بخشی از مقاله

چکیده

در این پژوهش تلاش شدهاست بازنمود گفتمان آل البیت - ع - در اشعار کسایی بر اساس دیدگاه های نورمن فرکلاف - 1941 - در تحلیل گفتمان بررسی شود. این بازنمود براساس نظریات تحلیل گفتمان، درواقع گفتمان ثانویهای - گفتمان بازنمودشده یا گزارششده - از تفکر شیعی در اشعار اوست.

اهتمام نگارنده در این پژوهش بر بررسی ویژگیهای زبانی و انتخابهای صوری کسایی بر مبنای تحلیل گفتمان فرکلاف در سطح توصیفی شامل واژگان، دستورزبان و ساختهای متنی است و به مفاهیم و مضامین در مواردی که ارتباط مستقیم با ویژگیهای زبانی داشته باشند پرداخته شده است. بررسی اشعار کسایی نشان میدهد که گفتمان کسایی آشکارا با اندیشههای شیعی مطابقت دارد.

او در اشعارش، به ستایش و بزرگداشت جایگاه پیامبر اسلام - ص - ، علی بنابیطالب - ع - و فرزندان ایشان پرداخته است. بارها از پیامبر اسلام - ص - به نیکی یادکرده و از علیبنابیطالب - ع - با واژههای "علی" - سه بار - ، "مرتضی" - چهار بار - ، "حیدر" - چهار بار - ، سخن گفته است.

این در حالی است که با تعابیر متعدد دیگری نظیر امامالمتقین، امیرالمؤمنین، آل عبا، آل یاسین، اهل بیت و نظایر آن، پیامبر اسلام، علیبنابی طالب و خاندانشان را ستوده است. وی همچنین از منسوبان علیبنابیطالب - ع - ، با نامهای "زهرا" - یک بار - ، "زینالعابدین"، "صادق" و "زینب" نیز یاد کرده و فضایل آنان را ستوده و دشمنانشان به نام های "یزید" - یک بار - ، "شمر" - یک بار - و "آل زیاد" - یک بار - را نیز نکوهیده است.

مقدمه

تحلیل گفتمان - discourse analysis - که در زبان فارسی به "سخن کاوی"، "تحلیل کلام" و "تحلیل گفتار" نیز ترجمه شده است، یک گرایش مطالعاتیِ میان رشتهای است که از اواسط دهه 1960 تا اواسط دهه 1970 در پی تغییرات گسترده علمی-معرفتی در رشته هایی چون انسانشناسی، قومنگاری، جامعهشناسی خُرد، روانشناسی اداراکی و اجتماعی، شعر، معانیِ بیان، زبانشناسی، نشانهشناسی و سایر رشتههای علوم اجتماعی و انسانی علاقهمند به مطالعات نظاممندِ ساختار و کارکرد و فرآیند تولید گفتار و نوشتار ظهور کرده است.

در تحلیل گفتمان برخلاف تحلیلهای سنتیِ زبانشناسانه، صرفا بر عناصر نحوی و لغوی تشکیلدهنده جمله به عنوان عمده ترین مبنای تشریح معنا، یعنی زمینه متن - co-text - سروکار نداریم بلکه فراتر از آن به عوامل بیرون از متن، یعنی بافت موقعیتی - context of situation - ، فرهنگی، اجتماعی و... سروکار داریم. بنابراین تحلیل گفتمان، چگونگی تبلور و شکلگیری معنا و پیام واحدهای زبانی را در ارتباط با عوامل درون زبانی - واحدهای زبانی، محیط بلافصل زبانی مربوطه و نیز نظام زبانی - و عوامل برون زبانی - زمینه اجتماعی، فرهنگی، موقعیتی و به صورت ویژه نظام و روابط قدرت - بررسی می کند.

و براون در تعریف تحلیل گفتمان مینویسند: تحلیل گفتمان، تجزیه و تحلیل زبان در کاربرد آن است. در این صورت نمی تواند منحصر به توصیف صورتهای زبانی مستقل از اهداف و کارکردهایی باشد که این صورتها برای پرداختن به آنها در امور انسانی به وجود آمدهاند . شیفرین - 1951 - و استابز - 1961 - نیز با تکیه بر گستره فراجملهایِ تحلیل گفتمان میگویند: تحلیل گفتمان میکوشد تا نظام و آرایش فراجمله ایِ عناصر زبان را مورد مطالعه قرار دهد.

تحلیل گفتمان منهای رویکرد انتقادی، صرفا به بررسی توصیفی ساختار و کارکردهای اعمال گفتمانی بسنده می کند اما تحلیل گفتمان انتقادی در بررسی پدیدههای زبانی و اعمال گفتمانی به فرآیندهای ایدئولوژیک در گفتمان، روابط بین زبان و قدرت، ایدئولوژی، سلطه و قدرت، پیشفرضهای دارای بار ایدئولوژیک در گفتمان، بازتولید اجتماعی ایدئولوژی زور، قدرت، سلطه و نابرابری در گفتمان توجه دارد و عناصر زبانی و غیر زبانی را به همراه دانش زمینهای کنشگران هدف، موضوع مطالعه خود قرار می دهد.

پیشینه تحلیل انتقادی گفتمان مانند دیگر رویکردهای زبانشناسی انتقادی از لحاظ نظری، هم به زبان شناسی نظام بنیاد هلیدی - 1925 - ، هم به کاربردهای خاص دستور گشتاری از جنبههای نظریه نحو و هم به مطالعات برنشتاین - 1924-2000 - درباره رمزها و جامعهشناسی زبان مربوط می شود. همچنین تحت تاثیر دیدگاههای فروید - 1856- 1939 - ، انگلس - 1820- 1895 - و مارکس - 1818-1883 - و البته بیش از آنها تحتتاثیر دیدگاه فوکو - 1926-1984 - است.

ازآنجاکه رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان، بسیاری از مسائل و مشکلاتی را که نظریات و رویکردهای صورتگرای زبانشناسی با آن مواجه هستند، ندارد، به نظر میرسد این رویکرد میتواند پاسخگوی نیاز امروز در حوزه بررسی و تحلیل متون به صورتی جامع و با در نظر داشتن جنبههای مختلف شکلگیری متن باشد.

با توجه به اینکه طبیعیسازی از ویژگیهای خاص گفتمانهاست و عدم وضوح، روی دیگر سکه طبیعیسازی است، هدف تحلیل انتقادی گفتمان نیز زدودن طبیعیشدگی است. - فرکلاف، - 40:1389 در این پژوهش به تحلیل گفتمان اشعار سنایی درباره علی بن ابیطالب و موافقان و مخالفان او برمبنای دیدگاههای نورمن فرکلاف پرداخته شده است.محور این تحلیل، بررسی سطح توصیفی و زبانی اشعار اوست تا برپایه ویژگیها و نشانههای زبان، گفتمان او تبیین شود.

تعاریف

گفتمان و تحلیل گفتمان - : - discourse analysis

برای گفتمان و تحلیل آن، تعاریف مختلفی ارائه شده است که در اینجا برای روشن شدن ابعاد پرداختن به این مقوله، به اصلی ترین تعاریف مربوط به گفتمان اشاره میشود.

گفتمان، اصطلاحی عام برای نمونههای کاربرد زبان، یعنی زبانی که برای برقراری ارتباط تولید شده است، میباشد. برخلاف دستورزبان که با عبارات و جملات سروکار دارد، گفتمان به واحدهای زبانی بزرگتر مانند بند و متن نظر دارد

یورگنسن - 1945 - و فیلیپس در این زمینه به درستی اشاره کردهاند که: ده سالی است که گفتمان، واژهای مد روز شده است که آن را بی هدف و غالبا بیآنکه تعریف کنند در متنها و بحثهای علمی به کار میگیرند. اکنون گفتمان به واژهای مبهم و گاه بیمعنا بدل شده است که حتی زمانی که آن را با دقت به کار میبرند در هر بستری معنایی متفاوت دارد. اما درواقع تحلیل گفتمان نه یک رویکرد واحد بلکه مجموعه ای از رویکردهای میان رشتهای است که میتوان از آنها در انواع گوناگون مطالعهها و برای کندوکاو در قلمروهای مختلف اجتماعی استفاده کرد

تحلیل انتقادی گفتمان یا تحلیل گفتمان انتقادی : - critical discourse analysis -

رویکردی در تحلیل گفتمان است که مدعی است گزارههایلویحیِت طبیعی شده که منشی ایدئولوژیک دارند در گفتمان فراوان یافت می شوند و در تعیین جایگاه مردم به عنوان فاعلان اجتماعی، نقش ایفا می کنند درحالی که مردم عموما از وجود آنها بی خبرند. تحلیل انتقادی گفتمان به بررسی نقش فعال گفتمان در ساختن جهان اجتماعی تاکید دارد.

دیویدکریستال - متولد - 1941، تحلیل گفتمان انتقادی را رویکردی به تجزیه و تحلیل زبان که هدف آن آشکارسازی روابط پنهان قدرت و فرآیندهای ایدئولوژیکی در زبانشناسی است، میداند. این رویکرد بویژه در تجزیه و تحلیل زبانشناسی انتقادی، به تجزیه و تحلیل متون در ارتباط با بافت اجتماعی ای که این متون در بستر آنها به وجود آمده اند و در همان بافت باید تفسیر شوند میپردازد

ایدئولوژی : - Ideology - از نظر فرکلاف، ایدئولوژی عبارت است از "معنا در خدمت قدرت". او معتقد است که ایدئولوژیها، برساختههای معنایی هستند که به تولید، بازتولید و دگرگونی مناسبات سلطه کمک میکنند.

انتظام یا طبیعی سازی: انتظام از جمله ویژگیهای یک صورت بندی ایدئولوژیک -گفتمانی مسلط است که توان آن در طبیعی-کردن ایدئولوژیهاست. یعنی میتواند برای ایدئولوژیها به عنوان مواردی از عقل سلیمِ غیرایدئولوژیک، مقبولیت کسب کند به نحوی که احساسِ مشارکان این باشد که چیزها همانطوری هستند که باید باشند، یعنی همانطورند که شخص به صورت طبیعی انتظار دارد که باشند. 

هر قدر میزان طبیعیشدگی در گزارههای ایدئولوژیک متن بیشتر باشد، تلقی آنها به عنوان بازنمودهای ایدئولوژیک دشوارتر از تلقی آنها به عنوان عقلِ سلیمِ محض است.

گفتمان اولیه - Primary discourse - و گفتمان ثانویه : - Secondary discourse - برمبنای دیدگاه فرکلاف، گفتمان اولیه، امری است که به واقع وجود دارد اما در گفتمان ثانویه، این موضوع به دلایل ایدئولوژیک به صورت دیگری گزارش یا بازنمود میشود. نقل قول غیرمستقیم یکی از ابزارهای تبدیل گفتمان اولیه به گفتمان ثانویه است به این معناکه گفتمان ثانویه میتواند از طریق کلمات و دیگر تغییرات به صدای گفتمان اولیه تبدیل شود که فرکلاف آن را ادغام مینامد و در شکل دیگر گفتمان ثانویه بر گفتمان اولیه غالب میشود به این معناکه صدای آن - که در واژگان و دیگر مشخصههای زبانی ظهور میکند - ، مستقیما بر گفتمان اولیه تاثیر میگذارد. فرکلاف این شکل دوم را انتشار مینامد

صورتبندی - - Formulation/Formation/Configuration، تکرار چیزی است که خود شخص یا دیگران گفتهاند در قالب کلماتی دیگر. از صورتبندی برای سوقدادن مشارکین به پذیرش امری نیز استفاده میشود.

1.    درباره کسایی

براساس بیتی از کسایی که در دیوانش آمده: ایا کسایی پنجاه بر تو پنجه گذاشت/ بکند بال تو را زخم پنجه و چنگال - کسایی، - 86:1367، او تا سال 391 زنده بود و باز بنابر ابیاتی که در لغت فرس نیز به نام او ضبط شده است: پیری مرا به زرگری افگند ای شگفت/ بی گاه و دود از دم و هموارهسُرفسُرف. زرگر فروفشاند کرف سیه بسیم/ من باز برنشانم سیم سره بکرف 

و دونَوَرْدْبیت: بودم تاوَردمُوَرﱠدمن بود/ برایوَرد مرا ترک من همی پرود. کنون گران شدم و سردنانَوَرْد شدم/ از آن سبب که بخیری همی بپوشموَرد - همان - ، به پیری رسیده و عمر زیاد کرده بود. ناصرخسرو هم به پیری و فرسودگی کسایی اشاره کرده است و گویا اواخر عمر کسایی با اوایل عمر ناصرخسرو - ولادت به سال - 394 مصادف بوده است.

از مجموع این شواهد چنین معلوم میشود که کسایی در اواخر عهد سامانی و اوایل عهد غزنوی زیسته است. کسایی در آغاز کار، شاعریمدّاح بود و از مدایح او قطعاتی در تذکرهها موجود است ولی در اواخر عمر از اینکار پشیمان شد:

جوانی رفت و پنداری بخواهد کرد پدرودم //  بخواهم سوختن دانم که هم آنجا بپیهودم ،

به مدحت کردن مخلوق روح خویش بشخودم //  نکوهش را سزاوارم که جز مخلوق نستودم - همان -

و ازینجا میتوان گفت مواعظ کسایی مربوط به همین دوره از زندگانی او بوده است.

از کسایی اشعار چندانی باقی نماندهاست اما از آنچه از اشعار او موجود است میتوان دریافت که او از استاد ان مسلّم عهد خود بوده و در ابداع مضامین و بیان معانی و توصیفات و ایراد تشبیهات لطیف طبیعی مهارت و قدرت بسیار داشته است. کسایی گذشته از توصیفات و مدایح شیوایی که ساخته، در موعظه و حکمت هم توانا بوده است و به قول مرحوم صفا، این نوع از شعر را در اواخر قرن چهارم به کمال رساند ومقدّمه ظهور شاعرانی نظیر ناصربنخسرو قبادیانی شد

دکتر محمدرضا شفیعیکدکنی در صور خیال در شعر فارسی، در توصیف ویژگیهای شعری کسایی مینویسد: "از نظر صور خیال و انواع تصویر به ویژه در زمینه طبیعت، شعر کسایی بهترین شعری است که از گویندگان قرن چهارم در دست داریم. جای دریغ است که دیوان این شاعر از میان رفته و جز چند قطعه پراکنده شعری از او باقی نماندهاست اما در میان همان شعرهای باقی مانده همه جا خصایص برجسته شعر قرن چهارم را به کامل ترین وصفی مشاهده میکنیم".

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید