بخشی از مقاله
بررسی روشهای انتخاب و ارزیابی سایت لندفیل مواد زاید جامد شهری
چکیده
در حقیقت امروزه افزایش جهانی جمعیت و شهرنشینی باعث به چالش کشیده شدن مقامات شهری برای مدیریت مواد زاید جامد شهری شده است. این افزایش نه تنها باعث افزایش استفاده از منابع غیر قابل تجدید شده است بلکه انباشت نامناسب پساب ها و پسماندهای سمی چالش های زیست محیطی پیش روی بشر امروز هستند. دفن کردن سال هاست که به عنوان رایج ترین روش برای دفع مواد زاید جامد تولیدی توسط جوامع مختلف استفاده می شود و انتخاب سایت لندفیل مناسب برای مدیریت مواد زاید جامد بخش مهمی از برنامه ریزی شهری می-باشد. آلودگی های هوا، آب، خاک ناشی از عدم مدیریت صحیح و عدم انتخاب جایگاه مناسب جهت دفع پسماند، در نهایت مشکلاتی را برای محیط زیست و اجتماع ایجاد می کند. لذا لازم است که مطالعات وسیعی برای انتخاب سایت لندفیل انجام گیرد. مکان یابی محل دفع پسماند بدلیل وجود معیارهای موثر فراوان، فرآیندی پیچیده و مشکل است. این اطلاعات شامل پردازش میزان قابل توجهی اطلاعات مکانی، اجتماعی و اقتصادی است. در این مقاله به بررسی روش های مکان یابی لندفیل مواد زاید جامد شهری از جمله شاخص الکنو، روش دراستیک، روش MPCA و روش EVIAVE خواهیم پرداخت. جهت جلوگیری از خطرات شیرابه در محل های دفن زباله، الکنو شاخصی را برای انتخاب زمین مناسب معرفی می کند که در این شاخص جنس خاک، میزان بارندگی و سطح آب های زیرزمینی از کف محل دفن ملاک عمل قرار می گیرند. روش دراستیک نیز رایج ترین روش در تعیین میزان آسیب پذیری آب زیرزمینی است که توسط EPA و NWWA در سال 1985 ارایه شده است. در روش MPCA مکان یابی محل دفن، براساس 6 عامل محدود کننده و 7 عامل شرطی است. گاهی اوقات نیز در مورد لندفیل هایی که در حال حاضر در حال عملیات هستند نگرانی وجود دارد. برای حل این مشکل، دانشگاه گرانادا یک روش تشخیص در لندفیل ها را ارایه کرده است که به عنوان EVIAVE شناخته شده است که قادر به فراهم کردن اطلاعات کافی برای تعیین مشکلات زیست محیطی حاصل شده توسط محل های دفن و کنترل عملیات آن ها است.
واژه های کلیدی
لندفیل، شاخص الکنو، روش دراستیک، روش MPCA، روش EVIAVE
مقدمه
مدیریت مواد زاید جامد یکی از مشکلات عمدهی پیش روی برنامهریزان شهری در سراسر جهان است. این مشکل در کشورهای در حال توسعه که برنامهریزی ضعیف و فقدان منابع مالی منجر به شیوههای ضعیف مدیریت مواد زاید جامد میشود شدیدتر است. علاوه بر این، بسیاری از مردم بویژه در مناطق روستایی، مواد زاید جمع آوری شده را به نزدیکترین مناطق پست مانند حاشیهی جادهها، زمینهای کشاورزی و مراتع، سواحل رودخانهها و یا به ظور مستقیم به رودخانهها و مسیلها تخلیه میکنند.[1] چنین روشهای کورکورانهی دفن مواد زاید، منجر به آلودگی آب، خاک و هوا شده که منجر به خطراتی برای بهداشت عمومی میگردد.[2] به رغم افزایش تلاش برای کاهش زباله از منبع و نیز بازیابی و بازیافت مواد زاید جامد، دفن مواد زاید در لندفیل همچنان به عنوان رایجترین روش به کار گرفته شده میباشد. ایجاد یک محل دفن مواد زاید شهری نیاز به دستیابی به زمین با وسعت زیاد، و مکان مناسب آن در ماتریس شهری موجود در مقایسه با کاربریهای رقیب برای زمین میباشد. [3] از طرف دیگرپدیدههای (NIMBY1) و (NIABY2) امروزه بسیار محبوب شده اند. و فشار فوقالعادهای برای تصمیمگیران درگیر در انتخاب محل دفن ایجاد کردهاند. بنابراین انتخاب سایت لندفیل یک مرحلهی مهم در چرخهی مدیریت مواد زاید جامد است.[2]
-1مواد زاید جامد
براساس ماده ی 2 قانون مدیریت پسماند مصوب سال 1383 پسماند به مواد جامد، مایع و گاز (غیر از فاضلاب) گفته می شود که به طور مستقیم و یا غیرمستقیم حاصل از فعالیت انسان بوده و از نظر تولید کننده زائد تلقی می شود. این تعریف به صورت کلی در بر گیرنده همه منابع، انواع طبقه بندی ها ،ترکیب و خصوصیات مواد زاید بوده و به پنج دسته کلی زباله های شهری، زباله های صنعتی و زباله های خطرناک و زباله های بیمارستانی تقسیم میگردند (آیین نامهی اجرایی قانون مدیریت پسماند).
-2 مدیریت مواد زاید جامد
مدیریت مواد زاید جامد در ارتباط با کنترل تولید، ذخیرهسازی، جمعآوری، انتقال و حمل و نقل، پردازش و دفع مواد زاید جامد تعریف میگردد. مدیریت یکپارچهی مواد زائد جامد شامل انتخاب و بهکارگیری روشها، فنآوریها و برنامههای مدیریتی مناسب برای رسیدن به اهداف خاص مدیریت مواد زائد جامد است. سلسله مراتب کنونی مدیریت مواد زائد جامد شامل روشهای زیر است:[4]
· کاهش منبع
· استفادهی مجدد
· بازیافت و کمپوست
· سوزاندن
· دفن کردن ( لندفیل کردن)
-1-1-3 دفن کردن (لندفیل کردن)
لندفیلها تسهیلات فیزیکیاند که برای دفع مواد زاید باقیمانده در خاکهای سطح زمین به کار میرود. مواد زاید جامد که قابل بازیافت و یا استفادهی مجدد نیستند و نیز مواد باقیمانده بعد از تسهیلات بازیابی در لندفیل قرار میگیرند. [5] لندفیل شکلی از مدیریت مواد زاید جامد است که هیچکس آن را نمیخواهد، اما، هر کس به آن نیاز دارد. حقیقتاً ترکیبی از روشهای مدیریت مواد زاید جامد که نیاز به دفن زباله نداشته باشند وجود ندارد. از بین این پنج گزینهی مدیریتی لندفیلها تنها روشهای مدیریتی هستند که هم لازم و هم کافیاند
.[4]
-2-1-3 لندفیل بهداشتی
این اصطلاح در گذشته برای توصیف یک محل دفن به کار میرفت که مواد زاید قرار داده شده در آن، در هر روز پوشانده میشد. امروزه لندفیل بهداشتی اشاره به تسهیلات مهندسی دارد که برای مواد زاید جامد طراحی شدهاند و برای به حداقل رساندن اثرات زیستمحیطی کنترل میشوند. [5] به عبارت دیگر روش دفع مواد زاید جامد در زمین بدون ایجاد خطرات برای سلامت یا امنیت عمومی است.[4]
-4ویژگیهای روشهای موثر برای مکانیابی لندفیل
یک روش موثر برای مکانیابی باید ویژگیهای زیر را داشته باشد:[6]
· باید تمام منطقه را به صورت سیستماتیک و بیطرفانه ارزیابی کند.
· تناسب نسبی زمین را برای تناسب مطلق یا حداقل استانداردهای قابل قبول به وضوح تصدیق کند. معیارها یا استانداردها از یک منطقه به منطقهی دیگر بسته به محدودیتهای منطقه و نگرانیهای عمومی متفاوت خواهد بود.
· روش باید به جای نشان دادن زمین مناسب یا نامناسب، زمینهایی را که برای محل دفن بهداشتی بهتر یا بدتر هستند نشان دهد.
· باید عملی و براساس اطلاعات در دسترس باشد.
· با تجزیه و تحلیلهای کامپیوتری سازگار باشد.
· برای توضیح شفاف و مستقیم تجزیه و تحلیلها و نتایج در یک فرمت قابل فهم توسط مسئولان و عموم مردم طراحی شده باشد.
-4 روشهای مکانیابی محلهای دفن
-1-4 شاخص الکنو3
جهت جلوگیری از خطرات شیرابه در محل های دفن زباله ، الکنو شاخصی را برای انتخاب زمین مناسب معرفی میکند .در این شاخص جنس خاک، میزان بارندگی و سطح آبهای زیر زمینی از کف محل دفن ملاک عمل قرار میگیرند که با استفاده از آن، درجهی تناسب زمین انتخابی میتواند تعیین گردد. در واقع این شاخص برای طبقه بندی محلهای دفن از نظر خطرات شیرابه است. نمرهگذاری این روش به صورت جدول 1 است .[7]
و در نهایت با جمع نمرات مطابق جدول2 میتوان در مورد تناسب مکانیابی اظهار نظر نمود[7] جنسخاک + (میلیمتر) میزان بارندگی+کف محل دفن تا سطح ایستایی آب (متر) عمق خاک از = الکنو شاخص عدد
شاخص اولکنو دارای محدودیت-هایی است، از جمله این که در تشکیل شیرابه علاوه بر میزان بارندگی، نفوذپذیری خاک هم مؤثراست؛ چرا که کمبودن شیب زمین و یا زیاد بودن نفوذ پذیری خاک باعث می شود که روان ابهای حاصل از بارش مدت بیشتری در منطقه باقی مانده و میزان نفوذ آن به داخل محل دفن بهداشتی بیشتر شود و در نتیجه احتمال تشکیل شیرابه بیشتر می شود ،در حالیکه در شاخص اولکنو به این مسأله توجه نشده است.
-2-4روش دراستیک4
مشکلات زیستمحیطی به ویژه آلودگی آب زیرزمینی مهمترین اثر محلهای دفن میباشد که آنها را به یکی از مهمترین منابع آلودگی آبخوانهای کم عمق تبدیل کرده است. مکانیابی مناسب و نیز طراحی مناسب محلهای دفن مستقیماً باعث کاهش آلودگی آب زیرزمینی میشود، در حالی که انتخاب نامناسب سایت در مناطق تغذیهی آب زیرزمینی باعث آلودگی آب زیرزمینی میگردد. [8]
روش دراستیک رایجترین روش در تعیین میزان آسیبپذیری آب زیرزمینی است که توسط EPAو NWWAدر سال 1985 ارایه شده است. در واقع این روش برای ارزیابی پتانسیل آلودگی آبهای زیرزمینی با استفاده از هیدروژئولوژی منطقه ارائه شده است.[9]این مدل به طور گسترده در بسیاری از کشورها به دلیل اینکه ورودیهای مورد نیاز عموماً در دسترساند و به آسانی قابل دستیابیاند استفاده میشود. [8]
این روش مناطق مختلف را با مقایسهی هفت پارامتر که در آلودگی آب زیرزمینی نقش دارند و امتیاز دادن به هر کدام مورد مقایسه قرار میدهد. [9] در واقع در روش دراستیک آسیبپذیری با اختصاص یک طرح سلسله مراتبی عددی به پارامترهای ارایه شده که به صورت مخفف DRASTICهستند تعیین میشود. این هفت پارامتر عبارتند از: [9]
:D عمق تا سطح آب زیرزمینی
:R تغذیه یا شارژ خالص آبهای زیرزمینی :A محیط آبخوان
:S نوع خاک
:T توپوگرافی
:I تاثیر ناحیهی غیراشباع :C هدایت هیدرولیکی
این روش وزنهای مختلفی را به هر کدام از این هفت پارامتر با توجه به درجه اهمیت آنها میدهدکه در جدول 3-3 نشان داده شدهاند. عدد شاخص دراستیک که نشاندهندهی پتانسیل آلودگی آبخوان است براساس این هفت پارامتر میباشد. در روش دراستیک هر فاکتور به یک مقیاس از 1 تا 10 نرمال میشود. این مقادیر در وزن مربوطه ضرب میشوند که به صورت عددی اهمیت و اثر هر فاکتور را در کنترل آب زیرزمینی نشان میدهد.[9]