بخشی از مقاله

بررسي شاخصهاي کيفيت نظام دانشگاهي براي استفاده در ارزيابي مؤسسات آموزشي
چکيده
شرايط رقابتي در مقياس جهاني روز به روز و با شتاب افزايش مي يابد. زندگي عميق تر از هر زمان ديگر بر دانايي مبتني و توسعه ((دانش بنيان)) شرط بقا شده است . جوامع صنعتي در حال عبور به جوامع اطلاعاتي و يادگيرنده هستند.
جامعه در حال گذار ايراني در اين بحبوحه جز با استقرار کيفيت در نظام علمي نمي تواند پس افتادگي خود را از سطح پيشرفتهاي جهاني و منطقه اي رفع و رجوع کند. دانشگاهها عقل منفصل جامعه هستند و انتظار مي رود که نقش راهبردي توسعه مبتني بر دانايي را ايفا کنند. لازمه اين امر آن است که آنها بتوانند کيفيت عملکرد خود را رصد کنند و اعتبار خويش را به قضاوت عمومي برسانند و اين کار با ارزيابي ميسر مي شود. بررسي شناخت دقيق و تعيين ميزان کارايي و اثربخشي نظام آموزشي کشور زماني امکان پذير است که اجزاء و خرده نظامهاي تشکيل دهنده آن مورد تحليل موشکافانه قرار گيرد. از جمله ابزارهايي که معمولا به منظور ارزيابي کيفيت و عملکرد نظام آموزش عالي مورد استفاده قرار مي گيرند، شاخصها هستند. شاخصها مسائل و مشکلات نظام آموزشي را از طريق جمع آوري مدارک روشن و عيني بيان مي کنند و به عنوان مبنايي براي پاسخگو کردن نظام آموزشي به کار مي روند. علاوه بر اين ، شاخصها مي توانند براي کشف علل و عوامل ناکاميهاي نظام به کار روند. اين مقاله با هدف معرفي برخي شاخصهاي نشان دهنده پويايي کيفيت دانشگاهي براي استفاده در ارزيابي آموزش عالي تدوين گشته است .
واژه هاي کليدي : شاخص ، کيفيت دانشگاهي ، ارزشيابي آموزشي

١- مقدمه
نظام هاي آموزشي با رسالت و مأموريت مشخصي به وجود آمده و براي نيل به اهداف معيني تلاش مي کنند. بي ترديد دستيابي به اين اهداف مستلزم شناسايي ، کنترل و رفع موانع و مشکلاتي است که ممکن است اجراي مطلوب فرايندهاي آموزشي را تحت تأثير خود قرار دهد. بدين منظور استفاده از سازو کارهاي ارزشيابي شرايط و زمينه هاي لازم را براي شفافيت عملکرد، پاسخگويي نظام هاي آموزشي و اطلاع از ميزان تحقق اهداف و مقاصد فراهم مي نمايد. به عبارت ديگر ارزشيابي آئينه اي مي سازد تا تصميم گيران ودست اندرکاران تصوير روشني از چگونگي انجام اين رسالت خطير به دست آورند. بر اين اساس ضرورت دارد ابتدا عناصر نظام آموزشي به صورت نظام مند مشخص وسپس بااستفاده ازالگو يا الگوهاي مناسب ارزشيابي وضعيت آن ها راتعيين کرد. (٢٠٠٣ ,Weber)
١-١- اهداف و روش بررسي
در اين مقاله سعي شده است تا ضمن توصيف مفاهيم ارزيابي و شاخص در نظام آموزشي ، برخي شاخصهاي نشان دهنده پويايي کيفيت دانشگاهي براي استفاده در ارزيابي آموزش عالي تدوين گردد. و از آنجا که اين مقاله از نوع مروري است ، روش آن کتابخانه اي بوده و از طريق بررسي متون با استفاده از منابع اينترنتي و کتابخانه اي صورت گرفته است .
٢- شرح مقاله
دانشگاه ها از پرارزش ترين نهادهايي هستند که جامعه براي پيشرفت و توسعه در اختيار دارد. آنها از يک سو حافظ و انتقال دهنده ميراث فرهنگي و ارزشهاي حاکم بر جامعه اند و از سوي ديگر پاسخگوي نيازهاي اجتماعي براي کسب اشاعه و توسعه دانش و فناوري مي باشند. براي دستيابي به چشم اندازي مناسب از موقعيت کنوني و مسائلي که دانشگاههاي کشورهاي توسعه يافته و در حال توسعه پيش رو دارند بايد نظام آموزش عالي بصورت دقيق مورد بررسي قرار گيرد و مؤلفه ها، عناصر و عوامل تأثيرگذار بر آن و سهم هريک از آنها در اين عرصه مشخص شود.(٢٠٠٤ ,Fitzpatrick) از طرفي به آموزش عالي به عنوان يکي از عوامل مؤثر در تحقيق سياستهاي توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي نگاه مي شود. زيرا شالوده توسعه سياسي و اقتصادي در دانشگاه ريخته مي شود. بنابراين اگر رسالت اصلي آموزش عالي را تربيت و تأمين نيروي انساني متخصص مورد نياز کشور بدانيم اين رسالت يکي از اهداف کيفي به حساب مي آيد، که مستقيما به کيفيت نظام آموزش عالي ارتباط پيدا مي کند.(٢٠٠٣ ,Weber)
نظام آموزش عالي به عنوان پديده اي هدفمند داراي دو بعد کمي و کيفي است که رشد متعادل و موزون آن نيز بايد در هر دو بعد کمي و کيفي به موازات يکديگر باشد. همچنين بايد گفت کيفيت آموزشي و پژوهشي از جمله دغدغه هايي است که هميشه نظام هاي دانشگاهي براي دستيابي به آن تلاش مي کنند. از سوي ديگر کيفيت در آموزش عالي امري پويا و داراي ابعاد متعددي است که دائما تغيير مي کند. با استفاده از ديدگاه سيستمي و نگاه جامع به کيفيت مي توان کيفيت نظام آموزشي را بر مبناي هر يک از عوامل دانشگاهي ، عوامل درونداد، فرايند و برونداد مد نظر قرارداد.(خليجي ، ١٣٧٦)
٢-١- کيفيت عناصر نظام آموزش
چنانچه توسعه ملي را بتوان متاثر از عوامل و فرايندهاي متعددي دانست که ، هر يک به نوعي و با کيفيت و کميت خاص بر آن اثرات فزاينده و يا کاهنده دارند، توسعه منابع انساني قطعا يکي از مهمترين عوامل از ميان گستره وسيع آن خواهد بود. منابع انساني سرمايه هاي اصلي هر ملت در راه نيل به خوديابي و شکوفايي اقتصادي و در نهايت توسعه يافتگي خواهند بود. سخت افزار، امکانات و تجهيزات مدرن نيز صرفا ابزاري در دست انسان خواهد بود تا با چگونگي استفاده از آن، کاربري و کيفيت برون داد آن را تعيين و حتي تضمين نمايد. لذا صرف توجه به بعد سخت افزاري به عنوان لازمه هاي پيشرفت کافي نيست . چه بسا شايسته تر آن است که انسان به عنوان جوهره اصلي و ثغل فرايند پيشرفت مورد توجه و سرمايه گذاري قرار گيرد.(٢٠٠٦,Suhney) با اين مختصر که ذکر شد، توجه به کانونهاي انسان ساز و پرداختن به سازمانهاي تأثير گذار بر کميت و کيفيت آموزش در همه سطوح انجام گيرد، چهار گروه اصلي را مي توان به عنوان
محورهاي اصلي مورد بررسي برشمرد:
الف ) کيفيت دانش پژوهان به عنوان دريافت کنندگان آموزش و متقاضيان علم ، ب) کيفيت مدرسان به عنوان عرضه کنندگان خدمات آموزشي ،
ج) کيفيت امکانات و تجهيزات ضروري براي فراهم آوردن محيطي مطلوب،
د) کيفيت خدمات اداري سازمانهاي هدايت کننده و برنامه ريزي آموزشي در جامعه (يارمحمديان،١٣٨٣) بازرگان معتقد است که "تعريف ارائه شده از سوي شبکه بين المللي نهادهاي تضمين کيفيت در آموزش عالي در خصوص کيفيت تقريبا با اکثر فعاليت هاي صورت گرفته در خصوص ارزيابي کيفيت ، در سطح بين المللي و از جمله در ايران همنواست ، اين نهاد کيفيت را ميزان تطابق وضعيت موجود نظام هاي آموزش عالي با الف ) استانداردهاي از قبل تعيين شده ب) رسالت ، اهداف و انتظارات تعريف نموده است ". (بازرگان، ١٣٧٦)
٢-٢- مفاهيم ارزيابي وارزيابي آموزشي
ارزيابي به معناي قضاوت کردن به وسيله برخي از معيارها است ، ارزيابي به معناي جمع آوري، تحليل و تفسير داده ها، جهت بررسي ميزان دسترسي به هدف هاي سازماني و هدف هاي عملکردي مي باشد. ارزيابي «فرايند جمع آوري و تفسير نظامدار شواهدي که در نهايت به قضاوت ارزشي با چشمداشت به اقدامي معين مي انجامد» مي باشد. اين تعريف چهار عنصر کليدي را در برمي گيرد. عنصر اول نظامدار بودن است که حاکي از درجه اي از دقت و برنامه ريزي جهت گردآوري اطلاعات است ، عنصر دوم تفسير شواهد است و عنصر سوم قضاوت ارزشي است که ارزيابي را از حد توصيف فراتر مي برد ، چهارمين عنصر « با چشمداشت به اقدامي معين » حاکي از اين امر است که ارزيابي آگاهانه و به منظور انجام اقدامي در آينده صورت مي گيرد. (سيف ، (1388
ارزيابي يکي از مهمترين ساز و کارهاي مديريت عملکرد جهت توليد و توسعه کيفيت مي باشد. از آنجا که در مديريت عملکرد تمرکز اصلي بر عملکرد و کيفيت عملکرد کارکنان است ، درارزيابي عملکرد موسسات آموزش عالي نيز عملکرد اعضاي هيات عملي ، دانشجويان، مديران و کارکنان در ارزيابي مد نظر قرار مي گيرد.
مديريت عملکرد براي اندازه گيري و ارزيابي عملکرد به مجموعه عوامل موثر در عملکرد کيفي توجه دارد و براي عملياتي کردن اين توجه دست به طراحي ساز و کارهاي لازم مي زند. در موسسات آموزش عالي نيز علاوه بر ارزيابي عملکرد اعضاء لازم است به مولفه هاي اثر گذار بر کيفيت عملکرداعضاء و به طور کلي نظام توجه شود. براي ارزيابي عملکرد کيفي کارکنان لازم است مولفه هاي زير مورد ارزيابي قرارگيرند:
-ارزيابي زمينه عملکرد کيفي : بررسي محيطي که عملکرد در آن اجرا مي شود به منظور تعيين مولفه هاي محيطي موثر در عملکردکيفي کارکنان
-ارزيابي درونداد عملکرد کيفي : ارزيابي عوامل تشکيل دهنده عملکرد کارکنان و ارزيابي مجموعه عواملي که در مباني کيفيت موثرند
-ارزيابي فرايند عملکرد کيفي : ارزيابي روند کاري فرد به منظور نظارت بر چگونگي توليد کيفيت
-ارزيابي برونداد عملکرد کيفي : يعني ارزيابي ميزان تحقق اهداف و اثربخشي کيفيت توليد شده توسط کارکنان (٢٠٠١ ,Saad)
رالف تايلر١ را بايستي بنيانگذار ارزشيابي آموزشي به مفهوم جديد آن دانست . به نظر او ارزشيابي آموزشي فرآيند سنجش ميزان تحقق اهداف از قبل تعيين شده مي باشد. در کليه تعاريف ارزشيابي به مفهوم علمي آن مي توان سه عنصر مشترک «فرايند منظم و هدفدار جمع آوري داده ها و اطلاعات »، «قضاوت ارزشي درباره ميزان مطلوبيت موضوع مورد ارزشيابي » و اقدام و عمل مرتبط بر نتايج ارزشيابي را مشاهده کرد.
(محمدي،١٣٨٤)
٢-٣- ارزيابي کيفيت آموزش عالي

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید