بخشی از مقاله
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش تفکر خلاق بر پرورش مهارتهای تفکر فلسفی دانش آموزان پایه ی پنجم ابتدایی دردرس علوم تجربی شهرستان رودسراجرا گردید. روش پژوهش شبه آزمایشی و در قالب طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه ی آماری این پژوهش شامل 355 دانش آموز دختر دوره ی ابتدایی شهرستان رودسر در سال تحصیلی 1393-94 بود که 40 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب گردیدند و از طریق همتاسازی - از لحاظ نمره ی حاصل از آزمون خلاقیت تورنس - در گروه کنترل و آزمایش - هر گروه 20 نفر - جایگزین شدند. این پژوهش به صورت یک کارگاه آموزشی20 ساعته در 10 جلسه ی 2 ساعته و در قالب بسته آموزشی اجرا گردید. در طول دوره ی آموزش، گروه کنترل به انجام فعالیت های عادی کلاسی، مشغول بودند. ابزار ارزیابی مهارت تفکرفلسفی دانش آموزان، آزمون ترکیب نوآورانه - بهبودگری - بود که پس از تأیید روایی صوری و محتوایی، پایایی آن با آلفای کرونباخ - - 0/77 محاسبه شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t وابسته و همچنین از آزمون t در گروه های مستقل استفاده شد. یافته های حاصل از اجرای آزمون ها نشان داد که بین دو گروه از لحاظ متغیر وابسته، تفاوت معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر، برنامه ی آموزش تفکر خلاق، باعث پرورش مهارتهای تفکرفلسفی دانش آموزان می شود.
مقدمه
از ابتدای قرن بیست و یکم توجه همگان بیش از گذشته به نظام های رسمی تعلیم وتربیت معطوف شده است تا به کمک ایجاد تحول و افزایش کارآیی در کفایت آن ها،جوامع بشری قادر شوند به گونه ای سازنده با معضلات و چالش هایی که پیش رو دارندمواجه شوند و در پی حل این مشکلات باشند .به سخن دیگر، بشر امروزی برای رویارویی مولد و مؤثر با چالش های علمی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی، بستری مناسب ترو کارآمد تر از نظام تعلیم و تربیت شناسایی نکرده است و بدین سبب، نزد انسان های هوشمند، تحول در نظام های آموزش و پرورش، به عنوان پیش نیاز و یک ضرورت اساسی برای رسیدن و نیل به اهداف توسعه پایدار ارزیابی شده است اکنون این مسأله مطرح است که برای دستیابی به نظامی پویا و کارساز باید به کدام عنصریا مؤلفه این نظام توجه نمود؟ - مهرمحمدی، - 1387 میزان افزایش تفکر خلاق یکی ازمعیارهای اصلی کارآیی هر نظام آموزشی است .رسالت و یکی از اهدف اصلی تعلیم وتربیت، بارآوردن افرادی است که بتوانند تفکر کنند و به ماحصل تفکر دیگران اکتفا نکنند؛یعنی پرورش افرادی دارای تفکر خلاق که مایل به تحقیق و بررسی هستند نه کسانی که صرفا پذیرای آنچه گفته می شود - شعبانی، - 1389 یکی از مهم ترین وجوه تمایز انسان از دیگر موجودات، قدرت تفکر و خلاقیت و قدرت دستکاری در ذهن و پدیده ها و قدرت کشف و تولید ابزار واندیشه های جدید است، البته همه انسان ها کم و بیش خلاق هستند و این توانایی با درجات مختلف در همه انسان ها وجوددارد ؟مهم آن است که بتوان آن را شکوفا کرد وتوسعه داد و همچنین به خدمت گرفت؟راههای متعدد و گوناگونی برای افزایش مهارت تفکر خلاق کودکان وجود دارد که یکی ازآنها چگونگی انتخاب روش های آموزش در یادگیری کودکان است ؟ امروزه روش های متنوعی برای افزایش خلاقیت کودکان به وجود آمده است ؟تکنیک های خلاقیت به عنوان ابزاری برای رشد خلاقیت و افزایش توان حل مسائل، کمک شایانی به توان فرد درتمام مراحل خلاقیت و فرآیند حل مسأله می کند ؟به عبارت دیگر هر یک از فنون خلاقیت، مرحله یا مراحلی از فرآیند خلاقیت را تقویت می کنند بیشک، هر جامعه ای به داشتن افرادی خلاقٌ و مبتکر به خود میبالد و در عصر حاضر، اهمیت افراد خلاق بسیار روشن است. افراد خلاق با راهحلهای مناسبی، حال را به آینده انتقال میدهند. روشن است که جوامع باید استفاده ی مناسب را از این نعمت به عمل آورند تا از نعمت زندگی به نحوی شایسته بهرهمند شوند. در حال حاضر، بعضی از کشورهای پیشرفته، آموزشهای ویژهای به دانشآموزان خلاق ارایه میدهند. آنان دریافتهاند که یک فکر تازه، یک جهش فکری و یک اندیشه نو چه تأثیر شگرفی در موقعیت و وضعیت آنها دارد به همین سبب، به آن اهمیت ویژهای میدهند. افراد خلاق بهتر می توانند با تنیدگی زندگی و محیط اطراف خود سازگار شوند و اساساً دارای مهارت های بهتر و کارآمدتری می باشند شعاری نژاد معتقد است که اگر بخواهیم معلمی کلاس خود را با یک عبارت معرفی و توصیف کنیم باید گفت : » معلم خوبی است که دانش آموزان را به کنجکاوی ، پژوهش و تفکر بر می انگیزد.« و در کل مدارس باید فرصت هایی را در فرآیند آموزش و تدریس فراهم کنند ، که این فرصت ها زمینه های استقلال در تصمیم گیری ، استدلال و قضاوت را در آنان پرورش دهد ،و نحوه ی دفاع از قضاوت را به آنان خواهد آموخت . انتقاد گری آن چنان که در هنر متداول است باید در فرآیند تعلیم و تربیت نیز مطرح گردد و تا منطبق و ارزیابی اندیشه ها جایگری متن نگارش در کلاس شود فلسفه برای کودکان، کاربردی ترین گرایش فلسفه است که به نیاز مبرم و فراگیر جهانی پاسخ میدهد و بهمین دلیل مورد اقبال فراوان قرار گرفته است. استقبال عمومی از فلسفه برای کودکان، برنامههای آموزش آنرا رونق میدهد. اگر برنامههای آموزشی جنب ه تجاری و یا تشریفاتی به خود گیرند و از حیث مبانی و فرایند عملیاتی استوار و متقن نباشد، نتایج ضد فلسفی به بار میآورند. بعنوان مثال، اگر مربی فلسفه برای کودکان خود از دانش و مهارت منطقی کافی برخوردار نباشد و خطاهای روشی و منطقی را باز نشناسد، در امر آموزش نه تنها موفق نخواهد بود بلکه بصورت نامشهود ناتوانی منطقی را انتقال خواهد داد. دستیابی به فرایند عملیاتی بارور و برنامههای آموزشی کارآمد در فلسفه برای کودکان، در گرو مطالعات نظام مند و پژوهشهای روشمندی است که مسائل فراوان مبنایی و روشی را در این حوز ه معرفتی پاسخ گوید. اخذ شیوههای مبتنی بر تجربههای شخصی مربیان و آزمون و خطاهای مداوم و تحلیل نشده، در فلسفه برای کودکان، آسیبزا و زیانبار است. کاوش فلسفی یک مکاشفه علمی است که به دانش آموزان جرات می دهد تا درکلاس موضوعات مختلف وشیوه رویارویی باآنها رامورد واکاوی قرار دهندواز آنها درجهت حل مشکلات فعلی وآتی خود استفاده کنند.آموزش تفکرفلسفه به کودکان ،تعامل بین همسالان وهمکلاسان وتعامل بین معلم وشاگردان را افزایش می دهد.
به اعتقاد آیزنرٍ - 1983 - مدارس باید آن چنان اندیشه تفکر دانش آموزان را تقویت کنند که بتوانند عقاید را از حقایق ، سفسطه را از استدلال منطقی ، شایستگی را از عدم شایستگی ، به ویژه در فرهنگ هایی که از هر سو تحت بمباران اطلاعات مختلف قرار دارند ، تشخیص دهند.مدارس باید به دانش آموزان بیاموزند که چگونه فکر کنند و چگونه یاد بگیرند . به عبارت دیگر دانش آموزان باید یاد بگیرند که معمار تعلیم و تربیت خود باشند. هدف از آموزش فلسفه به کودکان این نیست که کلاسی برای کودکان داشته باشیم و این کودکان فلسفه های ارسطو و ابن سینا و دکارت را بیاموزیم که نتیجه ای نخواهیم گرفت .بلکه هدف آن است که کودکان را با فلسفیدن یعنی فلسفی اندیشیدن آشنا کنیم . یعنی کاری کنیم که خود کودک پرسش گر باشد و برای پرسش های خود دنبال پاسخ بگردد . این دنبال پاسخ بودن باعث می شود که از کتاب و معلم استفاده جوید و بعد که پاسخ های متعددی دریافت کرد نظر آن ها را کنار یکدیگر بگذارد و روی هر یک تحلیل کند و ذهن وی پاسخ ایده ال را انتخاب نماید کودکی که به این گونه از ذهن خود استفاده کند تحلیل گر ومنتقد خواهد بود اگر بزرگ شود قطعا مسائل فلسفی را خوب حلاجی می کند و خلاصه اگر فیلسوف به مفهوم واقعی آن هم نگردد فلسفه شناس خوبی خواهد بود . ما می توانیم به خوبی احساس کینم که کودکان ما به چنین آموزشی نیاز داریم زیرا آموزش فعلی در ایران انباشته حافظه از مطالب کتاب های درسی است . کودکان و یا نوجوانان برای موفقیت در امتحانات به جای فهم درست آنها این مطالب را طوطی وار حفظ می کنند . و بدین گونه از قدرت تخیل و خلاقیت خود هیچ گونه بهره ای نمی برد و این باعث می شود که در مسائل علمی و فلسفی انفعالی عمل کند