بخشی از مقاله
*** این فایل شامل تعدادی فرمول می باشد و در سایت قابل نمایش نیست ***
"بررسی تاثیر مالکیت مدیریتی بر عملکرد شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران"
چکیده
هدف از انجام این تحقیق بررسی تاثیر مالکیت مدیریتی بر عملکرد شرکتها می باشد. در این پژوهش قصد داریم به این سوال که آیا درصد مالکیت مدیریتی برعملکرد شرکتهای پذیرفته شده دربورس اوراق بهادار تهران ثاثیر گذار است یاخیر؟ و دیگر اینکه »آیا تاثیردرصد مالکیت مدیریتی برعملکرد شرکتها بصورت خطی است یا غیرخطی؟ پاسخ دهیم . بدین منظور از مدل شورت و کیسی استفاده شده است. روش تحقیق از نوع ، توصیفی- کاربردی، و گذشته نگر است .جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1388 تا 1392 می باشد. حجم نمونه با توجه به روش غربالگری
و پس از حذف مشاهدات پرت برابر با 1067 سال- شرکت می باشد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش داده های ترکیبی
و تحلیل رگرسیون چند متغیره و نرم افزارSPSS و EViews استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از این است که بین مالکیت مدیریتی و عملکرد و نسبت ارزشیابی وQ توبین رابطه معناداری وجود دارد.
واژههای کلیدی: مالکیت مدیریتی ، عملکرد، رابطه نمایندگی، مالکیت کنترلی شرکتی ، مالکیت کنترلی خارجی
مقدمه
سنجش عملکرد مالیشرکت1 ها در فرایند تصمیم گیری،با توجه به توسعه واهمیتِ نقش بازار سرمایه از مهمترین موضوعات در حوزه مالی و اقتصادی است. توسعه بازارهای سرمایه با افزایش آگاهی سهامداران ،فشار روی شرکت ها برای عملکرد بهتر را ، افزایش داده است. مدیران شرکتها در حال حاضر دورانی را پیش روی دارند که آنها را ملزم میسازد،چارچوب اقتصادی جدیدی در شرکت های خود مستقر کنند، که ارزش و سود آوری را بهتر منعکس کند. سهام داران به عنوان مالکان واحد تجاری در پی افزایش ثروت خود هستند، با توجه به اینکه افزایش ثروت، نتیجه عملکرد مطلوب واحد تجاری است، ارزش یابی واحد تجاری برای مالکان، دارای اهمیت فراوانی است. در ادبیات جدید مفهوم مدیریت ، یعنی کار با دیگران جایگزین کار توسط دیگران شده است . این امر بر پیچیدگی مدیریت افزوده و در آینده نیز خواهد افزود. بنابراین پارادایم های جدید در این حوزه آشکار شده است .از جمله این پارادایم ها ؛هدف ارزش آفرینی، در سر لوحه اهداف مدیریت قرار گرفته است. مدیریت ارزش آفرین می بایست از ساز و کارها و شیوه های مدیریتی موثر بر ارزش آفرینی بهره برده و در عمل بکار گیرد. توفیق در میزان ارزش آفرینی تا حدود زیادی به کیفیت سنجش عملکرد بستگی دارد. یعنی از شاخص های مبتنی بر ارزش به همراه شاخص های سنتی و یا جایگزین شاخص های سنتی استفاده شود.
بیان مسئله
با جداشدن مالکیت از مدیریت، مدیران به عنوان نمایندگان مالکان(سهامداران) شرکت را اداره میکنند. با شکل گیری رابطه نمایندگی، تضاد منافع بین مدیران و سهامداران ایجاد میگردد. رابطه نمایندگی، قراردادی است که براساس آن صاحب کار یا مالک، نماینده یا عامل را از جانب خود منصوب و اختیار تصمیم گیری را به او تفویض میکند. اگر هر دو طرف رابطه خواهان حداکثر مطلوبیت باشند، بنابراین دلیل خوبی برای ابراز این عقیده وجود دارد که، نماینده همیشه همسو با منافع صاحب کار عمل نخواهد کرد (جنسن و مکلینگ2، .(1976
محققین مطالعات زیادی را در رابطه با تضاد منافع بین مدیران و مالکان انجام دادهاند . برل و مینز (1932)3 با انتشار مقاله ای اقدام به توضیح مسائل ناشی از تفکیک مالکیت و کنترل در شرکتها نمودند. آندو عقیده داشتند که تضاد بالقوه منافع بین مدیران و سهامداران پراکنده در شرایطی حادث می شود که مدیران فاقد حقوق مالکانه می باشند و از اینرو با حرفهای شدن مدیریت، ممکن است که کنترل و اداره موسسات به جای آنکه در راستای تحقق منافع سهامداران حرکت کند، در خدمت منافع مدیران قرار گیرد.
مفهوم نمایندگی در سال 1976 توسط جنسن و مکلینگ به منظور توضیح تضاد منافع بین مالکان و سهامداران و طلبکاران مورد استفاده قرار گرفت. آندو سهامداران را به دو دسته تقسیم نمودند: اول سهامداران داخلی (درونی) که عهده دار مدیریت شرکت میباشند و دوم سهامداران بیرونی که نقشی در اداره شرکت ندارند. هر دو طبقه فوق سود سهام یکسانی دریافت میکنند. در چنین شرایطی مدیر انگیزه لازم را برای اتخاذ آن دسته از تدابیر و سیاستهای سرمایهگذاری و مالی که بتواند به هزینه سهامداران بیرونی به تحقق منافع او بیانجامد را خواهد داشت. بنابراین ارزش شرکت بستگی به نسبت سهام متعلق به مدیریت خواهد داشت. افزایش سهام مدیریت منجر به افزایش ارزش شرکت خواهد شد. جنسن و مکلینگ اعتقاد داشتند که تضاد منافع بین سهامداران و مدیران از آنجایی ناشی میشود که مدیران کمتر از صد در صد حقوق باقیمانده را در اختیار دارند. در نتیجه آنها تمامی سود فعالیتهای افزایش سود خویش را بدست نمی آورند، این در حالی است که آنها تمامی هزینه های فعالیتها را متحمل می شوند. جنسن پیش بینی نمود که وقتی مدیران جریان های نقدی آزاد بیشتری در دسترس داشته باشند، رفتارهای فرصت طلبانهای، از جمله سرمایه گذاری در پروژهها با خالص جریانهای نقدی کمتر، تلاش کمتر برای ایجاد درآمد، انجام هزینههای اضافی، تلف کردن عایدیها و مواردی از این قبیل را انجام میدهند (جنسن، .(1986
فاما و جنسن(1983) 4 توجه خود را به هزینههایی معطوف نمودند که نسبت بالای مالکیت مدیریت میتواند برای شرکت داشته باشد. وقتی مدیر مالک درصد پایینی از سهام شرکت می باشد، او تحت تاثیر نیروهای بازار و اعمال نظارت کارآمد، در جهت به حداکثر رساندن ارزش موسسه حرکت می کند (فرضیه همگرایی منافع.(5 در مقابل زمانی که مدیر، کنترل بخش قابل توجهی از سهام موسسه را در دست داشته باشد، او ممکن است از خود رفتارهایی نشان دهد که کاملاً مغایر با هدف به حداکثر رساندن ارزش موسسه میباشد (فرضیه سنگر بندی.(6 رفتارهایی نظیر تعیین پاداش و حقوق بالا برای خود، استخدام خویشان و نزدیگان با مزایای قابل توجه و یا فراهم کردن مقدمات یک زندگی مجلل که می تواند لطمه جدی به اهداف شرکت وارد نماید. بدین ترتیب ترکیب دو فرضیه همگرایی منافع و فرضیه سنگر بندی منجر به ایجاد یک رابطه غیر خطی بین نسبت مالکیت مدیریت و عمکرد شرکت می شود. تحقیقات پیشین رابطه میان مالکیت مدیریتی و عملکرد، خطی بوده اند (مانند دمستز و لهن، (1985 در حالی که تحقیقات بعدی مالکیت مدیریتی شکلهای غیرخطی این رابطه را مد نظر قرار داده اند (مورک و همکاران، 1988؛ مککانل و سرواس، 1990؛ کول، .(1995 با وجود تحقیقات گسترده درحوزه ساختارمالکیت ومخصوصا بررسی رابطه مالکیت مدیریتی وعملکرد شرکتها, نتایج یکسانی بدست نیامده است وبسیاری از جنبه های تاثیر درصدهای مشخصی ازمالکیت مدیریتی بر عملکرد
شرکتها نامشخص مانده است. درایران، ادبیات ساختارمالکیت بعنوان موضوعی جدید درحیطه تحقیقات مالی واردشده است وضمن اینکه محققین به بررسی تاثیردرصدمالکیت مدیریتی برعملکرد شرکتها دربازارسرمایه ایران نپرداختهاند و بررسی این رابطه درایران کاملا مهجور مانده است ازاینرو در این تحقیق به تبعیت از پیشینه تحقیقات,به بررسی تاثیرغیرخطی مالکیت مدیریتی بر عملکردشرکتها پرداخته میشود. این پژوهش قصد دارد به این سئوال پاسخ دهد که : »ایادرصدمالکیت مدیریتی برعملکردشرکتهای پذیرفته شده دربورس اوراق بهادار تهران ثاثیر گذار است یاخیر؟ و دیگر اینکه »آیاتاثیر درصد مالکیت مدیریتی برعملکرد شرکتها بصورت خطی است یا غیرخطی؟
مروری بر پیشینه تحقیق
رابطه بین نوع مالکیت و نیز میزان تمرکز یا پراکندگی آن و اثری که هریک می تواند بر بازدهی و ارزش شرکتها داشته باشد، همواره از جمله موضوعات مطرح در حوزه ادبیات مالی بوده است. برای اولین بار برل و مینز7 در سال 1932، به دنبال مطالعات انجام شده پی به وجود یک رابطه معکوس بین پراکندگی سهامداران و عملکرد موسسات بردند. با وجود آنکه نتایج پژوهش های آنان در سال 1983 توسط دمستز8 به چالش کشیده شد، ولیکن مطالعه مزبور سرآغاز بحث ها و تحقیقات متعددی قرار گرفت که بعدها توسط محققین در کشورهای مختلف با بنیادهای اقتصادی متفاوت انجام شد.
مطالعات و تحقیقات انجام شده در رابطه با اثرات ساختار مالکیت و بالاخص مالکیت کنترلی و متمرکز را بر عملکرد و ارزش شرکتها می توان در سه طبقه خلاصه نمود:
دسته اول پژوهشهایی است که عمدتا تاکید بر وجود رابطه خطی مثبت و با اهمیتی بین مالکیت کنترلی و عملکرد شرکت می دهند. چن(2001 )9 رابطه بین ساختار مالکیت و ارزش شرکت( Qتوبین) را در چین بررسی کرد. نتایج نشان می دهد که یک رابطه مثبت و قوی بین مالکیت متمرکز و ارزش شرکت وجود دارد. همچنین چو و ونگ((1997 همبستگی مثبتی را بین تمرکز مالکیت و عملکرد شرکت بدست آوردند. آنها دریافتند که سودآوری موسسه دارای رابطه مثبت و با اهمیتی با نسبت سهام متعلق به بخش حقوقی (سرمایه گذاران نهادی) میباشد. این مطلب حکایت از وجود انگیزه و قدرت لازم سرمایه گذاران نهادی برای نظارت و کنترل رفتار مدیریت داشته و نشان دهنده نقش مهمی است که آنان در حوزه اداره شرکت میتوانند داشته باشند.
- یامیسری و لودح 10اثرات ساختار مالکیت را بر عملکرد شرکتهای پذیرفته شده در بورس تایلند را در فاصله سالهای 1993 تا 1996 مورد مطالعه قرار دادند. دراین مطالعه که بر اساس نمونه ای از 243 شرکت غیرمالی عضو بورس اوراق بهادار تایلند 11(SET) انجام گردید. آنها متوجه شدند که اولا یک رابطه مثبت قوی بین مالکیت کنترلی و شاخص های عملکرد می باشد. علاوه بر آن مشخص گردید که موسسات با مالکیت کنترلی دارای عملکرد بالاتری از موسسات با مالکیت غیر کنترلی می باشند.
ثانیا یک رابطه مثبت بین مالکیت کنترلی خانوادگی و معیارهای عملکرد ( اعم از معیار بازار و معیار سودآوری) وجود دارد. هیچکدام از مالکیت کنترلی شرکتی و یا مالکیت کنترلی خارجی رابطه با اهمیتی با عملکرد نداشتند.
ثالثا نتایج حاکی از وجود رابطه مثبت قوی بین مالکیت مدیریت و معیارهای سودآوری است. حال انکه هیچگونه رابطه بااهمیتی بین مالکیت مدیریت و بازده سهام بدست نیامد.
-دسته دوم پژوهشهایی است که ادعا دارد هیچگونه رابطه با اهمیتی بین ساختار مالکیت و ارزش و عملکرد شرکت وجود ندارد. دمستز و لهن(1985)12، اثرات مالکیت متمرکز را بر عملکرد موسسات بررسی کردند.
آنها مالکیت متمرکز را به گروههای مختلف تقسیم کرده ولیکن هیچگونه رابطه با اهمیتی بین نسبت مالکیت و بازده سهامداران در هیچیک از گروهها پیدا نکردند . دمستز و لهن عنوان کردند که ساختار مالکیت شرکت در راستای حداکثر سازی ارزش آن تغییر می یابد. -هیملبرگ13و دیگران (1999) اقدام به اندازه گیری ساختار مالکیت با استفاده از سهامداران داخلی (اعضای هیئت مدیره
و کارکنان) کرده و جهت سنجش عملکرد از معیارQ توبین استفاده نمودنده و در رگرسیون عملکرد اقدام به برازش هردو مدل خطی تکه ای و مدل درجه دو نمودند. آنـها پس از کنترل اثر متغیرهای کنترلی، دریافتند که تغییرات در ساختار مالکیت فاقد هر گونه اثر با اهمیتی بر عملکرد می باشد.
-دسته سوم از پژوهشهای تجربی بر این باور است که بین برخی از اشکال ساختار مالکیت مثل مالکیت مدیریتی و عملکرد و ارزش شرکتها یک رابطه غیرخطی وجود دارد. مورک، شلیفر و ویشنی(1988)14 اقدام به برآورد رگرسیون خطی تکه ای15نموده که متغیر وابسته آنQ توبین ( معیار سنجش ارزش شرکت) و متغیر مستقل آن نسبت سهام متعلق به مدیریت در فاصله بین صفر تا 5 درصد است، بین نسبت مالکیت و ارزش شرکت رابطه مثبت وجود داشته و در فاصله بین 5 درصد تا 25 درصد رابطه منفی شده ودر نسبت مالکیت بالای 25 درصد مجددا مثبت می شود. در رگرسیون نرخ سود( به عنوان متغیر وابسته دیگر) آنها فقط در محدوده صفر تا 5 درصد رابطه مثبتی را بین نسبت مالکیت و نرخ سود پیدا کردند.
-مک کانل و سروز (1990) رابطه بین Q توبین و مالکیت مدیریتی و مالکیت کنترلی را در دو نمونه مقطعی متفاوت، یکی برای سال 1976 به کمک نمونه ای با بیش از 1000 موسسه بررسی نمودند. آندوبر خلاف مورک، به جای استفاده از یک نسبت ثابت برای مالکیت مدیریت، از نسبت مالکیت مدیریت و مجذور آن استفاده نمودند. نتیجه مطالعات آندوحاکی از این مطلب بود که رابطه بین Q و مالکیت مدیریت در ابتدا مثبت بوده ولیکن بتدریج و همچنان که نسبت مالکیت افزایش پیدا می کند، مقدار Q کاهش می یابد. به عبارت دیگرآندو ( بر خلاف مورک و همکاران وی) یک رابطه زنگوله ای شکل بین Q و نسبت مالکیت مدیریت پیدا کردند. بدین معنی که رابطه بین Q و مالکیت مدیریت تا زمانیکه نسبت مالکیت در حدود 40 تا 50 درصد می باشد، صعودی بوده ازآن به پس سیر نزولی پیدا می کند. این در حالی است که رابطه بین Q و مالکیت کنترلی مثبت و اما فاقد اهمیت است.
- هرمالین و ویزباخ(1988)16 با استفاده از روش داده های تلفیقی برای یک دوره 5 ساله اقدام به بررسی اثثر مالکیت مدیریت بر عاملQ نمودند. آنها در این مطالعه از نسبت سهام متعلق به هیئت مدیره برای اندازه گیری مالکیت مدیریت استفاده نمودند. نتیجه مطالعات آندو وجود رابطه غیر یکنواختی بین نسبت مالکیت مدیریت و عملکرد را تایید می کرد، بگونه ای که در حد فاصل بین صفر و 1 درصد بین دو متغیر مزبور، مثبت، در فاصله بین 1 تا 5 درصد رابطه منفی، در فاصله بین 5 تا 20 درصد مجددا رابطه مثبت و د ر نهایت در نسبت بالای 20درصد یکبار دیگر رابطه منفی می شود.
دارکوس و بکیریس(2010)17 در مقالهای به بررسی رابطه بینمالکیتمدیریتی و عملکرد شرکتهامیپردازند و در این راستا ماهیت درونزاد متغیرهایمالکیت را مدنظر قرار میدهند. یافتههایاینتحقیق که 146 شرکت حاضر در بورس اوراق بهادار آتن بینسالهای 2000 تا 2004 را بر مبنییک چارچوب معادلات همزمان مورد تحلیل قرار میدهد، نشان دهنده آن است که وقتیمالکیتمدیریتی به صورت درونزاد تصور میشود، باعث اعمالتأثیری مثبت بر ارزش شرکت میشود. همچنین بین متغیر مالکان بلوکی برون سازمانی و معیارهای عملکرد شرکت همبستگی مثبت وجود دارد.
-قالیباف اصل و رنجبر((1384 در تحقیقی تحت عنوان " بررسی اثر نوع مالکیت بر عملکرد شرکتها( تجربه خصوصی سازی در ایران)" به دنبال ارزیابی اثر خصوصی سازی بر عملکرد شرکتهای واگذار شده به بخش خصوصی و عمومی، به این نتیجه رسید که اولا بین عملکرد شرکتهای واگذار شده به بخش خصوصی و عمومی در قبل و بعد از واگذاری تفاوت معناداری مشاهده نمی شود ثانیا مالکیت های متفاوت خصوصی و عمومی در دوره پس از واگذاری بر روی عملکرد شرکتها اثر ندارد.
-نمازی و کرمانی((1387 به مطالعه اثر ساختار مالکیت بر عملکرد شرکتها با استفاده از یک نمونه 66 تایی از شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار پرداختند. یافته های تحقیق آنها که با استفاده از روش رگرسیون ترکیبی انجام گردید، حاکی از این مطلب بود که بین مالکیت شرکتی و عملکرد رابطه مثبت وجود دارد در حالیکه رابطه بین مالکیت نهادی( مالکیت دولتی) و مالکیت مدیریتی با عملکرد منفی گزارش گردید. در این تحقیق از معیارهایی نظیر بازده دارایی ها (ROA)، بازده حقوق صاحبان سهام((ROE،Q توبین و نسبت بازده به ارزش دفتری((MBVR به منظور ارزیابی عملکرد استفاده شده بود.
یگانه، مرادی و اسکندر((1387 در تحقیقی که تحت عنوان" بررسی رابطه بین سرمایه گذاران نهادی و ارزش شرکت" و بر اساس یک نمونه 61 تایی از شرکتهای بورسی انجام گردید، به این نتیجه رسیدند که رابطه مثبت و معناداری بین سرمایه گذاران نهادی( شرکتهای سرمایه گذاری، بانکها، شرکتهای بیمه و ...) و ارزش شرکت وجود دارد.در این تحقیق که با استفاده از روش مقطعی و رگرسیون چندگانه انجتم گردیده بود، از نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام به عنئان شاخص محاسبه ارزش استفاده گردید.
صادقی شریف و کفاش پنجه شاهی 1388) )، به »بررسی تأثیر ترکیب سهامداران بر بازدهی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران« پرداختند. آنهانمونهای شامل بر 41 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را در سالهای 1381 لغایت 1385 و بااستفاده از تحلیلات رگرسیونی آزمون کردند. ترکیب سهامداران به عنوان متغیر مستقل در نظر گرفته شد و این متغیر توسط 5 شاخص اندازهگیری گردید. این شاخصها عبارتند؛ از میزان مالکیت بزرگترین سهامدار، میزان مالکیت 5 سهامداربزرگتر، مالکیت سهامداران نهادی، میزان مالکیت سهامداران حقیقی و میزان مالکیت اعضای هیئت مدیره. در ضمن متغیر وابسته این تحقیق بازدهی سهام است که از طریق بازدهی سالانه سهام شرکت اندازه گیری شده است. نتایج این پژوهش نشان میدهدشرکتهایی که درصد کمتری از سهام آنها در اختیاربزرگترین سهامدارآنها است (ترکیب سهامداران آنها پراکنده تر است) برای سرمایهگذاری گزینههای مناسبتری هستند. شرکتهایی که درصد بیشتری از سهام آنها در اختیار سهامداران حقوقی است، برای سرمایهگذاران گزینههای مناسبتری هستند. تأثیر میزان مالکیت سهامداران حقیقی و میزان مالکیت اعضای هیئت مدیره یک شرکت بر بازده آنهاتایید نشد.
اهداف پژوهش
هدف اساسی از انجام این تحقیق این است که انتظارمی رود باانجام این تحقیق مشخص شود که درصد سهام در اختیار مدیریت چگونه بر عملکرد شرکتها تاثیر میگذارد. چنانچه نتایج این تحقیق هدف اساسی آن را محقق سازند این نتایج می تواند برای سرمایهگذاران علامتی باشد تا توجه خود را به این نوع مالکیت معطوف نمایند و هنگام تصمیمگیری برای سرمایهگذاری در سهام، شرکتهایی را انتخاب نمایند که میزان سهام متعلق به مالکان مدیریتی آنها منجر به عملکرد بهتر شرکت ها شود.
فرضیه وسوالات پژوهش
در این تحقیق فرضیه های اصلی و فرعی بشرح زیر می باشد:
فرضیه اصلی: "بین مالکیت مدیریتی و عملکرد رابطه معنا داری وجود دارد ." فرضیه فرعی :1 بین مالکیت مدیریتی و نسبت ارزشیابی رابطه معنا داری وجود دارد .
فرضیه فرعی :2 بین مالکیت مدیریتی و Q توبین رابطه معنا داری وجود دارد.
جامعه آماری مورد مطالعه، برآورد حجم نمونه و روش نمونه گیری
جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه شرکتهای پذیرفته شده دربورس اوراق بهادارتهران طی سالهای 1388تا 1392 می باشند که تا پایان سال 1392 بر پایه نرمافزار رهآورد نوین بورس برابر با 510 تعداد شرکت بوده است. حجم نمونه با توجه به روش غربالگری و پس از حذف مشاهدات پرت برابر با 1067 سال- شرکت می باشد.
مدل تحقیق
هدف این تحقیق بررسی تأثیر متغیر مالکیت مدیریتی بر عملکردشرکت است و در این راستا به غیرخطی بودن این رابطه نیز توجه شده است. برای بررسی این رابطه از مدل شورت و کیسی(1999) 18استفاده می شود.این مدل اقتصادسنجی که برای آزمون فرضیات، استفاده شده به شرح زیر است:
متغیرهای عنوان شده در این مدل در بخش متغیرهای تحقیق به طور مفصل تشریح میشوند.
مدل فوق در گستردهترین حالت خود به همراه متغیرهای کنترل به صورت زیر میباشد:
در این مدل DIR نشان دهنده مالکیت مدیریتی است، Control Variables متغیرهای کنترل هستندکه در مدل بسط داده شده شاملGROTH که نشان دهنده رشد شرکت است، SIZE که نشان دهنده اندازه شرکت است، DEBTکه مبین نسبت بدهی به ارزش دفتری داراییها می باشد.همچنین ε نشان دهنده خطای باقیمانده مدل است، جمله ثابت مدل می باشد و PERFORMANCE نشاندهنده عملکرد شرکت میباشد. در این تحقیق از Q توبین و VAL (نسبت ارزشیابی به عنوان شاخص های عملکرد شرکت )استفاده می گردد.
در این تحقیق دادههای موجود برای تحلیل در دوبعد مقطعی و سری زمانی وجود داشتهاند. اطلاعات مقطعی مربوط به اطلاعات شرکتها در یک دوره (سال مالی) و داده های سری زمانی اطلاعات مربوط به شرکتها در طول سالهای 1388 تا 1392 بوده است .در این تحقیق، مالکیت مدیریتی به عنوان متغیرمستقل و عملکرد شرکت،به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شدهاند.برای کنترل سایر عوامل بر عملکرد شرکت؛ »نسبت بدهی«، »اندازه شرکت«، »رشد«، به عنوان متغیرهای کنترل در نظر گرفته میشوند. برای روشنتر شدن موضوع ابتدا به تعریف علمی متغیرها و سپس به تعریف عملیاتی آنها میپردازیم.
متغیر مستقل
متغیر مستقل در این تحقیق، مالکیت مدیریتی شرکت میباشد. برای مالکیت مدیریتی تعاریف مختلف و ویژگیهای مختلفی عنوان شده که در بررسی ادبیات موضوع به آنها اشاره شده است و ما در این تحقیق از میزان سهام متعلق به هیات مدیره به عنوان مالکیت مدیریتی و بالتبع از درصد سهام در اختیار هیات مدیره به عنوان شاخصی برای محاسبه مالکیت مدیریتی استفاده میکنیم همچنین به تبعیت از شورت و کیسی((1999 از توان های دوم و سوم درصد مالکیت مدیریتی بمنظور شناسایی نقاط عطف تاثیر این متغیر به متغیر وابسته نیز استفاده می نماییم. علاوه بر شورت و کیسی (1999) مورک و همکاران((1988 نیز از این تعریف مالکیت مدیریتی و در داخل ایران قالبیاف اصل و رضایی (1386) و کفاش پنجه شاهی و صادقی شریف (1388) ، نیز از این تعریف استفاده کرده اند.
متغیر وابسته
متغیر وابسته متغیری است که تغییرات آن تحت تأثیر متغیر مستقل قرار میگیرد (خاکی، ،1390، .(79معیارهای مختلفی برای محاسبه عملکرد شرکت وجود دارد. در این تحقیق از2 معیار Q توبین و VALکه در برخی تحقیقات معمولاً MTBعنوان می شود و بطور گسترده مورد استفاده محققین گذشته قرار گرفته اند، استفاده گردیده است.
برای محاسبه Qتوبین از مدل تامسن و دیگران((2003 استفاده شده و بصورت زیر محاسبه می گردد.
همانطور که اشاره شد VAL یا نسبت ارزشیابی در بسیاری از تحقیقات به عنوان MTB یاد شده و در زمره معیارهای مبتنی بر اطلاعات یاد شده و در زمره معیارهای مبتنی بر اطلاعات حسابداری و بازار می باشد. این معیار به صورت زیر محاسبه می شود.
VAL
که ارزش بازار حقوق صاحبان سهام برابر است با تعداد سهام منتشره ضربدر ارزش بازار سهام شرکت مورد نظر. از این معیار علاوه بر شورت و کیسی (1999)، چو و نگ 1997) )، زیتون و تیان (2007) در خارج از کشور و نمازی و کرمانی (1387) در داخل ایران در تحقیقات خود از این معیار به عنوان عملکرد شرکت استفاده کرده اند.
روش تجزیه و تحلیل داده ها
تحلیل استنباطی با توجه به داده های بدست آمده از سایت سازمان بورس اوراق بهادار، نرم افزارهای ره آورنوین و تدبیر پرداز در محیط نرم افزاریSPSS و EViews با اعمال آزمونهای آماری مناسب و با توجه به فرضیات تحقیق تجزیه و تحلیلگردید.