بخشی از مقاله
چکیده
هدف از تحقیق حاضر، تحلیل و تطبیق هدف گذاري آموزش چند فرهنگی در نظام آموزشی ایران، استرالیا و آلمان بود. جامعه تحقیق از نوع متنی شامل متون و اسناد بالادستی نظامهاي آموزشی ایران، استرالیا و آلمان است. نمونه تحقیق شامل سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و سند چشم انداز ایران، اسناد بالادستی استرالیا، آلمان بود. براي اجرا از روش تحقیق تحلیل اسنادي و تحلیل محتوا شد. ابزار گردآوري اطلاعات یک چک لیست 12 گویه اي بود که وضعیت آموزش چند فرهنگی را به لحاظ هدف گذاري، مورد سنجش قرار می داد. براي تحلیل اطلاعات از آزمون خی دو استفاده شد. نتایج نشان داد که در نظام آموزشی کشور ایران در مقایسه با نظام آموزشی کشور آلمان و استرالیا، به هدف گذاري آموزش چند فرهنگی توجه نشده است. به عنوان نتیجه، اگر بخواهیم هدف گذاري مناسبی از آموزش چند فرهنگی را در نظام آموزشی ایران تصور کنیم، بایستی در چشم انداز و اسناد بالادستی نظام آموزشی کشور بدان توجه شده باشد. چنان که با توجه تنوع قومی و فرهنگی در کشور ایران، فرصتهاي توسعه آموزش چند فرهنگی امکان پذیر است؛ بنابراین نبود هدف گذاري آموزش چند فرهنگی، مانع اصلی تحقق محتوا و روشهاي آموزش چند فرهنگی و سایر مباحث در این زمینه، در نظام آموزشی ایران است.
مقدمه
فرهنگهاي ملی و قومی در مقایسه با گذشته، با سرعت بیشتري از یک نقطه جهان به نقطه دیگر درحرکت و انتقال هستند. بسیاري از کشورها مانند ایران، بهطور مستقیم، درگیر تنوع اقوام و فرهنگهاي مختلف هستند. در این میان، مدارس بهعنوان محیطهاي آموزشی و فرهنگی، با واقعیت وجودي هویتها، اقوام و فرهنگها و عقاید متفاوت روبرو هستند. ازجمله وظایف آموزشوپرورش ایجاد فضاي آزاد براي یادگیري، کمک به توسعه پایدار، دموکراسی، برابري در فرصتهاي آموزشی، صلح و عدالت آموزشی است. آموزشوپرورش براي تحقق بخشیدن به این وظایف، نیازمند ابزارهاي لازم ازجمله برنامههاي درسی متناسب با شرایط و نیازهاست. برنامه درسی حوزهاي است که در آن، زبان و گفتمانهاي متفاوتی به کار میرود و ازجمله این گفتمانها، مباحث نژادي و چند فرهنگی و رفع تبعیض در عرصه تعلیم و تربیت است. با توجه به اینکه بسیاري از کشورها ازجمله ایران بهطور مستقیم درگیر تنوع اقوام و فرهنگهاي مختلف هستند، یکی از وظایف برنامه درسی ملی، فراهم کردن بسترهاي مناسب براي آشنایی دانش آموزان بافرهنگهاي مناطق مختلف ایران است - قاسم پور مقدم، . - 1392
تنوع فرهنگی از جمله مسائل عمده اي است که جوامع معاصر با آن مواجه شدند؛ از اینرو، در میان مهارتهاي موردنیاز قرن بیست و یکم، توانایی تطبیق مستمر با افرادي از فرهنگهاي مختلف و توانایی برقراري ارتباطات بین فرهنگی با آنها حائز اهمیت فراوان است. دراین ارتباط، نیتو1 محقق برجسته رشته آموزش چند فرهنگی بیان میکند که تنوع رو به افزایش مدارس باید به عنوان یک دارایی باارزش شناخته شود و نه به عنوان یک مشکل - نیتو، . - 2004 در عصر حاضر، فرایند جهانیشدن تمامی جوانب اقتصادي، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی کشورهاي جهان را تحت تأثیر قرار داده است. از بین رفتن مرز نهتنها مرز جغرافیایی بلکه مرزهاي فکري، فلسفی، فرهنگی و اجتماعی را نیز شامل میشود. جهانیشدن از یک سو، ارتباط بین فرهنگها را غنا میبخشد و از سوي دیگر، ممکن است موجب اختلال در تنوع خلاق و کثرتگرایی فرهنگی شود. در این زمینه ابیلی - 1384 - معتقد است مراکز تعلیم و تربیت در فرایند جهانیشدن، با تحولات و چالشهایی مواجه اند که چنان چه بخواهند نقش خود را بهعنوان عامل تحول و جهانیشدن جوامع بهدرستی ایفا کنند، نمیتوانند نسبت به آنها بیتفاوت باشند. آموزش چند فرهنگی جزئی از رویکرد آموزش عمومی است، به طوريکه به ایجاد یک جامعه دموکراتیک یکپارچه که در آن افراد میتوانند فرهنگ و هویتهاي شخصیشان را حفظ کنند، کمک میکند. هدف این آموزش تربیت افرادي است که بتوانند در محیط متنوع امروزي فعالیت کنند و به فرهنگهاي دیگر احترام بگذارند؛ به عبارت دیگر، هدف این نوع آموزش شکلدهی به درك و دریافت افراد از تنوع فرهنگهاي موجود در جهان و ایجاد نگاه مثبت نسبت به ویژگیهاي فرهنگی، تمدنی و قومی مختلف است - گی2، . - 2000
نوئل - 2000 - 3 معتقد است زمینهها و تجارب قبلی معلمان در ارتباط با تفاوتهاي فرهنگی، نقش مهمی در برخورد آنها با دانشآموزان با زمینههاي متفاوت و متنوع دارد. مهمترین عوامل از نظر او شامل نژاد، جنسیت و عضویت در طبقه اجتماعی، تجارب قبلی معلمان با مقوله تنوع و حمایت از ایدئولوژيهاي انحصارطلبی میشود - اسمیت، . - 2000 از آنجا که معلمان نقش بسیار مهمی در نظام آموزشی و در فرایند یاددهی-یادگیري دارند و نیز نظر به اهمیت آشناسازي معلمان با مبانی و مفاهیم آموزش چندفرهنگی که از مقتضیات عصر حاضر است، برنامهریزان و سیاستگذاران مراکز آموزشی میبایست در فرایند آماده سازي معلمان، آنان را براي برخورد با شرایط متنوع فرهنگی آماده سازند. نیل به این مهم نیازمند تمهید شرایط و فراهم نمودن بسترهایی است که هم جنبه ساختاري دارند و هم جنبه نگرشی. از جمله این بسترها می توان به بازمهندسی سازمان، تشکیلات و فرایندهاي اداري، اجرایی و آموزشی مراکز، بازبینی در محتواي برنامه هاي درسی و بازآموزي مدرسان مراکز در رابطه مفاهیم آموزش چندفرهنگی و ضرورت توجه به این مفاهیم در فرایندها و فعالیت هاي یاددهی- یادگیري اشاره کرد. به طور خلاصه بررسی وضعیت آموزش چندفرهنگی در مراکز آموزشی می تواند به شناخت میزان توجه به موضوعات به مفاهیم آموزش چند فرهنگی و ارائه راهکارهاي مناسب دراین ارتباط کمک کند؛ ازاینرو نظامهاي آموزشی باید بتوانند افرادي را تربیت کنند که قادر به زندگی در دنیاي مولد و در حال تغییر عصر حاضر باشند؛ دنیایی که داراي اختلاف طبقاتی، فرهنگی و اجتماعی و شاهد تغییرات سریع درفنّاوريهاي اطلاعاتی و ارتباطات است. نظام آموزشی باید بتواند افراد را نهتنها براي زندگی کردن در چهاردیواري شهر و کشور خود بلکه براي زندگی در جامعهاي که ارتباط تنگاتنگی با جوامع دیگر دارد و از آنها تأثیر میپذیرد و میتواند بر آنها تأثیر گذارد، تربیت کند. شهروندانی که تنها متعلق به جامعه و شهر و روستاي خود نیستند بلکه براي تداوم زندگی باید بتوانند تعامل سازندهاي با شهروندان جوامع دیگر داشته باشند.
مهمترین تحقیقات انجامگرفته در این زمینه مؤید این امر است که آموزش چند فرهنگی در ابعاد مختلف نظام آموزشی با چالشهایی مواجه است. بنکس1 و بنکس - 2005 - مطالعات دامنهداري را در زمینه آموزش چند فرهنگی انجام داده است. در بررسیهاي ایشان، بر اصلاح نگرشهاي نژادي از طریق استفاده از واحدهاي برنامه درسی و از دورههاي آموزشی، مواد آموزشی و روشهاي تدریس میتوان اشاره کرد. نتایج دیگري که از مجموعه پژوهشهاي خود گرفته است میتوان به موارد زیر اشاره نمود: - 1 نگرشهاي مثبت نژادي، قومی و جنسیتی دانش آموزان را میتوان با برنامه درسی و مداخلات آموزشی به طور مثبت تحت تأثیر قرارداد. - 2 یادگیري مشارکتی نگرشهاي نژادي همه دانشآموزان را مثبتتر کرده و به دوستیهاي غیر نژادي و دستاوردهاي خوبی براي دانشآموزان رنگینپوست - بهویژه آمریکاییان اسپانیاییتبار و آفریقاییتبار - منجر میگردد. - 3 یادگیري مشارکتی هیچ تأثیر مشخصی بر پیشرفت تحصیلی ندارد چراکه همه آنان عملکرد تقرباًی مشابهی را در محیطهاي »آنگلویایی« دانش آموزان مشارکتی و رقابتی دارند. یادگیري مشارکتی، روابط میان نژادي، عزت نفس و توانایی براي همدلی دانشآموزان را افزایش میدهد. - 4 مداخلات آموزشی اگر بهصورت منطقی طراحی شوند میتواند تعصب نسبت به اعضاي همه گروهها را کاهش دهد. - 5 مواد آموزشی چند فرهنگی، تجارب گوناگون، ایفاي نقش و شبیه سازي و الگوهاي مثبت به دانش آموزان کمک میکنند تا افراد نگرشها و ادراکات نژادي مثبتتري داشته باشند. گی - 2000 - در یک فرا تحلیل از نتایج تحقیقات انجام شده درزمینه چند فرهنگی به ابعاد جدیدتري از اشاره میکند که در بررسیهاي بنکس به آن ها اشارهاي نشده است. اینجا به برخی از یافتههاي وي اشاره میشود: - 1 نگرشهاي منفی نژادي و قومی نسبت به دیگران را میتوان با مداخلات آگاهانه تغییر داد ولی این فرایند، طولانیمدت خواهد بود. - 2 اصلاح سبک-هاي تدریس چند فرهنگی برافزایش یادگیري گروههاي مختلف قومی تأثیر گذاشته است . - 3 وقتی معلمین از سبکهاي ارتباطی و میان فردي در کلاس استفاده میکنند، مهارتهاي اجتماعی و تحصیلی دانش آموزان - ازجمله صرف وقت براي انجام تکالیف، دامنه توجه، کیفیت و کمیت مشارکت، حضور در مدرسه، توانایی خواندن و مهارتهاي زبانی - تا حد چشمگیري بهبود پیدا میکند - گی، . - 112 : 2000 با توجه به نتایج تحقیقات و بررسیهاي مختلف، چالشها و مسائل آموزش چند فرهنگی در نظام آموزشی ایران ازلحاظ طراحی، تدریس، معلمان، محیط و فرهنگ وجود دارد؛ بنابراین تحقیق حاضر به دنبال پاسخ به سوال زیر است.
1. هدفگذاري/چشمانداز آموزش چند فرهنگی در ایران، استرالیا و آلمان در چه وضعیتی قرار دارد؟
2. راهکارهاي مناسب در بعد هدف گذاري آموزش چند فرهنگی براي نظام آموزشی ایران کدام است؟
روش تحقیق
تحقیق حاضر از لحاظ نوع، در دسته تحقیقات کاربردي قرار میگیرد و با توجه بهعنوان و هدف که عبارت است از تحلیل تطبیقی مفاهیم و مقولههاي آموزش چندفرهنگی در نظام آموزشی ایران، استرالیا و آلمان، از نظر روششناسی جزء تحقیقات تحلیل اسنادي و تحلیل محتوا می باشد. جامعه تحقیق از نوع متنی شامل متون و اسناد بالادستی نظامهاي آموزشی ایران، استرالیا و آلمان است. نظامآموزشی سه کشور آلمان، استرالیا و ایران نمونه آماري تحقیق حاضر میباشد که عبارتند از: سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و سند چشم انداز، اسناد بالادستی استرالیا، اسناد بالادستی آلمان. ابزارهاي