بخشی از مقاله

مقدمه
در عصري زندگي مي كنيم كه سرعت و تخصص دو شاخص مهم آن است. ريزشدن و خرد شدن تخصص‌هاي كلان و روزآمد شدن يافته و بافته‌‌هاي اين روزگار دور از انتظار نيست.
گاه اين تخصص ها چنان هستند كه اصلاً به حساب نمي‌آيند و از اين رو كمتر به آنها پرداخته شده‌اند طراحي گرافيك براي توليد و پخش خبر تلويزيون از جمله اين تخصص‌هاي ظريف و ناپيداست چندان كه گويي اصلاً نيست. پيش از اين گرافيك را در دو حوزه «هنر» و «تبليغات» مي‌دانستند و بالطبع افراد شاغل و فعال در آن را به «هنرمند» و يا «تبليغاتچي» مي‌شناختند اما امروزه با گسترده شده كاربردهاي اين تخصص، تعاريف متفاوتي هم براي آن ساخته و پرداخته شده است. وقتي اين روزها صحبت از «گرافيك خبر» در هر سه نوع‌اش(چاپي، تلويزيوني و سايبر) مي‌شود،‌ بايستي بدانيم كه گرافيك ديگر صرفاً هنر و يا تبليغات نيست بلكه مفهوم ديگري را هم در برمي‌گيرد و آن رسانه است. لذا گرافيك خبر تركيبي از «هنر» و «رسانه» است تركيبي كه تفكيك ناپذيراست.


در اين پژوهش در ابتدا تعاريفي از خبر و واژه‌هاي مرتبط با آن را ارائه مي نماييم و سپس وارد مقوله گرافيك شده و آنرا در چند پلان معرفي مي كنيم: گرافيك به عنوان يكي از هنرهاي تجسمي، گرافيك در تلويزيون و گرافيك در توليد و پخش خبر تلويزيون. در انتهاي اين تحقيق پيشنهادهايي هم ارائه شده تا بتوان بر اساس آنها مشكلات موجود در گرافيك خبر را مرتفع ساخت.


مجموعه‌اي كه در پيش رو داريد، پايان‌‌نامه‌اي براي اخذ درجه كارشناسي ارتباطات با گرايش خبر راديو و تلويزيون است. عنوان اين پايان‌نامه «كاربردهاي گرافيك در توليد و پخش خبر تلويزيون» مي‌باشد. هر چند اين تحقيق خالي از اشكال و ايراد نيست اما اميداوارم گامي در جهت آشنايي بيشتر بحث گرافيك و خبر براي تمامي عزيزاني كه در بخش خبر كار مي‌كنند باشد.
در پايان از تمامي اساتيد دانشكده صدا و سيما و به خصوص استاد راهنماي محترم و بسيار عزيزم جناب آقاي مهدي صادقي كه در اين راه بسيار مرا ياري رساند كمال تشكر و قدرداني را دارم.


ماهيت خبر
رسانه‌ها در عملكرد روزانه خود صحنه مناظره بينش‌ها و ميدان منازعه كلمات و معاني هستند، برخلاف آنچه ظاهراً به نظر مي‌رسد، رسانه‌ها در نقش خبري خود آينه‌ي انعكاس رويدادها و واقعيات دنياي اجتماعي و سياسي نيستند، بلكه برعكس آفريندة واقعيتهاي اجتماعي و سياسي هستند و به تصورات ما از دنياي اطرافمان هستي مي‌بخشند اين فرض و پيشنهاد در آغاز عجيب مي نمايد و ممكن است ما را در شناخت محيط اطراف خود دچار ترديد كند. ليكن با اندكي انديشه مي‌توان پي‌برد كه خبر خود واقعيت و خود عينت جهان اطراف ما نيست، بلكه تنها حكايت و روايتي از اين واقعيت است.


اينكه آيا واقعيتي خارج از محدوده كلام وجود دارد يا نه، مورد بحث نيست، بلكه اين شناخت اساسي كه خبر ساخته و پرداخته ذهن بشر است و اين ذهن تنيده در عقايد، آداب و رسوم و هنجارهاي فرهنگي است،‌ كليد گشايش راز خبر است. خبر به ما مي‌گويد كه به چه چيز خبر فكر كنيم و چگونه به آن بينديشيم.
علاوه بر اين، خبر محصول كار سازمان يافته‌اي است كه سلسله مراتب، ارزشها و هنجارهاي توليدي خود را دارد. خبر از دنياي واقعي برمي‌خيزد، بر اساس ارزشها و هنجارهاي فرهنگي و سازمان خبري واقعيت را دگرگون مي‌كند و به صورت روايت و داستان به دنياي واقعي باز مي‌گردد.


در اين فراگرد (مشاهد، بغير، روايت و اشاعه) خبر به ارزشها و هنجارهايي كه از آنها برخاسته است، حكم طبيعي و عيني مي‌بخشد و در گسترها خود آنها را باز توليد كند. به رغم ادعاي روشنگري، خبر از آنجا كه بايد ساده باشد و در سطح تصورات و ذهنيات مخاطبانش قرار گيرد، از‌ آنجا كه بايد به زبان آنان سخن مي‌گويد از ديدگاه ايشان داراي معني باشد، نمي‌تواند فراتر از سطح عمومي مخاطبانش حركت كند . در نتيجه خبر به صورت تأييد كننده و توصيه گر باورهاي بيشتر پرداخته مخاطبان عمل مي‌كند.

فصل اول :

خبر در تلويزيون
تعريف خبر
ارائه تعريفي جامع و مانع بدون تكيه بر تعاريف پيشين و مراحل تهيه و تنظيم خبر، شكل‌ اصلي محققان، روزنامه‌نگاران و استادان دانشگاهها بوده است. مهمترين اشكالهايي را كه مي‌توان راي تعاريف خبر بيان كرد، بدين ترتيب است.
1- بيشتر تعاريف خبر توصيفي هستند و تنها به وصف يك يا دو خبر اكتفا مي‌كنند، مانند:


«خبر گزارش از واقعيت‌هاست اما هر واقعيتي را نميتوان خبر ناميد» در اين توصيف ابعاد تازگي، مجاورت، شگفتي و … معقول مانده است.
2- بعضي تعاريف خبر تمثيلي است مانند : (اگر فردي سگي را گاز بگيرد خبر است)، اما بر عكس، اگرسگي فردي را گاز بگيرد، خبر نيست) اين خبر گر چه بعد شگفتي را در خبر روشن مي‌كند اما در برابر مثالي ديگر چون خبر «كشتن يك شير توسط الاغي در باغ وحش تهران) حتي در جنبه‌ تمثيلي‌اش، كاستي‌هاي فراوان دارد.
3- بعضي تعاريف خبر به صورت تك بعدي به خبر مي‌پردازد، پس از خود جريان غافل مانده اند، پس براي رهايي از اين گونه تعاريف محدود و شكننده لازم است به چشم اندازي كلي‌تر از خبر پرداخت.


4- كاستي مهم ديگر تعاريف خبر، آن است كه هر يك از آنها تنها براي يك يا دو نوع از خبرها كاربرد دارند. در حاليكه در خبرنويسي دانشجويان با ابعادي از خبر آشنا مي‌شوند كه لازم است در تعريف خبر بيان شوند.
لذا با اين پيش زمينه به تعاريف متعددي كه توسط صاحب نظران دربارة خبر انجام شده است،‌ مي‌پردازيم:
تعريف خبر از ديدگاه صاحب نظران علوم ارتباطات:
- خبر، آگاهي. اطلاع، آگهي، وقوف. خبر كلمه‌ي مفردي است كه به مبتدا نسبت داده مي‌شود تا با آن كلامي ساخته شود كه چون اين كلام به مخاطب القا شد، او از حالت منتظره‌اي كه دارد، در مي‌آيد و به اصطلاح سكوت او در اين مورد جايز باشد. «لغت نامه دهخدا»


- خبر شامل هر عمل و انديشه‌اي واقعي كه براي عده‌اي كثير از مخاطبان، جلب توجه كند. «ليل اسپنسر» Lyle spencer
- خبر نقل واقعي و عيني حوادث جاري مهم است كه در روزنامه چاپ مي‌شود و مورد توجه خوانندگان قرار مي‌گيرد. (س، مولي S-mully)
- خبر، گزارش خلاصه و دقيق يك رويداد است، نه خود رويداد «ميچل. دي. چارنلي، استاد دانشگاه سينوتاي امريكا)
- خبر عبارت است از، انتشار منظم جريان وقايع و آگاهي‌ها و دانش‌هاي انساني و نقل عقايد افكار عمومي است.
«فرناندو- ترو، رئيس و استاد انيستيتوي مطبوعات دانشگاه پاريس»


- خبر آگاهي است كه براي كسي حائز اهميت باشد، خبرگزاران و از بين رفتني است به محض اينكه رويداد يا وضعيتي تفهيم شد و تنش برخاسته از آن كاستي گرفت، آگاهي مورد پذيرش به صورت تاريخ در مي‌آيد، البته در اين حال هم مي تواند جالب توجه باشد اما ديگر عاجل و مبرم نيست. ديگر خبر نيست. (شيبوتاني)
عناصر خبر در تلويزيون
اعلام در بيان وقايع جالب اجتماعي موقعي به خوبي صورت مي گيرد كه عوامل و عناصر مؤثر در ايجاد هر واقعه به طور كامل جستجو و ارائه شود.
به طور كلي هر خبر، هر چند كوچك و كوتاه باشد، بايد از لحاظ عوامل و عناصر زير تكميل گردد:
- شخص يا اشخاصي كه در واقعه شركت يا مداخله دارند و يا واقعه به نحوي به آنان ارتباط مي‌يابد.
- موضوع و نوع واقعه يعني آنچه واقعه را تشكيل مي‌دهد.
- علت و انگيزه‌اي كه سبب ايجاد واقعه شده است.
- چگونگي وقوع كه تربيت و كيفيت واقعه را معلوم مي‌نمايد.
- زمان وقوع كه موقعيت واقعه را از نظر تاريخي، روز و ساعت تعيين مي‌كند.
- مكان وقوع كه وضع واقعه را از نظر محل و فاصله آن با جاهاي ديگر مشخص مي‌سازد.


- بنابراين اگر ارزشهاي خبري به اخبار شكل مي‌دهند «عناصر خبري» اخبار را به نمايش مي‌گذارند، به طوري كه هر اندازه كه عناصر خبري كامل‌تر باشند، شكل خبر از نظر اطلاعاتي كه بايد به مخاطب بدهد جذاب‌تر خواهد بود. عنصرهاي تشكيل دهنده عناصر خبري به شرح زير مي‌باشد:
چه كسي (كه) Woh، چه چيزي (چه) What، كجا؟ where، چه وقت، (كي) when، چرا؟ why چطور(چگونه) how .
افزايش غناي خبر با در نظر گرفتن اين عناصر است كه ميتوان تصوير جامعي از رويداد را به بيننده منتقل كرد.
1- چه كسي (كه): هر گاه خبري تهيه مي‌كنيم، بايد عوامل درگير در ماجراي آن خبر، و در اينجا به طور اخص، فرد يا افراد ماجرا كه در پيدايش و وقوع رويداد نقش داشته‌اند دقيق بشناسيم و آنان را در خبر خود معرفي كنيم.


2- چه چيزي (چه) اين عنصر عمدتاً بر ماهيت رويدادي كه قرار است به خبر تبديل شود متمركز است. اين عنصر و عنصر پيشين( كه) معمولاً از مهم‌ترين عناصر خبري هستند.
3- كجا؟ : هر رويدادي از وجه مكاني براي خود يك محل وقوع دارد. عنصر كجا از آنجا كه محل رويداد را مشخص مي‌سازد از اهميت برخوردار است اطلاعات مربوط به عنصر كجا به ويژه اگر اين عنصر شناخته شده نباشد، بايد به طرزي تفصيلي‌تر ارائه شوند مثلاً اگر محل رويداد در كشور كوچك و گمنامي باشد بايد به مخاطب توضيحاتي در مورد موقعيت جغرافيايي آن ارائه شود.


4- چه وقت، كي؟ زمان رويداد براي بينندگان بايد ارائه گردد. بيننده بايد از زمان وقوع رويداد اطلاع داشته باشد.
5- چرا و چطور؟ عناصر خبري چرا و چطور جنبه‌هاي تحليلي و توصيفي رويدادها را تبيين مي‌كنند. اين دو عنصر در بسياري از مواقع با ديدگاههاي شخصي خبرنگار- خواسته و ناخواسته آميخته مي‌‌شوند و همه آنچه دربارة بي طرفي خبري، عيني‌گرايي و پرهيز از جانبداري خبري گفته مي‌شود از همين دو عنصر سرچشمه مي‌گيرند. بطور كلي عنصر چرا و چگونه عمدتا در گزارشها و خبرهاي تحليلي و توصيفي استفاده مي‌شود، نكته‌اي كه در اينجا بايد متذكر شد اين است كه بين عناصر خبري و ارزشهاي خبري رابطه مستقيمي به شكل زير وجود دارد:


چه كسي شهرت
چه چيزي= در برگيري و شگفتن فراوان
كجا= مجاورت
چه وقت= تازگي
و دو عنصر چرا و چطور، ارزش تحليلي و توصيفي دارند زيرا بيننده نمي‌داند كه رويداد چرا و چطور به تحقق پيوست است.
سبك‌هاي خبر نويسي:
در خبر 4 قسم سبك خبرنويسي مرسوم است:
1- سبك هرم وارونه
2- سبك تاريخي
3- سبك تاريخي به همراه ليد
4- پايان شگفت انگيز


1- سبك هرم وارونه: چكيده و مهمترين مطلب رويداد، در ابتداي خبر و كم ارزش‌ترين مطلب در انتهاي آن قرار مي‌گيرد و هر قسمت با توجه به ميزان اهميت آنها از بالا به پايين تنظيم مي‌شود. اين سبك يكي از كاراترين روش‌ها انتقال اطلاعات است.
2- سبك تاريخي: در اين سبك برخلاف سبك هرم وارونه مطالب به همان صورتي كه به لحاظ زماني تحقق يافته‌اند در قالب خبر ارائه مي‌شوند. در اين سبك، خبرنگار به داوري نمي‌پردازد و كاري به اين ندارد كه كدام خبر يا بخش ماجرا مهم‌تر است تا آن را در پاراگراف نخست خبر ارائه كند. بنابراين برخلاف سبك هرم وارونه، تا حدود زيادي از اعمال نظر خبرنگار جلوگيري مي‌شود. و مطالب به طرز كاملتري ارائه مي‌گردد.


3- سبك تاريخي همراه با ليد: سبك تاريخي همراه با ليد تركيبي از سبك هرم وارونه و سبك تاريخي است. در تهيه خبر به صورت سبك تاريخي همراه ليد، ابتدا چكيده مهمترين مطلب به صورت «ليد» در پاراگراف اول خبر قرار مي‌گيرد. سپس ماجرا يا رويداد به آن صورتي كه اتفاق افتاده است به ترتيب زمان وقوع رويداد همانند سبك تاريخي شرح داده مي‌شود.
سبك پايان شگفت‌انگير: سبك پايان شگفت‌انگيز از سبكهاي شيرين خبرنويسي است. در اين سبك قفل ماجرا در پايان خبر باز مي‌شود و مخاطب را شگفت زده مي‌كند.
سوگيري هاي خبري


نقش سوگيري خبري در تغيير فكر و عقيده‌ي مخاطبان مي‌تواند طي مدت كم و بيش كوتاهي بسيار چشمگير باشد به عبارت ديگر سوگيري خبري متناسب با اهداف و سياست‌هاي درست يا نادرست دروازه‌بانان خبري مي‌تواند افكار عمومي و ايستارهاي متفاوت افراد جامعه را به سوي چنان اهدافي سوق دهد.
به تعبير مي‌توانيم بگوييم كه سوگيري خبري، همسو و هم جهت با تبليغات (منفي يا مثبت) است. نتيجه آن كه همان گونه كه تبليغات مي تواند از جنبه‌هاي ناآشكار نظارت اجتماعي محسوب شود، سوگيري خبري نيز مي‌تواند چنين قدرتي را دارا باشد.


اما اين نكته را بايد در نظر گرفت، شم سياسي و اجتماعي دروازه‌بانان خبري پشتوانه‌اي براي بكارگيري صحيح انواع سوگيري باشد. چرا كه انتخاب نامناسب انواع سوگيري در خبر آثار و عواقب فراواني به بار مي‌آورد كه نخستين اثر سوء «از اعتبار ساقط كردن» خبر است.
به عبارت ديگر اگر تصميم‌گيرندگان و دروازبانان خبري بكارگيري سوگيري‌هاي خبري را (بنا بر سياست‌هاي تعيين شده‌ي داخلي و خارجي) لازم و ضروري مي‌دانند، بجاست تا حد امكان از سوگيري لفظي كناره‌گيري كنند و با رعايت قاعده‌ي بي طرفي و واقع نمايي و با در نظر گرفتن اهداف و سياست‌هاي خارجي يا داخلي سوگيري در متن خبر را بر ساير انواع سوگيري به ويژه سوگيري لفظي ترجيح دهند.
سوگيري عبارت است از: ديدگاههاي پيش نظري ياعاطفي مبتني بر خرافات، عقايد قالبي و . . . درباره افراد گروهها يا موضوع‌هاي خاص كه موجب تفسيرهاي ذهني و دور از واقعيت عيني مي‌شوند.


سوگيري‌هاي خبري بر دو نوع است
1- سرگري در الفاظ: از آنجا كه زبان خبر در رسانه‌هاي خبري بيشتر از خود رويداد به خبر معنا مي‌بخشد، الفاظ و كلماتي كه در متن خبر به كار برده مي‌شوند، به قدري حساس و سرنوشت ساز ستند كه زبان خبر بلافاصله پس از گزينش خبر به ميان مي‌آيد، به طوريكه اگر الفاظ در جاي خود و به طور دقيق به كار نرود، برداشت‌ها و تعابير گوناگوني در مخاطبان ايجاد مي‌شود. مثال‌هاي زير نمونه‌هاي از سوگيري هاي خبر هستند.
- سوء قصد به آزادي= تهديد مطبوعات
- جنايت منفور= آدم كشي
- تيراندازي شديد= بمباران


2- سوگيري در متن خبر: در بعضي خبرها ممكن است به ظاهر هيچ نوع لفظ سوگيرنه‌اي وجود نداشته باشد اما در متن خبر نوعي سوگيري را در ذهن مخاطب ايجاد كند، به طور كلي بيشترين سوگيري‌هايي كه در خبر روزنامه‌ها، نشريات و ساير وسايل ارتباط جمعي به چشم مي‌خورند. شش نوع‌اند.
1- سوگيري اسنادي 2- سوگيري وصفي
3- سوگيري قيدي 4- سوگيري متني
5- سوگيري جمله‌اي 6- سوگيري تصويري
«موضوع‌هاي خبر در تلويزيون»
موضوعات خبري مورد توجه در سيماي جمهوري اسلامي ايران براساس مطالعه خبرها منتشره از بخش‌هاي مختلف به طور عمده و بدون رعايت هيچ گونه ترتيبي در عناوين 13 گانه زير خلاصه مي‌شود:


1- اخبار سياسي داخلي
2- اخبار سياسي خارجي و روابط ديپلماتيك
3- نظامي، دفاع ، جنگ و خشنونتهاي سياسي
4- اختبار اقتصادي، تجاري، كارگري، كشاورزي
5- اخبار پزشكي، بهداشتي
6- امور آموزشي
7- اخبار اجتماعي، حوادث و اتفاقات
8- امور قضايي و حقوق
9- انرژي، محيط زيست، صرفه‌جويي، حقوق بشر
10- اخبار ورزشي
11- اخبار علمي فرهنگي ، هنري، ادبي
12- امور توسعه
13- اخبار مذهبي و ديني
«ويژگيهاي خبر تلويزيون»


تلويزيون پديده اي بزرگ قرن حاضر نام گرفته است، در اين وسيله‌ي ارتباطي، مي‌توان به طور همزمان از مطالب چاپ شده، سخنراني، فيلم، رنگ، موزيك، هيجان، حركت و صدا به خوبي براي ابلاغ پيام استفاده كرد. تلويزيون يك وسيله‌ي ارتباطي است كه مانند روزنامه، سينما و راديو جنبه‌هاي گوناگون خبري تفريحي، آموزشي، فرهنگي و تبليغاتي دارد و به طرق گوناگون مورد استفاده قرار مي گيرد و از لحاظ ارتباطي و خبري تلويزيون يك وسيله‌ي جديد است كه در عين حال تكنيك‌هاي مختلف راديو، سينما و روزنامه را در خود جمع كرده است و از آن بهره برداري مي‌كند در تلويزيون واژه‌ها، صرفاً بخشي از حس را حمل مي‌كنند. بقيه توسط لحن، صدا، حالت چهره، موسيقي،‌ عكس، فيلم يا حتي يك مكث بيان مي‌شوند.


خبر تلويزيون بايد داراي ويژگيهاي همانند، هدفمندي، جامع نگري و وحدت موضوع باشد و سوژه خبر بايد بر اساس واقعيت‌هايي كه وجود دارد، تعيين ‌شود، انتخاب سوژه و تحقيق درباره آن و نيز پرورش و پردازش آن دقت زيادي مي‌خواهد از ويژگيهاي ساختاري خبر تلويزيون مي توان به گزارش‌ها، مصاحبه‌ها و نيز جلوه‌هاي صوتي و تصويري اشاره كرد. در خبر تلويزيون بر حسب مورد از مصاحبه استفاده مي‌شود و آنچه مسلم است، اين است كه مصاحبه‌گر يا گزارشگر بايد تلاش كند تا از منابعي در خبر استفاده كند كه بر موضوع خبر تسلط داشته باشد كه اين خود مي‌تواند علاوه بر مستندكردن خبر، تأثيرگذاري آن را بالا ببرد. در خبر تلويزيون تنوع تصوير، جذابيت. چگونگي حركات تصاوير خبري و چگونگي تدوين خبرها بسيار با اهميت است و در كنار اين‌ها مجموعه‌اي از كارهاي گرافيكي، اسلايد، حركات رايانه اي و دوربين و استفاده از تصاوير آرشيوي مي تواند در كار تصويربرداري خبر مهم تلقي شود همچنين يكي از راههاي متنوع كردن تصاوير خبري، تهيه نماهاي مخلتف است.


«ويژگيهاي خبر تلويزيون»
1- شروع خبر در تلويزيون
2- ساختار برنامه خبر تلويزيون
3- خبر نويسي براي تلويزيون
4- شيوه ارائه خبر تلويزيون
5- نگارش خبر تلويزيون
6- معيار گزينش خبر
7- زلالي و رواني در خبرنويسي
8- گرافيك خبري تلويزيون
9- خبرهاي رويداد مدار و موضوع گرا در تلويزيون
10- تأثير عوامل گوناگون در فرايند خبر تلويزيون
11- تفاوت خبر با تفسير و تحليل
12- گويندگي خبر تلويزيون
13- منبع خبر در تلويزيون
شروع خبر در تلويزيون


هر برنامه تلويزيوني داراي مشخصات ويژه‌اي است كه از شر وع آن براي بيننده روشن مي‌شود كه برنامه داراي چه محتوايي است، بنابراين شروع خبر تلويزيوني نيز به لحاظ رواني و جذب مخاطب بايد داراي ويژگيهاي خاصي باشد. در شروع خبر تلويزيوني ، علاوه بر بخش آرم خبر كه خود داراي ويژگيهاي هنري و گرافيكي و نيز رواني است. شروع خبر نيز بايد با نخستين واژه‌هايي كه مخاطب را ميخكوب كند و آن را جذب كند شروع شود. در شروع خبر راديو، ورودي را با واژه‌هاي خوش آهنگ و اجراي مناسب مي‌توان شنيدني كرد اما در خبر تلويزيوني تأمين اين فضا، بايد به كمك رنگ، حركت و صدا و تصوير پر كرد. شروع خبر تلويزيوني بايد با گيراترين و مهم‌ترين قسمت خبر باشد تا بر بي‌اعتنايي مخاطب غلبه شودو او را به پيگيري خبر تشويق كند. بنابراين خلاصه خبر بايد متناسب با شروع خبر باشد، يعني حجم خبر و به ويژه بلندي يا كوتاهي آن، نوع خلاصه خبر يا ليد را تعيين مي‌كند و قاعده اساسي كه همواره بايد در نظر داشت اين است كه مقدمه خبر در عين اين كه حاوي قسمتهاي اساسي خبر است، بايد تا جايي كه ممكن است خالي از مطالب و كلمات زائد باشد و به طور مختصر و كوتاه بيان شود. ليد و شروع خبر، مهم‌ترين و نيز تنظيم كننده نبض مطلب است و با شروع خوب و جذاب حواس مخاطب را بايد شكار كرده و به طور كلي در شروع خبر اين نكته‌ها اهميت دارند:


الف) كلمات و واژه‌هاي اوليه بايد مهم و جذاب باشند ب) ورودي و شروع خبر اگر چه مانند ليد از جنس متن خبر هستند اما بايد جذاب‌ترين نكته آن باشد ج) پيام ورودي لزوماً مهم‌ترين بخش خبر نيست اما قطعه‌اي از خبر است كه تأثيرگذاري بيشتري نسبت به بخش‌هاي ديگر دارد. به عبارت ديگر در ورودي خبر، پيامي كه مي‌تواند بيشترين زمينه داد و ستد ذهني، احساسي يا عاطفي را براي مخاطب تأمين كند بر مي‌گزينند د) حجم و اندازه شروع خبر محدود نيست البته اين حجم بايد فشرده و كوتاه باشد اما در حقيقت به موضوع خبر نيز بستگي دارد.


ساختار برنامه خبري
يك برنامه خبري از 4 عنصر يا عامل تشكيل شده است كه هر كدام كاربردها و وظايف خاصي را در رابطه با ارائه خبر بر عهده دارند.
1- آرم متحرك ( آرم استيشن): آرم استيشن يا آرم متحرك در ابتداي هر بخش خبري مي آيد و ضمن اعلام شروع بخش خبري، مخاطب را از نوع خبرها (سياسي، ورزشي، هنري و . . . ) هم آگاه مي‌سازد.


2- تيترهاي مهم خبر روز: پس از آرم استيشن مهم‌ترين خبرهاي روز ارائه مي‌گردند. تيترهاي مهم روز وظيفه‌اي بس مهم در اختيار داشته، از سويي كاربردي ايدئولوژيك داشته و از يك طرف به ذهن مخاطب علامت مي‌دهند كه به خبرهاي مهم روز دقت بيشتري نمايند. كاربرد ايدئولوژيكي تيترهاي مهم روز در اين حقيقت نهفته است كه در يك برنامه خبري رپرتاژها و خبرهاي گوناگون به نمايش در مي‌آيند و مخاطب در محيط پر سر و صداي خانواده ممكن است بعضي از خبرها را از دست بدهد يا به آنها دقت ننمايد، ولي مهم‌ترين تيترهاي روز به او اشاره مي‌كند كه خبرهايي كه از نظر سازمان خبري مهم‌ تلقي مي شود، را از دست نداده و به آنان توجه نمايند. اما اين تيترهاي مهم كاربرد ديگري نيز دارند. تحقيقات ثابت نموده است كه بخش‌ مهمي از يك برنامه خبري لحظاتي بعد از پخش از ذهن مخاطبان رخت بر مي‌بندد همانطور كه اشاره شد تيترهاي مهم دقت مخاطب را حداقل به اين تيترهاي افزايش داده، كمك مي نمايد تا اخبار مربوطه در ذهن مخاطب حفظ گردد.


3- گوينده برنامه خبري: گوينده خبر يكي ديگر از عناصر بسيار مهم اين گونه برنامه‌هاست كه به بيان خبرها در استوديو مي‌پردازد اگر گوينده از شيوه هاي درست ارائه خبر با استفاده از حركات به جاي اعضاي صورت مانند ابرو، تنگ كردن چشم، لبخند زدن و تأكيد از طريق تغييرات صوتي به هنگام معرفي خبر استفاده نمايد از يك سو حافظه مخاطبان از خبرهاي پخش شده افزايش يافته و از سوي ديگر، علاقه آنان به پي گيري خبر نيز مي تواند فزوني يابد.


4- رپرتاژ خبري: رپرتاژ خبري كه به وسيله خبرنگار و تيم‌هاي خبري از محل حادثه يا اتفاقي خبري تهيه مي كنند نيز، يكي ديگر از عناصر خبري است و اين رپرتاژ‌ها مي‌توانند با ارائه خبر به شكلي مدون كه از دو عامل صوتي- تصويري در آن استفاده گرديده، به جلب نظر مخاطب بپردازد، چرا كه به جاي خواندن يك خبر به روي تصاوير از حادثه خبري، خبرنگار مي تواند با مصاحبه با شاهدان ماجرا نظر خواهي كارشناسان و ظاهر شدن در صحنه‌ي خبر و صحبت مستقيم با مخاطبان خبر را به شكلي دلنشين و جالب توجه كه باعث دلزدگي مخاطب نشود، ارائه دهد.


خبرنويسي براي تلويزيون
دبير خبر مي‌تواند خبر خود را از منابع مختلفي استخراج كند، منابعي چون تلكس‌ها و سايت‌هاي خبري، گزارش تلفني، تصاوير ويدئويي، فكس‌هاي ارسالي و منابع شفاهي نويسندة پس از مطالعه خبرها، همراه يك مونتور يا تدوينگر تصاوير را مشاهده مي‌كند، در صورت نياز بر روي تصاوير صدا، گذاشته مي شود. چنانچه به پيوند ميان تصوير و كلام نياز باشد، نظرهاي نويسنده خبر بايد اجرا شود.


شيوه ارائه خبر در تلويزيون
شيوة ارائه خبر به اشكال مختلف مانند، خبر، گزارش خبري، مصاحبه و تقسيم است.
خبر: كه گوينده آن را همراه با تصاوير يا بدون تصوير قرائت مي‌كند،


گزارش خبري: نوعي از ارائه پيام، كه ببيننده را كم و بيش در مقام ناظر عيني وقوع يك حادثه يا وجود پديده‌اي كه جنبه‌ خبري داشته باشد قرار دهد،‌ گزارش خبري ناميده مي‌شود. گزارش خبري ممكن است توسط فردي به نام گزارشگر، كه در محل حضور فيزيكي داد، ارائه شود يا با گفتار همراه باشد.
مصاحبه: مصاحبه انواع مختلفي دارد ولي در اين تحقيق منظور مصاحبه خبري است، در مصاحبه خبري هدف مصاحبه كننده كسب اطلاعات دقيق و مشخص از منبع خبر براي روشن شدن موضوع يا موضوعهاي خبري روز است و مطالب تنظيم شده حاوي اطلاعات جديدي است كه قبلاً منتشر نشده است.
تفسير: گزارش اخبار و وقايع همراه با ارائه عقيده و نظر نويسنده و پاسخ به عنصر خبري چرا؟ تفسير ناميده مي شود با اين تعريف مي توان نتيجه گرفت كه نويسنده در تفسير رويدادها و وقايع، نظر خود را بيان مي‌كند و صرفاً عقيده‌اش را دربارة ‌رويداد مورد نظر ارائه مي‌دهد.


نگارش خبر تلويزيون:
نگارش خبر براي تلويزيون توانايي ‌ها و مهارتهاي ويژه‌اي دارد، كساني كه در خبر تلويزيون مشغول بكار هستند بايد با فنون و ويژگي‌هاي خبرنويسي آشنا باشند يكي از مهم ترين ويژگيهايي كه دبيران خبر بايد به آن توجه داشته باشند، تسلط كامل به موضوع خبر و آشنايي با فنون خبر است، خبرنويسان تلويزيون بايد در زواياي گوناگون موضوع خبر مطالعه و آگاهي داشته باشند، بدون تسلط بر موضوع خبر، نمي توان از كم و كيف يك رويداد، خبر مناسب تهيه و تنظيم كرد. از ديگر ويژگيهاي نگارش خبر، تندنويسي درست‌نويسي، روان نويسي،‌ خلاصه‌نويسي،‌ ساده‌نويسي و انتخاب واژه‌ها و كلمات مناسب است: زبان وسيله ارتباط انسانها با يكديگر است از اين رو هنگام نوشتن خبر بايد قواعد و دستور زبان را رعايت كرد و مطلب خبر را به درستي انتخاب كرده و بر اساس دستور زبان نگارش شود.


معيار گزينش خبر:
وسايل ارتباط جمعي به ويژه اخبار تلويزيون در بين كهكشاني از داده‌هاي خبر كه روزانه بر روي تلكس‌ها سايت هاي خبري نمايان مي‌شوند، بايد دست به گزينش بزنند، اولين قدم در كار خبر گزينش رويدادهايي است كه اتفاق افتاده‌اند و با اتفاق خواهند افتاد.
در زمان كوتاه پخش تلويزيون، چونكه با تصاوير همراه است، گزارس تمام رويدادها را نمي‌توان ارائه كرد، اينجاست كه مسأله گزينش خبر پيش مي‌آيد. اينكه چه خبري را براي پخش و انتخاب، گزينش كنيم ارتباط مستقيم با ارزشها و عناصر خبري دارد و اين ارزشهاي خبري در جوامع متعدد با هم فرق دارند. ارزش‌هاي خبري به هرمي شبيه هستند كه رعايت سلسله مراتب در انتخاب خبر را الزامي مي‌كند. اين ارزشها عبارتند از: در برگيري، شهرت، برخورد، استثناء و شگفتي ، بزرگي و فراواني، تعداد و مقدار، مجاورت و تازگي، اين هفت‌ ارزش خبري حالتي منحصر به فرد دارند و مي توانند جنبه هاي ارزش خبرها را پوشش دهند.


رواني و زلالي در خبر نويسي:
خبر نويس بايد واژه‌اي را برگزيند كه قالب منظور و مرادش باشد براي نوشتن يك خبر خوب بايد اصول ذيل رعايت شود.
1- تناسب با مقتضيات زمان
2- هماهنگي با نياز مخاطب
3- گزينش در محور جانشيني و همنشيني
4- پرهيز از تكلف
رواني و زلالي در حقيقت به معناي اينست كه از دو آفت پيچيدگي و عوام زدگي و سطحي گرايي دوري كنيم و آنچه را مردم هر عصر در گفتار روزانه و داد و ستدهاي خويش به كار مي گيرند، يكسره بر قلم ‌جاري كرد.
گرافيك خبري:
به تفصيل صحبت خواهد شد
خبرهاي رويداد مدار و فرايند مدار (موضوع‌گرا) در تلويزيون:
در انعكاس مطالب خبري دو محور اصلي و اساسي وجود دارد، يكي رويدادگرايي و ديگر فرايند مداري يا موضوع گرايي خبر است خبرنگار يا گزارشگر موفق كسي است كه اطلاعات صرف مربوط به يك رويداد مهم را به اطلاعات بيشتر تبديل كند كه محور خبر را از رويداد به موضوع و فرايند شكل دهد. در گسترش و فرايند محوري خبر، گزارشگر يا خبرنگار زمينه‌ها و پيدايش يك رويداد و آثار و تبعات آن را در جامعه و در زندگي مردم از تمام جهات ريشه‌يابي و كنكاش مي‌كند. گزارشگر يا خبرنگار بايد هم در گزينش اخبار و هم در پردازش آن اصل موضوع گرايي و فرايند مداري خبر را رعايت كند.


خبرهاي رويداد گرا خبرهايي هسند كه مربوط به رويدادهاي مشخص و معين و يا موضوعاتي چون نشست ها و گشايش‌ها و بيانيه‌ها و ديدارها مي‌باشند. خبرهاي رويدادگرا صرفاً به دنبال طرح يك رخداد هستند به شرح و محتواي و علل و زمينه‌ها و ريشه هاي آن نمي پردازند.
اما خبرهاي فرآيند مدار يا موضوع گرا خبرهاي پيچيده‌اي هستند كه از يك گزارش يا مسأله مجرد و منفك فراتر مي رود تا دركي منظم ، قاعده مند و جامع را منتقل سازند. نظير گزارش‌هاي مربوط به پيامدهاي عملكرد يك دولت.


تأثير عوامل گوناگون در فرايند خبر تلويزيون:
هر رويداد كه اتفاق مي‌افتد، در ذات و ماهيت خود داراي ارزشهاي خبري است كه اين ارزش ها در ماهيت رويداد نهفته مي‌باشند و اين ارزشها هميشه ثابت، عيني و تغيير ناپذيرند، اما آنچه به عنوان خبر در رسانه هاي جمعي و به ويژه در راديو و تلويزيون پخش مي شود. حاصل تأثير عوامل گوناگوني است كه واقعيت را به صورت نسبي نشان مي دهند . يعني اخبار براساس خط مشي و سياست رسانه شكل مي‌گيرند و دستخوش تغيير مي شوند. از لحظه رويداد تا لحظه پخش خبر، افراد و نهادهايي در انتخاب و گزينش خبر دخالت دارند و تصميم‌گيري مي‌كنند و لذا رويداد اتفاق افتاده از فيلترهاي متعدد گذشته تا تحت عنوان خبر پخش و به مخاطب مي‌رسد. در حاليكه ارزشهاي خبري نهفته در رويداد ظاهراً از عوامل تعيين كننده در ارائه خبر يك رويداد به شمار مي‌آيند، اما عوامل ديگري نيز نقشي خود را به صورت آشكار و نهان ايفا مي‌كنند.


1- عوامل درون سازماني: كه شامل اعمال نظر مديريت موسسه به صورت آشكار و نهان، جامعه پذيري كاركنان مؤسسه خبري با توجه به معيارها و ارزشهاي اجتماعي، سياسي، اقتصادي، مذهبي، فرهنگي و غيره اعمال نظر شخصي خبرنگار بر اساس باورها، نگرش‌ها، اعتقادات او، وسايل فني رسانه خبري و نيز وقت و زمان است.
2- عوامل برون سازماني: عواملي كه از خارج سازمان بر فرايند خبر تأثير مي گذارند، شامل محدوديتهاي قانوني ، اعمال نفوذ اشخاص حقيقي و حقوقي، منابع خبر (News sarce) روابط عمومي‌ها (Public relation)، خبرگذاري‌ها
(News Agencey) صاحبان سرمايه و آگهي، گروههاي فشار، مخاطبان رسانه‌ و . . .
تفاوت خبر با تفسير و تحليل:
در كتاب «روزنامه نگاري نوين» دربارة تفاوتهاي خبر با تفسير و تحليل چنين آورده شده است:
خبر گزارشي از واقعيتهاي عيني است. رويدادي بايد با ويژگيهاي خبري اتفاق بيافتد تا ارزش گزارش داشته باشد به همين دليل است كه در خبرنويسي، رويداد آن طور كه اتفاق افتاده است، گزارش مي‌شود نه آن طور كه خبرنگار سردبير يا هر فرد ديگر مايل باشد. اتفاق بيافتد.
جنبة ارزيابي ذهني و قضاوت شخصي دربارة رويدادهاي خبري، تفسير و اظهارنظر نام مي‌گيرد. مفسر يا نويسندة تفسير دربارة رويدادي كه احتمالاً خبر آن جداگانه انتشار يافته اظهار نظر مي‌كند و در نوشته‌هايش، استنباط، انديشه، قضاوت شخصي و استدلال خود را بيان مي‌كند.


تحليل عبارت از توصيف حقيقي يك رويداد بدون بيان اظهار نظر نويسنده، نويسنده معمولاً اطلاعات جمع‌آوري شده از منابع مختلف و سابقه تاريخي رويداد را بهم مرتبط ساخته، كوشش در شناساندن علت و انگيزه و همچنين نحوه وقوع رويداد دارد و در واقع به عناصر «چرا؟» و «چگونه» توامان پاسخ مي‌گويد.
گويندگي خبر تلويزيون
1- گوينده خبر نشان دهنده‌ي ايده ال‌هاي فرهنگي جامعه بوده تا بتواند به عنوان ميانجي‌گر مورد قبول واقع شود، يا به عبارت ديگر مخاطب، گفته‌هاي وي را عين واقعيت دانسته، اخبار ارائه شده را باور كند. يك گوينده خوب و حرفه‌اي، علاوه بر دارا بودن چنين خصوصياتي، ميبايستي بتواند به شكل درست و حرفه اي با استفاده از تغييرات تن صدا، تأكيد برلغات كليدي و استفاده از شارات صوتي به ارائه اخبار پرداخته تا اعتبار و وجهة خود را در ميان مخاطبان گسترش دهد بنابراين مشهود است كه گويندگي خبري مهم‌ترين ابزار نزديكي برنامه خبري به مخاطب است.


منابع خبر در تلويزيون
به طور كلي دانستن منبع خبر و داشتن شناخت نسبت به آن، هم در هنگام تهيه خبر، هم در زمان پخش خبر از اهميت ويژه‌اي برخوردار است. در بحث‌هاي روان‌شناسي و تغيير نگرش‌ها به اين مسئله توجه شده است كه پيامهايي كه به منظور نفوذ در گرايشهاي مردم تهيه و انتشار مي يابند، به يك اندازه تأثير نمي‌گذارند. بلكه عواملي وجود دارد كه اثر اين پيامها را افزايش مي دهد و يا مانع تأثير آنها مي‌شود، يكي از عواملي كه پيام باعث نفوذ و تأثير آن در مخاطبان مي‌شود، مسأله منبع پيام است. منبع پيام كه يكي از عوامل مهم تغيير گرايش است، داراي زواياي متعدد مي‌باشد. كه اين زوايا عبارتند از: اعتماد به منبع، جاذبه منبع و قدرت منبع


منابع خبري رسانه ها
در هر رسانه‌اي مي توان به موارد هشت گانه زير بعنوان منابع خبري اشاره كرد:
1- خبرنگاران: خبرنگاران بر اساس درك، شناخت و مطالعاتي كه از محيط اطراف خود دارند بر حسب نياز، پيشنهاد تهيه خبر در موضوع‌هاي مختلف را مي دهد.
2- سردبيران: براساس شناخت و مطالعاتي كه ازجامعه دارند،خود منشاء خبر مي‌شوند.
3- مديران خبر: بر اساس نيازهاي جامعه و رسانه و شناخت از وضع ملي و فرا ملي دستور تهيه خبر را مي دهند.
4- ساير رسانه ها: رسانه ها نيز به عنوان منبع خبر براي خبرنگاران تلقي مي‌شوند و معمولاً جرايد مطبوعات و راديو و تلويزيون به اخبار يكديگر استفاده مي‌كنند.
5- سازمان‌ها، ادارات و نهادها از جمله منابع خبري به شمار مي‌روند.
6- بانك اطلاعاتي : بانك اطلاعاتي يك منبع مطمئن و سريع براي تهيه اطلاعات است.
7- روابط عمومي‌ها
8- مردم

فصل دوم
هنرهاي تجسمي

هنرهاي تجسمي روي محوري است كه يك سوي آن هنرهاي كاربردي (Apply Art) و سوي ديگرش هنرهاي زييا (Fine Art) قرار گرفته است. كاربردي‌ترين شاخ‌ه هنرهاي تجسمي طراحي صنعتي و گرافيك و هنري‌ترين شاخه‌هاي آنها نقاشي است (شاخه‌هاي جديدي در هنرهاي تجسمي بوجود آمده است مانند اينستاليشن، پرفورماسن، ويدئوآرت و آئوديوآرت كه اين شاخه‌ها جنبه هنري بيشتري دارند) در بين شاخه‌هاي كاربردي هنرهاي تجسمي، گرافيك حضور و كارايي بيشتري در رسانه تلويزيون دارد و با ظهور تكنولوژي‌هاي فرامدرن اين كارآيي و حضور بيشتر ملموس و محسوس مي‌شود.


تعريف گرافيك
گرافيك عبارتست از هر پيام تصويري كه نيت تكثير را در ذات خود داشته باشد. اين تعريف سه محور «پيام»، «تصوير»، «تكثير» را شامل مي‌شود و اتلاق عنوان گرافيك براي اثري مناسب است كه اين سه عنصر اصلي را همزمان داشته باشد. عنصر «پيام» اصلي‌ترين ويژگي اثر گرافيكي است كه وجه مميزه آن از ساير مقولات مشابه« نظير نقاش» محسوب مي شود وجود اين عنصر، باعث ارتباط اثر با مخاطب مي‌گردد. عنصر ديگر «تصوير» است كه وجود و حضور اين عنصر، گرافيك را در زمره هنرهاي تجسمي قرار داده است. «تكثير» عنصر سومي است كه اگر چه بيشتر به مسائل فني و تكنيكي اثر مي‌پردازد ولي عامل اصلي برقراري ارتباط متقابل اثر و مخاطب به حساب مي‌آيد.


تفاوت گرافيك و نقاشي
گرافيك معاصر دنيا باسابقه صد ساله‌اش در ابتدا، مرزهاي محسوسي با نقاشي نداشت. درواقع نخستين آثار گرافيك برخاسته ازآثارنقاشان سبكهاي فوتوريست، اكسپرسيونيست، فووسيت و … بود. در گذر زمان تفاوتهاي اين دو هنر شكل و شمايل جهاني به خود گرفت و امروزه تشخيص اين وجوه افتراق چندان مشكل نيست. عمده‌اين تفاوتها عبارتند از:
الف- نقاشي هميشه هنر است ولي گرافيك گاهي هنر است و گاهي رسانه.


هر اثر نقاشي در هر ژانر و سبكي كه آفرينده شده باشد يك اثر هنري است كه با در نظر گرفتن خلاقيتها و نوآوري‌ها ، درجات اين هنر شدت و ضعف پيدا مي‌كند. اما اثر گرافيكي اينگونه نيست كه هميشه مطلقاً اثر هنري ناميده شود. ليكن بسته به نوع كاركرد و كاربرد، گاهي تعاريف ديگري هم به خود مي‌گيرد. از اين رو گرافيك گاهي هنر است و گاهي رسانه. آنجايي كه آفرينش اثر بر اساس نيازهاي مخاطب صورت مي‌گيرد گرافيك رسانه مي‌شود و هنگامي كه اثر گرافيكي فارغ از خواسته‌هاي مخاطب خلق مي‌شود تعريف هنر بر آن مصداق پيدا مي‌كند.


ب- نقاشي هنر شخصي است و گرافيك هنر ارتباطي و عمومي: آفريننده اثر نقاشي مي‌تواند تمام استانداردها، مرزها و تعاريف را زير پا بگذارد و براي هر اثرش تعريف‌هاي جديدي بيافريند. چرا كه بر اساس منويات ذهني، شخصي و دلخواه خود عمل مي‌كند و خود را ملزم به فهم همگاني نمي داند. درست بر عكس اين، آفريننده اثر گرافيكي بايستي به فهم همگاني توجه كند و اثرش را ارزيابي كند كه آيا مخاطبان مي‌توانند اثر او را (در جهتي كه خودش خواسته است) درك كنند و لذاست كه دانستن سطح دانش و آگاهي مخاطب براي او حائز اهميت است بعنوان مثال هنرمند نقاش مي‌تواند چمن‌زار را به رنگ بنفش تصور كند و خورشيد را به رنگ آبي، اما هنرمند گرافيك مجاز به شكستن چنين تعاريفي نيست بنابراين خورشيد او هميشه زرد- نارنجي است.


ج- گرافيك بايستي بتواند با مخاطب ارتباط برقرار كند ولي نقاشي چنين الزامي ندارد: گرافيك بدليل بهره‌مندي از عنصر پيام تلاش مي‌كند آنرا به مخاطبانش القا كند. در واقع اثر گرافيكي الزاماً بايستي توانايي برقراي چنين ارتباطي را داشته باشد ولي نقاشي بدليل شخصي و دلخواهي بودنش نه فقط چنين هدفي را ندارد بلكه اين بيننده تابلو نقاشي است كه بايستي تلاش كند تا با نقاشي ارتباط برقرار كند. در مجموع تلاش براي برقراري ارتباط در گرافيك بر عهده خود اثر است ولي در نقاشي بر عهده مخاطب است.
د: گرافيك با هدف تكثير ساخته مي‌شود ولي نقاشي چنين نيست. اثر گرافيك بدنبال هدفي كه دارد (ارتباط با مخاطب) مي‌بايستي در تعداد مناسب منتشر شود و هيچ گاه اثر گرافيك بصورت تك نسخه، اثر گرافيكي ناميده نمي‌شود ولي نقاشي فقط در يك نسخه خلق مي‌شود معمولاً اثر نقاشي در موزه‌ها و گالري ها به نمايش گذاشته مي‌شود و تماشاگران و مخاطبان نزد آن به تماشا مي روند كه اين اصل درباره گرافيك معكوس است و اين اثر گرافيكي است كه به نزد مخاطبان مي رود.


الفباي تصويري:
زبان تصويري هم مثل زبان نوشتاري از الفباي خاص تشكيل مي‌شود. همانگونه كه در زبان نوشتاري، حروف، كلمات و گرامر داريم در تصوير هم با موارد زير به عنوان الفبا روبه رو هستيم.
1 نقطه: كوچكترين سطح است كه فاقد طول ، عرض و ارتفاع است. در هنر تجسمي وقتي از نقطه نام برده مي‌شود،‌ منظور چيزي است كه داراي رنگ، تيرگي يا روشني، اندازه و گاهي جرم باشد و در عين حال ملموس و قابل ديدن است. از اين نظر در ظاهر تشابهي ميان اين مفهوم از نقطه با آنچه كه در رياضيات به نقطه گفته مي‌شود، وجود ندارد، زيرا در رياضيات نقطه موضوعي ذهني است كه در فضا يا بر صفحه متصور است، بدون اينكه قابل ديدن و لمس شدن باشد. اما اين مفهوم ذهني وقتي بخواهند نشان داده شود با استفاده از يك ابزار اثرگذار مشخص مي‌شود كه در اين صورت تبديل به يك نقطه بصري خواهد شد. مثل نشان دادن مركز يك دايره، يا محل تقاطع دو پاره خط. نقطه‌ي تجسمي ممكن است به وسيله يك ابزار اثر گذار به وجود آيد مثل اثر يك مداد يا قلم مو يا فشار و ضربه‌ي چيزي سخت به روي يك سطح يا مثل يك لكة روشن بر سطح تيره و بالعكس.


نقطه انواع مخلتف همچون گرد، سه گوش، چهار گوش، چند ضلعي و … دارد. نكته ديگر دربارة نقطه نسبي بودن آن است. بدين معنا كه يك دايره كوچك در يك كادر بزرگ نقطه محسوب مي‌شود ولي همان دايره وقتي در يك كادر متناسب با خودش قرار گيرد به «سطح» تبديل مي‌شود.
2 خط: اگر نقطه در يكي از جهات (طول، عرض و يا ارتفاع) حركت كند خط را تشكيل مي دهد.


در زندگي روزمره و در طبيعت خط حضور چشمگيري دارد. به تعبير ديگر ما به طور روزمره با خط و جلوه‌هاي گوناگون آن زندگي مي‌كنيم. در اين زمينه مي‌توان مثال‌هاي متقاوتي ذكر كرد؛ نقوش خطي روي لباس‌ها و روي فرش زير پايمان، رديف صندلي‌ها در سالن امتحانات، خطوط آجرهاي چيده شده و در امتداد هم ديواره‌ها و …. تنوع مثال‌ها و نمونه‌ها به خودي خود نشان مي دهد كه منظور از خط تجسمي، معنايي نسبي از خط است و آن نشان دادن يك حركت ممتد و پيوسته بر سطح يا در فضاست. مثلاً يك قطار در حال حركت از فاصله‌اي دور به صورت يك خط ممتد ديده مي‌شود. در حالي كه وقتي با قطار مسافرت مي كنيم و در داخل آن هستيم ديگر اين برداشت بصري را نداريم. بنابراين تشخيص و تجسم خط بصري مشروط است به اين كه در چه وسعتي، با چه فاصله‌اي و از كدام زاويه ديد عناصر بصري را در يك تركيب تجسسي قرار دهيم. خط كه از امتداد نقطه ها در يك جهت حاصل مي‌شود. انواع گوناگوني دارد:


خط «مستقيم» كه عمودي يا افقي است. خط عمودي مملو از انرژي بصري است در عوض خط افقي ساكن است و تداعي كننده سكوت، ركود و خاموشي.
خط «اريب» نوع ديگري است كه نامتعادل است و چشمان مخاطب هر لحظه انتظار دارد كه سقوط كند يا به اوج برسد. خط «شكسته» پرتحرك است و پر انرژي. همانگونه كه دستان ما از لمس كردن تيغه چاقو يا اره احساس درد و انزجار مي‌كنند چشمان ما هم از ديدن خطوط شكسته احساس درد و خستگي پيدا مي كنئد. خط «منحني» آخرين نوع خط است كه بسته به جهت حركت انحناي آن، انرژي ملايم آن هم جهت مي‌گيرد.


3 سطح: هر گاه نقاط هم در جهت طول و هم در جهت عرض شروع به حركت كنند در نتيجه حركت آنها سطح پديد مي‌آيد. در طبيعت و در پيرامون ما سطوح به اشكال متنوع و حالت‌هاي مختلفي وجود دارند. سطح چيزها در طبيعت گاهي به صورت هموار و گاه ناهموار و داراي بافت ها و نقش هاي مختلفي است. همه‌ي سطح‌ها از سه شكل هندسي دايره، مربع، مثلث يا تركيبي از آنها به وجود مي‌آيند. اين شكل‌ها را به طور معمول همه مي‌شناسند و در حالي كه سطحهاي ساده اي به نظر مي‌رسند خصوصيات قابل مطالعه‌اي دارند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید