بخشی از مقاله

چکیده

تحقیقات بسیار کمی در زمینه مقایسه بین شرکت های خانوادگی و غیر خانوادگی در ایران انجام شده است در همین راستا تحقیق حاضر به دنبال رابطه ی بین حاکمیت شرکتی و مدیریت سود در شرکتهای با مالکیت خانوادگی و غیر خانوداگی، به صورت مقایسه ای می باشد.بر این اساس از بین مکانیزم های حاکمیت شرکتی، تعداد مدیران غیر موظف در ترکیب هیئت مدیره ،جدایی نقش مدیریت از رئیس هیئت مدیره ،اندازه هیئت مدیره ، حسابرسی داخلی و کیفیت حسابرسی را به منظور مقایسه در شرکت های خانوادگی و غیر خانوادگی پرداخته است.

به این منظور 94 شرکت از بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 89 تا5 - 92 سال - مورد بررسی قرار گرفتند. از اقلام تعهدی اختیاری به عنوان مدیریت سود استفاده شد. مدل بکارگرفته شده جهت تعیین اقلام تعهدی اختیاری ، مدل تعدیل شده عملکردی جونز - کوتاری - است.

جهت آزمون فرضیه ها از رگرسیون چند متغیره استفاده شد. نتایج تحقیق بیانگر آن است که در شرکت های خانوادگی بین تعداد مدیران غیر موظف در ترکیب هیئت مدیره و جدایی نقش مدیریت از رئیس هیئت مدیره و کیفیت حسابرسی با مدیریت سود رابطه معنا داری وجود ندارد و همچنین بین اندازه هیئت مدیره با مدیریت سود رابطه منفی و معناداری وجود دارد و همچنین بین حسابرسی داخلی و مدیریت سود رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد.و از طرفی نتایج تحقیق نشان داد که در شرکت های غیر خانوادگی بین مکانیسم های انتخاب شده حاکمیت شرکتی و مدیریت سود رابطه معنا داری وجود ندارد.

مقدمه

بررسی وقایع مربوط به ورشکستگی برخی شرکت ها نشان داد که منشاء اصلی وقایع مذکور، دستکاری سود و گزارش سودهای واهی و بی کیفیت بود و همین امر، موجب بدبینی به حرفه حسابداری حسابرسی شد .اغلب، مدیران شرکت های مذکور با دست به دامان شدن به رو شهای فریبکارانه، نظیر طراحی و انجام معاملات صوری و ساختگی با اشخاص وابسته به شرکت، به منظورمدیریت سود، کیفیت گزارشگری مالی و کیفیت سود را تا حد ممکن به پایین ترین سطح، کاهش داده بودند .

وقوع چنین رسوایی های مالی، برای مراجع نظارتی اکثر کشورهای پیشرفته که اقتصادشان بر پایه بازار سرمایه شکل گرفته است و حفظ حقوق سرمایه گذاران و منافع عمومی در آن ها، از اهمیت فراوانی برخوردار است، نگرانی هایی را پدید آورد .پیامد نگرانی های مذکور به صورت تغییرات بنیادین و گسترده در حوزه نظارت بر شرکت ها و بازار سرمایه جلوه کرد که از آن جمله می توان تفکر تقویت ساختار نظام حاکمیت شرکتی و قوانین و مقررات موجود را بیان کرد .در پی این تغییرات نظام حاکمیت شرکتی با تکیه بر تقویت فرهنگ پاسخگویی، راستی و امانتداری در مدیران و ارتقاء شفافیت اطلاعاتی دچار تحول اساسی شد و شکل جدیدی یافت

این پژوهش به منظور بررسی رابطه بین حاکمیت شرکتی و مدیریت سود ،در شرکتهای خانوادگی و غیر خانوادگی وارد بحث تئوری نمایندگی می شود . تئوری نمایندگی به این موضوع اشاره دارد که بخشی از عملیات شرکتها به روابط نمایندگی بین سها مداران و مدیران مربوط می شود . در واقع جدایی مالکیت سهام و کنترل مدیریت بر عملیات شرکت می تواند به تضاد منافع منجر شود و هزینه های نمایندگی ناشی از این تضاد منافع بین مدیران و سهامداران بوجود آید. بدون این مسئله نمایندگی ، کیفیت گزارشگری هیچ مسئله خاصی نخوا هد داشت چون مدیران هیچگونه انگیزه ای برای تحریف گزارشات مالی یا مخفی نگهداشتن اطلاعات ندارند .حاکمیت شرکتی یکی از ساز و کارهای کاهش مسئله نمایندگی است . مکانیزم های حاکمیت شرکتی می تواند فرصتهای مدیریت سود را کاهش و در نتیجه کیفیت سود را افزایش دهد.

ساختار مالکیت شرکت ها میتواند بسیار متنوع باشد و طیف وسیعی از سهامداران حقیقی و حقوقی میتوانند در این ساختار ایفای نقش کنند. حضور سهامداران حقیقی از یک خانواده یا فامیل با در اختیار داشتن درصد بالای سهام و یا حضور آن ها در هیأت مدیره به نوعی خانوادگی بودن مالکیت شرکت را نشان میدهد

در شرکتهای خانوادگی به علت وجود سهامدار عمده حقیقی و یا وجود اعضای خانواده در هیأت مدیره، ممکن است سایر سهامداران این گمان را داشته باشند که منافع خانواده، به عنوان یکی از اصلی ترین ارکان تصمیم گیری برای شرکت، بر منافع سایر سهامداران در اولویت قرار گیرد.و این مسئله باعث کاهش تاثیر حاکمیت شرکتی بر مدیریت سود خواهد شد از طرف دیگر این مسئله می تواند باعث تاثیر مثبت حاکمیت شرکتی بر مدیریت سود شود،منطق پشتیبان این نظریه این است که مالکان به خاطر حسن شهرت شرکت و سهامداران و همچنین علاقه به تداوم فعالیت از پیاده سازی صحیح مکانیزم های حاکمیت شرکتی استقبال می کنند. در این پژوهش با توجه به نظریات وپژوهش های متفاوت در این مورد به بررسی چگونگی تاثیر حاکمیت شرکتی بر مدیریت سود در شرکت های خانوادگی و غیر خانوادگی در بازار سرمایه ایران می پردازیم.

بیان مسئله
اهمیت شرکت های خانوادگی در دنیای اقتصاد به حدی است که چیزی حدود 35 درصدیعنی 175 شرکت از 500 شرکت بزرگ آمریکایی از نوع شرکت های خانوادگی می باشند - امیدوار،. - 1389 به همین منظور در بسیاری کشورها ، شاخصهای متعددی برای تعریف اینگونه شرکتها ارایه گردیده است و پژوهشگران در سال های اخیر به دلیل اهمیت این شرکتها پژوهش های مختلفی را در مورد این شرکتها انجام داده اند.

از طرفی با ظهور شرکتهای سهامی خانوادگی و غیر خانوادگی بعد از انقلاب صنعتی،جدایی مالکیت از مدیریت مطرح شد و در نتیجه این تحول بزرگ،شرکتهای سهامی محل تجمع منافع ذینفعان بسیاری در شرکتها ، شامل سهامداران، مدیران، اعتبار دهندگان، کارکنان و سایر ذینفعان شد و در پی آن بازار های مالی سازمان یافته ای دراکثر کشورها به وجود آمد.

از آنجا که امکان حضورهمه سهامداران و ذینفعان در شرکتها وجود ندارد لذا مدیران به نمایندگی از طرف آنها اداره امور شرکتها را به دست گرفتند و مسئول پاسخگویی به ذینفعان درمقابل منابع در دسترشان شدند .سهامداران و ذینفعان خواهان حداکثر شدن منافع شرکت می باشند و لزو اًم با منافع مدیران که کسب حداکثر پاداش است هم سو و هم جهت نمی باشد اینجاست که تضاد منافع پدید می آید.و مشکل مشهوری به نام مشکل نمایندگی مطرح می شود . سازمان جدید سرمایه، زمینه وظایف حسابداری را گسترده تر کرد و تهیه و ارائه گزارشهایی لازم شد که بتواند سهامداران را از چگونگی اداره سرمایه هایشان، ارزیابی عملکرد و سنجش کارایی مدیران وگردانندگان موسسه و بلاخره آینده سرمایه گذاریهایشان مطلع کند

بر پایه تئوری نمایندگی وجود تضاد منافع موجب نگرانی مالکان - سهامداران - می شود تا جایی که آنها برای اطمینان از تخصیص بهینه منافع خود از سوی مدیران، اقدام به بررسی وارزیابی عملکرد مدیران می کنند. به مرور زمان مشخص شده است که برخی از تصمیم های مدیران ممکن است موجب اتلاف منابع شرکت و از بین رفتن ثروت مالکان شود.از سوی دیگر مدیران همواره به دنبال این بوده اند تا ضمن حداکثر کردن منافع خود،به مالکان این اطمینان را بدهند که تصمیم های اتخاذ شده از سوی آنها در جهت منافع مالکان است.

شرکتهای خانوادگی به دلیل تفکیک ناچیز مالکیت و مدیریت - کنترل - مشکلات تضاد نمایندگی را کمتر دارند.ولی باید توجه کرد که در برخی از شرکت ها ،علاوه بر اعضای خانواده،افراد دیگری نیز صاحب شرکت هستند - سهامداران اقلیت - بنابراین این امکان وجود دارد که اعضای خانواده به زیان سایر سهامداران عمل کنند و از این طریق،ثروت خود را افزایش دهند. و همچنین سهامداران اقلیت نمی توانند از عملیات شرکت آگاه شوند، در این صورت شفافیت کمی وجود دارد و سوء استفاده مدیریت محتمل به نظرمی رسد

نقش حاکمیت شرکتی کاهش تضاد منافع بین سهامداران و مدیران است.از جنبه های حاکمیت شرکتی ترکیب هیئت مدیره از جمله جدایی نقش مالکیت از مدیریت، تعداد مدیران غیر موظف در هیئت مدیره و اندازه هیئت مدیره در طی سال همگی نشانگر این موضوع است که هیئت مدیره به همراه مدیریت و دیگر دستاندرکاران بالاترین سطح تصمیم گیری شرکت را تشکیل می دهند.

امروزه انتظارات سهامداران و ذینفعان از هیئت مدیره نشانگر این است که هیئت مدیره به عنوان اولین پاسخ گو به مشکلاتی است که پیش می آید .بطور اعم هیئت مدیره مسئول هدایت و تداوم حیات شرکت است.تعداد اعضای غیر موظف در ترکیب هیئت مدیره و جدایی نقش مالکیت از مدیریت باعث تصمیم گیری درست و کاهش مدیریت سود می شود و از طرفی برگزاراری یک جلسه در هر ماه و حضور اکثریت در جلسات هیئت مدیره باعث قوت این موضوع خواهد شد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید