بخشی از مقاله

بررسی نقوش و اشکال پرنده در هنر ایران باستان
چکیده: در ایران از دیرباز تا کنون گونه های بسیار متنوعی از پرندگان زیست می کنند که می توانسته اند منبع الهام و یا تقلید هنرمندان و ساکنان تمدن های کهن ایران در تصویر کردن پرنده بر روی ظروف باشند. هم چنین باور مردمان نسبت به پرندگان و اسطوره های مربوط به آنها می توانسته در این امر نقش ایفا کند. با توصیف و بررسی این نقوش در تمدن های کهن ایران و دوره های تاریخی قبل از اسلام، این که کدام یک از پرندگان با توجه به آثار موجود، بیش از سایر پرندگان تصویر شده اند، مطمع نظر است. همچنین بررسی این که شیوه هنرمندان در تصویر کردن پرنده در طول تاریخ چقدر به طبیعت نزدیک بوده است.
واژگان کلیدی: هنر ایران باستان، اساطیر، پرنده، طبیعت

مقدمه
بشر از روزگاران کهن به پرندگان مانند دیگر حیوانات توجه داشت و اعتقادها و باورهایی درباره هر یک از این گونه، در بین
جوامع مختلف شایع بود. بعضی از اقوام معتقد بودند که روح پس از مرگ به شکل پرنده خاصی و (بیشتر شاهین) در آسمانها به پرواز در می آید. از این رو، این پرنده حالتی الوهی و مقدس می بافت و نقش آن بر آثار مختلف ترسیم میشد. کشتن و آزار رساندن به چنین پرندگانی حرام بوده است. از این رو، با این تصور این موضوع را بررسی می کنیم که تصویر پرندگان نقش شده بر آثار سفالین و یا دیگر دست ساخته ها، در تمدنهای کهن و دوره های تاریخی ایران (هخامنشی تا پایان دوره ساسانی) گذشته از این که متأثر از پرندگان موجود در طبیعت آن مناطق بوده است؛ همچنین باورهای مردم آن روزگار در خصوص پرندگان اساطیری نیز، در نقش کردن آنها و ساختن احجام به شکل پرنده، مؤثر بوده است. علاوه بر آن انتظار میرود، با توجه به این که عقاب در ایران به صورت بومی زندگی می کرده و در اساطیر و باورها نیز از جایگاهی ویژه برخوردار بوده است، بیش از سایر پرندگان تصویر شده باشد. در انتها نیز، واقعگرایی هنرمند ایرانی در خصوص استفاده از این نقشمایه مورد ارزیابی قرار میگیرد

پرندگان اساطیری ایران مرغان همه به دشمنی دیوان آفریده شده اند (بندهش)

چمروش
همراه با سیمرغ دانه های گیاه (گئو کرن) را جمع آوری و به مکان تیشتر می برد وآب همراه با دانه ها به صورت باران بر زمین جاری میشد. هنگامی که ایرانیان مورد تعرض تورانیان قرار میگرفتند، مأموریت مییافت به ایرانیان کمک کند. آنگاه چمروش از فراز بلندترین کوهها به پرواز در می آید و غیر ایرانیان را مانند پرنده ای که دانه را از زمین جمع میکند به منقار میکشد). (کوہ نور، ۱۳۸۴، ۸۴)

مرغ اشو - زوشت یا مرغ مذهبی جغد
اوستا را حفظ است و زمانی که آن را می خواند، شیاطین به وحشت میافتند. هنگامی که پیروان زرتشت ناخن خود را میچینند، چنین می گویند: ای اشوزشت این ناخن ها را به تو عرضه میکنیم، ندیم به تعداد آنها برای تو پسر. و دشنه، تیر و کمان نیز فراهم آید تا علیه دیوان مازندران به کارگیری. اگر کسی این دعا را بخواند، شیاطین به لرزه در می آیند و به ناخن ها دست پیدا نمی کنند. اما اگر کسی این دعا را نخواند. شیاطین و جادوگران ناخن ها را مانند تیر علیه اشو زشت به کار می برند و او را از پا در می آورند. از این رو وقتی دعای لازم خوانده شد، اشو زشت ناخن ها را می خورد تا ارواح پلید به آنها دست نیابند. (کوہ نور، ۱۳۸۴، ۸۶)
رخ
در بین ایرانیان و اعراب، پرنده افسانه ای خورشید با نیرویی شگرف و دشمن مارمولک ها.

کریشپت
پرنده عجیبی که سخن گفتن را میدانست و مأموریت داشت آیین اهورا مزدا را در سراسر زمین بگستراند. و مردمان را از سرمای بسیار شدید و قریب الوقوع محافظت کند.

کمک
دیو خشکسالی - پرنده بسیار بسیار بزرگی است که بر زمین سایه می افکند و مانع بارش باران می شود تا رودخانه را بخشکاند. آدمیان و حیوانات را مانند دانه و حبوبات می خورد. گرشاسب با کمان خود در مدت هفت شبانه روز او را کشت. (کوہ نور، ۱۳۸۴
، ۷۳ )

کلاغ
مرغان همه زیرکاند و کلاغ از همه زیرک تر است. (بهار، ۱۵۲، ۱۳۸۰) ایرانیان قدیم به پر کلاغ با احساس ترسی آمیخته به خرافات مینگریسته اند. آنان می پنداشتند که پر کلاغ برای آنان فرونیکبختی به همراه می آورد. تشرف یافتگان به کیش مهر از هفت مرحله میگذشتند، نماد مرتبه اول کلاغ بود و اعضای این مرتبه ماسک کلاغ به چهره داشتند. و کلاغ را پیکی مقدس و فرشته میانجی بین خدایان و مردمان میدانستند. و هنوز در میان ایرانیان کلاغ خوش خبر است.

خروس
خروس در اوستا «پردرشن» و در پهلوی «پینش داخشک) به معنی نشان دهنده نخستین است. اوست که در سپیده دم فجر را نوید میدهد و دیو ظلمات را می راند. و مردم را به برخاستن و عبادت و کشت و کارفرا می خواند. سروش فرشته شب زنده دار او را گماشته تا بامدادان بانگ بردارد و مردم را به ستایش خداوند فرا بخواند. سحرخیزی در نزد مزد یسینان بسیار ممدوح و از فضایل بزرگ شمرده میشود. از این جهت خروس در نزد آنان مقدس و خوردن گوشت آن حرام است. اهورا مزدا به زرتشت میگوید:
آن کس که به پارسایی جفتی از این پرنده را به مزداپرست بدهد چنان است که گویی کاخی صد ستون به او داده است. "خروس به دشمنی دیوان و جادوان آفریده شده است، با سگ همکار است. چنین گوید به دین که از آفریدگان مادی آن دو، سگ و خروس، از میان بردن دروج با سروش یارند. (بهار، ۱۵۳، ۱۳۸۰) خروس آتش بهرام را قداست می بخشد.

طاووس
معنای سمبلیک طاووس، تزیینات، تجمل، تکبر، جلال و شکوه خود بینی، رستاخیز، زندگی توأم با عشق، زندگی درباری، زیبایی، سلطنت، شأن و مقام، شهرت، غرور دنیوی، فناناپذیری و مورد ستایش همگان است. در باورهای قومی و اساطیری طاووس نابود کننده مار است. از این رو آن را عامل حاصلخیزی زمین دانسته اند. در نفرینها سوگندهای کفر آمیز از این پرنده یاد می شده است. موضوع نقش بعضی مهرهای ساسانی و نقاشی های اسلامی بوده است. (دادور، ۱۴۱۳۸۱و۱۵)

همای، هوماک
مرغ افسانه ای شرق - موجود خستگی ناپذیری که مدام در حال پرواز است و هرگز در جایی استراحت نمی کند. وی را مبارک دانسته و اگر سایه او بر کسی افکنده شود، آن شخص تاج شاهی بر سر خواهد گذاشت.

عقاب (شاهين)
در اساطیر دارای یک معنا هستند و در آثار بدون تمایز بررسی می شوند. این دو را به خاطر رنگ قرنیههای چشمشان تقسیم بندی کرده اند. در چشمان عقاب عنبیه زردرنگ مانند حلقهای اطراف قرنیه سیاه را فرا گرفته و این یکی از بارزترین تفاوت های آن با شاهین است. شاهین را به جز از چشم سیاه از شیار یا دندانهای که در نیم نوک بالا و خط سیاه سبیل مانند در دو طرف صورت که جلو و زیر چشم را فرا گرفته هم می توان شناخت. در بندهش فصل ۲۴بند ۱۱ آمده است که نخستین پرندهای که آفریده شد عقاب بود. اما این مرغ برای این جهان به وجود نیامد. پرنده خورشیدی در قله درخشان میزید. در بلند آسمان پرواز میکند و بر خلاف مار، نماد آسمان و خورشید است. تصویر عقاب که ماری را به چنگال گرفته یا در منقار دارد، تصویری عالمگیر است. این تصویر نماد پیکار قدرت های آسمانی با نیروهای دوزخی و تضاد میان روز و شب و آسمان و زمین و خورشید است. (دو بوکور، ۱۳۷۳، ۵۸) عقاب مظهر برتری و فرمانروایی در آسمانهاست. مبین ادامه زندگی و مقاومت در قبال حوادث نابود کننده ناشی از توفان است. عقاب به مناسبت این که در آسمان ها میزید و در رفيع ترین قلل کوهها آشیانه دارد مظهر خدای آسمان و قدرت سماوی است. ملک زاده بیانی، ۱۳۶۲، ۶ و ۶۰) معانی سمبلیک عقاب عبارت است از: بینایی، تفکر، خرد، سکوت، شب، پیام رسان، جادوگران، جانور گوشتخوار، روح و... (جابز، ۱۳۷۰، ۳۶ و ۳۷) در ایران قدیم شاهین، مرغی خوش یمن و مقدس به شمار می رفته و در افسانه های باستانی به عنوان مظهر آسمان نموده شده است ... عقاب از راسته شکاریان است، که چون بال گشاید به سه متر می رسد، پرنده ای است تیز بانگ و بلند آشیان، سبک پر، ستبر نوک، سهمگین چنگال، که بیش از صد سال زیست کند. شاهین با نام های دال، شاهباز و... نیز نامیده شده و در توانایی سرآمد پرندگان است و از این رو نیز به دلیل شکوه و تقدس خود به شاه مرغان شهرت یافته است. در اساطیر ایرانی نیز شاهین (عقاب) جایی مخصوص دارد. در افسانههای آفرینش به عنوان پیک خورشید معرفی شده که در کشتن گاو نخستین با مهر همکاری کرد. در برخی توصیفات اهورا مزدا به سر عقاب تشبیه شده که شاید مقصود همان سیمرغ اوستا باشد. در قدیم شهرها را به صورت پرندگان و اشیاء میساختند، چنانکه شهر شوش به صورت باز (شاهين) و شوشتر به صورت اسب ساخته شد. (یاحقی، ۱۳۷۵، ۲۷۱)" در باورهای اساطیری و قومی عقاب، سلطان پرندگان، تنها پرنده ای که قادر است به خورشید خیره شود و کنایه از حقیر شدن عظمت دنیا است ... و علامت امپراطوری ایران است. در دوره هخامنشی پرواز عقاب به فال نیک گرفته می شد و از این رو، پرچمی زرین با نقش عقاب همواره در پیشاپیش سپاهیان هخامنشی با شکوه و جلال در اهتزاز بوده است. در هنر پارت و ساسانی عقاب نشانه خدای آفتاب (میترا) بوده است. در بشقاب سیمینی از زمان ساسانی در موزه ارمیتاژ نقش عقابی را نشان میدهد که زنی را در بر گرفته و عده ای از محققین آن (زن) را آناهیتا میدانند. (دادور، ۱۳۸۱، ۱۱۰و ۱۱) نقش شاهین نشانه برتری و حمایت و مظهر خدای توانایی میباشد. در عیلام نقش شاهین کاملتر شده و گسترش یافته و مظهر خدای اینشوشیناک قرار گرفته است. خدای حامی شوش که تمام ساکنان حدود پادشاهی عیلام خود را تحت حمایت او می دانند. شاهین با بال های گشوده مظهر حمایت الهی است. خدای حامی نه تنها انسانها را مورد نظر دارد بلکه حیوانات وحشی و اهلی را در پناه قدرت نگهبانی میکند. در نقوشی که شاهین در حال پرواز است چنین به نظر میرسد که تمام موجودات زمینی را تحت نفوذ خود در آورده است. لذا در این مورد این پرنده قوی نشانه تفوق و حمایت بر امور دنیای خاکی میباشد. (م. بیانی، ۱۳۶۲، ۱۲ و ۲۰)
به طور کلی میتوان گفت نقش پرنده مفهوم بسیاری به دنبال دارد و سمبل های جهانی نشان برتری ارواح، مرگ، صعود به بهشت، توانایی جهت ارتباط با خدایان و یا ورود به طبقه بالاتری از آگاهی و تصورات است.

سیمرغ
در اساطیر ایران سلطان پرندگان سیمرغ بالای درخت بزرگ وتناوری به نام گئوکرن زندگی می کند و هر گاه از روی درخت بلند شود و به پرواز در می آید، برگها و شاخه های آن درخت به هر سو افکنده میشود. پرنده نیرومند دیگری به نام کمروش یا چمروش در همان درخت مینشیند. سیمرغ پدرخوانده زال است. او سه بار شاهد ویرانی دنیا بوده و از تمام علوم ادوار آگاهی دارد، از این رو نماینده خدای خدایان است. منقارش چون منقار عقاب کلفت و صورتش چون صورت آدمیان است. فیل را به آسانی در رباید و از این رو به پادشاه مرغان» شهرت یافته است. مرغی است ایزدی، برخی نظر داده اند که این مرغ، فرشته نگهبان یا «توتم» قوم سکا (خاندان رستم) محسوب می شده است. دلیل دیگری که بر این ارتباط ارائه شده، این است که برخی جایگاه سیمرغ را کوه «اپارسن» در سکستان (سیستان) نام بردهاند. گاهی عنقا بر سیمرغ اطلاق شده است. (یاحقی، ۱۳۷۵، ۲۶۶) دربندهش سیمرغ پرنده ای است که با پستان بچه را شیر میدهد.

پرنده در هنر تمدن های پیش از تاریخ ایران
تصاویری از انواع پرندگان نقش زده شده در سفالینه های تپه سیلک این تمدن متعلق به دوره نوسنگی می باشد و شامل دو تپه نزدیک به هم (تپه شمالی و جنوبی ) می باشد. در این دو تپه، پنج طبقه دوره تمدنی از اواخر هزاره ششم قبل از میلاد تا هزاره اول قبل از میلاد وجود دارد.

١- هزاره ۴ ق. م - دقت در فرم بدن - شباهت ظاهری با غاز، سرها رو به پایین و پاها در حال حرکت



۲- هزاره چهارم ق. م - شبیه به میش مرغ با خطوط نرم تصویر شدهاند.
٣- هزاره چهارم ق. م، پرندگان در نهایت سادگی و ایستایی تصویر شده اند.
۴- هزاره چهارم ق. م، با در نظر گرفتن فرم منقار و کوتاه بودن گردن و ضخامت بالها و کوتاهی دم در زمره پرندگان شکاری و احتمال قوی عقاب میباشد
. ۵- نهصد ق. م. به یقیین می توانیم آن را شاهین بنامیم.
این پرنده در سراسر فلات ایران به صورت بومی زیست میکند. سر تیره، سینه فراخ، دم نسبتا بلند و بالهای شکسته از مشخصات این پرنده است شاهپرهای سینه و بال به شکل خطوط کلفت تصویر شده اند.
۶- نیم رخ یک جانور عجیب - سر و گردن و بال با هیبت پرنده و پای عقب و دست های جلو که میتوان آن را پای پرنده نیز فرض کرد، و این قسمت از بدن با چند پیچ و خم ساده شبیه بدن یک چهار پا نقش شده است. سر و نوک پرنده را می توان به کلاغ یا لاشخور تشبیه کرد. با مقایسه این چند تصویر در می یابیم که هنرمند سیلک در هزاره چهارم ق. م در ترسیم فرم پرندگان بیشتر به طبیعت توجه می کرده است
تصاویری از انواع پرندگان نقش زده شده در سفالینه های شوش آثار شوش به هزاره چهارم ق. م، برابر با اواخر دوره تپه قدیمی سیلک مربوط میشود.


۷ تا ۱۱- هنرمند شوش سعی در نشان دادن حرکات یا نماهای مختلفی از یک پرنده گردن دراز داشته است. نام پرنده را به علت بلند بودن گردن اغلب پرندگان آبزی نمی توان مشخص کرد. اما می توان گفت که حواصیل تنها پرنده آبزی گردن درازی است که به طور بومی در منطقه خوزستان زندگی میکند.

۱۲- پرنده را در در حال پرواز میبینیم. تنه و سر پرنده از نمای نیم رخ و نیز بال ها و دم پرنده تمام رخ تصویر شده اند. پرندگان در حین دور زدن بال ها و دم خود را اینگونه نگاه میدارند. دستهای از پرندگان در چند ردیف به دنبال هم در دیواره درونی کاسای نقش شده اند و چنین به نظر می رسد که پرندگان دور کف کاسه در حال چرخیدن اند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید