک گوش دادن فعال وموثر،در برقراری روابط سازگارانه ومنطبق با تمایلات دیگری امکان پذیر است.
شنیدن رگباری از گله ها وشکایت ها،در معرض اتهام فرزندان واقع شدن،گاهی چندان منطقی به نظر نمی رسد،ولی به آن ها اجازه دهید تا بدون توهین به شما،خشم خود را تخلیه وابراز کنند وبگویند واقعا چه می خواهند.
میشل-نیکلاس(2004)
شو-فرگوسن(2001)با کودکان صحبت کنید
اسلاید 9 :
معنی ومفهوم سازگار وناسازگار
برای شناخت سازگار از ناسازگار ملاک ومعیار همه پسندی وجود ندارد .معمولا افراد هر اجتماعی کسانی را که مثل آنها نباشند نابهنجار می خوانند وهرکس را که همانند آنهاست بهنجار وسازگار .البته این برداشتی است که عوام از مساله مورد نظر دارد .از لحاظ علمی ومذهبی می توان ملاکهایی را عرضه کرد و به دفاع از آن پرداخت .برای شناخت ناسازگار نخست ضروری است که فرد سازگار را معرفی کنیم :
از نظر ما سازگار کسی است که بتواند خود را با اهداف اندیشیده حیات وضوابط ومقرراتی که جهت وصول به آن وضع شده است تطابق دهد ،در مسیر صراط مستقیم ودر تلاش برای بهبود وضع خود وبهسازی محیط باشد .بر این اساس منظور ما از ناسازگار کسی است که در خلاف چنین جهتی باشد وناسازگار ی وجود همه احساسات ،انگیزه ها و عملکرد هایی است که نقش مخرب دارند وزمینه را برای درهم ریختن نقشه وهدف تکامل فراهم می نمایند .
توضیح وکلیات :
بر این اساس که ذکر شد می توان در قالب چند عبارت ناسازگاران را معرفی کرد وگفت :
_آنکس که در خلاف مسیر وموازین مورد قبول گام برمی دارد ناسازگار است .
_آنکس که رفتاری خلاف رفتار انسان های منضبط ومعقول انجام می دهد ناسازگار است .
_کسی که رفتار مشوش ومغشوش ،برخلاف انتظار وغیر قابل تحمل دارد ناسازگار است .
_آنکس که برای دیگران خواب های وحشتناکی می بیند وموجبات اذیت وآزارویا ریشخندشدن شان را فراهم می کند ویا نمی تواند پیشرفت دیگران را ببیند ناسازگار است .
اسلاید 10 :
_آن نوجوانی که ساخته های دیگر نوجوانان را خراب می کند ویا باآزارخود بچه های ضعیف را شکنجه می دهد ناسازگار است .
_وبالاخره آنکس که دارای رفتاری منطبق با موازین شرع و اخلاق در جامعه اسلامی نیست نمی تواند خودرابا محیط سالم تطابق دهد ،دربرابر مشکلات ودشواری های زندگی ابراز ضعف و یا از آنها فرار کند ،از نظامات ومقررات جامعه منحرف گردد ،در برابر سنن وآداب اندیشیده یک جامعه واخلاق اجتماعی مورد قبول موضع عصیان وطغیان در پیش گیرد ،نخواهد خود راازحالتی بردگی ،تسلیم بی قید وشرط،بی بندوباری ها ،ذلت ها نجات دهد ،همگام وهمراه با جریان نا مطلوب جامعه باشد ناسازگار است .