بخشی از مقاله

چکیده

رابطه خوشنویسی با مفاهیم زیبائی شناسی، عرفان و ادبیّات فارسی، در درازنای تاریخ و فرهنگ و هنر ایران زمین و سرزمین های دیگری که زبان فارسی در آن رواج داشته، امری بسیار روشن و تقریباً بدیهی به نظر می رسد. خط یکی از ابزارهای مهم شناخت فرهنگ و تمدّن اقوام مختلف و ثبت و انتقال اندیشه های انسانی استبنابراین. بررسی تکوین کتابت و خط، سیر تحوّل تمدّنانسانی را در گذر زمان مشخّص مینماید. نکته مهم این است که خط اگر چه با ارائه شکل و محتوا در یک نظر، پیام مستقیم خود را بیان می دارد، در عین حال، این نخستین لایه پیام رسانی خط تلقّی میگردد و ظرفیّت ارائه مفاهیم عمیقتر و حتّی رمزی را نیز دارا میباشد که هم در شخصیّت حروف و ارتباط آنها با واژگان نهفته است و هم در شکل بصری حروف و واژگان. ابزار و ادوات مخصوص هنر خوشنویسی، شمایل تصویری واژگان و قطعه پردازی و... نیز هر یک بخش گستردهای از مفاهیم شاعرانه ما را در برگرفته و سبب سخنپردازی و خلق مفاهیم ادبی بزرگی گردیده استپیوند. ادبیّات و شعر و تصویرسازی و استفاده از صنایع ادبی چون تشبیه و استعاره و... با هنر خوشنویسی از واژه تا قطعه سابقهای دیرین دارد. نگارنده در این پژوهش،درصدد است که پیوند هنر خوشنویسی با اشعار فارسی و بسامد بسیار بالای اصطلاحات خوشنویسی در اشعار فارسی را با ذکر شاهد مثال های متعدّد بنمایاند.
کلیدواژهها: خط، شعر، خوشنویسی، هنر، اصطلاحات خوشنویسی، ابزار خوشنویسی

مقدّمه
داند آن کس که آشنای دل است   که صفای »خط« از صفای دل است - سلطان علی مشهدی -  

تعریف خط

»خط ] xat - t - ع.[اِ - . - -1 اثر و نشانه قلم بر کاغذ و غیره، نوشته، نبشته. خط فرمان: سند، حکم. -2 مجموع نشانههایی که برای تحریر در یک زبان به کار می رود از حروف و علائم: خط فارسی، خط فرانسوی. - «فرهنگ معین -

»خط، مجموعهایاز ارتباطات و اتّصالات بین نقطهها است که در روند ترسیم بصری، به صورت ها و شکل های مختلف، ظاهر می شودهمین. خط هنگامی که در زیباترین حالات و اتّصالات و ترسیمهای بصری هویدا می شود، نام خطّاطی«» یا »خوشنویسی« را به خود اختصاص میدهدامّا. معنی باطنی خطّاطی و خوشنویسی را باید با انکشافی عمیق تر در فلسفه و عرفان اسلامی جستجو نمود.

خط این خصیصه بسیار مهم را دارا می باشد که در آنِ واحد، پیام، مفهوم، ایمان و اندیشه را همراه فرم زیباشناختی به مخاطب اعلام دارداگر. بپذیریم که مفهوم بنیادی هنر اسلامی، ارسال پیام عمیق و منضبط رابطه عاشقانه کثرت ها با وحدانیّت آن یگانه متعال است که به گونه ای رمزی پیوسته در هنر اسلامی تکرار می شود. »خط« قهرمان بی بدیل این سناریوی شگفت انگیز عرفانی است.

نکته مهم این است که خط اگر چه با ارائه شکل و محتوا در یک نظر، پیام مستقیم خود را بیان می دارد، در عین حال، این نخستین لایه پیام رسانی خط تلقّی می گردد و ظرفیّت ارائه مفاهیم عمیق تر و رمزی را نیز دارا می باشد که هم در شخصیّت حروف و ارتباط آنها با واژگان نهفته است و هم در شکل بصری حروف و واژگان، همین ویژگی ها، خط را به ساحتی استعلائی ارتقا

داده و به آن مفهومی فرازمانی و فوق تاریخی می بخشد.
بررسی سیر تحوّل خط از کوفی تا نوترین بیان های بصری معاصر حاکی از آن است که خط کوفی به عنوان هسته اوّلیه خط و خوشنویسی و به دلیل فرازمانی بودن -رمزگرائی و زیبائی بصری پیوسته می تواند خاستگاه تحوّلات عظیمی در روند دستیابی به عناصر بصری تازه تر و نوآورانه تر باشد.
در یک نگاه باطن گرا و رازجو بر اساس عرفان اسلامی، »خط« همان »الف« است،»الف کوفی« که به دهها شکل از حروف، ظاهر شده است چرا که الف، شکلی خالص و ناب و ساده و در عین حال، حرف وحدت است.به قول سنائی:

معروف به بی سیمی، مشهور به بی نانی    همچون الف کوفی از عوری و عریانی
و    به قول سهل تُستری در قرن نهم»الف« مظهر خداوندگاریست و وقتی به شکل حروف دیگر در آید مضمون وحدت و کثرت را بیان می کند و محاسبی افسانه ای لطیف را برای مقام والای الف نقل کرده است:

»چون خداوند حروف را آفرید، به آنها امر کرد که فرمان برند - همه حروف به شکل الف بودند لکن تنها الف شکل خود را به صورتی که آفریده شده بود، حفظ کرد.«

و    عطّار در این رابطه می گوید:
چون یکی کردی، یکی بینی همه
چون همه یک هست، یک بینی همه
این    الف  یکی  باشد  ز  اصل    بعد از آن پیدا کند اعداد وصل
چون شود کژ دال گردد    در حساب    دال همچون راست گردد در حجاب
چون    خمی    بر خویشتن    آرد دگر    را شود این جایگه ای بی خبر
چون الف از راست خم گردد چو نی    هر دو سر کژ گردد آنگه هست پی
چون    الف    نعلی  شودنونی بُوَد    این سخن مرد خدابین بشنود
جمله    چون  اصل یکی    باشدت    لیک هر نوعی، همان بنمایدت« - رهنورد، - 3 :1382
پیشینه پژوهش

یکی از کهنترین هنرها در جهان، هنر خوشنویسی است که از دیرباز مورد توجّه ملل شرقی بوده است. هنر خوشنویسی همانند سایر هنرها، دارای اصطلاحات و قواعدی بوده است که شاعران خوش ذوق ایرانیعلمبا و اطلّاع از زیر و بَم های این هنر آثاری خلق کرده اند؛ پیرامون هنر خوشنویسی و خصوصیات اخلاقی خطّاط و خوشنویس آثار متعدّدی نگاشته شده که از جمله آنها باید به سه اثر برجسته: » آداب المشق« بابا شاه اصفهانی، صراط السطور سلطان علی مشهدی و مداد الخطوط امیرعلی هروی اشاره کرد. در این کتب علاوه بر آموزش خوش نویسی و شیوه های کتابت، به روحیّات و سجایای اخلاقی خوشنویس نیز اشاره شده است. محقّق برجستهای چون»آن ماری شیمل«نیز در مورد خوش نویسی و بُعد عرفانی آن در فرهنگ اسلامی سخن گفته و معتقد است که »بیشتر آثاری که به زبان های شرقی و اروپائی درباره خوشنویسی نوشته شده از این هنر بیشتر به شکل انتزاعی و تجریدی سخن رفته است، اثربخشی عرفان بر ذهن خوش نویسان و زیبائی شناسی نگاشته های آنان نادیده گرفته شده است.« مهدی بیانی تحتِ عنوان کتابی به نام »احوال و آثار خوشنویسان« در چهار جلد، به شرح چند و چون هنر و آداب و اخلاق خوشنویسان پرداخته است و همچنین زهرا رهنورد در مقالهای با عنوان »نوآوری در خوشنویسی در روند مراسلات، تجارت و تبلیغات« به نقش آن در جهان معاصر اشاره میکند.

آزاد محمودی در کتاب »اصطلاحات خوشنویسی در شعر شاعران ایران«توجّه خود را به میزان بسامد و نحوه به کارگیری اصطلاحات خوش نویسی در شعر معطوف کرده است.
تاریخچه خوشنویسی

مبنای این پژوهش »خط کوفیبه« عنوان پایه و مایه خوشنویسی و کلیّه تحولّات و نوآوریهای مربوط و تأثیر اصطلاحات آن بر اشعار ادب پارسی است. از آنجایی که مدرنیستها از دشواری خط و ناخوانایی آن واهمه نداشتهاند جسورانه و بی دریغ درروند این نوآوری از اقلام قدیم استفاده نمودند. ظرفیت بالای نوآوری خط کوفی که از ثلث قرن دوم و سوم تا مُ»عَلّی« در قرن پانزدهم هجری ادامه داشته و حتی گسترش یافته    است به هنرمندان فرصت داد که به    تمامی اقلام خط توجه نمایند نه تنها تعلیق و نستعلیق و شکسته،  که  خط    های  خوانایی  هستند  بلکه  شکلهای    قدیمتر  وگمنامتر  خط  را  نیز چونرُقاع ومحقّق و ریحان و در شکلهای هندسی، کوفی را چون خط بنایی - معقلی - و حتی کوفی گیاهی را نیز به عنوان مواد خام آثار خود تلقی نمایند.

تکامل و تبدیل خط به هنر خوشنویسی بیش از هر جا در میان مسلمانان به چشم میخورد. در قرآن در آیههای »ن، والقلم و ما یسطرون« والذّی» علّم بالقلم«به خط اشاره شدهاست. پس از گسترش اسلام در سراسر شبه جزیره عربستان، ایران، ماوراءالنّهر، بخشهایی از هند، شمال آفریقا و اندلس، یا زبان عربی جایگزین زبان اقوام ساکن دراین مناطق شد - مانند مصر - ، و یا دست کم خط عربی جای خطوط قدیمی را گرفت - مانند ایران - ، و بدین سان خطی واحد در تمام قلمرو اسلام پدیدار گردید. خط عربی که پیش از ظهور اسلام نگارشی ساده و کاربردی محدود داشت، به سرعت با خطوط دیگر درآمیخت و به کمال رسید.

به دلیل محدودیت نسبی سایر هنرها همچون نقاشی، مجسمهسازی، موسیقی، و حتی گاهی، حرام شمردن آنها، هنر خوشنویسی یا خطاطی، همواره، و در کلیه کشورهای اسلامی، به عنوان والاترین هنر مورد توجه بودهاست.

هنر اسلامی بسیار محدودتر از هنر مسیحی یا بودایی است که مشخصاً فرمهایی از هنر - اعم از مجسمه، نقاشی، موسیقی و یا رقص - را به کلیسا یا معابد می کشاند.

ثروت عکاشه محقق برجسته مصری می نویسد: »نقاشی دینی در دوره های نخستین اسلامی، از آن استقبال و تشویقی که نزد بودائیان و مسیحیان معمول بود، بهرهای نداشت. مساجد از تصاویر دینی خالی بود و از نقاشی برای آموزشهای دینی و پرورش اعتقادات مذهبی، تا پیش از سده 8 ه. ق14/ م استفاده نمیشد«

عمده مسلمانان تصویرگری چهره پیامبر اسلام را مردود میشمردند و حتا گاهی تصویرگری جانداران و انسان نیز مورد قبول بخشی از مسلمانان نبود. افزون بر منع تصویرسازی چهره پیامبر، مفهوم و تصویر ذهنی خداوند به صورتی که در آیین هندو و مسیحیت رایج است در اسلام مرسوم نبود. پیام بسیار مهمتر از پیامبر بود. بنابراین در مواردی که در تمدن بیزانس از تصاویر پیکرهای بهره گرفتهاند، در جهان اسلام از فرمهای غیر پیکرهای استفاده شدهاست. در غالب موارد کلمه و نوشتار نوعی حس فخر و شکوه به اماکن میدهد. بهعنوان مثال می توان به تأثیر شکوهمند خوشنویسی در کتیبههای یک محراب، یا خطوط نگاشته شده بر روی سکهها توجه کرد. از ویژگی های مهم هنر اسلامی برتری یافتن خوشنویسی و جایگزینی نسبی آن با نقاشی و پیکرهسازی است. این همه به علاوه دلایل اقلیمی، اجتماعی و فرهنگی و رقابت با تمدنهای دیگر موجب شد تا هنرمندان و هنر پروران در سراسر سرزمینهای اسلامی به هنر خوشنویسی توجه ویژه داشته باشند. از این رو ذوق زیبائی شناختی مردمان این سرزمینها بهویژه ایرانیان در اوج قدرت و نهایت ظرافت در این هنر تجلی یافت و خوشنویسی همواره به مانند محوری در میان سایر هنرهای بصری درخشیدهاست.

اعراب پیش از ظهور اسلام از شیوه عیّنیم در نگارش پیروی نمیکردند. ذوق هنری هنرمندان در سرزمین های اسلامی و طی ادوار مختلف، شیوهها یا قلم های مختلفی را بهوجود آورد که کم و بیش همواره در کنار یکدیگر کاربرد داشتهاند و عمدهترین آنها تا به امروز همچنان رواج دارند. در صدر اسلام زیبانویسی امری ناشناخته بوددر. قرون اوّلیّه هجری، خطی به نام »کوفی« برای تحریر قرآنپدید آمد که متشکل از عناصر مدوّر، عمودیهای کوتاه و افقیهای کشیده بودخط. کوفی در جریان تحولّش تا سده پنجم هجری صورت هندسی و تزئینی یافت و تا حدی ناخوانا شد و به روشی برای تزئینات و خوشنویسی بدل گشت.

قدیمیترین نسخههای قرآن به خط کوفی استپس. از قرن پنجم هجری، خط کوفی تقریباً جای خود را به خط نسخ داد که حروف آن بر خلاف حروف زاویهدار کوفی منحنی و قوسدار است. در اسپانیای مسلمان، نوعی خط بهوجود آمد که حاصل تماس اندلس با مسیحیان غربی است.

خط عربی در آغاز به نوعی از خط نسخ که برگرفته از شیوه نگارش خط نبطی بود نوشته میشد. خط کوفی نیز بر آن اضافه شد که گفته میشود در کوفه رایج شد و این همان خطی است که کاتبان اصلاحات خود را بر آن اعمال کردند که بزودی در خط نسخ نیز انجام شد. سریانی های مقیم شام خط عربی را با چند شکل مینوشتند که از آن میان، خط »سطرنجیلی« ویژه کتابت تورات و انجیل بودهاست. خط کوفی تحت تأثیر خط سطرنجیلی برای نگارش قرآن پدید آمد.

در زمان مأمون عباسی نویسندگی، ترجمه و امور دیوانی اهمیت پیدا کرد و کاتبان در نیکو ساختن خط به رقابت پرداختند و چندین قلم دیگر به نام قلم مرصع،قلم نساخ، قلم رقاع، قلم غبارالحلیه، قلم ریاسی و مانند آنها پدیدار شد. درنتیجه خط کوفی به بیش از بیست شکل درآمد. ولی قلم نسخاوّلیّه، کم و بیش بههمان شکل در میان مردم و برای تحریر مطالب غیررسمی رایج بود تا

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید