بخشی از مقاله
بررسي مصاديق سالمندآزاري و ارتباط آن با سن و جنس در سالمندان بستري در بيمارستان
چکيده
مقدمه : سالمندان از جمله گروه هاي آسيب پذير در جامعه مي باشند و سوءرفتار نسبت به آن ها توسط مراقبين يکي از اشکال خشونت مي باشد که به عنوان يک مشکل بهداشت عمومي در سراسر جهان شناخته شده است . هدف از اين پژوهش بررسي اشکال سوءرفتار نسبت به سالمندان در طول بستري آن ها در بيمارستان بود.
روش ها: مطالعه ي حاضر يک مطالعه ي مقطعي بود که به شکل نمونه گيري غير تصادفي از نوع آسان بر روي ٢٠٠ سالمند بالاتر از ٦٥ سال که در سال ١٣٩١ در بيمارستان ميبد بستري شده بودند، صورت گرفت . براي جمع آوري اطلاعات از مصاحبه ي ساختارمند و يک پرسشنامه ي محقق ساخته تحت عنوان بررسي سوءرفتار با سالمند بستري استفاده شد.
يافته ها: بيشترين نمونه ي پژوهش را زنان (٥٢٪) و گروه سني ٧٠-٦٥ سال (٦٥٪) تشکيل مي دادند. شيوع سوءرفتارهاي جسمي ١١.١٨٪، رواني ٩.٦٨٪، مالي ٥.٠٨٪، غفلت ٢١.١٧٪، خودغفلتي ٢١.١٤٪، بود. تفاوت بين زنان و مردان در حيطه ي سوءرفتارهاي جسمي (٠.٠٢ = P)، رواني و خودغفلتي (٠.٠١ = P) و همين طور در حيطه ي سوءرفتارهاي جسمي (٠.٠٠٥ = P) و غفلت (٠.٠٢ = P) بين گروه هاي سني معني داري بود.
نتيجه گيري : با وجود تأکيد زيادي که در فرهنگ ما براي احترام به بيمار و سالمندان وجود دارد، سالمندان بستري در بيمارستان انواع مختلف سوءرفتار را تجربه مي کنند. بنابراين شناخت دقيق سوءرفتار با سالمندان در بيمارستان مي تواند آگاهي و حساسيت افراد، مديران ، کارکنان و سازمان هاي مرتبط با اين پديده را افزايش دهد تا براي پيشگيري و طراحي سيستم شناسايي سالمندان در معرض خطر اقدامات مؤثري انجام دهند.
کليدواژه ها: سالمندآزاري ، سالمند بستري ، غفلت ، خودغفلتي ، بيمارستان
مقدمه
انسان داراي دوره ي تحولي است که از ضعف شروع مي شود و پس از مدتي توانمندي دوباره به ضعف و ناتواني کشيده خواهد شد. ضعف دوره ي سالمندي مانند ضعف دوره ي کودکي است . يعني همان طور که يک کودک نيازمند حمايت ، توجه و کمک در ابعاد عاطفي ، اقتصادي ، رواني ، اجتماعي دارد، سالمند نيز نيازمند چنين توجهي است (١).
با پيشرفت بهداشت و ارايه ي مراقبت هاي پيشگيرانه و کنترل بيماري هاي واگير، طول عمر افزايش و به تبع آن شمار سالمندان به ويژه در کشورهاي در حال توسعه افزايش چشمگيري داشته است (٢). از جمله پيامدهاي افزايش تعداد سالمندان در خانواده ، مي توان به تاثيرات منفي بر وضعيت جسماني و ذهني ، فشارهاي اقتصادي ، اختلالات رواني و تنش هاي عاطفي ، عدم تحمل بار مسووليت ، خستگي فردي و انزواي اجتماعي افراد خانواده اشاره کرد. به دنبال اين تغييرات ، بروز رفتارهاي ضد اجتماعي و خشونت نيز افزايش يافته است (٣).
در خصوص مراقبت و درمان سالمندان ، به طور مرتب مسايل اخلاقي خاص مطرح مي شود. از آن جا که جمعيت رو به پير شدن و پيشرفت هاي تکنولوژي رو به توسعه مي روند، هر روز مسايل اخلاقي و قانوني پيچيده اي مطرح مي شود. اکثر مسايل رايج در اين زمينه شامل بررسي توانايي مددجو براي تصميم گرفتن ، تعيين جانشين مناسب براي تصميم گيري به جاي وي ، در اختيار گذاشتن اطلاعات براي تصميم گيري آگاهانه ، سطح مراقبت مورد نياز بر اساس عملکرد و خاتمه دادن به درمان در پايان زندگي مي باشد. يکي از مسايل مربوط به سالمندان که اغلب ناديده گرفته مي شود، سوءرفتار نسبت به آن ها است (٤). در حال حاضر سالمندآزاري مخفي ترين شکل سوءرفتار و کليد پاسخ هاي دولت به جمعيت در حال پير شدن است . با اين همه اين موضوع يک مشکل خشونت خانوادگي ، نگراني از نسلي به نسل ديگر، بهداشت ، عدالت و مساله ي حقوق بشر را در بر مي گيرد؛ زيرا پديده ي سالمندآزاري و غفلت يک مساله ي چند بعدي و پيچيده است که بايد به وسيله ي چندين متخصص و روش هاي بين حرفه اي هدايت شود.. شيوع سالمندآزاري به وسيله ي سطح آگاهي افراد و سالمندان ، ميزان دانش آن ها و آمادگي متخصصان مراقبت بهداشتي ، تحت تاثير قرار مي گيرد (٥). امروزه سالمندآزاري و غفلت به عنوان يک مشکل بهداشت عمومي گسترش يافته است . تخمين زده شده است که ١٠-٤٪ از افراد بالاتر از ٦٥ سال در حال حاضر به وسيله ي بستگان ، مراقبان و يا ديگران مورد سوءاستفاده قرار مي گيرند (٦). شيوع سالمندآزاري به وسيله ي مراقبان خانگي ١٥-١٢٪ مي باشد (٧). هيچ اطلاعات قابل اطميناني درباره ي شيوع سالمندآزاري يا غفلت در بيمارستان ها وجود ندارد. اما انواع سالمندآزاري در بيمارستان ها و خانه ي سالمندان مشابه انواعي است که در محيط جامعه رخ مي دهد. رايج ترين نوع سالمندآزاري در بيمارستان ها و محيط جامعه ، با توجه به فرهنگ و نگرش اطرافيان متفاوت است (٨). مقايسه ي شيوع بين المللي سالمندآزاري و غفلت مشکل است زيرا روش هاي متفاوتي در مطالعات مختلف استفاده شده است (٩). براي مثال در انگلستان ، اولين مطالعه در رابطه با شيوع سالمندآزاري و غفلت در سال ٢٠٠٦ انجام شده بود. در اين مطالعه ٢.٦٪ از پاسخ دهندگان ، سالمندآزاري را به وسيله ي اعضاي خانواده ، دوستان نزديک و يا کارکنان مراقبت گزارش کردند و بيشترين نوع سالمندآزاري گزارش شده غفلت بود که به دنبال سوءاستفاده ي مالي ايجاد شده بود.. به علاوه زنان بيشتر از مردان سوءاستفاده را تجربه کرده بودند (١٠). داده هاي مختلفي که از بخش هاي مختلف جهان به دست آمده است ، نشان مي دهد که بيشترين نوع سالمندآزاري ، سوءاستفاده ي رواني و کمترين نوع آن ، سوءاستفاده ي جنسي است (٩). با توجه به اين که در مطالعات مختلف از روش هاي مختلفي براي توصيف سالمندآزاري استفاده شده است ، تعيين شيوع سالمندآزاري و غفلت در جمعيت مشکل است (١١). با توجه به روال بررسي ها مي توان گفت که سالمندآزاري در بيمارستان ها مانند جامعه وجود دارد، اما شايع ترين نوع آن با جامعه متفاوت است .
در ايران تاکنون هيچ بررسي خاصي در اين زمينه در محيط بيمارستان ها صورت نگرفته است ، بنابراين آگاهي از وسعت اين مشکل در بيمارستان به پرستاران ، پزشکان ، مراقبين و پرسنل بهداشتي کمک مجله علمي پزشکي قانوني . دوره ١٩، شماره ٤ و١، زمستان ٩٢ و بهار ٩٣ مي کند که در مواجهه و بررسي اشخاص سالمند، سوءرفتار با سالمندان را مد نظر قرار دهند و با آمادگي لازم نقش حرفه اي خود را در زمينه ي تأمين سلامت سالمندان ايفا نمايند. به همين دليل اين مطالعه با هدف تعيين شيوع سالمندآزاري در سالمندان در طول بستري آن ها در بيمارستان انجام شد.
روش ها
پژوهش حاضر يک مطالعه ي مقطعي توصيفي و تحليلي بود که در سال ١٣٩١ انجام شد. جامعه ي مورد پژوهش شامل کليه ي سالمندان ٦٥ سال و بالاتر با حداقل سه روز بستري در بخش هاي بيمارستان ١٥٠ تخت خوابي ميبد، بودند. سالمنداني که مبتلا به مشکلات شناختي بودند و يا قادر به پاسخگويي به سوالات نبودند، وارد مطالعه نشدند.
بيمارستان ميبد تابع دانشگاه علوم پزشکي شهيد صدوقي يزد است و داراي بخش هاي داخلي ، جراحي ، زنان ، قلب ، مراقبت هاي ويژه مي باشد.
حجم نمونه با در نظرگرفتن ميزان شيوع سوءرفتار با سالمندان در ساير کشورها بين ١٢-١ درصد و با توجه به آمار سالمندان بستري در بيمارستان ميبد که ماهيانه ١٥٠ نفر بود، ٢٠٠ نفر تعين شد.
نمونه گيري به روش غير تصادفي آسان انجام شد.
اطلاعات مورد نظر توسط پرسشنامه ي محقق ساخته که روايي و پايايي آن تاييد شده بود، به صورت مصاحبه ي حضوري جمع آوري گرديد. اين پرسشنامه داراي ٢ بخش بود. سوالات دموگرافيک (به سن و جنس ) در بخش اول و سوالات مربوط به سوءرفتار (جسمي ، رواني ، مالي ، غفلت ، خودغفلتي ) در بخش دوم قرار داشتند. جهت تعيين اعتبار علمي پرسشنامه ، از روش اعتبار محتوي استفاده شد. پرسشنامه ي مورد نظر با مطالعه و استفاده از چندين پرسشنامه معتبر مانند پرسشنامه ي سوءرفتار نسبت به سالمندان در خانواده (Facts on Aging Quiz يا FAQI) و ساير پرسشنامه هايي که در تحقيقات مشابه به کار رفته بود و نيز مطالعه ي کتاب هاي مربوط به سالمندآزاري تهيه و تنظيم گرديد.
سپس پرسشنامه ي فوق توسط ٨ تن از اساتيد عضو هيات علمي رشته ي پرستاري دانشگاه آزاد خوراسگان از نظر اعتبار محتوايي مورد بررسي قرار گرفت . پس از انجام اصلاحات لازم با توجه به پيشنهادها ابزار گردآوري دادهها مهيا گرديد. سپس پرسشنامه توسط ٥٠ سالمند تکميل گرديد و با استفاده از ضريب آلفاي کرانباخ ، پايايي هر يک از سوالات محاسبه گرديد. چندين سوال پايايي کمتر از ٠.٣٥ داشتند که از پرسشنامه حذف گرديدند و پايايي سوالات به طور مجدد محاسبه گرديد. در نهايت پايايي کل آزمون ٨٠٪ به دست آمد.
تعداد کل مصاحبهکنندگان ٣ نفر بودند که قبل از شروع کار چندين جلسه ي توجيهي براي آن ها گذاشته شد. مدت زمان تکميل پرسشنامه به طور متوسط ٣٥ دقيقه بود. تکميل پرسشنامه بدون حضور مراقب سالمند و در يک اتاق خصوصي و اطمينان دادن به سالمند مبني بر محرمانه بودن پاسخ ها، با رضايت آگاهانه ي کتبي وي انجام شد. در انتهاي پرسشنامه ، از سالمندان خواسته شد که اگر موردي از آزار را در ذهن دارند، که از آن ها سوال نشده است ، بيان کنند.
اين پرسشنامه پنج سوال در حيطه ي سوءرفتار جسمي ، يازده سوال در حيطه سوء رفتار رواني ، شش سوال در حيطه سوءرفتار مالي ، ده سوال در حيطه سوء رفتار از نوع غفلت و پنج سوال در حيطه سوءرفتار از نوع خودغفلتي مي باشد وپاسخها به صورت بله ، خير، نظري ندارم مي باشد.
جمع آوري داده ها از تاريخ ١٣٩١.٠٧.٢٥ شروع شد و در تاريخ ١٣٩١.١١.٢٥ پايان يافت . اطلاعات جمع آوري شده پس از استخراج و کد گذاري توسط نرم افزار SPSS نسخه ي ١٨ با استفاده از آمار توصيفي (درصد، فراواني ، ميانگين ، انحراف معيار) و آزمون Student-t مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت .
يافته ها
اکثريت واحدهاي پژوهش (٥٢ ) زن بودند. بيشترين فراواني مربوط به گروه سني ٧٠-٦٥ سال (٦٥٪) بود. جدول ١ ميانگين و انحراف معيار نمرات به دست آمده در ٥ حيطه ي مورد بررسي را در کل سالمندان نشان مي دهد. در بررسي حيطه هاي مربوط به سوءرفتارها، حيطه ي غفلت و خودغفلتي شيوع بيشتري نسبت به ساير حيطه ها دارد.
جداول ٢ تا ٦ فراواني و ميانگين نمره ي افراد را در حيطه هاي سوءرفتار جسمي ، رواني ، مالي ، غفلت و خودغفلتي نشان مي دهند.
نتايج جدول ٢ نشان مي دهد که لمس قسمت هاي مختلف بدن بدون رضايت و ضربه وارد کردن عمدي به بدن با در حيطه ي سوءرفتار جسمي شيوع بيشتري داشتند.
نتايج جدول ٣ نشان مي دهد که بياعتنايي و سر نزدن افراد خانواده (حضوري يا تلفني ) حيطه سوءرفتار رواني شيوع بيشتري دارند. در بررسي متغيرهاي حيطه ي سوءرفتار مالي ، کوتاهي کردن در تأمين پول مورد نياز و کوتاهي کردن نسبت به امور بانکي شيوع بيشتري داشتند (جدول ٤).
آشنا نکردن از اخبار مهم مربوط به روند بيماري و عدم رعايت رژيم غذايي در بررسي متغيرهاي حيطه ي سوءرفتار غفلت ، شيوع بيشتري داشتند (جدول ٥).
در بررسي متغيرهاي حيطه ي خودغفلتي ، عدم انجام فعاليت هاي روزمره و عدم رعايت بهداشت فردي شيوع بيشتري داشتند (جدول ٦).
جدول ٧ مقايسه ي فراواني و ميانگين نمره ي کل را در حيطه هاي ٥گانه ي سوءرفتار در افراد مورد مطالعه به نفکيک جنس نشان مي دهد. نتايج جدول ٧ نشان مي دهد که در حيطه هاي سوءرفتار جسمي ، رواني و خود غفلتي با استفاده از آزمون Student-t و اطمينان ٩٥٪، تفاوت معني داري بين دو جنس وجود داشت .