بخشی از مقاله
چکیده
امپراتوری هخامنشی دولت قدرتمندی بود که نام و آوازه آن در طول قرنها بهعنوان منشاء تمدنی عظیم باقی مانده است. این امپراتوری گسترده که از هند تا شمال آفریقا، آسیای صغیر و سواحل شرقی مدیترانه را در اختیار داشت، بیش از دویست سال حکمرانی نمود. با روی کار آمدن کوروش بزرگ، تغییرات مهمی در تقسیمات سیاسی به وجود آمد و سرزمینهایی مانند لیدی و بابل به بخشی از امپراتوری هخامنشی تبدیل گشتند. فتح بابل در سال 539 ق.م سبب گشت تا ایرانیان بر میانرودان مسلط شوند. این تسلط و فرمانروایی موجب شد تا فرهنگ، هنر و مذهب میانرودان به سرزمین پارس منتقل گردد. نقوش اساطیری که از مذهب و فرهنگ مردمان میانرودان و بهویژه آشوریان سرچشمه گرفته است در هنر تزئینی هخامنشی بسیار به چشم میخورد. اما باید به این نکته توجه داشت که این نقوش متعلق به بومیان سرزمین میانرودان بوده که بسیاری از آنان از دوران آغاز ادبیات و جمدت نصر به وجود آمدند و در دوران سلسلههای قدیم رواج یافته و در دوران سارگونی نیز دچار تغییراتی شده و درنهایت در دوران آشوری به شکلی زیبا خودنمایی کرده و سپس به شاهنشاهی هخامنشی منتقل شدندنقوش. اساطیریِ مورد بحث در مقاله حاضر را بایستی در دو بخش بررسی نمود؛ اولی نقوش اساطیری از دوران آغاز ادبیات تا اور سوم و سپس نقوش دوران متأخر میانرودان تا دوره تسلط هخامنشیان که میتوان این دوره را بهگونهای دوران انتقال فرهنگ قلمداد نمود؛ چراکه در این دوران نقوش اساطیری به اوج شکوفایی میرسند و به سرزمینهای همجوار نیز بهطور گسترده منتقل میگردند.
کلمات کلیدی: هخامنشیان، میانرودان، نقوش اساطیری، هنر
مقدمه:
هنر اصلی در دوره هخامنشیان هنر معماریست؛ مجسمه سازی در خدمت معماری و عملاً بخشی از آن است، در مقیاسی به مراتب بیش از آنچه در کتیبه ها و افریزها یا مجسمه های سنتوری معابد یونانی شاهد هستیم. این هنر یک هنر اختلاطی و ترکیبی است. مهمترین و معظمترین معماری تاریخی هخامنشیان تخت جمشید است. شاهان هخامنشی در بابل، شوش، اکباتان تخت جمشید و پاسارگاد اقامتگاه داشتند همواره تمدنهای عظیم از تمدنهای گذشته خود الگوبرداری نمودهاند، هخامنشیان نیز از این قاعده مستثنی نبودهاند؛ پارسها که در دوران انحطاط و افول میانرودان سر برآوردند، توانستند جانشین مناسبی برای آنان باشند. جدا از آنکه بر همه سرزمینهایی که پیش از آن در اختیار بابل و آشور بود تسلط یافتند و عناصر فرهنگی و تمدنی آنها را با آنچه که مایههای ایرانی داشت ترکیب نمودند و خود تمدنی عظیم به وجود آوردند. هخامنشیان در کنار تأثیرپذیری از تمدنهای مختلف، همواره از اندیشه آریایی خود نیز سود جستهاند و سعی کردهاند با ابداعات و ابتکارات خود این نقوش را مستقل و تا حدودی متفاوت در جزئیات نشان دهند. با روی کار آمدن کوروش بزرگ، تغییرات بزرگی در تقسیمات سیاسی به وجود آمد و سرزمین هایی مانند لیدی و بابل به بخشی از امپراتوری هخامنشی تبدیل گشتند. فتح بابل در سال 539 پیش از میلاد سبب گشت تا ایرانیان بر تمامی میانرودان مسلط شوند. این تسلط و فرمانروایی بر میانرودان موجب شد تا فرهنگ، هنر و مذهب میانرودان به سرزمین پارس منتقل گردد و پارسیان آموخته های خود از بومیان میانرودان را در آثار خود به کار بردندتقریباً. در اوایل هزاره چهارم پیش از میلاد، حادثهای عظیم در میانرودان به وقوع پیوست و آن مسکون شدن درههای بزرگ رودخانهها بود. پس از این حادثه بود که نوشتن، هنر، معماری ساختمانی و شکلهای جدید سیاسی در میانرودان به ظهور میرسند نقوش اساطیری که از مذهب و فرهنگ مردمان بین النهرین و به ویژه آشوریان سرچشمه گرفته است در هنر تزئینی هخامنشی بسیار به چشم می خورد. اما باید به این نکته توجه داشت که این نقوش متعلق به بومیان سرزمین میانرودان بوده که بسیاری از آنان از دوران آغاز ادبیات و جمدت نصر به وجود آمدند و در دوران سلسلههای قدیم رواج یافته و در دوران سارگونی نیز دچار تغییراتی شده و در نهایت در دوران آشوری به شکلی زیبا خودنمایی کرده و سپس به شاهنشاهی هخامنشی منتقل شدند. نقوش اساطیری موجود در آثار هخامنشی را میتوان در تخت جمشید، پاسارگاد، آجرهای لعابدار کاخ شوش، نقش رستم، بیستون و همچنین برخی از مهرهای هخامنشی که مهمترین آنها در تخت جمشید یافت شده است مشاهده نمود. بررسی نقوش اساطیری به کار رفته در هنر هخامنشی را باید در دو بخش بررسی نمود، ابتدا باید نقوش اساطیری در دوران ابتدایی تاریخی میانرودان از دوران آغاز ادبیات تا اور سوم را بررسی و سپس نقوش اساطیری دوران متأخر میانرودان تا دوره تسلط هخامنشیان بررسی گردد که میتوان این دوره را به گونهای دوران انتقال فرهنگ قلمداد نمود، چرا که در این دوران نقوش اساطیری به اوج شکوفایی میرسند و به سرزمینهای همجوار نیز به طور گسترده منتقل میگردند.
نقوش اساطیری الهام گرفته از دوران آغاز ادبیات تا اور سوم تصاویر مربوط به شکار حیوانات
سنگ یادمانی موسوم به ”استل شکار“ از جنس بازالت به طول هشتاد سانتیمتر و عرض حدود شصت سانتیمتر از دوره جمدت نصر در حفریات وارکا بدست آمده است. در این اثر، نقوش در دو ردیف با موضوع شکار، حکاکی شدهاند؛ در صحنه بالا فردی - به احتمال شخص شاه - به کمک نیزه درگیر مبارزه با شیری است و در ردیف پایین فردی در حال تیراندازی با کمان به سمت یک شیر است - تصویر. - 1 این گونه نقش شکار در تصاویر مربوط به مهرهای هخامنشی دیده می شود؛ از جمله یک مهر استوانهای مربوط به داریوش بزرگ، که شاه در حالت شکار شیر سوار بر ارابه، به تصویر کشیده شده است - تصویر. - 2 از تفاوتهای این تصویر ذکر شده این است که در دوران بعدی شکارچی به صورت سوار بر ارابه نشان داده می شود، اما شباهت اصلی این نقوش با استل شکار در این می باشد که در همه آنها حیوان نقش شده شیر می باشد و این جانور حالتی ایستاده دارد و در مقابل انسان به صورت ایستاده قرار گرفته است.
نقوش منصوب به گیلگمش
”گیلگمش - Gilgamesh - “ که در میانرودان همواره به عنوان پهلوانی اساطیری شناخته میشود، در نقوش مختلف بر روی مهرها در حالی نشان داده میشود که دو حیوان را در دو دست خود گرفته و در حال خفه کردن آنها میباشد. اکدیها از طریق به تصویر کشیدن واقعگرایی توأم با انضباط، حالت زنده دیگری به بیان بخشیدهاند. سوژه قدیمی نبرد دو دوست،” انکیدو - Enkidu - “ و گیلگمش با حیوانات وحشی در این دوره بسیار مطلوب بوده است. در این دوره این قهرمانان صرفاً رام کننده حیوانات نیستند بلکه نسبت به آنها حالتی شوخ دارند و در مصاف با آنان به عملیات خارقالعادهای دست می زنند؛ مثلاً گیلگمش زانوزده، پیکر
تنومند شیری را که احتمالاً قبلا با زورِ بازوی خود خفه کرده است پرتاب میکند و در نقش دیگری پایش را بر روی گرده گاو مینهد و جانور را از هم میدرد - تصویر 3 و. - 4 همچنین در برخی از اشیای بدست آمده در ”گورستان شاهی اور“ - Royal Cemetery - که لئونارد وولی آن را مورد کاوش قرار داده است، این نقش دیده می شود؛ از جمله آنان یک جعبه چوبی چنگ با سر یک گاو از جنس طلا است. جعبه چوبی این ساز تقریباً از بین رفته بود، اما بواسطه ترتیب خاتمکاری با صدف، سنگ لاجورد و یشم قرمز شکل آن تقریباً محفوظ مانده است ، - تصویر 5و. - 6 همچنین در مهرهای استوانهای مکشوفه از این گورستان که به دورانهای قبلتر و دوران سلسلههای قدیم، تعلق دارد، این تصویر دیده می شود و معمولا حیوان در دست انسان در این تصاویر گاو میباشد - woolley,1934 - ، - تصویر . - 7 از نکات مورد توجه در رابطه با شباهتهای این نقش در دوران
مختلف، این است که در تمامی این تصاویر حیوانات در دست گرفتهشده حالت ایستاده دارند و بر روی دو پای خود ایستاده اند. از تفاوتهای این نقش در دوران مختلف نیز هویت حیوانات است که گاهی به صورت گاو، گاهی به صورت شیر و گاهی به صورت موجودی ترکیبی نقش شدهاند.
نبرد تنبهتن با حیوانات
در نقوشی بر روی مهرهای دوران اکد تصویر نبرد تنبهتن انسان و حیوان دیده می شود. در دوران هخامنشی نیز علاوه بر مهرهای این دوره بر جرزهای کاخهای تخت جمشید نیز می توان این نقوش را نظاره نمود. در این تصاویر معمولا حیوان در حال مبارزه شیر میباشد و یا به عبارتی بهتر موجودی شبیه شیر که برخی اعتقاد دارند این موجود اسطوره انزو میباشد. در این نقوش